تأملات بهنگام؛ در باب هواخواهان کانادانشینِ فرقه تبهکار

- اکثریت قریب به اتفاق این «سرمایه‌گذاران» فاسد که پول‌های غارتی و همچنین کثیف را به کانادا می‌آوردند، نه تنها در آن دوره‌ی دهه‌ی نود میلادی در کانادا اقامت نمی‌کردند بلکه پس از سفری کوتاه و طی تشریفات ورود به کانادا، به ایران باز می‌گشتند و به مشارکت در چپاول مملکت ادامه می‌دادند. این بازگشت به ایران البته تنها شامل سرپرست خانواده می‌شد، بیشترِ اعضای خانواده و تخم و ترکه این دزدانِ «دوران سازندگی»، مقیم کانادا می‌ماندند و در این کشور به مدرسه و دانشگاه می‌رفتند.
- برخی از این جماعت، صاحب خانه‌های میلیون دلاری در منطقه نورث یورک تورنتو یا املاکی گرانتر در شمال شهر ونکوور (جایی ملقب به تپه دزدها) هستند و وقتی همراه «منزلِ» لچک به سرشان سوار بر اتول آلمانی برای تفرج و خرید بیرون می‌آیند، هنوز بقایای ردّ مُهر ساختگی را می‌شود بر جبینِ لیزرشده‌شان مشاهده کرد.

پنج شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ برابر با ۱۶ مه ۲۰۱۹


یوسف مصدقی- اوایل دهه هفتاد خورشیدی، در میانه دوره‌ای که در تاریخِ سراسر نکبت جمهوری اسلامی به «دوران سازندگی» مشهور شد، عده‌ای از اعضای الیگارشی نوپای «شرکت سهامی جمهوری اسلامی»، کشور کانادا را به عنوان ساحلی امن برای انتقال اموال غارتیِ حاصل از چپاول منابع ایران، انتخاب کردند. در همان ایام، برخی از این دزدان حکومتی-که اغلب از وابستگان خاندان فاسد رفسنجانی بودند- با یکی دو واسطه، مسئولیت پولشویی و رتق و فتق سرمایه‌گذاری‌های این بخش از گانگسترهای جمهوری اسلامی در کانادا را به عهده گرفتند.

شمال شهر ونکوور، جایی که ملقب به تپه دزدها شده است

این دوران همچنین دوران طلایی برای مهاجرت بی‌دردسر و ساده به کشور کانادا بود. طی دهه نود میلادی (هفتاد خورشیدی) قوانین مهاجرت به کانادا از طریق «سرمایه‌گذاری» به قدری ساده و سهل‌انگارانه تنظیم و اجرا می‌شدند که گردانندگان بدنه مافیای رو به رشد حاکم بر ایران و مدیران سطح بالا و میانی شرکت‌ سهامی جمهوری اسلامی، با انتقال مبالغی نه چندان چشمگیر از پول‌های کثیف به کانادا، اقامت دائم این کشور امن و زیبا را کسب می‌کردند.

اکثریت قریب به اتفاق این «سرمایه‌گذاران» فاسد، نه تنها در آن دوره در کانادا اقامت نمی‌کردند بلکه پس از سفری کوتاه و طی تشریفات ورود به کانادا، به ایران باز می‌گشتند و به مشارکت در چپاول مملکت ادامه می‌دادند. این بازگشت به ایران البته تنها شامل سرپرست خانواده می‌شد، بیشترِ اعضای خانواده و تخم و ترکه این دزدانِ «دوران سازندگی»، مقیم کانادا می‌ماندند و در این کشور به مدرسه و دانشگاه می‌رفتند. اولاد این دزدان، با پول‌های غارتی و کثیف، زندگی و آینده خود را می‌ساختند و همزمان وظیفه تطهیر فرقه تبهکار اشغالگر ایران را در افکار عمومی، رسانه‌های جمعی و محیط‌های دانشگاهی آمریکای شمالی را به عهده می‌گرفتند.

عدم سختگیری در احراز شرایط اولیه مهاجرت و بررسی سهل‌انگارنه مدارک، بی‌توجهی به محاسبه ایام اقامت، به علاوه عدم کنترل دقیق ورود و خروج دزدان صادراتی جمهوری اسلامی در آن دوران، موجب شد که بسیاری از این جماعت بدون حضور کافی در خاک کانادا، پس از سه چهار سال از زمان کسب اقامت دائم، تابعیت این کشور را هم کسب کنند و از مواهب داشتن پاسپورت کانادایی در جیب گشاد و آلوده به فسادشان بهره‌مند شوند و با داشتن حق رأی حتی در سرنوشت سیاسی این کشور نیز تأثیر بگذارند. رفتار سهل‌انگارانه و منفعت‌طلبانه دولت‌های مختلف کانادا در این دوران سبب شد که دلبستگان و جیره‌خواران جمهوری اسلامی، شهرهای تورنتو و ونکوور را به پایگاه و مأمن بخش بزرگی از بدنه مدیریتی مافیای حاکم بر ایران تبدیل کنند.

همزمان با این دوران، بخش‌هایی از طبقه متوسط قلابی و دلالِ برآمده از اقتصاد معدن‌فروش و رانتی ایران، هوای مهاجرت و ساختن زندگی دوم در خارج از ایران به سرشان افتاد. این گروه از جامعه ایران، صدایی قوی‌تر از تعداد واقعی‌شان داشتند و به خاطر دسترسی به منابع، اطلاعات و حضور در بوروکراسی کشور، امکان کسب امتیاز از شرایط مافیایی رو به رشد حاکم بر مملکت را دارا بودند.

نسل مسن‌ترِ این طبقه، ضمن داشتنِ شغلی آبرومند برای حفظ ظاهر(اعم از کار دولتی، تدریس، طبابت، مهندسی، حسابداری، وکالت و…) با شغل دومی از قبیل بسازبفروشی، دلالی اتومبیل و سیم‌کارت، سفته‌بازی در بازار سهام، تأسیس و اداره کلاس‌های کنکور و مشارکت در ایجاد مافیای آموزش، واسطه‌گری و زد و بند با مدیران میانی نهادهای مختلف حکومتی برای سوء استفاده از اطلاعات تولیدکننده رانت در بازار غیررقابتی، تأسیس انتشارات برای فروختن کاغذ یارانه‌ای در بازار آزاد، خرید و فروش تراکم و… پولدار شده و به آب و نانی رسیده بودند. پول حاصل از این فعالیت‌ها می‌توانست برای ارضای برخی از نارضایی‌های این طبقه، بیرون از مرزهای ایران هزینه شود. قیمت مصنوعی دلار هم این توهم را در این گروه ایجاد کرده بود که می‌توانند با «کار کردن» در ایران و انتقال پول حاصل از آن به خارج از کشور، زندگی دوگانه مطلوبی را برای خود و اولادشان تأمین کنند. مهاجرت به کشور کانادا با شرایطی که پیش از این گفته شد، بهترین گزینه برای تشکیل این زندگی دوگانه بود.

از همان ایام تا یک دهه پس از آن، گروهی جوان‌تر از این طبقه متوسط کذایی هم، به سودای دریافت مدرک دانشگاهی، کسب ثروت و بهره بردن از آزادی‌های اجتماعی، راه مهاجرت به کانادا در پیش گرفتند. این جماعت بیشتر دانش‌آموخته رشته‌های مهندسی و پزشکی دانشگاه‌های ایران بودند که اول بار یا با ویزای تحصیلی یا از طریق گرفتن اقامت دائم به عنوان کارگر ماهر (skilled worker) پا به خاک کانادا گذاشتند.

طبقه اجتماعی این جماعت در ایران و عادت آنها به خوش‌نشینی، بهره گرفتن از پول ارزان و اقتصاد رانتی ایران به علاوه شوک فرهنگی ناشی از مهاجرت، باعث می‌شد که بسیاری از آنها کمی پس از مهاجرت به کانادا، دچار دلتنگی برای راحتی‌های طبقاتیِ‌ زندگی‌شان در ایران شوند. توقعات بی‌جای ناشی از فرهنگ دلال‌مآبی که این جماعت در آن پرورش یافته بودند از قبیل ترقی به مدد سفارش یا امید به یک‌شبه پولدار شدن، نیز به این ناخرسندی‌ها دامن می‌زد. بسیاری از این گروه، با گذشت زمان به خاطر انباشت نارضایتی حاصل از مهاجرت، یا به تلویح هوادار استمرار جمهوری اسلامی شدند یا پس از جذب شدن توسط نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، به صراحت در زمره آدم‌فروشان و مدافعان فرقه تبهکار اشغالگر ایران قرار گرفتند.

گروه‌های یادشده در بالا، بخش مهمی از مهاجران ایرانی ساکن کانادا را تشکیل می‌دهند. فصل مشترک میان این گروه‌ها، منافعی است که بیش و کم از استمرار جمهوری اسلامی می‌برند. این منافع را گستره‌ای از دریافت‌های مالی، برتری‌های طبقاتی، هویت‌جویی‌های سیاسی و ارضاء نفس‌های فرهنگی تشکیل می‌دهند. پشتوانه این منفعت‌جویی‌ها، تناقضات و انحطاط اخلاقی است که وقاحتی شگفت‌آور چاشنی‌ آنها شده است.

برخی از این جماعت، صاحب خانه‌های میلیون دلاری در منطقه نورث یورک تورنتو یا املاکی گرانتر در شمال شهر ونکوور (جایی ملقب به تپه دزدها) هستند و وقتی همراه «منزلِ» لچک به سرشان سوار بر اتول آلمانی برای تفرج و خرید بیرون می‌آیند، هنوز بقایای ردّ مُهر ساختگی را می‌شود بر جبینِ لیزرشده‌شان مشاهده کرد.

برخی دیگر از این موجودات وقیح، در آستانه چهل سالگی،کنار استخر یا اقیانوس، با لباس رزم (بیکینی پوشیده و مایو به تن)، گیلاس مارتینی به کف و بطری آبجوی بلژیکی به دست، عکس می اندازند و بعد از آن در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، از سختی‌های زندگی در کانادا و درد غربت و دلتنگی برای بوی گند جوی‌های تهران می‌نویسند! این جماعت برای مظلومیت اهالی غزه هر روز ناله می‌کنند اما دریغ از یک کلام درباره رنج کارگران هفت تپه یا گرسنگی مردم بلوچستان. شگفتا که طی ساعات کاری، در نقش کارگزار خرده‌پای نظام سرمایه‌داری در شرکت‌های درجه سه مهندسیِ طرف قرارداد کمپانی‌های بزرگتر، برای مدیران سفیدپوست و چشم‌آبی‌شان خوش‌رقصی نیز می‌کنند و دم تکان می‌دهند اما شب‌هنگام در دورهمی‌های مجازی و حقیقی، به ترامپ و پمپئو فحش می‌دهند و جُک‌های دسته چندم وبسایت‌های چپی آمریکا را غرغره می‌کنند.

زمانی که از اناث این گروه تباه بپرسید شما که خود در دنیای آزاد از حق آزادی پوشش برخوردارید، چرا این حق را برای زنان ساکن ایران نمی‌خواهید؟ پاسخ می‌شنوید که هر جای دنیا «قانون» خودش را دارد و ما هم در سفر به ایران قانون حجاب اجباری را رعایت می‌کنیم! وقتی از این جماعت بپرسید اگر از زندگی در کانادا ناراضی هستید، چرا به ایران برنمی‌گردید تا زیر سایه حکومت اسلامی خوشبخت زندگی کنید؟ بنای هوچیگری می‌گذارند و انواع تهمت‌ها- از زن‌ستیزی، دگرباش‌ستیزی تا مسلمان‌ستیزی و جنگ‌طلبی- را به سوی پرسشگر بینوا روانه می‌کنند تا دهان او را ببندند و از پاسخ به این پرسش ساده بگریزند. برای هر آدمیزادی که از حداقل وجدان و کمترین حد هوشیاری برخوردار باشد، میزان تناقضی که در رفتار و گفتار هواداران بیکینی‌پوش و عرق‌خور جمهوری اسلامی در تورنتو و ونکوور مشاهده می‌کند، شگفت‌آور است.

این روزها، هواخواهان و دلدادگان خارج‌نشین فرقه تبهکار، بیش از همیشه از لزوم مقاومت در برابر آمریکا می‌نویسند و هشتگ می‌زنند. اگر در فضای مجازی یا دنیای واقعی با یکی از این موجودات برخورد کردید، تعارف را کنار بگذارید و ریاکاری و وقاحت‌اش را پیش چشم‌اش بیاورید و در نهایت به او توصیه کنید تا به ایران بازگردد و از میان فاجعه برای مردم رنج‌دیده، نسخه بپیچد نه از ساحل امن آمریکای شمالی.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=156428

21 دیدگاه‌

  1. ناشناس

    کشور کانادا از قدیم سیاست جذب سرمایه های سرگردان در دنیا را داشته و همواره از مقررات سهلگیرانه ای در خصوص اقامت افراد برخوردار بوده و به این ترتیب توانسته سرمایه های زیادی را به سمت اقتصاد نه چندان بزرگ خود بکشد.
    چه خرده ای برا این کار می شود گرفت؟ تقصیر کانادا چیست که دنیا پر از دزد و کلاش بوده، هست و خواهد بود. بهتر نیست بر مسئولیت مردمان یک سرزمین برای جلوگیری از به یغما رفتن اموالشان حرف بزنیم؟ تمام فلاکت ایران بر عهده ملتش است نه کس دیگری. تا اسب هست اسب سوار هم خواهد بود.

  2. ناشناس

    با نظرات اریا و بشر موافقم . اما از دوستان تقاضا دارم در هر مطلبی که نظر میدهند در پایان نظر خود مسله باز گشت به ایرانیت و حکومت شاهنشاهی سکولار دمکراتی پارلمانی را در مقابله با این میکروب سرطانی مارکسیست اخوندی اسلامی تزریقی انگلیسی روسی را یاد اور شوند . رضاه شاه روحت شاد .

  3. بشر

    ادامه
    در مناطق مرفه نشین مانند اورنج کاونتی، نیوپورت بیچ، بل ایر، سن دیگو، بورلی هیلز، این طبقه ضمن افراط در بهره مندی از مواهب این جهان فانی در ینگه دنیا، آزمندانه به فکر آخرت خود و نعمت های الهی در جهان باقی نیز هستند( ساخت حسینیه، تکیه، شرکت در مراسم اعتکاف، محرم، سفره ابوالفضل ، سفر سالیانه به مقدس ترین فاحشه خانه آسیای مرکزی و بلکه خاورمیانه برای پابوسی آقای ثامن الحجج و غیره ). البته دلالی و لابیگری و کارگزاری و مباشرت و استمرار طلبی و ولایت مداری و دیاثت پیشگی آنان حدیثی مفصل است که در این مقال هزار کاراکتری نمی گنجد.

  4. بشر

    در این مقاله، بسیار موشکافانه و هوشمندانه به رفتار حیرت آور و چندش آور طبقه بورژوازی و خرده بورژوازی شیعه ( با نمونه کانادا نشینان) پرداخته شده است. این طبقه رانتخوار با اتخاذ سیاست کلان مرکز گرایی فرهنگی-اقتصادی- اجتماعی- دموگرافیکی ( احتمالا ناشی از شرایط دوران جنگ سرد و ملاحظات ژئوپلیتیک و برخی توهمات هویت طلبانه) و همچنین رانت پترودلار، در رژیم گذشته رشد و انقلاب کرد و در خلافت شیعه فربه شد. رفتارشناسی و روان شناسی لس آنجلس نشینان این طبقه رانت خوار و فاسد و تبهکار، حتی در مقایسه با همگنان کانادانشین ممکن است تهوع آورتر باشد.

  5. امید

    آریا دقیقأ درست گفته

  6. پاراگراف ۱

    از خط‌ پیوند (hyphen) برای بیان جمله معترضه استفاده نکنید، در این‌گونه موارد از «تیره» (en dash: – ) یا ”دوپیوند” [با یک space در قبل و بعد: — ] استفاده می‌شود۔

  7. سرشناس

    اگر کانادا را «سطل بازیافت» (نمی‌گویم: آش‍‌غالدانی) دولت فخیمه «انگلیس» در نظر بگیرید، فهم این مسائل بسیار ساده خواهد شد

  8. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    شاه خواست با ملی ها ( الله یار صالح ) اشتی کند او رفت بالای منبر و به پیمان های سنتو و سیتو حمله کرد تا شاه را منصرف کند . برخلاف صدیقی شاه را مجبور به خروج کرد که مقدمه سقوطش گردید . با دوسیه سفیران انگلیس و امریکا (که اینها میگویند شاه را بردند) ا ز دست شاهی که به انقلاب ملت اذعان کرده بود حکم نخست وزیری گرفت . یعنی همه کارش اشکال بود و قدرت پرستی . هر کس از سنگر بختیار هر حرفی زد ببینید چرا با مجاهدین و بنی صدر و مصدق و اسرائیل وامریکا مخالف است و از همه بدتر در راه به سلطنت رسیدن شاهزاده ناسیونالیست هوادار امریکا سنگ می اندازد . پوتین و بختیار و توده ای و فدایی همه از یک سنخ و بافت سیاسی فرهنگی هستند .

  9. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    ۳) هم با سلطنت طلبان ( ناسیونالیست هوادار امریکا) و هم با بنی صدر ( جمهوری خواه ) و هم با ملیون ( مشروطه خواهان ، و هم با مجاهدین ( سانترال دموکرات که اماده به قدرت رسیدن با کمک امریکا هستند ) پشت این چهره دستکاری شده و بزک شده بختیار ( که نه سلطنت طلب است ، نه مصدقی ، نه ملی ، نه مشروطه خواه ، نه دوست امریکا و اسرائیل ) پنهان می شوند و به همه براندازان و امریکا و ناتو و اسرائیل حمله میکنند . در حالیکه بختیار هم با خمینی اماده معامله بود ، هم با صدام ، هم با شیطان ( به گفته خودش) برای رسیدن به قدرت . او از مرز بازرگان هم گریخت . دستش هم به خون مردم الوده بود در همان مدت کوتاه . کودتا هم کرد .

  10. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    ( سوسیالیست بولیواری ، بعثی ها ، سازمانهای تروریستی کرد و عرب و ارمنی ) را در پیدایش و شکل گیری و تداوم رژیم ملاهای روسی را پاک کنند و گناه را گردن قربانی ( امریکا و اسرائیل و ملیون و مجاهدین و سلطنت طلبان ـ رجوع شود به نیکفر ، کشتگر ، میلانی ) بیندازند.
    ۳) هم با سلطنت طلبان ( ناسیونالیست هوادار امریکا) و هم با بنی صدر ( جمهوری خواه ) و هم با ملیون ( مشروطه خواهان ، و هم با مجاهدین ( سانترال دموکرات که اماده به قدرت رسیدن با کمک امریکا هستند ) پشت این چهره دستکاری شده و بزک شده بختیار ( که نه سلطنت طلب است ، نه مصدقی ، نه ملی ، نه مشروطه خواه ، نه دوست امریکا و اسرائیل ) پنهان می شوند و به همه براندازان و امریکا و ناتو و اسرائیل حمله میکنند .

  11. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    حتی وقتی با توپ روسی بختیاریستی ، با تئوری پوچ “ملاها به نفع امریکا و اسرائیل هستند” و “امریکا ملاها را اورد ” بازی میکنند ، یکدفعه یادشان میرود و فیل ضد اسرائیلی انها گل میکند و مدعی می شوند که اسرائیل در کار جمع اوری اسناد قلابی و سند سازی قلابی است برای اینکه امریکا را به جنگ با ملاها بکشند ! اکنون همه میدانند که پنهان شدن پشت بختیار ، برای سه منظور زیر صورت میگیرد
    ۱) سلطنت طلبان را فریب داده و ضد امریکا در خارج و ضد ملیون و مجاهدین در داخل کنند
    ۲) رد پای روسیه ، حزب توده ، فدائیان خلق ، اردوگاه روس محوران ( سوسیالیست بولیواری ، بعثی ها ، سازمانهای تروریستی کرد و عرب و ارمنی )

  12. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    اما به پوتین و سیاست های او در حمایت از احمدی نژاد و روحانی هرگز انتقد هم نکردند ؟ اینها که به ترامپ و اوباما و کلینتن و ریگان و بوش اگر حمله نکنند شب نمی توانند بخوابند چرا هرگز به اقدامات ضد ایرانی پوتین و بازی او با کارت ملاها که کشور را به این فلاکت انداخته هیچ انتقادی نمی کنند . پوتین تا جایی رفت که از خاک ایران برای اولین بار در تاریخ ایران به کشور سوریه حمله کرد و برای همیشه زخمی چرکین در عربها علیه ایرانیان ایجاد کرد که سالها امنیت ملی کشور ما را به خطر خواهد انداخت ، انهم برای نجات یک گرگ خونخوار دست نشانده شیمیایی روسیه اسد. چرا رادیو ایران فردا و ایران اینترنشنال و بقیه مارکسیست های روسی و عوامل امنیتی ملاهای روسی اینقدر روی اسرائیل متمرکز هستند ؟

  13. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    پوتین ۱۸۰ درجه می چرخد ، با امریکا و اسرائیل و حتی عربستان گرم میگیرد تا از انها امتیاز بگیرد و بگوید من اتش افروز نیستم ، اتش خاموش کن هستم ! در تمام ماجراجویی اتمی ملاها در نزدیک به سی سال گذشته همواره ملاها را تشویق به این بازی پر هزینه و بدون منفعت کرد ، اما هر وقت ملاها مذاکره کردند ، سنگ انداخت ، قطعنامه ها را علیه ایران برای خوش ایند امریکا و اسرائیل وتو نکرد ، در ۵+۱ از ملاها حمایت کرد و وقتی ملاها برجام را امضا کردند ، گفت اگر ما بودیم امضا نمی کردیم . یکی به نعل ، یکی به میخ . سوال این است که چرا مارکسیست های روسی و عوامل پوتین که اینهمه علیه اردوغان که هیچ ضرری برای نه ملاها و نه ایران دارد حمله های سادیستی می کنند ، اما به پوتین و سیاست های او در حمایت

  14. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    اما در مورد ملاها پوتین بسیار کثیف تر بازی میکند ، چون ایران متحد سنتی روسیه نبوده و نیست و مردم ایران شدیدا ضد روسیه هستند . هروقت از ملاها نشانه رویکرد مذاکره و نزدیکی به غرب ( حتی از سر ناچاری ) به چشم بخورد ، پوتین و مزدوران عنتر ناسیونال مارکسیست روسی او از حمایت از ملاها و مقابله با امریکا و حتی انتقاد به اسرائیل سخن می گویند تو گویی پوتین پشت ملاها و امریکا و اسرائیل دشمن خونی انها هستند ، اما هر وقت ملاها به پوتین مثل یک گوسفند سر به راه گوش و اقتدا میکنند و شروع به لگد اندازی و ماجراجویی که کاملا به نفع پوتین ( فروش خوب نفت و گاز و گرفتن امتیاز از امریکا ،برای حمایت نکردن از ملاها) است ، میکنند ، پوتین ۱۸۰ درجه می چرخد ، با امریکا و اسرائیل و حتی عربستان گرم

  15. وقتی کانادا دشمن اصلی مردم ایران می شود و پوتین اتش نشان ! مارکسیست های روسی ما را به کجا میبرند

    سیاست پوتین و الاکلنگ ( فلیپ فلاپ به قول غربیها) در مورد ملاهای روسی چه گونه است ؟ بنده به شما عرض میکنم . پوتین پشتیبان همه دیکتاتورهای فاسد ، سازمانهای تروریستی که دنبال تشکیل کشورهای خلق الساعه هستند و دزدیدن زمین دیگر کشورهای موجود ، فراریان مالیاتی ، دزدها ، جاسوس هایی که از غرب می گریزند ، رهبرانی که به دلایل حقوق بشری مورد خطاب و عتاب سازمانهای حقوق بشری و لیبرال دموکرات ها قرار میگیرند ، مارکسیست ها ، اولترا فار رایت ها ، نژاد پرستان که دنبال بهم ریختن دموکراسی غربی هستند و تبدیل انها به سکولار دموکرات خلقی دینی با روسایی که خود را بالاتر از قانون میدانند و دنبال مادام العمر شدن هستند و دشمن ازادی بیان و رسانه ها که رکن چهارم دموکراسی لیبرال است .

  16. ذره بین

    با آریا موافقم. سرزمینهای زیر نظر بی بی سیده ملکه از قبیل کانادا و استرالیا مامن غارتگران و دشمنان ایران نباشد پس بفرمایید این خاینان کجا جمع شوند و لذت اموال غارتی را ببرند.سپاس از جناب مصدقی گرامی

  17. ناشناس

    مقاله ای خوب و دردناک

  18. ناشناس

    کسی به این ها اهمیتی نمیدهد. اینها وطن ندارند. آنقدر هم اندیشه ندارند که بفهمند بی وطنی و بی هویتی یعنی چه!

  19. آریا

    به نظر میاد انتخاب کانادا شاید به توصیه ارباب پیر و پیش کسوت استعمار و استثمار یعنی سرزمین ملکه و بی بی سی باشد نه نظر شخصی خودشان ، چرا که در آنجا تحت حاکمیت و امنیت ناشی از ولی نعمت خویش هستند و میتوانند آزادانه و طبق اصول دمکراسی ، وقیح بودن را که ویژگی همه دار و دسته این فرقه و هوادارانشان است در همه احوالات قبیح زندگی انگلی خود نه فقط نشان بدهند بلکه فریاد بزنند.

  20. دیدبان

    دوپاره شدن جامعه ایران به جمعیت های غارت شده و دزد شاید بزرگترین مشکل اجتماعی ما باشد. ویژه خواران چشم بر حقایق دردناک میهن می بندند و طبعا متحد نظامی هستند که آنان را به موقعیتی رسانده که استحقاقش را ندارند.
    اما بی تفاوتی دولت کانادا علیرغم آگاهی آن دولت از منشا سرمایه های دزدی کلانی که وارد آن کشور می شوند مسئله کوچکی نیست. در واقع دولت کانادا به پناهگاه دزدان حکومتی تبدیل شده. با سپاس از نویسنده

  21. مرد

    انگل‌های پروارشده در ج.ا جاهایی میروند که نسبت به خطر دین سرد و بی‌حس باشند تا به زیست انگلی خود ادامه دهند.

Comments are closed.