مرحوم انقلاب و اکونومیست لندن! (شاهین فاطمی)

دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳ برابر با ۰۳ نوامبر ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۱۲ آبان ۹۳ – مجله اکونومیست عکس روی جلد و بخش گزارش ویژه واپسین شماره خود را به بررسی، یا بهتربگوئیم خیال‌پردازی، در باره اوضاع کنونی ایران اختصاص داده است. روی جلد مجله عکس عبوسی از آیت‌الله خمینی را در قابی قفس مانند گنجانده است، قفسی که ظاهراً ترک خورده است و کبوتران سفید آزاد شده از قفس به سوی آسمان در پروازند. بالای قاب عکس با حروف درشت و به رنگ قرمز می‌خوانیم: “انقلاب تمام شد!”

متن گزارش پانزده صفحه کامل مجلّه و شامل هفت بخش جداگانه است که به ترتیب موضوعات متفاوتی از مذهب، سیاست داخلی، متحجرین و اقتصاد تا تحریم‌ها، همسایگان و سرانجام پیش‌بینی آینده را در بر می‌گیرد. در حاشیه گزارش به اسامی بیش ازسی نفر “مطلع” که در تهیه گزارش تاثیرگذاربوده‌اند برمی‌خوریم اما متاسفانه با آنکه اسامی بسیاری از مدافعان و مشاطه‌گران شناخته شده رژیم در میان کسانی  است که نویسنده مقاله از آنها تشکرکرده است به سختی می‌توان نام حتی یک “مخالف” رژیم را در میان این جمع یافت.  با این همه این گزارش ویژه از بسیاری جهات با ارزش و خواندنی است. اما در مجموع استنباط یک خوانندۀ تا حدودی وارد به مسائل جاری کشور و ابعاد بین‌المللی مذاکرات مهم هسته‌ای می‌تواند این باشد که “دوستان” پرزیدنت روحانی از نوع جاک استراو وزیرخارجه اسبق انگلستان سخت در تلاش‌اند وجهه بین‌المللی نه چندان مرغوب جمهوری اسلامی راهر چه زودتر و تا سرحد امکان توجیه و تعمیرکنند تا شاید زمینه مناسب‌تری در افکار عمومی غرب برای سازش با رژیم تهران فراهم شود.

در غیر این صورت چگونه می‌شود در حالی که هنوز دادگاه‌های انقلاب در سراسر کشور بیداد می‌کنند و مجلس رژیم برای افزودن بر فشارهای سیاسی و اجتماعی تازه “قانون” امر به معروف و نهی از منکر صادر می‌کند و هر روز بر تعداد اعدام‌ها و دیگر رفتارمنافی با عرف  بین‌المللی افزوده می‌شود سخن از پایان انقلاب و بازگشت به شرایط عادی و انسانی را مطرح ساخت؟ اما اگر منظور نویسنده مقاله آن است که مردم ایران از انقلاب سرخورده‌اند و حتی بیشتر آنهائی که آتش بیار این معرکه بودند امروز از رفتار خود در گذشته اظهار تاسف و ندامت می‌کنند، این مطلب خبری تازه نیست.  سال‌های سال است که اکثریت قریب به اتفاق آنهایی که در انقلاب نقش فعالانه داشتند امروز از کرده خود پشیمانند و شیوه مبارزات بی‌خشونت و مبارزات مدنی را برگزیده‌اند.  از آن هم مهم‌تر روی گرداندن نسل‌های بعد از انقلاب از انتخاب پدران و مادران‌شان واقعیتی است که کمتر کسی از جرأت انکار آن برخوردار است.

معلوم نیست در این گزارش بر چه مبنائی نویسنده در موارد مهمی مانند سیاست هسته‌ای رژیم از جانب ملت ایران سخن می‌گوید و هوس‌بازی‌های اتمی رژیم را سمبل قدرت ملی قلمداد می‌کند. وی نمی‌پرسد که آیا هرگز ملت ایران در ایجاد این تصمیم گران‌قیمت و خطیر هیچ گونه مشارکتی داشته است؟ آیا بحث آزادی در مطبوعات و یا در میان مردم وجود داشته است؟ آیا درباره موضوعی بدین درجه اهمیت هرگزهیچ گونه نظرخواهی و یا همه‌پرسی ملی انجام شده است؟  آیا حتی در مجلس دست‌نشانده رژیم درباره آن بحث و رأی‌گیری به عمل آمده است؟ به عنوان کسی که ده‌ها سال است خواننده و مدافع اکونومیست بوده‌ام، از یک‌سویه دیدن و سهل‌انگاری نویسنده یا نویسندگان این گزارش متعجب و متاسفم. در بسیاری موارد این گزارش بیشتر به یک “رپورتاژ آگهی” برای رژیم شباهت دارد تا یک بررسی بی‌طرفانه و حرفه‌ای. همان گونه که انتظار می‌رود از جک استراو که به نوشته این گزارش “این روزها به کرات به ایران سفر می‌کند” اثر انگشت و نقل قول‌های عیان و پنهان بسیار دیده می‌شود، اماهرگز اشاره‌ای به موضوعیت و مشروعیت سفرها و دخالت‌های ایشان که امروز نه خودش و نه حزب‌اش در دولت انگلستان نقشی ندارند، در ارتباط با امور ایران نمی‌شود.

چرا اکونومیست آدرس غلط می‌دهد؟

در این گزارش، به غلط یا با تعمد، انقلاب را با تداوم حکومتی که در نتیجه انقلاب به قدرت رسید جایگزین کرده‌اند. با به انقلاب نسبت دادن همه جنایت‌های حکومتی سعی در این است که جمهوری اسلامی را از آنچه کرده است معاف کنند و با اعلام پایان انقلاب، همه گذسته‌ها به فراموشی  سپرده شود. انصراف و حتی انزجارمردم از انقلابی که به جای آزادی هیولائی به نام حکومت اسلامی زائید تازگی ندارد. از زمانی که فاشیسم مذهبی جانشین دیکتاتوری سکولار شد و زورگوئی‌ها، انحصارطلبی‌ها، اعدام‌ها و دیگر مجازات‌های قرون وسطائی را به ارمغان آورد، مردم ایران از انقلاب روی گرداندند. امروز مژده پایان انقلاب را دادن در حکم زیره به کرمان بردن است. آنچه مردم ایران و جهان آزاد در انتظار آنند پایان سلطه حکومت ترور و وحشت و بازگرداندن حقوق اساسی ملت ایران به صاحبان آن است. سیاست خارجی کشورها انعکاسی از ساختارحکومتی آنهاست. حکومتی که به حقوق ملت خود بی اعتناست در صحنه بین‌المللی نیز مشکل‌آفرین خواهد بود. این یک تصادف نیست که جنگ‌های بزرگ جهانی هرگز میان دمکراسی‌ها به وقوع نپیوسته است. تا زمانی که حکومت اسلامی برای حقوق ملت ایران ارزشی قائل نیست چگونه می‌شود انتظارداشت که چنین حکومتی به معاهدات و قراردادهای دیگرش وفادارباشد؟ از حکومتی که حتی ازاجرای قانون اساسی خودساخته‌اش سر باز می‌زند آیا می‌توان انتظار احترام به تعهدات بین‌المللی  داشت؟ هدف این گزارش و دیگر تلاش‌های مشابه آماده ساختن افکارعمومی جهانیان برای پذیرش یک توافق‌نامه مصلحتی پیرامون مسئله هسته‌ای است غافل از آنکه مسئله هسته‌ای تازمانی که مشکل دمکراسی و حقوق بشر در ایران حل نشده است هم چنان در کنار دیگر مسائل از نوع کمک به تروریسم و ناآرامی در منطقه قابل حل نخواهد بود. سیاست هسته‌ای و دیگرمسائل مرتبط با سیاست خارجی ایران زمانی به حالت طبیعی باز خواهد گشت که ملت ایران قادر به انتخاب سرنوشت خود شود.

در این میان باید به اطلاع مدیران و گردانندگان مجله اکونومیست رساند که بهتر است اعتبار و استقلال مجله خود را فدای زمینه‌سازی برای توافق‌های مصلحتی و ناپایدارنکنند و در مورد انتخاب خبرنگاران و گزارشگران خود در ایران نیز تجدید نظرکنند زیرا اعلام واقعیتی که حد اقل سی سال از وقوع آن گذشته است به عنوان خبر روز در خور شأن نشریه‌ای به عظمت و اهمیت اکونومیست نیست.

پاریس، ۳ نوامبر ۲۰۱۴

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=2221