اعتراضات مردمی در اصفهان جمعه پنجم آذرماه به شکلی خشونتبار سرکوب شد. ریشه این اعتراضات هرچند به دلیل بیش از چهاردهه ناکارآمدی و تباهکاری جمهوری اسلامی، سیاسی است اما انگیزهی کشاورزان و شهروندان منطقهی زایندهرود این است که حق طبیعی خود را از «آب» و «محیط زیست» میخواهند.
اعتراضات مدنی و حکومت وحشی
اعتراضات آذرماه اصفهان برگ دیگری از مبارزات مردمی را در تداوم دی ۹۶، امرداد ۹۷، آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ علیه حکومت تباهکار جمهوری اسلامی به ثبت رساند.
کشاورزان و مردم اعتراضات خود را به مدنیترین شیوه ممکن با تجمع و تحصن در بستر خشک رودخانه زایندهرود پیش میبردند اما جمهوری اسلامی همین شیوه اعتراض را نیز تاب نیاورد و با آتش و گلوله و باتوم به مردم حمله کرد. در نتیجه سرکوب خونباری که در «جمعه خونین اصفهان» رخ داد، صدها نفر بازداشت و مجروح شدند.
هر چند هنوز آمار دقیقی از بازداشتشدگان در دست نیست اما گزارشهای مردمی و سازمانهای حقوق بشری حکایت از بازداشت بیش از ۲۵۰ تن دارند.
همچنین گزارشها از آسیب دیدن بسیاری از شهروندان بر اثر شلیک «شات گان» خبر میدهند. مأموران سرکوب با گلولههای ساچمهای دستکم به چشمان ۴۰ شهروند آسیب جدی و جبرانناپذیر زدهاند.
هدف حکومت از به کار بردن تفنگهای ساچمهای، ترساندن و علامتگذاری شهروندان با زخمی کردن آنهاست حتا اگر به نابینایی و نقص عضو و یا مرگ معترضان منجر شود!
در مقابل این سرکوب وحشیانه اما باز هم شهروندان با روش و ابتکار مدنی کمپینی برای حمایت از مجروحان اعتراضات اصفهان و اعتراض به سرکوب مردم راه انداختند که در آن شهروندان چشم خود را بطور نمادین پانسمان کرده و تصویرشان را در شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام منتشر میکنند. این کمپین پس از آنکه مادر پژمان قلیپور و نوید بهبودی، از جوانان جانباخته در اعتراضات آبان ۹۸، چشمان خود را بطور نمادین پانسمان کرده و از مردم اصفهان حمایت کردند، گسترش یافت.
محمدعلی طالبی و مهناز محمدی کارگردان، پرستو صالحی و مریم بوبانی بازیگران سینما، شماری از مادران دادخواه و هزارن نفر از دیگر شهروندان، در اقدامی جسورانه بدون هراس از جمهوری اسلامی به این کمپین پیوستهاند.
اقلیت حاکم در برابر اکثریت ناراضی
مواردی چون ناکارآمدی و فساد ساختاری، نداشتن پایگاه اجتماعی، خیزش مداوم مردم در برابر نظام، انزوا در عرصه بینالملل و درگیریهای شدید داخلی در حکومت، جمهوری اسلامی را بیش از پیش شکننده کرده است.
اگر دو دهه پیش رونمایی از پروژه امنیتی «اصلاحات» و دست یازیدن و سوء استفاده از مفاهیمی چون «مردمسالاری» و «گفتگوی تمدنها» راهکاری بود تا جمهوری اسلامی حفظ شود و«تناول بیشتر از سفره انقلاب» توسط خانوادهها و گروههای مافیایی نظام ادامه پیدا کند، اما اکنون سالهاست که کلمات «اصلاح» و «اصلاحات» «اصلاحطلب» به مضحکه تبدیل شده و در میان نسلهای جوان حتا به عنوان دشنام به کار میرود و هر کسی، از جمله کسانی که زمانی به آنها امیدوار بودند و در نمایشهای رأیگیری شرکت میکردند، تلاش میکند از آن ابراز برائت کنند! از همین روست که حتا اگر «رئیس جمهوری اصلاحات» نیز دوباره از آستین یکی از جناحین نظام بیرون بزند، مردم نه تنها تحت تأثیر قرار نمیگیرند بلکه در بهترین حالت به لعن و نفرین وی میپردازند چرا که در مدت طولانی نمایش «اصلاحات»، کشور از همه نظر ویرانتر و جانهای بسیار ستانده شد!
