Page 15 - (کیهان لندن - سال سى وهفتم ـ شماره ۲۷۸ (دوره جديد
P. 15
صفحه 15ـ Page 15ـ شماره 1۷44
جمعه ۱۱تا پنجشنبه ۱7سپتامبر ۲۰۲۰
در بستر شکوفایی اقتصادی ،موج نوی گفتگو با بهمن مقصودلو؛ (بخش یک) = مدرنیسم (نوگرایی) در
هنروادبیات،جداییازگذشته
سینمای ژاپن بازتابی بود در مقابل سه آیا باید برای دوران طلایی سینما مرثیه خواند؟ و جستجوی قالبهای جدید
موج نو سینما در بیست کشور جهان برای بیان است .مدرنیسم
عاملی که برشمردم. نه تنها بر مردم و هنرمندان
بلکه بر حکومتهای دنیا
در دههی پنجاه مهمترین و نیز اثرگذار بود .در حقیقت
ظهورمدرنیسم ازیکرشته
باارزشترین آثار سینمایی ژاپن ساخته تحولات اجتماعی ،فرهنگی
و هنری اروپا در اواخر قرن
شدند که به دورهی طلای ِی سینمای نوزدهم ناشی شد تا هنر
آکادمیک را از بنبست نجات
نوین ژاپن معروف است .در این دوره
دهد.
شاهد ظهور پنج کارگردان برجستهی
آدوم صابونچیان -بعد از جنگ
سینمای ژاپن هستیم که عبارتند فدریکو فلینی (جاده )۱۹۵۴ ،و جوزپه درسال ۱۹۶۴ایندورهینوومتفاوت عبارتاند از :ژان لوک گدار (از نفس که دستخوش دگرگونیهای بنیادین جهانی دوم ،ما شاهد ظهور جریانها و
دسانتیس (رم ،ساعت یازده.)۱۹۵۲ ، که ده فیلم به جهان سینما عرضه کرد افتاده ،)۱۹۶۰ ،فرانسوا تروفو (چهارصد سیاسی ،ایدئولوژیک ،اجتماعی و مکتبهای سینمایی جدیدی از جمله
از :آکیرا کوروساوا (هفت سامورایی، با آمدن فیلمهای تام جونز (تونی ضربه )۱۹۵۹ ،و (ژول و ژیم ،)۱۹۶۲ اقتصادی میشوند یا شدهاند پس از موج نو فرانسه و سینمای نوین آلمان
از اواسط دههی پنجاه میلادی ریچاردسون)۱۹۶۴،و ش ِب روزی سخت اریک رومر (مجموعهدار ،)۱۹۶7آلن نزدیک به هشت تا پانزده سال و در هستیم .بعدها از درون همین موجها
،)۱۹۵۴یاسوجیرو ازو (داستان توکیو، مکتب نئورئالیسم سینمای ایتالیا رو (ریچارد لستر )۱۹۶۴ ،و دکتر نو (اولین رنه (هیروشیما ،عشق من ،)۱۹۵۹،کلود موارد استثنایی با فاصلهای کوتاه، در دهههای شصت و هفتاد و هشتاد
به خاموشی گذاشت و هرکدام از این فیلم جیمز باند )۱۹۶۴ ،به پایان رسید. شابرول (پسرعموها ،)۱۹۶۰،ژاک ریوت سینمایشان برای دورهای شکوفایی میلادی سینماگرانی با شهرت جهانی
،)۱۹۵۳کنجی میزوگوشی (اگوستو سینماگرا ِن برجستهی ایتالیایی راه ویژه = آیا ممکن است یک کشور (پاریس از آن ماست )۱۹۶۱،و لویی مال چشمگیری را تجربه میکند که آنرا سر برآوردند .اخبار و گفتگو در مورد
و زیباییشناسی و سبک برجستهی خود «موج نو» یا سینمای نوین نامیدهاند. فیلمهای جدید آنها بازتاب وسیعی در
مونوگاتاری )۱۹۵۳ ،و ماساکی کوبایاشی را در پیش گرفتند .ناگفته نماند که دارای چند موج نو باشد؟ (آسانسور به سوی اعدام.)۱۹۶۱ ، این پدیده معمولاً با استثناهایی بعد از رسانهها و مجلات سینمایی مییافت
نئورئالیسمایتالیاجنبشیبسیارقویبود تروفو در سال ۱۹۶۲طی مقالهای جنگ جهانی دوم در کشورهای عمدهی و هرکدام یک حادثه شمرده میشد.
