شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با «ساندی تایمز» که ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) منتشر شد گفته است، «در تمام این ۴۶ سال، رژیم هیچگاه به اندازه امروز ضعیف نبوده است» و «ما باور داریم که در آستانهی آزادی نهایی قرار گرفتهایم و فرصتی بیسابقه و استثنایی برای تحقق آن به وجود آمده است.»

در مقدمه این مصاحبه آمده است که مردم ایران در لحظه تحویل سال ۱۴۰۴ در اماکن تاریخی و ملّی گرد آمدند و با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی، خواستار بازگشت رضا پهلوی شدند. ساندی تایمز مینویسد: «وضعیت بحرانی امروز ایران باعث شده که بسیاری از مردم، رضا پهلوی را به عنوان وارث پادشاهی، منجی خود بدانند.»
در این مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اینکه «حمایت غرب از مردم ایران بسیار حیاتی است»، با رد هرگونه دخالت نظامی در ایران میگوید: «مسئله فقط توافق هستهای یا مداخله نظامی نیست. گزینه بهتر، حمایت از مردم ایران برای رسیدن به یک تغییر دموکراتیک است. آنچه نیاز داریم، تغییر رژیم است تا جنگطلبان جای خود را به مدافعان صلح بدهند.»
رضا پهلوی با اشاره به تلاش دولت ترامپ برای معامله با جمهوری اسلامی تصریح میکند: «علی خامنهای هیچ تمایلی به تغییر رویه ندارد. احتمال اینکه رژیم به خواستههای ترامپ تن بدهد، بسیار کم است… اینجا صحبت از یک معامله ملکی در جنوب منهتن نیست که قرار باشد یک آسمانخراش خریده شود.»
به باور او، حکومت ایران که دچار تزلزل و انشقاق داخلی شده، از مذاکرات هستهای صرفاً برای وقتکُشی و بقا استفاده میکند. شاهزاده پهلوی میگوید: «این رژیم بارها ثابت کرده که نه میتواند و نه میخواهد رفتار خود را بطور اساسی تغییر دهد. دولتهای غربی باید دریابند که امید به آزادی، عدالت، برابری و حقوق بشر در قالب یک دیکتاتوری دینی، توهمی بیش نیست. چهل سال زمان کافی بوده تا به این نتیجه برسیم که این مسئله از راه دیپلماسی حل نمیشود.»
رضا پهلوی با سیاست «فشار حداکثری» دوران اول ترامپ موافق است، اما تأکید میکند که این فشار باید همراه با «حمایت حداکثری» از مردم معترض باشد.
در آستانه یک توفان کامل هستیم
ساندی تایمز در ادامه مینویسد: از نگاه پهلوی، ترکیبی از بحران اقتصادی، فشار اجتماعی و تحولات ژئوپلیتیک در منطقه، شرایط را به آستانهی یک «توفان کامل» تبدیل کرده است… «محور مقاومت» جمهوری اسلامی در منطقه تضعیف شده و متحدانش عقبنشینی کردهاند. در داخل کشور نیز اقتصاد در حال فروپاشی است: ریال به پایینترین سطح در برابر دلار سقوط کرده، نرخ تورم به ۳۲ درصد رسیده و قطع برق، مدارس و کارخانهها را تعطیل کرده است.
رضا پهلوی میگوید: «محبوبیت رژیم در پایینترین حد ممکن است. اعتراضات گسترده پس از قتل مهسا امینی با خشونت سرکوب شد، و طبق گزارش سازمان ملل، تنها در سال گذشته دستکم ۹۰۱ نفر اعدام شدهاند. اما با این حال، اعتراضات پراکنده ادامه دارد و نزدیک به یک پنجم زنان در تهران، بدون رعایت حجاب در خیابانها ظاهر میشوند.»
او اضافه میکند: «رژیم با سرکوب میکوشد مردم را بترساند، اما میداند که دیگر نمیتواند اعتراضات را مهار کند. ترس از میان رفته است.»
او با اشاره به ویدیویی که در آن زنی برهنه روی ماشین نیروی انتظامی در تهران نشسته بود، میگوید: «این پیامش چیست؟ اینکه دیگر هیچ چیز برایم اهمیت ندارد- یا دستگیرم کن، شکنجهام بده، اعدامم کن. چنین عزم و ارادهای را در ۴۶ سال اخیر ندیدهایم.»