مردم در اعتراضات دیماه ۹۶ با جناحین جمهوری اسلامی اتمام حجت کرده و اعلام نمودند: «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و چهار سال بعد در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد نیز با شرکت نکردن در انتخابات و همچنین ریختن آرای باطله در صندوقهای رژیم، آبرویی برای اصلاحطلب و اصولگرا باقی نگذاشتند: آرایی که به صندوق ریخته نشد بیش از آرای «رئیس جمهور منتخب» معروف به «قاضی مرگ» است و بقیه نامزدها از جمله نامزد اصلاحطلبان از آرای باطله نیز شکست خوردند. اصلاحطلبان چندین ماه است که به «۳درصدی» معروف شدهاند!
اینهمه در حالیست که هم اصلاحطلب و هم اصولگرا عین رهبرشان علی خامنهای مردم معترض را در تمام سالهای گذشته با عناوینی چون «اراذل و اوباش»، «اغتشاشگر» و «عامل بیگانه» برچسب زده و برای سرکوب آنها و «جمع کردن» اعتراضات تبلیغ کردهاند.
در آنسو اما مردم ایران از هر قشر و صنف میدانند «سازش»، «اصلاح» یا «مماشات» در برابر جمهوری اسلامی هرگز پاسخگو نبوده و در نتیجه با وجود سرکوب باز هم به خیابانها آمده و برای رسیدن به حقوق طبیعی و شهروندی خود ایستادگی میکنند.
مردم از چه بترسند؟!
جمهوری اسلامی هرچند از نخستین روزهای پس از انقلاب ۵۷ «ایجاد وحشت» و سرکوب بیامان را از جمله راهکارهای حکمرانی خود قرار داده اما به نظر میرسد شرایطی فرا رسیده که این «نسخه» دیگر جواب نمیدهد. مدتهاست که روند چیره شدن «شجاعت» مردم بر «هراسآفرینی» حکومت آغاز شده و جمهوری اسلامی را به سوی پرتگاه تاریخ میراند.
این شجاعت را از سوی مردمی که بارها از زبان آنها شنیده شده «ما دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم» چه دراعتراضات گروهی و چه در فعالیتهای فردی میتوان دید. برای نمونه در روزهای گذشته ویدئویی از سوی فوأد سعدیپور کارگر شهرداری خرمشهر به مناسبت تولد دخترش منتشر شده که نشان میدهد این کارگر حتا یک کیک کوچک و چند شمع برای دخترش نمیتواند بخرد! انتشار این ویدئو در شبکههای اجتماعی با همراهی گسترده کاربران روبرو شد. مسئولان شهرداری اما وجود فقر در میان کارکنان را تکذیب کرده و گفتند او اصلا کارگر شهرداری نیست! فوأد سعدیپور اما با انتشار یک «لایو» اینستاگرامی در محل کارش از ماهها حقوق عقبافتاده کارگران گفت و اعلام کرد نمیترسد حتا اگر از این کار هم بیکار شود!
اینهمه در حالیست که تنها «راهکار» جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات همواره «سرکوب حداکثری» بوده اما به مردم نیز دیگر ثابت شده که برای رسیدن به حقوق طبیعی و شهروندی خود راهی جز اعتراض و همبستگی و پشتیبانی از یکدیگر از جمله با کمپینهای مختلف ندارند.
