هدی رؤوف (ایندیپندنت عربی) – بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در یکی از ملاقاتهای روزهای اخیر خود گفت که جمهوری اسلامی ایران در حال توسعه موشکهای بالستیک قارهپیما با بردی حدود ۸۰۰۰ کیلومتر است و هشدار داد که برنامه هستهای گسترشیافته تهران میتواند شهرهای بزرگ آمریکا را تهدید کند. او افزود که «موشکهای ایران ممکن است نیویورک، یا بوستون، یا واشنگتن، یا میامی را در تیررس هستهای قرار دهند».

پاسخ جمهوری اسلامی از زبان عباس عراقچی وزیر خارجه رژیم چنین بود که نتانیاهو در مورد برد موشکها دروغ گفته تا واشنگتن را فریب دهد و به انجام حملهای تازه علیه ایران وادار کند. او همچنین تأکید کرد که «اسرائیل اکنون در تلاش است تهدیدی ساختگی از توانمندیهای دفاعی ما بسازد».
عراقچی تلاش کرد بین ارزیابیهای نادرست اطلاعاتی آمریکا درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق و پیامدهای فاجعهبار آن با تلاشهای تسلیحاتی و نظامی جمهوری اسلامی پیوند برقرار کند.
میتوان گفت که نتانیاهو احتمالاً در حال آمادهکردن صحنه بینالمللی و به ویژه آمریکا برای انجام عملیات نظامی جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است؛ بهخصوص که از زمان پایان «جنگ دوازده روزه» گمانهزنیها در داخل ایران و در سطح بینالمللی درباره امکان دور دوم تقابلهای نظامی میان رژیم و اسرائیل ادامه دارد.
رژیم اسلامی ایران با دولت دونالد ترامپ در چند دور مذاکرات هستهای شرکت کرد، پنج دور در زمانی کوتاه که فضایی مثبت نیز همراه آن بود اما در نقطهای اختلاف اصلی ظاهر شد: مسئله سطح صفر «غنیسازی و ذخیرهی اورانیوم» که ترامپ بر آن پافشاری میکرد تا توافق جدید با توافق ۲۰۱۵ اوباما تفاوت داشته باشد. مشکل اینجا بود که یک «اختلاف اصلی و غیرقابل حل» رخ داد؛ رژیم ایران نیز بر آنچه خط قرمز خود در خصوص حق غنیسازی اورانیوم میداند پای فشرد و به این ترتیب جنگ دوازده روزه آغاز شد.
حالا نمیتوان گفت که با توقف جنگ، صلح برقرار شده بلکه اکنون وضعیت «نه جنگ و نه صلح» برقرار است که میتواند در هر لحظه دور تازهای از درگیری نظامی همراه شود.
با اعلام آتشبس از سوی ترامپ پس از ضربه اسرائیلی ـ آمریکایی بر تاسیسات هستهای در ایران و سپس فعال شدن «اسنپبک» و بازگرداندن تحریمهای بینالمللی، رژیم ایران همچنان از آمادگی برای دیپلماسی سخن میگوید. چون تهران گزینه دیگری ندارد؛ انتخابهایش در برابر اسرائیل و واشنگتن محدود است، به ویژه که توانش برای حمایت از نیروهای نیابتی و تحرک در جبهه «محور مقاومت» پس از دو سال در یک خاورمیانه جدید که اکنون محورهای رژیم در آن فروپاشیده، کاهش یافته است.