رضا پهلوی میگوید با مادران جانباختگان اعتراضات در تماس است و حتی از درون حکومت نیز پیامهایی دریافت میکند. او توضیح داد: «ریزش درون نظام در حال افزایش است. حتی نیروهای امنیتی که آخرین امید خامنهای هستند، دیگر نمیخواهند با این کشتی در حال غرق شدن همراه باشند. بسیاری از فرماندهان و نیروهای رده میانی و فرزندانشان در خیابان در بین معترضان هستند. حال تصور کنید اگر به آنها دستور شلیک بدهند!»
ما با انتقام نمیآییم
او درباره مفهوم «عدالت انتقالی» توضیح میدهد: «ما با انتقام نمیآییم، بلکه انگیزه و هدف ما آشتی است. محاکمهها عادلانه خواهد بود، نه شبیه اعدامهایی که خمینی پس از انقلاب علیه وزرا و افسران ارتش اجرا کرد.»
ساندی تایمز مینویسد که رضا پهلوی خود را شبیه «خوان کارلوس» پادشاه اسپانیا میبیند که پس از مرگ فرانکو، با حمایت ارتش، گذار به دموکراسی را رهبری کرد. او تأکید میکند که قصد بازگرداندن سلطنت یا نامزدی برای هیچ مقام سیاسی را ندارد: «من نامزد هیچ چیز نیستم. من مقصد نیستم، بلکه راه هستم.»
ساندی تایمز مدعی شده، برخی تحلیلگران نسبت به میزان محبوبیت واقعی او در ایران تردید دارند. آنها یادآور میشوند که حکومت پدرش با تجملگرایی از واقعیتهای مردم فاصله داشت؛ مانند جشنهای ۲۵۰۰ ساله در تخت جمشید که گفته میشود ۲۰۰ میلیون دلار هزینه داشت، در حالی که در بسیاری از مناطق کشور قحطی بود.
رضا پهلوی دوران کودکی خود را در کاخ نیاوران گذراند؛ با سالن سینما، آثار هنری از دالی و پیکاسو. سال ۱۹۷۸ به مدرسه خلبانی در تگزاس رفت و پیش از آن، مدتی را در لندن و کاخ باکینگهام گذراند. شش ماه بعد، پدرش از ایران تبعید شد. پس از آن، زندگیاش با تراژدی همراه بود: یکی از پسرعمههایش [شهریار شفیق] ترور شد، پدرش در مصر درگذشت، و خواهر و برادرش بعداً به زندگی خود پایان دادند.
او میپذیرد که دوران پدرش مشکلاتی داشته است و میگوید: «هیچکس انکار نمیکند، من هم انکار نمیکنم. اما آیا ارزشاش را داشت؟»
پهلوی در بخش دیگری از مصاحبه میگوید: «۴۶ سال است که زندگیام وقف فکر کردن به ایران و تنفس برای آن شده.» او تأکید دارد که در گذشته، با وجود مقام ولیعهدی، با مردم عادی از کشاورزان تا ماهیگیران دیدار و ارتباط داشته است.
رضا پهلوی همچنین میگوید امروز بسیاری از جوانان به او میگویند: «لطفاً والدین ما را ببخش. نسل ما آن اشتباهات را تکرار نخواهد کرد. آنها عمیقاً پشیماناند از انقلابی که به این وضعیت انجامید.»
ساندی تایمز مینویسد، حتی منتقدان پهلوی نیز اذعان دارند که او تنها چهرهای است که در سطح ملی شناختهشده است. خودش میگوید: «مردم مرا میشناسند. برخی در روز تولدم جشن گرفتهاند چون یک ولیعهد برای کشور به دنیا آمده بود. آن زمان پسرشان بودم، حالا پدرشان هستم. حتی نسل Z هم وقتی پیام میدهند، مرا پدر صدا میزنند و این برای من دلگرمکننده است.»
به گفته رضا پهلوی، «این شناخت عمومی، مشروعیت اخلاقیای به من میدهد که اگر با هر فرمانده نظامی یا وزیر یا مسئول هر نهادی تماس بگیرم و بگویم رضا پهلوی هستم، بیدرنگ میدانند با چه کسی صحبت میکنند. کمتر کسی از چنین موقعیتی برخوردار است.»
او در پایان میگوید: «این مسئولیت بزرگی است و البته مرا هدف رژیمی قرار میدهد که سابقه عملیاتهای تروریستی در خارج را دارد. اما من و همراهانم آمادهایم جان خود را فدای این راه کنیم. وظیفه من امروز این است که به عنوان یک میانجی صادق، دیگران را برای فروپاشی درونی این رژیم گرد بیاورم. امیدوارم پیش از آنکه رژیم فرصتی برای کشتن من پیدا کند، به هدف برسیم.»