خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱]
موضوع سوم تماس مستقیم با سازمان اصل چهار بود که اغلب رجال مملکتی از طرق مختلف برای برقراری این ارتباط اقدام میکردند و مجموعه این عوامل باعث شده بود که در هر مجلس و محفلی صحبت اصل چهار در میان باشد و راجع به یکیک فعالیتهای این سازمان، بحثهای موافق و مخالف صورت بگیرد. طبیعی است که من هم به علت سمتی که عهدهدار بودم، به نحوی از انحاء در جریان این مباحثات قرار میگرفتم.
محافل دست راستی که از توسعه نفوذ شوروی و پخش مرام اشتراکی نگران بودند از وجود یک تشکیلات آمریکایی در ایران بطور کلی استقبال میکردند. ولی محافل چپ که وجود سازمانهای آمریکایی را در ایران به عنوان سدی در مقابل پیشرفت اقدامات و رسیدن به هدفهای خود تلقی میکردند از طرق مختلف با آن مخالفت میورزیدند و در نشریات خود بطور صریح این سازمان را تخطئه میکردند. از طرف دیگر، افراد بیطرف و آیندهنگر بر روی یک نکته اساسی انگشت میگذاشتند که بسیار قابل توجه بود. آنها میگفتند با توجه به وضع مالکیت اراضی کشاورزی در ایران که قسمت اعظم اراضی و املاک متعلق به طبقه مالکین است و وجود نظام ارباب و رعیتی که طبق آن عناصر تولید بطور کلی از پنج عنصر زمینـ آبـ بذرـ گاو (یا تراکتور)ـ و کار تشکیل میشود و محصول این اراضی بر اساس عرف رایج به پنج قسمت تقسیم شده و مالک و کشاورز هر یک نسبت به سهمی که در تأمین این عناصر داشته باشند سهم خود را بر میدارند، لذا چون در اکثر موارد فقط عنصر کار از طرف کشاورزان تأمین میشود، بنابراین از تولیدات کشاورزی فقط یک پنجم نصیب کشاورزان میگردد و تا زمانی که این تقسیمبندی تغییر پیدا نکند بهبودی در وضع کشاورزان پیدا نخواهد شد، چنانچه اقدامات اصل چهار در مورد بهبود وضع کشاورزی ایران به نتیجه برسد، قسمت اعظم اضافه تولید و درآمد حاصل از آن نصیب مالکین ثروتمند خواهد شد و سهم ناچیزی عاید کشاورزان خواهد گردید و در نتیجه اختلافات طبقاتی تشدید یافته و عواقب ناگواری را به دنبال خواهد داشت، لذا نباید این موضوع را از نظر دور داشت. در برخورد با این مسائل جواب مسئولین اصل چهار این بود که اولا این سازمان در هر کشوری که فعالیت داشته باشد باید در چهارچوب قوانین مصوبه آن مملکت و موافقتنامههای بین دو کشور انجام وظیفه کند و اگر مسائلی در این مورد وجود داشته باشد باید از طرف دولت میزبان مورد توجه واقع گردد. دوم اینکه برنامههایی مانند طرحهای بهداشتی- درمانی- فرهنگی و آموزشی و دفع آفات جنبه عمومی دارد و فقط مربوط به روابط بین مالکین و کشاورزان نیست، سایر برنامهها نیز مانند توسعه و بهبود صنایع- ارتباطات- توسعه صادرات و غیره و غیره هر یک پس از اظهار علاقه از طرف دولت ایران مورد بررسی قرار خواهند گرفت و اصل چهار رأساً در اینگونه موارد اقدامی نخواهد کرد و در هر حال هر مسئلهای باید اول از طرف دولت ایران مورد توجه قرار گیرد. به هر حال اینگونه اظهار نظرها و بحثها همیشه در جریان بود.
در این زمان برنامه تقسیم املاک سلطنتی بین کشاورزان اعلام شده بود و بانکی نیز بهنام بانک عمران برای تسهیل امور مربوط به تقسیم املاک سلطنتی و کمک به کشاورزانی که صاحب زمین میشدند به وجود آمده بود. من که خواهی نخواهی در مسیر بحثهای مربوط به تأثیر برنامههای اصل چهار در ارتباط با روابط مالکین و کشاورزان قرار گرفته بودم، بهنظرم رسید که هرگاه برنامههای کشاورزی اصل چهار که از لحاظ روابط مالک و کشاورز مورد سؤال قرار گرفته در املاک تقسیم شده پیاده شود دیگر مورد ایراد نخواهد بود چون در این املاک دیگر موضوع مالک و رعیت بطور بنیانی وجود ندارد. مدتی در اینباره فکر کردم و بالاخره تصمیم گرفتم اقدامی انجام دهم و از طریق خانم ایران علاء که در آن زمان سمت منشی من را داشت از آقای علاء وزیر دربار تقاضای وقت ملاقات کردم و به دیدنشان رفتم. شادروان علاء که از لحاظ دانش و انسانیت و وطنپرستی و ادب، شخصیتی بینظیر بود با کمال لطف و محبت مرا پذیرفت و ابتدا از سوابق فامیلی و تحصیلاتم جویا شد و پرسید چه مطلبی دارم. من نیز بطور مشروح خلاصهای از برنامههای در دست اقدام اصل چهار را برای ایشان تشریح کردم و اضافه کردم حالا که اعلیحضرت در صددند املاک موروثی خود را بین کشاورزان تقسیم کنند وضع این املاک درست تطبیق میکند با بهترین شرایطی که ممکن است برنامههای بهبود کشاورزی در آن پیاده شود زیرا در چنین شرایطی پیاده کردن برنامهها در املاکی که یک طرف آنها پادشاه مملکت و یک طرف کشاورزان هستند بسیار عملی و آسان خواهد بود و استفاده از نظر کارشناسان طراز اولی که در اصل چهار وجود دارند و امکان تأمین اعتبارات و خرید ماشین آلات و وسائل مورد نیاز، طرح تقسیم املاک سلطنتی را با موفقیت مواجه خواهد کرد. البته بطور روشن حضورشان عرض کردم که برای اظهار این مطالب مأموریتی از طرف اصل چهار ندارم و بدون اطلاع وارن تقاضای شرفیابی به حضورشان کردهام و این مسئله صرفاً جنبه شخصی دارد و فقط به عنوان یک نفر ایرانی خواستهام خدمتی انجام دهم.
آقای علاء پس از اینکه با دقت کامل حرفهای مرا شنیدند فرمودند روز خوبی به دیدن من آمدهاید زیرا امروز بعد از ظهر شورای عالی تقسیم املاک سلطنتی در همینجا تشکیل خواهد شد و از شما میخواهم در این جلسه شورا شرکت کنید و تمام مطالبی را که گفتید در مقابل شورا تکرار کنید. به این صورت از حضورشان مرخص شدم و در ساعت مقرر به وزارت دربار رفتم.
اعضای شرکتکننده در جلسه شورا تا آنجا که به خاطرم هست عبارت بودند از آقای علاء وزیر دربار، آقای حبیبالله آموزگار وزیر اسبق فرهنگ، آقای جمال اخوی وزیر سابق دادگستری، آقای سرابندی رئیس اداره کل ثبت اسناد و عدهای دیگر از رجال مملکتی. آقای علاء پس از معرفی من فرمودند ایشان امروز صبح مطالب قابل توجهی را با من عنوان کردند که خواستم شخصاً در این شورا حضور یافته و مطالب را به اطلاع آقایان برسانند. من که در مقابل این شورای عالیمقام که نام هر یک از آنها را فقط در روزنامهها خوانده بودم و میدانستم هر یک از آنها بیش از سن من در بالاترین مقامات مملکت خدمت کردهاند حقیقتاً احساس کوچکی میکردم و حالت دانشجویی را داشتم که باید در مقابل استادان دانشگاه از تز خود دفاع کند. ولی به هر حال بیان مطلب را شروع کردم و تأکید کردم که من برای این کار مأموریتی ندارم و صرفاً به عنوان یک ایرانی که در یک دستگاه خارجی کار میکند مطالبم را بیان میکنم و حتی ممکن است این کار مورد تأیید رؤسای من نباشد بنابراین عرایض من فقط توضیح درباره برنامهای است که مورد قبول دولت ایران قرار گرفته و مقدمات اجرای آن فراهم شده است. با ذکر مقدمه اضافه کردم که هرگاه پیشنهاد من مورد توجه شورا قرار گیرد میتوان اقداماتی را شروع کرد که برای رسیدن به نتیجه، گامهای اولیه برداشته شود.
پس از پایان گزارش من، که در طی این مدت اعضای شورا با تکان دادن سر موضوع را تأیید میکردند، عدهای از آقایان بهخصوص آقای حبیبالله آموزگار از شنیدن این گزارش اظهار خوشوقتی کردند و اقدام مرا مورد تمجید قرار دادند.
روز بعد در فرصت مناسب موضوع را به وارن اطلاع دادم و ایشان گفتند این مسئلهای است که کاملاً مورد توجه اصل چهار میباشد زیرا در موقع معرفی ایشان به اعلیحضرت، معظمله درباره لزوم کمکهای اصل چهار به برنامه تقسیم املاک سلطنتی تأکید کردهاند و بنابراین اقدامی را که انجام داده بودم مورد تأیید قرار دادند.چند روزی از این جریان گذشت و یک روز وارن به من گفت در یک مهمانی که با آقای علاء برخورد کردند آقای علاء ضمن صحبت درباره ملاقات من با ایشان و علاقمندی شورای تقسیم املاک برای همکاری با اصل چهار گفته بودند که از آقای امیر اسدالله علم رئیس و مسؤل تقسیم املاک سلطنتی خواستهاند که از وارن دعوت کند تا از منطقهی ورامین که تعدادی از املاک سلطنتی در آنجا قرار دارد و مسئولین مربوطه مشغول تقسیم اراضی هستند، بازدید نماید و به دنبال این مذاکره قرار شده است که آقای علم با دفتر وارن تماس بگیرد و ترتیب بازدید داده شود.
تاریخ این بازدید بعداً تعیین شد و در روز معین آقای علم قبل از ظهر به اصل چهار آمدند و بنا بود که ناهار نیز در یکی از روستاهای ورامین صرف شود. منتها در آن روز که اوایل زمستان بود باران شدیدی میبارید و آقای علم پیشنهاد کردند چون هوا توفانی است و راهها هم آسفالته نیست اگر وارن موافقت کند وسایل ناهار که در اتومبیل ایشان آماده است و هنوز گرم میباشد به دفتر آورده شود و بعد از ناهار با نشان دادن نقشهها و توضیحات لازم درباره موضوع صحبت شود. این پیشنهاد مورد موافقت وارن قرار گرفت و در ظرف چند لحظه پیشخدمتهای آقای علم با قابلمههای غذا و سرویس کامل به دفتر وارد شدند و در روی میز کنفرانس ترتیب ناهار را دادند. همین عمل که برای یک آمریکایی غیرمنتظره بود حال و هوای مذاکره را بطور غیرمترقبهای تغییر داد و مذاکرات بعدی ضمن صرف ناهار و بعداً در یک محیط بسیار گرم و دوستانهای انجام شد و آقای علم که کاملاً به زبان انگلیسی مسلط بودند بطور مشروح و کامل برنامه تقسیم املاک سلطنتی و وظائف بانک عمران را برای وارن تشریح کردند. نتیجه این مذاکرات بسیار مثبت بود و به دنبال آن، مقدمات تهیه موافقتنامه لازم با وزارت دربار در چهارچوب «موافقتنامه کلی» و تهیه طرحهای اجرائی از نظر کمکهای فنی و تهیه وسایل و ماشینآلات و بطور کلی رسیدگی به جنبههای مختلف برنامه تقسیم اراضی و کمک به کشاورزان و تأمین اعتبارات مالی آنها جهت پیشبرد کار فراهم شد و طی چند ماه بعد، ماشین اجرائی این طرحها به حرکت درآمد. البته در مراحل اولیه طرحها من درجریان کار بودم ولی بعد از تقریباً چهار ماه که وظایف من در اصل چهار تغییر یافت فقط بطور کلی از پیشرفتهای این کار آگاه میشدم. در سه ماه آخر سال ۱۳۳۰ (ماههای اول سال ۱۹۵۲) مراجعات مسئولین سازمانهای مختلف دولتی به اصل چهار بیشتر شد و تقریباً کمتر سازمان دولتی بود که برای رفع مشکلات خود به دفتر وارن مراجعه نکند. بهعنوان مثال، سازمان هواپیمایی کشوری که به ریاست آقای احمد شفیق همسر والاحضرت اشرف اداره میشد، از جمله این سازمانها بود.
به خاطر دارم یک روز ایشان با نقشههای مفصلی درباره ساختمان جدیدی برای فرودگاه مهرآباد که آن زمان در کنار فرودگاه نظامی مهرآباد به نام قلعهمرغی قرار داشت، به دفتر وارن آمدند و با شور و علاقه بینظیری درباره لزوم توسعه فرودگاه کشوری مهرآباد صحبت کردند و تنها تقاضای ایشان این بود که فعلاً تعدادی دستگاه هدایت هواپیماها در فرودگاه از طرف اصل چهار خریداری و در اختیار سازمان هواپیمایی کشوری گذاشته شود. این پیشنهاد مورد توجه واقع شد بهخصوص بهدلیل اینکه در دو ماه قبل هواپیمای حامل رئیس کل اصل چهار که به ایران میآمد به علت بدی هوا و نبودن وسایل راهنمایی فرودگاه نتوانست به زمین بنشیند و در تپههای شمال تهران سقوط کرد و کلیه سرنشینان آن کشته شدند و به همین جهت موضوع بهبود وسایل ناوبری هوایی در فرودگاه مهرآباد بسیار مورد توجه آمریکاییها بود و علاقمند بودند کاری در این مورد انجام شود. بنابراین از پیشنهاد آقای احمد شفیق نهایت درجه استقبال را کردند و با سرعت زیادی مقدمات تهیه طرح بهبود وسایل فرودگاه مهرآباد را فراهم ساختند.
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱]