Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۹ (دوره جديد
P. 5
صفحه 5ـ Page 5ـ شماره 69
جمعه 22تا پنجشنبه 28ژوئیه 2016
از «خانۀ دوست کجاست» تا «کپی مطابق اصل» تماشا کن ،مگر همین را نم یخواهی...
نگاهی به جها ِن ایرانی سینمای عباس کیارستمی همان چیزی است که م یخواستید! مجموعه نقاشی خود با عنوان «بند آزاده کریمی -زینب موحد نقاشی
دیگر چه اهمیتی دارد که پشت این رخت»م یگوید« :نشان های مثل بند جوان است که آثارش به واسطه
کپی برابر اصل با چشم خودشان ،که با معیار و چشم طاهره بارئی -فیلم «کپی مطابق پرده یا بند رخت صورت چه کسی رخت حاصل دوره آغاز توجه به دنیای نمایش بدن زن و پیوند آن با دنیای
آن ارگا نها به آثار بنگرند. اصل» جستجوئ یست درآرزوی دیدار درونی خودم به عنوان یک نقاش درونی و پیچیده آنها تامل برانگیز
وارونه شدن نق شها ،این مرد بود که است؟» است .بند رخت نشان ه معناسازی است .در تابلوهای این نقاش ،نگاه
خشمگین م یشد و پرخاش م یکرد. کیارستمی از بیننده فیلم خودش اصل ،و رویای دیار وصل. زنان ب یچهرهی تابلوهای زینب، است که به آن زن بودن ،دغدغه مردسالارانه به نقد کشیده م یشود.
کیارستمی وفادار به آنچه در صحنۀ م یخواهد تا با نگاهی برهنه از ارج گذاشتن به کپی مطابق اصل روی مبل راحتی خانه نشست هاند، زنان ،هویت و چرایی زنان و چگونگی زن پشت پردهای از تور و گل زندگی
آغازین به عنوان دغدغه خاطر فیلمش معیارهای تبلیغاتی به فیلم او چشم و بزرگداشت هنرمندی که چون بالای پشت بام سیگار م یکشند، زیست زن را پیوند دادم .شروع کردم م یکند اما ب یتفاوت به هر نگاه
مطرح کرده ،آرام آرام کپی امانتدار را بدوزند .این اعتقاد را پیش م یکشد یک مترجم ،عال یترین ترجمه از روزنامه و کتاب م یخوانند ،در آینه به عکس گرفتن و کولاژ کردن و در
به طرف اصل ،و مترجم -هنرمند را که جوهره زیبای جهان در ذات خود اثر آفرینش را تولید م یکند ،خط خود را تماشا م یکنند .این زنان نهایت مجموعه بند رخت از کار در ناراستی.
به طرف نویسنده م یلغزاند تا در هم عریان است .مزاحم ِدیدار ،نگاههای اصلی فیلم را تشکیل م یدهد .از نظر پیچیده و غرق در گ لهای رنگین آمد .مجموع های که بازخورد بسیار صادق هدایت با داستان «عروسک
ناقص و دست و پا شکسته ،همچون کیارستمی ،در این بازآفرینی نزدیک و تورهای سفیدند ،شاید پیچیده عجیبی داشت ،از آد مهای عادی تا پشت پرده» شاید تصویر کلیشه زن
ادغام شوند. همان مجسم ههای بی سر ودست به اصل است که هنرمند ،در جایگاه در یک رخت ،لباس گلدار و یا تور اساتید نقاشی واکنش خوبی به آن شرقی را بر اساس باور مردسالارانه
در نهایت این لغزاند نها و جابجائی برخی گالر یها هستند که جمع مترجم حقیقت ،به یگانه شدن با نشان دادند و همین مجموعه بود که نوشت ،اما اکنون یک نقاش جوان
نق شها ،زن و مرد را به اتاق هتلی م یشوند تا با ا ّدعای جلوههائی از نویسنده و خالق اصلی اثر ،روی عروس. عروسک پشت پرده را با باور تازه
راهنمائی م یکند که گویا شب اول مرا به عنوان یک نقاش شناساند». زنان ایران به تصویر کشیده است،
حقیقت بودن ،به فروش روند. م یآورد. نق شهای گلدار ،پوسته زینب با اشاره به رویکرد آثارش به زنانی که ب یاعتنا نسبت به باورهای
ازدواجشان را در آن گذراندهاند. کیارستمی در این فیلم در جهت صحنۀ آغازین فیلم ،خالی از پرسوناژ کلیش های زن است مقوله زن ،توضیح م یدهد« :موضوع مردانه ،هر طور که م یخواهند زندگی
علاقه کیارستمی به نزدیک کردن انتقال این نگاه ایرانی در کنکاش است .میزی را م یبینیم ،در برابر زنان را من انتخاب نکردم ،بهتر است
و یگانگی کپی وفادار و خود اصل ،به است ،که میان ما و حقیقت فاصل های ستو نهائی همچون بقایای عمارات موحد در پاسخ به این پرسش که بگویم این موضوع سراغ من آمده و م یکنند.
همان شدت یست که ارزش نهادن و نیست و آنچه ما را از درک این جوهره باستانی .روی میز کتابی قرار دارد چرا از عنصر نق شهای گلدار استفاده زینب موحد نقاشی را با طی کردن
و این زیبائی و در مرحلۀ بعد ،این با عنوان «کپی مطابق اصل» .روی م یکند ،م یگوید ۴« :تا ۵سال از فکر م یکنم تا مد تها هم درگیر دوره کوتاه آموزشی در سال ۷۷
ار جگذاری به کپی نزدیک به اصل. جوهره را از «بودن» بازداشته است، جلد کتاب تصویر دو سر مجسمه را مسئه زن خواهم بود ،چرا که زن آغاز کرد ولی تا شروع تحصیلات
در صحن های که نویسنده م یشنود نمون ههای دروغین واقعیت است که در م یبینیم ،مشابه اما با تفاو تهائی در زینب موحد بودن مه مترین دغدغه فکری من دانشگاه یاش به طور مستمر نقاشی
کپی تابلوی ژوکوند توسکان آنقدر رنگ و رو و قدمت .یک میکروفن هم است و طبیعی است که مستقیما م یکرد .خودش در این باره می
شبیه اصل است که قر نها آن را نمونۀ خود انبان کردهایم. حضور دارد ،بعلاوه هیاهوئی که از این موتی فها در کارم استفاده کردم گوید :کلاس نقاشی را خیلی سریع
اصلی پنداشته و گاه حتی زیباتر از بعد ازین مقدمه و وقتی فیلمساز که نشانگر پوست هی کلیش های ،ن خنما برای کار به سراغ این کار بروم». رها کردم و خودم نقاشی کردن را به
اصل شمردهاندش ،بر م یآشوبد که دغدغه خاطرش را در برابر تماشاچی اطراف شنیده م یشود. و پوسیده زندگی زن است .م یتواند فیگور نقاش یهایم خودم صورت جدی ادامه دادم .انگار تشنه
پس دیگر چرا هنگام معرفی این تابلو عریان م یکند ،داستان تاب بر م یدارد. این میز ،جایگاه آفرینش و اعلام گ لهای چادر مادربزرگ هر از یک نقاشی بودم .سال ۸۲وارد دانشگاه
فیلم به سوی تحقق آرزوی سناریو در آن است .با برنامۀ خلقتی که همان از ما و یا پیراهن مادر من و تو باشد. هستم هنر و معماری شدم و سال ۸۹هم
از آن به عنوان کپی یاد م یشود؟! یکی شدن مترجم -هنرمن ِد وفادار به ساخت انسان است آن هم مشابه و یا حتی روی تاپ و شلوار من به یکی از عناصر ویژه آثار زینب موحد مدرک کارشناسی ارشد نقاشی را
برای او کپ ِی بسیار نزدیک به اصل سازنده .همزمان ،نقطۀ آغازین عنوان یک دختر معاصر .اینها در «ب یچهره» بودن ز ن است ،در این
باید از لذت ِخود اصل بودن نیز «اصل» ،با نویسنده پیش م یرود. آفرینش دیگریست ،آفرینش فیلم زندگی زن جاریست .با آنها تکراری باره م یگوید« :هدف این است که دریافت کردم.
زن همراه نویسنده ،تصمیم م یگیرد کیارستمی ،با برنامۀ کاویدن اصل بودن و کلیش های شدن مفهوم زن مخاطب ،هویت این زنان را تشخیص او تاکنون ۷نمایشگاه انفرادی و
برخوردار شود. او را به محلی در همان شهر هدایت و رونوشت .رونوش تهائی ناقص و و وظایفی که برایش تعریف شده را ندهد .فیگور نقاش یهای م خودم هستم بیش از ۳۰نمایشگاه جمعی داشته
فیلم با صحن های پایان م یگیرد که کند که رنگ و بوی گفت ههای مرد رونوشتی مطابق اصل.مترجم کتاب، نشان م یدهم .انگار که زن در این و م یتوانم صورت خودم را بکشم ولی است .آثار این هنرمند در ۳نمایشگاه
ژولیت بینوش را در حال یادآوری را داشته و به این لحاظ او را غافلگیر اولین کس یست که وارد صحنه شده و موتی فها حل م یشود و چیزی از او نم یخواهم مخاطب احساس کند که خارجی در کشورهای کویت و ایالات
زمان وصل ترک م یکنیم تا مرد میکروفن را به دست م یگیرد .تماشاگر باقی نم یماند .فقط یک دست ،موی زینب موحد را م یبیند .م یخواهم متحده امریکا نیز به نمایش در آمده
نویسنده را ببینیم که چهره خود کند. فیلم تا اینجا دریافته که مراسم معرفی زن و شک لهای شاخص از تن زن را یک زن نوعی را ببیند .حتی یک
را -کپی و تصویرش را -لحظ های در جائی که مردم شهر برای عروسی ترجمۀ کتابی در جریان است و حالا م یبینیم ولی کلی ت یک زن زیر این پیرزن شهرستانی هم م یتواند گاهی است.
آینه م ینگرد تا جا را خالی کند برای آنجا م یروند و ما دسته دسته عروس م یفهمد که نه با خود نویسنده بلکه اجبارها و تکرارها پنهان شده است». با این کارها همذا تپنداری کند و یا در آثار زینب موحد ،زن و
پرندههائی در آسمان ،و دو ناقوس وداماد و بستگا ِن در حرکت آنها را با مترجم ،یا در واقع با رابط نویسنده، از زینب م یپرسم چرا زنان در تقابل او یک زن کاملا مدرن با زنانگی موضوع اصلی و زیرساخت
کلیسا که بی تابانه بر فراز برجی در م یبینیم .به گفتۀ زن همراه ،عروس با ُکپی سر و کار دارد .این مترجم تابلوهایش را از حصار خانه بیرون تجربیاتی کاملا متفاوت هم م یتواند تعیی نکنندهی آنهاست .زنان
و داماد کنار درختی طلائی عکس است که برای ورود نویسنده به صحنه، نم یآورد تا قدم به اجتماع بگذارند؛ ارتباط برقرار کند .چون از تجربه نقاش یهای او تنها ،آرام ولی در
نوسانند. م یگیرند و معتقدند به این ترتیب مقدمه م یچیند و م یگوید نویسنده م یگوید« :همه چیز قرار نیست زیستی همه ما ز نها م یآید و همه ما آستانه شورش به نظر م یرسند .این
سناریوی کیارستمی که بر بساطی زندگیشان به شادمانی خواهد گذشت. همان نزدیک یهاست (مثل سازنده در خدمت مفهوم یک کار باشد. آن فضا و موقعیت را لمس م یکنیم». هنرمند در اغلب آثارش سکوت و
روی زمین آغاز شده بود با بُرشی این جایگاه ،همان نقط هی وصل اصلی) و در طبقه فوقانی (جایگاه با ضرورتی ندیدم که مثلا زن را او زنان ب یچهره را از مهمترین هیاهویی توامان را به تصویر کشیده
از آسمان قرینۀ خود را پیدا کرده و است ،بعد از مرحلۀ اصل .جایگاه به مسمائی برای سازنده) اقامت دارد. در خیابان تصویر کنم .چون اگر ویژگ یهای فردی نقاش یهای که با رن گهای سرد این احساس
زمینی و آسمانی ،به عنوان دو روی هم پیوستن اصل و کپی امانتدار و ورود خود نویسنده به پشت میکروفن بخواهم خیابان بکشم ،باید الما نهای خودش م یداند و اضافه م یکند:
واحد یک حقیقت ،موازی هم قرار به درازا نم یکشد .او در مورد «اصل» و دیگری را اضافه کنم ،جدول ،علائم «این ب یچهره بودن ،اعتراض آگاهانه تشدید م یشود.
م یگیرند.از فیلم اولش «خانه دوست کنار رفتن کپ یهای تقلبی. نسخۀ اصلی در هنر صحبت کرده ،و به رانندگی یا ماشین بکشم .اینها مرا و نرمی هم به اهمیت بیش از حد
کجاست» تا «کپی برابر اصل»، تماشاچی فیلم ،تا اینجای داستان پی خاطر ترجمۀ عالی کتابش از انگلیسی به زیادهگویی م یاندازد ،در حالی که به بدن زن است .هم به خاطر کار در دنیای معاصر نم یتوان
کیارستمی راهی را طی کرده که برده است که پرسوناژ زن که نق شاش به ایتالیائی از مترجم قدردانی م یکند. همین عناصری که انتخاب م یکنم سبکی برای هنرمند تعیین کرد
بتواند به سوالش این گونه پاسخ دهد را ژولیت بینوش بازی م یکند ،دل در این ترجمه با چنان خلاقیتی صورت برای آنچه م یخواهم بگویم کفایت یدی که در جایگاه مادر و همسر در از او م یپرسم چطور به سبک
که خانۀ دوست در انسان است ،خود گرفته و اصل و برگردان را با چنان خانه انجام م یدهد و همین طور به کنون یاش در نقاشی رسیده ،در پاسخ
انسان است .انسان است که م یتواند گرو مهر مرد نویسنده نهاده است. توانی به هم نزدیک کرده است که م یکند». لحاظ جنسی و سکس .توقعی که از م یگوید« :با واژه سبک مخالفم ،دیگر
در صحن های که زن و مرد برای نویسنده رو به مترجم که در ردیف او با اشاره به عناصر تکرار شونده تن زن ،تن زیبای زن در جامعه امروز نم یتوان در دنیای معاصر سبکی برای
کپی برابر اصل را متجلی کند. نوشیدن قهوه به رستوران کوچکی اول سالن ،میان حضار نشسته ،می در آثارش م یافزاید« :عناصری که وجود دارد ،روز به روز بیشتر م یشود. هنرمند تعیین کرد .حقیقت این است
باوجودتماممعادلاتیکهم یتوانست رفت هاند ،زن صاحب رستوران آنها را گوید :دفعه دیگر تو ترجمه م یکنی و در کارهایم استفاده م یکنم شاید به به همین دلیل صورت زن را حذف که هر هنرمندی دنیای شخص ی خود
ژولیت بینوش را برای اجرای نقش به جای زن و شوهر م یگیرد و زن، نظر شبیه برسند ولی همواره ترکیب م یکنم ،صورتی که پنجره روح و را به آثارش تزریق م یکند .فردیت و
اول زن این فیلم نامزد کرده باشد، اشتباه او را نه تنها تصحیح نم یکند من م ینویسم. و شکل متفاوتی دارند و همیشه هم عقل است .م یخواهم با حرص بگویم، امضای من نیز حاصل همین اتفاق
نام او برای من خالی از نکته نیست. بلکه یکباره در ُرل زنی شاکی از شوهر موضوع ترجمه ،یعنی واسط بین عناصر تازه وارد کارم م یشوند .هر زن ظاهر تبدیل به تن شده و این است و به مرور پدید آمده .قبل از
ژولیت ،همان معشوق یا عاشق بزرگ فرو م یرود که تمام کلیش ههای رایج اصل و کپی بودن ،به عنوان دغدغه بار با عناصر تازهای بازی م یکنم دانشگاه ساخت و ساز و تا حدی
قصۀ رومئو و ژولیت ،معادل لیلی و چنین روابطی را تکرار م یکند ،یا در اصلی فیلم و دغدغه کیارستمی از و توانست هام در فضای بست های که نقاشی فیگوراتیو را یاد گرفتم و
مجنون ایران یست .و لیلی که در روح واقع نقش آن را بازی م یکند .او عدم همین جا آشکار م یشود .هنرمند برای در دانشگاه با زبان نقاشی به شیوه
و تخیل ایرانی همواره ُکد ورود ،کپی تصحیح اشتباه زن صاحب رستوران را کیارستمی مترجم یست بین اصل و انتخاب کردهام ،حرف بزنم». آبستراکت به واسطه استاد خوبی که
اصل بوده به وصل ،غریب نیست اگر با نویسنده در میان م یگذارد و از آن کپی و با تلاش برای خلق بهترین داشتم ،آشنا شدم ولی بعد از دانشگاه
در فیلمی که خارج مرزهای فرهنگی نقطه یکباره سرعت و جابجائی عجیبی کپی ،یا بهترین کار هنری از روی از زیاد هگویی در نقاشی پرهیز متوجه شدم که انتزاع بستر خوبی
فارس یزبانان تهیه م یشود ،با معادل در فیلم ظاهر م یشود و دیگر معلوم اصل ،گر چه خلق را مکرر م یکند ولی دارم برای به تصویر کشیدن دغدغه های
خودش در فرهنگ میهمان ،با ژولیت، نیست که آیا به راستی زن و شوهری در عین حال از نمون هها و کپ یهای من در نقاشی نیست .یک دوره تقریبا
هستند که پانزده سال با هم زندگی ناقص از روی اصل ،ناخشنودی خود موحد با تاکید بر خلوت بودن دوساله نم یتوانستم کار کنم ،به دلیل
جایگزین شود. کردهاند یا دو نفری که فقط همان روز تابلوهایش از عناصر اضافی م یگوید:
منتقدینی که در مورد این فیلم در با هم آشنا شده و در مورد اصل و بَ َدل را م ینمایاند. «پ سزمینه کارهای من دو بعدی همین تناقضی که در شیوه آموزش
نشریات غربی نوشت هاند از ولعی که تبادل نظری بین آنها پیش آمده است. زنی که صاحب گالری هنر یست و است ولی زن سه بعدی کار م یشود. و حال و هوای درونی من بود .یک
دوربین برای چرخیدن حول محور این پشت و رو شدن و جابجائی به در آن بیشتر مجسمه م یفروشد ،از در واقع یک رفت و برگشت بین روز به خودم گفتم ،باید چش مهایم را
ژولیت (بینوش) داشته و اغراقی که در شخصیت دو پرسوناژ نیز راه م ییابد. طریق مترجم با نویسنده آشنا شده فضای دو بعدی و سه بعدی است که بر چیزهایی که آموزش به من حقنه
نمایش او به خرج داده شده متعجب نویسنده حر فهائی م یزند که پیش از و او را با اتومبیل به گردشی در شهر به نوعی یک بازی تصویری است که کرده ،ببندم و گو شهایم را بگیرم و
بودهاند .من آن را امری ایرانی دیدم که آن زن گالر یدار به زبان م یآورد و زن م یبرد که فرصت یست برای گفتگو در به بیان کار من بسیار کمک م یکند. هر کاری که دوست دارم را نقاشی
مهر و آناهیتا و الوهیت زنانه را در مرکز نظراتی ابراز م یکند ،که مرد سودای مورد هنر ،حول اصل و کپی ،نه هر کاملا آگاهانه از زیادهگویی دوری کنم و از اینجا بود که روش نقاشی
کپی بلکه آنچه تقلید است و رونویسی. م یکنم ،و چون ذهنم طبق هبندی
حافظ هاش مصون داشته است. آنها را داشت. نویسنده علاقه خود را به جوهره شده ،به راحتی سراغ هر چیزی که خودم را پیدا کردم».
در فیلم اخیرتر« ،شیرین»، اگر هنگام ورود به آن ناحیه ،این زن اصیل آد مها و مصنوعات هنری ابراز م یخواهم ،م یروم .هر عنصر تصویری این هنرمند نقاش درباره اولین
کیارستمی ،ژولیت بینوش را متعدد بود که نم یخواست چشمش به قیافۀ م یکند و بی علاقگ یاش را به آنچه بار معنایی و خوانش متفاوتی دارد.
م یکند و حافظۀ سلولیش گوئی به عرو سها بیفتد مبادا لبخند حماقتی من یک مفهوم مشخص ،با نشان ههای
فوران برخاسته باشد ،یکباره از تصاویر را که از ت ّوهم دستیابی به سعادت در تقلبی و ساختگ یست. مشخص و در یک فضای مشخص
زنانه لبریز م یشود .ناخودآگاه جمعی آن بود ببیند ،حالا مرد است که به او به درختان طول مسیر اشاره ارائه م یکنم .البته هر مخاطبی از این
ایرانی و زبان فارسی خود را از عشق هیچ وجه حاضر نیست به آنها نزدیک م یکند ،که به خودی خود زیبا ،کامل اثر مسلما خوانش فردی خودش را
به تاباندن مهر وآناهیتا و الوهیت شده و همراهشان عکس بگیرد .این و بی همتایند و سر جای خودشان قرار
زنانه ،روی پرده فیلم کیارستمی زن است که از کوره در م یرود و دارند ،هر چند کسی آنها را برای مورد دارد».
تخلیه م یکند .خانۀ دوست به جهان خشمگین م یشود در حالی که قبل از ادامه در صفحه 15
زنان های منتقل م یشود ،که در بطن تماشا قرار گرفتن به موزه نم یبرد.
زبان فارسی ،بذر آن افشانده شده در نقطه مقابل این زیبائ ِی اعتنا
نشده ،غالب کارهای هنری را قرار
است. م یدهد که از اصل دورند و باید از
آنها پرهیز کرد .نظیر بعضی مجسم هها
که در گالری زن همراهش دیده
است .او نگران است که نگاهها و
ارز شگذار یهای کاذب ،از سوی
ارگا نهائی چون یونسکو یا فستیوا لها،
یا از طریق «چنین م یگویند»ها،
چنان بر جوهره و اصل سنگینی کرده،
آن را بپوشاند که تماشاگران به جای
نگاه به اصل و جوهر و مشاهدهی آن،
جلب کپ یهای تقلبی و ناقص شوند .نه