تهران میگوید آماده مذاکرات است، اما سؤال این است که در سایه اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا مارکو روبیو درباره موشکهای آن و سپس سخنان نتانیاهو درباره موشکهای قارهپیما و توان آنها برای حمله به شهرهای آمریکا، جهت برجسته کردن تهدیدات موشکی از سوی رژیم، آیا نتانیاهو اینبار هم میتواند موضوع موشکهای ایرانی را وارد هر گفتگویی کند که ممکن است میان تهران و واشنگتن برگزار شود؟
اگر نتانیاهو موفق شود، با نقطه اختلاف جدیدی روبرو خواهیم بود که میتواند مذاکرات مورد انتظار را به شکست بکشاند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها گفتهاند که سامانه موشکی آنها خط قرمز است و این موضوع از مذاکرات با دولت ترامپ و قبل از آن با دولت جو بایدن کنار گذاشته شده است؛ اما آیا ترامپ ممکن است این موضوع را وارد توافق جدید بکند تا این توافق با توافق اوباما سال ۲۰۱۵ متفاوت باشد؟
با توجه به شخصیت ترامپ که در ابتدا مشتاق به دست آوردن «توافقی تاریخی» به گفته خودش بود، سپس شرط «غنیسازی صفر» را مطرح کرد و بعد ضربات کاری به تأسیسات هستهای در ایران وارد آورد، اکنون تهران در تلاش است تا از اعلام رئیس جمهور آمریکا درباره نابودی برنامه هستهایاش بهرهبرداری کند؛ هرچند برآوردها تنها از تاخیر برنامه به مدت حدود دو سال حکایت دارد و پیشبینی اینکه ترامپ چه تصمیمی خواهد گرفت، بسیار دشوار است به ویژه وقتی مواضع او بسته به افرادی که در اطرافش هستند تغییر میکند.
در خصوص سامانه موشکهای بالستیک ایران، این سامانه بخشی از استراتژی دفاعی آن به شمار میرود، بهخصوص در شرایط فرسودگی توانمندیهای نظامی متعارف و نیروی هوایی؛ بنابراین جمهوری اسلامی بر موشکهای بالستیک تکیه دارد. درباره برخورداری آن از موشکهای بالستیک قاره پیما با برد حدود ۲۹۰۰ مایل، برای برآوردهای آمریکایی معلوم نیست که اصلا چنین تواناییای دارد یا نه، خصوصاً که در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد بردهای فعلی موشکهایش «کافی» است و این نشان میدهد برنامهای آشکار برای توسعه برنامه موشکی نداشته است. با این حال، اگر تصمیمی برای انجام این کار اتخاذ شود، پیشرفت ایران در عرصه فضایی ماهوارهبرها میتواند مسیر دستیابی به موشکهای قاره پیما را تسهیل کند، زیرا فناوریهای مورد استفاده در ماهوارهبرها و موشکهای قارهپیما مشابه است.
از اینرو مقامات جمهوری اسلامی بر کنار گذاشتن مسئله موشکی از هرگونه گفتگو تأکید دارند؛ علی لاریجانی دبیر «شورای عالی امنیت ملی» اعلام کرد که «هرگونه مذاکره درباره محدود کردن برنامه موشکی تهران بطور قاطع رد شده است».
او افزود: «آمریکاییها اصرار دارند که ما را دقیقاً درباره موشکها به میز مذاکره بکشانند. آنها خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم یا محدود کردن برد موشکها به کمتر از ۳۰۰ کیلومتر (۱۸۵ مایل) هستند، در حالی که اکنون برد آنها ۵۰۰ کیلومتر (۳۱۰ مایل) است؛ این امر عملاً توانایی دفاعی و ضربتی اصلی ما را از ما میبرد».
بنابراین دو موضوع در دستور مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که تهران آنها را خط قرمز میداند و بر آنها پافشاری میکند: عدم تمایل به کنارگذاشتن حق غنیسازی و عدمگفتگو درباره برنامه موشکی. پس اگر به زودی از سر گرفتن مذاکرات میان رژیم ایران و آمریکا رخ دهد، این امر به خودی خود نشانه مثبتی نخواهد بود؛ چرا که مذاکرات پر از خط قرمزهایی است که جزئی جدانشدنی از استراتژی رژیم ایران به شمار میروند و در نتیجه گفتگوهای واشنگتن و تهران در دوره ترامپ اغلب میتواند مقدمهای برای جنگ مستقیم میان جمهوری اسلامی و اسرائیل باشد؛ جنگی که اینبار هدفش ممکن است نابودی توانمندی موشکی آن باشد.
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: هدی رؤوف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن




