احمد السواح (روزنامه سوری «۹۶۳+») – در پیچ و خمهای تاریک دیپلماسی بینالمللی، افراد کمی به اندازه احمد الشَرَع رئیس جمهور موقت سوریه و فرمانده سابق جهادی، باعث توجه و همزمان احتیاط نسبت به او شدهاند. او که روزی شاگرد القاعده و بنیانگذار «جبههالنصره» بود، امروز خود را در مسیر پرخطر حکومت بر سوریه پس از اسد میبیند. تغییر ناگهانی او از شورش مسلحانه تا رسیدن به حکومت، همپیمانان و دشمنانش را شگفتزده کرده است. اما در ابتکارات اخیرش نسبت به اسرائیل، این تغییر اهمیت دوچندان یافته و نیاز به بررسی دقیقتری یافته است.

گذشتهای که سایهای بلند دارد
الشَرَع در سال ۱۹۸۲ در ریاض پایتخت عربستان سعودی در خانوادهای سوری از ارتفاعات جولان متولد شد. مسیر اولیه زندگیاش هیچ نسبتی با دیپلماسی نداشت. پس از پیوستن به سازمان تروریستی القاعده در عراق در سال ۲۰۰۳، شاخه سوری این گروه را در سال ۲۰۱۲ با نام «جبههالنصره» بنیان نهاد. گرچه بعدها این گروه با نام «هیئه تحریر الشام» تغییر نام داد و از القاعده جدا شد، اما سابقه طولانیاش در افکار افراطی برای او تحریمهای بینالمللی و شهرتی منفی به همراه آورد.
با این حال، در دسامبر ۲۰۲۴، همین مرد رهبری حمله نهایی برای سرنگونی رژیم اسد را بر عهده گرفت و بطور شگفتانگیزی خود را در صدر اخبار یافت. نه به عنوان «امیر مؤمنین»، بلکه به عنوان دولتمردی با کت و شلوار و کراوات که از قانونمداری، همگرایی و همکاری بینالمللی سخن میگوید.
شاید ظهور سریع الشَرَع همچون ستارهای در آسمان، ساختگی به نظر آید. با اینهمه در روزهای اخیر، تحرکات او سرعت گرفت؛ از سفر با هواپیمای آمریکایی به پاریس گرفته تا دیدار با امارات و بحرین که در همه اینها همه چیز حول محور گفتگوهای سوری- اسرائیلی میچرخید.
تمام نشانهها حاکی از آن است که الشَرَع و دولت موقت سوریه همه ظرفیتهای اندک کشور را در سبد روابط خارجی قرار دادهاند. دولت جدید که در تأمین امنیت، نظم، خدمات عمومی و اقتصاد ناکام مانده، تلاش میکند با بازتعریف جایگاه سوریه در نظام منطقهای و جهانی، وزن سیاسی جدیدی برای خود خلق کند.
الشرع یک حکومت با نهادهای فعال یا ذخایر ارزی به ارث نبرده، بلکه ویرانهای از یک کشور به او رسیده است. بشار اسد رئیس رژیم فاسد فروپاشیده، اندوختههای خزانه را در چمدانهای خود پیش از فرار به مسکو با خود برده بود. در نتیجه، حتی از کوچکترین امکان تحرک خارجی نیز باید بطور کامل بهرهبرداری شود. دیدار با رؤسای جمهور ترامپ و ماکرون و باز کردن کانالهایی به سوی تلآویو، همگی نشانههاییاند بر اینکه دیپلماسی خارجی برای دولت جدید نه یک پرونده، بلکه «مهمترین پرونده» است.
مشروعیت بینالمللی به عنوان ابزاری برای مشروعیت داخلی
دولت الشرع میداند که مشروعیت سیاسیاش در داخل همچنان محل بحث است، خصوصاً با در نظر گرفتن گذشته افراطی بیشتر رهبرانش! بنابراین شناسایی بینالمللی از سوی کشورهایی چون فرانسه یا ایالات متحده، قدرت چانهزنی آن را در داخل افزایش میدهد و به دشمنان و حامیاناش پیام میدهد که دولت او منزوی نیست. الشرع از بیرون نه فقط برای تقویت درون، بلکه برای ساختن درون نیز بهره میگیرد.
اینهمه در حالیست که ابزارهای دولت جدید اندکاند؛ از اقتصاد ضعیف و شکافهای قومی و مذهبی گرفته تا ضعف نهادها. اما این امر مانع نشده که پروندههایی بزرگ مانند روابط با اسرائیل، نزدیکی به کشورهای عربی و مذاکره بر سر تحریمها را پیش ببرد. سقف بلند آرزوها و رویکرد جسورانه، نشان از تغییر رادیکال در وی و سوریه دارد.
اسرائیل؛ کلید پذیرش از سوی غرب
در اواسط آوریل، ترامپ نامهای با هشت درخواست برای الشرع فرستاد. واشنگتن پست فاش کرد که نمایندهای آمریکایی در بروکسل، این فهرست را به وزیر خارجه سوریه، اسعد الشیبانی، ارائه داده است. این خواستهها طیفی از مسائل امنیتی را شامل میشدند: همکاری در بازگرداندن آمریکاییهای مفقود، تسویه پرونده سلاحهای شیمیایی، مقابله با داعش و حتی اجازه به عملیات آزاد آمریکا در خاک سوریه علیه گروههایی چون سپاه پاسداران، حزبالله و گروههای فلسطینی ساکن سوریه.
نکته جالب اینکه، در این فهرست هیچ اشارهای به دموکراسی، حقوق بشر یا حقوق اقلیتها نشده است. به نظر میرسد که الشرع قواعد بازی را به خوبی درک کرده است: برای رفع تحریمها باید در دو حوزه فعال باشد یکی مبارزه با تروریسم و دومی تأمین امنیت اسرائیل.
از اینرو، دولت سوریه جدید اسرائیل را نه دشمن، بلکه کلید نزدیکی به غرب در مییابد. گزارشهای متعددی حاکی از تماسهای پنهانی دمشق با تلآویو برای کاهش تنشها و ورود به مذاکرات دیپلماتیک است. پیشنهادی هم برای کاهش تنش با اسرائیل در برابر کاهش تحریمها ارائه شده و حتی به ساخت «برج ترامپ» در دمشق اشاره شده است: به مثابه شاخه زیتونی نمادین برای جلب نظر رئیس جمهوری آمریکا.
هرچند مقامات اسرائیلی در این زمینه سکوت کردهاند، اما جدیت این ابتکارها قابل چشمپوشی نیست. سوریه در دوره الشرع خود را به عنوان بازیگری خنثی در منطقه معرفی میکند، که حاضر است روابط خود را با شبهنظامیان جمهوری اسلامی قطع کرده و با «دشمنان» دیرینه وارد گفتگو شود.
اما این واقعگرایی جدید، بدون چالش نیست. آمریکا گفته که نمادها کافی نیستند. اسرائیل هم نسبت به گذشته الشرع محتاط است. او کسی است که روزی با حکومت سکولار مخالف بود و شریعت را واجب میدانست، و گروهی را رهبری میکرد که دشمنی علنی با اسرائیل داشت. با این حال، جسارت ابتکارات او و امکان کاهش نفوذ رژیم ایران ممکن است اسرائیل را به انعطاف مشروط وادارد.
باز شدن قفل تحریمها
این سیاست الشرع مؤثر افتاده و ترامپ روز سهشنبه ۱۳ ماه مه ۲۰۲۵ در ریاض اعلام کرد که تمام تحریمها علیه سوریه برداشته میشوند؛ تصمیمی تاریخی که میتواند فصل جدیدی از سرمایهگذاری و بازسازی را برای سوریه به ارمغان بیاورد. این سخنان با استقبال گرم شاهزادگان و سرمایهگذاران عرب روبرو شد. ترامپ که این تصمیم را با وساطت محمد بن سلمان گرفت و دولت خود را نیز غافلگیر کرد، پس از اعلام این خبر با لبخند گفت: «آه که چقدر برای ولیعهد سعودی کار انجام میدهم!» این جملهی وی با قهقههی حاضران مواجه شد.
البته اعلام این تصمیم پس از مشورت با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه منتشر شد. بنسلمان قول داد که سرمایهگذاریهای عربستان در آمریکا را به یک تریلیون دلار برساند. در مقابل، ترامپ نیز به دولت جدید سوریه فرصت «بازسازی» داد.در دمشق، مردم با رقص و شادی به خیابانها آمدند، پرچمهای سوریه و عربستان را به دست گرفتند، شعارهای انقلابی سر دادند و به آینده امیدوار شدند. وزیر خارجه سوریه تصمیم آمریکا را «آغازی نو در مسیر بازسازی سوریه» توصیف و از سعودیها بابت «تدبیرشان» تشکر کرد بدون آنکه اشارهای مستقیم به نقش آمریکا داشته باشد.
از «محور مقاومت» به محور نزدیکی؟
اگر سوریه واقعاً از «محور مقاومت» وابسته به رژیم ایران فاصله بگیرد و موضعی خنثی یا حتی طرفدار غرب اتخاذ کند، این بزرگترین تغییر در معادلات خاورمیانه از زمان کمپدیوید خواهد بود. برای اسرائیل، خروج سوریه از ائتلاف حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میتواند تهدید دائمی در شمال این کشور را کاهش دهد. برای الشرع، عادی ساختن مناسبات سوریه با اسرائیل آزمونی سرنوشتساز است: آیا او میتواند قاطعانه از گذشتهاش عبور کند؟
با اینحال، راه پیش رو همچنان پرخطر است. یک مقام آمریکایی گفته است: «جایگزین کردن یک دیکتاتور با یک افراطگرای سابق، ایده آرامشبخشی نیست.» اسرائیل نیز در هر گفتگوی جدی با دمشق به تضمینهای بلندمدت هم امنیتی و هم ایدئولوژیک نیاز دارد.
الشرع اعلام کرده نمیخواهد سوریه را با نگاه جهادی اداره کند. اما اگر بخواهد نظر مساعد غرب و اسرائیل را جلب کند، باید از حرف فراتر رفته و اصلاحات بنیادی انجام دهد: از حمایتِ اقلیتهای قومی و مذهبی و پذیرش پلورالیسم تا نفی افراطگرایی آنهم نه فقط در حرف بلکه با قانون و عمل.
البته ممکن است ابتکارات او نسبت به اسرائیل واقعی باشند و یا صرفاً تاکتیکی؛ اما صِرف وقوع آنها نشانگر تغییری تکاندهنده در جهتگیری منطقهای سوریه است. اینکه تاریخ الشرع را به عنوان یک افراطیِ تغییرکرده بهیاد خواهد آورد یا سیاستمداری فرصتطلب، نه با گفتههای او، بلکه با آنچه جسارت انجام و نهادینه کردن آنها را دارد تعیین میشود.
خلاصه: دیپلماسی یا بقا؟
تمرکز بر روابط خارجی برای دولت الشرع نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. او میداند که بدون پذیرش بینالمللی، بازسازی داخلی ممکن نیست؛ بدون لغو تحریمها، اقتصاد جان نمیگیرد؛ و بدون مشروعیت خارجی، قدرت داخلی تثبیت نمیشود.
با اینحال، این گشایش دیپلماتیک به سوی خارج هرگز نمیتواند جایگزین اصلاحات واقعی و آشتی ملی در داخل شود. تنها در صورتی که الشرع بتواند خود را رهبر همه سوریها و نه تنها بازیگری زیرک در خلأ منطقهای نشان دهد، آیندهاش پایدار خواهد بود.
*منبع: روزنامه سوری «۹۶۳+»
*نویسنده: احمد السواح
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن