شاه پیشین ایران: رهبری با بینش ژئوپلیتیک؛ به بهانه چهارم آبان، زادروز  پادشاهی میهندوست

- درک شاه از نفت، فراتر از ارزش اقتصادی آن بود. او آن را «ماده‌ای شریف» می‌نامید که استفاده از آن برای انرژی، نازل‌ترین کاری بود که می‌شود کرد. نفت را ابزاری برای دیپلماسی، وسیله‌ای برای اعمال حاکمیت ایران و اهرمی‌ برای تأثیرگذاری بر امور جهانی می‌دانست.
- آنچه شاه را از دیگران متمایز می‌کرد، کنجکاوی فکری و دیدگاه جهانی او بود. او به چند زبان مسلط بود، در تاریخ و اقتصاد مطالعه خوبی داشت و عمیقاً درگیر ایده‌هایی بود که دنیای مدرن را شکل می‌داد. او ایران را نه به عنوان یک دریافت‌کننده منفعل روندهای جهانی، بلکه به عنوان یک شرکت‌کننده فعال در شکل  دادن به آنها تصور می‌کرد.
- شاه از یک «تمدن بزرگ» حمایت می‌کرد، تمدنی که شرق و غرب، سنت و پیشرفت را به هم پیوند دهد. در عرصه جهانی، این دیدگاه در میان مدیرانی که در او ترکیبی کم‌نظیر از عمق فرهنگی و وضوح استراتژیک می‌دیدند، طنین‌اندازبود.

یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵


نادر صدیقی – درباره محمدرضاشاه پهلوی، شاهنشاه آریامهر، گفتنی بسیار است و گفتنی‌های بسیاری گفته شده تا جایی که حتا در بسیاری موارد دشمنانش هم جنبه‌هائی از نحوه مدیریت، آینده‌نگری، و سیاست‌های اقتصادی و صنعتی او را تحسین کرده‌اند.  از سوئی تمامی‌گفته‌ها و نوشته‌های طرفداران وی نیز به شخصیت بارز و توانائی‌های رهبری او اختصاص داشته و گفتمان ستایش‌آمیز مبتنی بر بازتاب ارادت شخصی به ایشان بوده و کمتر به کُنه دانش و آگاهی‌های او پرداخته شده که در میان دولتمردان و سیاستمداران نامدار قرن بیستم، بی‌نظیر بود.

در صحنه پیچیده سیاست جهانی، رهبران بسیار اندکی به اندازه محمدرضا پهلوی، پادشاه فقید ایران، درک دقیقی از ژئوپلیتیک نشان داده‌اند. در میان راهروهای قدرت در پایتخت‌های کشورهای بزرگ و به ویژه در اتاق‌های دربسته مدیران غول‌های بزرگ نفتی، اغلب با تحسین و بی‌سر و صدا اذعان می‌شود که شاه نه تنها یک پادشاه، بلکه یک استراتژیست آگاه به مسائل جهان بود و درک او از پویایی‌ها و رقابت‌های بین‌المللی، با دیپلمات‌های باتجربه و اقتصاددانان جهانی رقابت می‌کرد.

یک ذهن استراتژیک در منطقه‌ای آشفته

شاه در زمانی رهبری ایران را به دست گرفت که خاورمیانه از نظر سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک در حال دگرگونی بود. برخلاف بسیاری از معاصرانش، او ایران را در انزوا نمی‌دید. او می‌دانست که سرنوشت ایران با توازن قدرت جهانی، به ویژه در ارتباط با بازارهای انرژی، رقابت‌های جنگ سرد و نظم نوظهور پسااستعماری، در هم تنیده است.

او اهمیت استراتژیک خلیج فارس را نه تنها به عنوان یک دارایی منطقه‌ای، بلکه به عنوان یک شریان انرژی جهانی تلقی می‌کرد و سیاست‌های او، بازتاب این نگرش ژرف بود. از نوسازی ارتش ایران گرفته تا تأمین امنیت زیرساخت‌های نفتی، او ایران را به عنوان یک رکن اساسی در زنجیره تأمین انرژی جهانی قرار داد. مدیران شرکت‌های بزرگ نفتی در اتاق‌های هیئت مدیره، این دوراندیشی را تشخیص می‌دادند و اغلب خاطرنشان می‌کردند که شاه به زبان آنها صحبت می‌کند، نه فقط از منظر بشکه‌های نفت و خطوط لوله‌های گاز، بلکه از نگر اهرم جهانی و محاسبات استراتژیک. به خاطر دارم که یکی از این مدیران، از معاونان بین المللی شرکت معروف «بریتیش پترولیوم» بود که سال‌ها پیش در مقاله‌ای بر این نکته به روشنی تاکید کرده بود.

دیپلماسی نفتی و اهرم جهانی

درک شاه از نفت، فراتر از ارزش اقتصادی آن بود. او آن را «ماده‌ای شریف» می‌نامید که استفاده از آن برای انرژی، نازل‌ترین کاری بود که می‌شود کرد. نفت را ابزاری برای دیپلماسی، وسیله‌ای برای اعمال حاکمیت ایران و اهرمی‌ برای تأثیرگذاری بر امور جهانی می‌دانست. نقش او در تغییر ساختار قیمت‌گذاری نفت از طریق اوپک، صرفاً مربوط و منوط به درآمد نبود  بلکه آن را به تنظیم دوباره قدرت بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان می‌دانست.

او تسلط شرکت‌های نفتی غربی را به چالش کشید و خواستار شرایط منصفانه‌تری برای ایران و سایر کشورهای تولیدکننده شد. با این حال، او این کار را با ظرافت استراتژیک انجام داد و برای مدت مدیدی در حدود ربع قرن، روابط خود را با قدرت‌های بزرگ تنظیم و در عین حال منافع ایران را حفظ کرد. این اقدام متعادل‌کننده، احترام او را در مقام رهبری، در هوستون، لندن و ریاض به همراه داشت.

اندیشمندی در سطح جهانی، در نقشی منطقه‌ای

آنچه شاه را از دیگران متمایز می‌کرد، کنجکاوی فکری و دیدگاه جهانی او بود. او به چند زبان مسلط بود، در تاریخ و اقتصاد مطالعه خوبی داشت و عمیقاً درگیر ایده‌هایی بود که دنیای مدرن را شکل می‌داد. او ایران را نه به عنوان یک دریافت‌کننده منفعل روندهای جهانی، بلکه به عنوان یک شرکت‌کننده فعال در شکل  دادن به آنها تصور می‌کرد.

سخنرانی‌های او اغلب به توسعه جهانی، پیشرفت فناوری و نیاز به نوسازی، نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان در حال توسعه، اشاره داشت. او از یک «تمدن بزرگ» حمایت می‌کرد، تمدنی که شرق و غرب، سنت و پیشرفت را به هم پیوند دهد. در عرصه جهانی، این دیدگاه در میان مدیرانی که در او ترکیبی کم‌نظیر از عمق فرهنگی و وضوح استراتژیک می‌دیدند، طنین‌اندازبود.

میراث شاه و درس‌هایی که باید آموحت

پادشاهی شگفت‌انگیز محمدرضاشاه پهلوی با انقلاب اسلامی موسوم یه «شکوهمند» پایان یافت و تاریخ تا کنون او را از دریچه‌های گوناگون، برخی انتقادی و برخی دیگر دلسوزانه و همراه با تأسف، داوری کرده است. اما در حوزه ژئوپلیتیک، میراث او همچنان آموزنده است. او مناسبات و تفاهم بین حاکمیت ملی و وابستگی متقابل جهانی را درک می‌کرد. او تشخیص می‌داد که انرژی فقط یک کالا نیست، بلکه ارز قدرت است و می‌دانست که رهبری مستلزم بصیرت و عمل‌گرایی است. بسیاری با انتقاد از عملکرد نهایی شاه در عدم مقابله با آشوبگران انقلابی گروه‌های متحد چپ و تروریست‌های اسلامی و به ویژه فداییان اسلام، او را به ضعف فرماندهی متهم می‌کنند. گفتن و ادعای عملی برخلاف آنچه محمدرضاشاه پیشه کرد، بسیار آسان و عاری از هرگونه مسئولیت عملی است. می‌توان چنین ادعائی را تنها در قلمرو خیال و تصورات وهم‌آمیز تعریف کرد. عمل کردن به سیاستی خشن و خشم‌آلود که بی‌تردید با قربانی کردن بی‌گناهانی همراه خواهد بود، چیزی جز بدنامی‌ تاریخی نخواهد داشت؛ دررست مانند بدنامانی چون استالین، مائو، پینوشه، اسلوبودان میلوشوویچ، خمینی، صدام، قذافی و بشار اسد…

امروزه، در حالی که جهان با گذارهای انرژی، بی‌ثباتی منطقه‌ای و اتحادهای در حال تغییر دست و پنجه نرم می‌کند، روش‌های رهبری و انسانی محمدرضاشاه پهلوی و بینش‌های ژئوپولیتیک او درس‌های ارزشمندی ارائه می‌دهد. توانایی‌های او در پرهیز از خشونت و آدمکشی و در تفکر فراتر از مرزها، تفاهم با سیستم‌های جهانی و دفاع از منافع ملی ایران با متانت استراتژیک، همچنان معیاری برای سیاست و سیاستمداران است.

سخن پایانی

محمدرضاشاه پهلوی را نه فقط به عنوان یک پادشاه، بلکه شایسته است که به عنوان یک رهبر انسانگرا و یک متفکر ژئوپلیتیک به یاد آوریم که میراثش همچنان در میان اندیشمندان حقوق انسانی و نیز در محافل هیئت مدیره و سیاست‌گذاری غول‌های صنعت انرژی در جهان طنین‌انداز است. درک او از جهان کامل نبود، اما بسیار عمیق بود و در زمانی که رهبری جهانی اغلب فاقد نگرشی عمقی است، الگوی او قدرت بینش آگاهانه را به ما یادآوری می‌کند. یادش همواره با احترام توأم خواهد بود.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲۸ / معدل امتیاز: ۴٫۶

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=389779