پتانسیل این همبستگی در میان اصناف و گروهها و شهروندانی که هر یک به شکلی از سیاستها، اقدامات و شیوه مدیریت و همچنین سرکوبهای جمهوری اسلامی آسیب دیدهاند، بسیار بالاست. همین موضوع زمامداران رژیم ولایت فقیه را بیش از همیشه به وحشت انداخته است.
در کشاکش شکل گرفتن یک همبستگی ملی و فراگیر است که در اعتراضات کارگری شعار «معلم زندانی آزاد باید گردد» سر داده میشود. آموزگاران استان گلستان در اعتراضات سراسری و صنفی خود در روز پنجشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۰ با پانسمان نمادین چشمان خود به کمپین حمایت از مجروحان اعتراضات اصفهان پرداختند.
اطمینان جمهوری اسلامی به ناکارآمدی خود در تأمین حقوق مردم و هراساش از این همبستگی است که باعث میشود تا مقامات نظامی و قضایی استان اصفهان در پی انتشار یک فراخوان برای برگزاری نماز جمعه از سوی کشاورزان در بستر خشک زایندهرود، حکومت نظامی در این مکان اعلام کنند! دادستانی اصفهان نیز با صدور اطلاعیهای شهروندان را برای حضور در هر تجمعی تهدید کرد و از آنها خواست «آدمفروشی» کرده و افراد مشکوک را معرفی کنند!
یکی دیگر از نشانههای هراس رژیم و همبستگی مردم را میتوان در برگزاری اعتراضات سراسری هزاران آموزگار در بیش از ۶۰ شهر ایران درست شش روز پس از سرکوب خونین اعتراضات مردمی اصفهان دید. قابل توجه اینکه در شهر اصفهان نیز که در آن جوّ امنیتی شدیدی برقرار است، آموزگاران تجمع کرده و شعار برای حقوق خود سر دادند.
جمهوری اسلامی چهار دهه تلاش کرد مردم را به سوی منفعتطلبی فردی هدایت کرده و با امکان شکل گرفتن یکپارچگی و همبستگی ملی در برابر رژیم مقابله کند. اجرای جداسازیها و تبعیضهای هدفمند که چیزی جز آپارتاید فراگیر نیست، ترویج قومگرایی و بیاعتنایی عمدی به توسعه متوازن در کشور، صرف نظر از اینکه اساسا جمهوری اسلامی با مفهوم رایج «توسعه» بیگانه است، از جمله اقدامات با چراغ خاموشِ حکومت برای غلبهی فرهنگ ترجیح منافع شخصی و فرقهای و قبیلهای بر یکپارچگی سراسری و ملی بوده است. مردم اما هرچند به دلیل تعلقات اجتماعی و صنفی مشکلات خود را دارند اما بر اساس تجربه دریافتهاند که ریشهی همه این مشکلات در هر جای ایران که باشند، یکیست: جمهوری اسلامی! راهکار مقابله با این مشکل نیز یکیست: ایستادگی ایران با همبستگی ملی!
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|
درود یاران جان
شناختن دشمن وابزارهایش شاید مهم ترین موضوع در تضاد منافع
وکشمکش که به نبرد و خون ریزی خواهد رسید است.(چرا که دشمن خود
را حق مطلق و اختیار دار زنده ومرده بودن دیگران میداند وبخوبی به
عواقب شکستش آگاه است ) .قبلن گفته شد که تنها دینی که به زور و
غارت وکشتن به قدرت رسید واز همان ابتدا جاسوسی دوستان (صحابه){۱}
والبته ترور دشمنان (کشتن شاعره ای توسط نوکرش ) در اولویت بوده است.
حتا دشمنی با سگ ونجس شمردن این دوست وفادار ومفید بخاطر
جلوگیری از استراق سمع در پشت دیوارمنازل والبته کشف راهزنان پشت
تپه ها کمین کرده (سریه های سدوسی واندی محمد) بوده .
============
اما ولی لیکن سوال اساسی انگیزه دیو سیرتانی چون همین فرد شات گان بدست
که به احتمال فراوان نیمی از گروه کور شدگان اصفهانی کار وی بوده
وبخوبی معلوم است نه ثروتمندی رانت خوار بلکه امر بری حقیر است که با دو
دو سه ماه حقوق نگرفتن از گشنگی مامور در دوزخ میشوند است.اکنون هم
با اعلام نام واقعی وآدرس وتلفن ووو نیمی از سرنوشت دنیای باقی اش را به
چشم می بیند واز وحشت هر قدم چند بار پشت سرش را چک می کند و
درجمع فامیل سرافکنده است وامثالش (سرباز وظیفه ای که درتهران با همت
وسعی فراوان دستگیر شده ای را حتا در روی پله ون هنوز میزد).بجز نادانی
ومغزی شسته شده چه انگیزه ای دارند؟ آیا گرانی و قبوض برق وآب وگاز را
هر ماه نمی بینند یا رابطه اش با بساط بسیار بسیار زیان ده غنی سازی را درک
نمی کنند یا افسانه عمق استراتجیک راقبول کرده اند ؟ هر احمقی میداند اگر
با همسایگان ناسازگار باشی شاید بتوانی کشوری مینیاتوری را تا مدتی نا آرام کنی
اما این که عمق نیست چرا که دیگران هم در آن کشور بی در وپیکر حضور یافته
وبالاخره به مرز کسی که جریت خطا نداری مثل ترکیه می رسی وپشم ریزیت
شروع میشود وبا هزینه بسیار به گوه خوردن افتادن است.
این نا دوست تفنگ ساچمه ای بدست شاید نمی داند که فرزند خمینی را با
همان سمی که به سگ وموش میدهند کشتند وقاتل مجبور شد واجبی بخورد
چگونه فکر می کند اگر بین او با فرمانده اش اگر قرار برمقصر یابی وفرونشاندن
اندکی از غضب مردم باشد حکمن حکمن شخص حقیرش را فدای سر گروهبان
یا افسر پشت سری خواهند کرد.پیام این که فلان نماینده یا فلان زنک فرماندار
مسولیت دستور شلیک به مردم را گردن میگیرند بجز ریزش شدید نیروهایی که
از مردم حقوق ونان خود وزن وبچه اش را میگیرد وحاضر به کور یا کشتن یا آزار
ولی نعمتشان نیستند چه میتواند باشد؟.مگر این نیست که اگر قرار است هم وطن
بکشم یک بار آن هم بدون هیچ ردی آغا زاده ای منگول که سکه وطلای گاو صندوقش
میتواند تا هفت پشتم را تامین کند را می کشم نه کارگرومعلم وکسی که جانش
را برای آزادی ورفاه من کف دستش گرفته و شهامت وجریتی هزاربرابرمن دارد.
شاید بهترین کار همان آیینه بدست گرفتن وکشف واعلام عمومی کردن
این کج اندیشانی که ملعبه وعروسک آخوند بی وطن شده اند باشد.
جادارد از نویسنده مقاله به ویژه تصویر انتخاب شده تشکر شود .اگر مشخصات
این افراد هم ذکر میشد چه بهتر .
(۱)= روبرگرداندن محمد در مسجد از کسی که در خلوت خانه اش انتقادی کرده بود
یا ترورشاعره ای که شعر آنگاه که خورشیدکدروستارگان خاموش (همانی که بصورت
اذا شمس کویرت دزدیده شد ودر آیه ای آمد است.
فرانسه در حال انتقام گیری از چپاولگران آمریکایی انگلیسی با نقابهای حقوق بشری (دموکراتها) است.
پس از اینکه، بایدن و دولت واقعی و غیرمنتخب سایه آمریکا ملقب به دیپ استیت (Deep State) با پنجه هایی تیز و برنده، نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار از قرارداد زیردریایی فرانسه-استرالیا از شکم مکرون بیرون کشید، فرانسه اکنون بدنبال گرفتن جای پای آمریکا در کشورهای عربی است.
این بهترین فرصت است!!!
تا ایران وارد مذاکره دوجانبه با فرانسه گشته و در قبال پولهای فریز و قفل شده به بهانه هسته ای، از فرانسه طلب ایرباس و تکنولوژی قطارهای سریع السیر و … نماید.
این عمل، سیلی محکم دیگری به سیاست استعمار دموکراتها پنهان شده با نقاب حقوق بشر است.
استراتژی استعمار دموکراتها، کنترل و مالکیت کل ثروت (کالاهای اساسی) و جایگزینی با کالاهای صوری (ملکهای واقع در کانادا و استرالیا، خودروهای لوکس، رمزارز، فوتبال، آخوند انگلیسی):
– شناسایی و خریداری مدیران فاسد فرصت طلب (مرگ بر گو) در جریان فرآیند خصوصی سازی منابع ثروت/کالاهای اساسی (مواد خام نفت و گاز و فلزی و غیرفلزی و مشتقات، انرژی برق، آب، خوراک)
– تایید صلاحیت شاگردهای ممتاز در ناکارآمدی و فاسد برای انتخاباتها بهمراه نصب و گسیل نیروهای آموزش دیده مذهبی بنیادگرا (مرگ بر گو) بمنظور کاهش قیمت نفت و گاز در خاورمیانه با محوریت ایجاد جنگ مذهبی بین کشورهای فوق ثروتمند ایران و عربی در راستای افزایش فروش اسلحه در قبال مفتبری منابع و معادن
– استفاده ابزاری از حقوق بشر: مانند فراهم آوردن شرایط و بستر لازم برای قدرتگیری و همزمان فراهم آوردن بستر کشتن افرادی نظیر خاشقچی و روح الله زم و فرخزاد درکنار سرکوب آزادی های اولیه مانند رقص و پایکوبی از طریق نفوذی های هدایت کننده ابلهان و فرصت طلبان داخلی بمنظور افزایش فشار بر حکومت داخلی ودرنتیجه جورشدن بهانه برای تحریم و باج گیری از حکومت مرکزی کشورهای صاحب نفت درکنار خروج داوطلبانه ثروت توسط مردم ناراضی شده از بنیادگرایی و کارآفرینان ناراضی شده از فساد حداکثری مدیران و بانکها و بازاریان احتکارکننده دلال و کاهش ارزش پول
– استفاده ابزاری از علم و کودکان: بهره برداری از دختر بچه ای بنام گرتا و علم تغییرات آب و هوایی بمنظور فشار بر اوپک و حکومتهای مرکزی صاحب نفت بمنظور کاهش قیمت نفت و درنتیجه افزایش مصرف سوختهای فسیلی در راستای رضایت مردم آمریکا
( ایران = است ، با ،، )
سرزمین میترا و زرتشت بزرگ ..
سرزمین کور کبیرر.. حقو بشر کورش کبیر .. منجی یهودیان از اسارت توسط کورش کبیر . مسیح ٭ یهوه ٭ خدای قادر مطلق ،، خدای ابراهیم و یوسف و موسی و عیسی مسیح منجی بشریت ..
سرزمین داریوش و خشایار شاه بزرگ .. سرزمین اریو برزن ..
سرزمین هرمرز و بابک و لیث صفاری .. سرزمین فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و ابن سینا و خیام و رازی ..
سرزمین رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین ، تا سرزمین مریم میرزاخانی ها ..
( جمهوری + اسلامی = است با ،، ) مزدوران وطن فروش ..
= است با ،، نوکران انگلیس ملعون و روسیه منفور پدران تحمیل کننده ترکمنچای به ایرانیان ..
= است با ،، مشروعه خواهان کت شلوار کرواتی ، مارکسیست اسلامیستهای مثلا ملی مذهبی ..
برپایی جمهوری در ایران = است با غارت ایران وبرپایی سرکوب و کشتار برعلیه فرزندان ازادی خواه کورش کبیر و جنگ افروزی بی وقفه به نفع مافیای تسلحاتی غرب و شرق ..
رضا شاه روحت شاد ..
ایران ما پیشینه بلندبالائی دارد در مبارزه با و پیروزی بر حکومت های استبدادی جدا افتاده از مردم , وابسته, ذاتا پوسیده, پوشالی و نمایشی, که در درازای تاریخ بر گستره ان ظاهر گشته اند. اطمینان ما به پیروزی ملت, پشتگرم به آن تجارب تاریخیست. همین.
سال ها قبل، کتاب دو قرن سکوت استاد زرین کوب را خواندم و نگاهی تازه به تاریخ غمبار و خونین مان پس از حملهٔ تازیان به ایران را دیدم. همیشه در پسِ ذهنم چرای این سکوت ۲۰۰ ساله بود تا در نوشته ها و یافته های جدید فهمیدم که دو قرن قتل عام و کشتار و غارت بوده است. در همدان پس از شکست مردم، جنازه ها بقدری زیاد بودند که همه را دسته جمعی به شکل یک تپه در خاک گرفتند.
حاکم عرب در سیستان زمانی که قصد ملاقات با نمایندهٔ شورشیان محلی را داشت برای ایجاد رعب و وحشت تخت خود را بر جنازه های زندانی های ایرانی گذاشت که با فرش به شکل ایوان درآمده بود. نماینده ها رگه های بیرون زدهٔ خون را دیدند..
«نوشته اند وقتی سردار عرب”حجاج ابن یوسف سقفی” برای بار دوم به خوارزم رفت و آن را بازگشود ، هر کس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دو تیغ گذراند و مبدان را یکسر هلاک نمود و کتابهایشان همه بسوزاند .رفته رفته مردم بی سواد و عامی باقی ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آنها اکثراً فراموش گردید.»
داستان های ثبت شده بسیار است و ما میراث دار چنین حکایاتی!
اگر امریکا فقط از قیام مردم حمایت کند البته انچنانکه در سال ۵۷ از تظاهرات چندصدهزار نفری کرد فورا این رژیم نابود می شود. تحریم فشارش به مردم است نه به مسئولان ولی با اصرار سورنا را از سر گشاد می زند.
ایران مستعمره ام القرای جهان تشیع است و ایرانیان اسیر ساکنان رانتخوار و فربه و مذهبی-قجری آن که قطعات و پیچ و مهره های ماشین سرکوب و چپاول و ستم و جهل را تشکیل می دهند، هستند.
اعتراضات و تظاهرات و اعتصابات شجاعانه ایرانیان چندین سال است که ادامه داشته و همبستگی ملی هم بر خلاف اختلاف افکنی ناسیونالیستی -فاشیستی-شیعی پایوران نظام و روشنفکران آمریکایی و اروپایی فارسی زبان ،مستحکم است.
بزودی روزی فرا خواهد رسید که پایتخت جهان تشیع توسط ایرانیان فتح شده و پایوران و طبقات الیت و بورژوازی شیعه در دادگاه های مردمی محاکمه خواهند شد،
نقش پلید روشنفکران آمریکایی و اروپایی فارسی زبان در این نکبت و فلاکت و تباهی نباید فراموش شود.
امارات متحده عربی با پنجاه سال قدمت را بنگرید که به مدیریت یک دختر بلوچ ایرانی سفینه به مریخ فرستاده است،. دختری که اگر در بلوچستان متولد شده بود، احتمالا دست اش را گاندو خورده بود. چرا؟؟ چون امارات طبقات الیت و روشنفکران خائن و واپسگرا و بی شرم ووقیح نداشت و ندارد.
در کدام کشور جهان از ایسلند تا فیجی و از جیبوتی تا ساموای باختری روشنفکری همچون آن روشنفکر آمریکایی فارسی زبان نویسنده مقاله تهوع آور مورخه ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در نشریه روشنفکری ایرانشهر می توان یافت؟؟؟!!!!
فرهنگ واپسگرا و فلاکت بار و تباه کننده تشیع بهمراه پایوران ریز و درشت اش به زباله دانی تاریخ افکنده خواهد شد،