(با سهگانهی وضع انسانی ۱۹۵۹ ،تا که تأثیر زیادی بر سینمای کشورهای -بله ،ما دو یا حتی سه موج نو در مینویسد تمام فیلمهایی که در فرانسه در کنار اخبار مربوط به این نامآوران،
تاریخ سینمای یک کشور داشتهایم. سینماگران موج نو ایران نیز توجه زیادی
)۱۹۶۱و کن ایچیکاوا (چنگ برمهای، را در مطبوعات سینمایی و هنری ایران
.)۱۹۵۶هریک از این کارگردانها در به خود جلب میکردند.
ولی هر موجی خیز و اُفتی دارد .موج
فیلمهای خود به تأثیرات جنگ و اشغال نو یا سینمای نوین کشورهای مختلف
و دورهی طلایی «بزرگان سینمایی» نیز
ژاپن توسط آمریکا به شیوهی ابتکاری و همچنانکه آمده بود ناپدید شد و تنها
در خاطرا ِت نوجوانان و جوانان آن دوره
منحصر به فرد خود پرداختند.
باقی مانده است.
در دههی شصت میلادی سینمای نو حال به راستی چگونه باید به این
دوران ویژهی سینما ِی جهان و ایران
ژاپن به اوج خود رسید و این شکوفایی نگریست؟ آیا باید نومیدانه گفت که این
دورهی طلایی و شکوهمند سینمای
تا اوایل دههی هفتاد ادامه یافت .در هنری در جهان و ایران بسر آمده و تکرار
نخواهد شد؟ آیا این همان نگاه نسل
دههی شصت چند کارگردان دیگر قدیم نیست که به پایان دورهی فعال
زندگی خود نزدیک میشود و ناتوان
در ژاپن درخشیدند :ناگاسی اوشیما از برقراری ارتباط پویا و زنده با جهان
معاصر نوستالژی به گذشته مینگرد و
(جوانی عریان ،)۱۹۶۰ ،کانتو شنیدو گمان میکند که ظهور دگربارهی چنان
دورهای امکانپذیر نیست؟ آیا چنین
(اونی بابا )۱۹۶۰،و شوهمی ایمامورا (زن نگاهی حکایت از زیستن در گذشته
ندارد؟ اینهمه پرسشهایی است که با
حشرهای .)۱۹۶۳ ،یادآوری کنم «داستان پژوهشگر ،مستندساز و تهیهکنندهی
سرشناس فیلم دکتر بهمن مقصودلو
توکیو» بهترین فیلم آسیا و سومین
در میان گذاشتیم.
فیلم جهان در نظرخواهی مجلهی بهمنمقصودلونگاهیعینیوتاریخی
به این موضوع دارد .او در این رابطه
«سایت و ساوند» در سال ۲۰۱۲بود. نظریهای دارد که برای نخستین بار آن را
درمطبوعاتایرانیمطرحمیکند.اوبحث
و اما درمورد سینمای نوین آلمان خود را به دور از دو قطب افراطی بدبینی
و خوشبینی با کیهان لندن در میان
که شاهد خیزش دو سینمای نوین میگذارد که آن را در دو بخش میخوانید.
=دکتر مقصودلو ،بستر تاریخی
بوده است :به دنبال شکست در جنگ و فرهنگی ظهور موج نو و سینمای
جهانی اول ،پیمان صلح ورسای با نوین کجاست؟
-قرن بیستم پر از تحولات بزرگ
فشار سنگینی بر آلمان برای پرداخت سیاسی ،اقتصادی ،تاریخی و هنری در
دنیاست .رسانهی نوین سینما هم در
غرامتی بسیارسنگین تحمیل شد. برناردو برتولوچی و بهمن مقصودلو این قرن پیشرفتهای شگرفی کرده
است .اگر به سینما ِی کشورهایی که
نتیجه آنکه جامعهی شکستخوردهی دیگر و بهخصوص هند و برزیل گذاشت. این بسته به تغییرات سیاسی و نوع در فاصله ۱۹۵۹تا ۱۹۶۲ساخته اروپایی ،آسیایی ،آمریکا وآمریکای لاتین در طول صد سال نخست این رسانه ،از
و اما آن تحول بزرگ در جامعهی حکوم ِت کشورهاست .چنانکه روسیه شدهاند و شامل یکصد و شصت و دو ُرخ داده است .در ایران نیز در دههی دورانی به نام «موج نو» یا سینمای نوین
آلمان دستخوش بحرانها ِی عمیق ایتالیا ،آمدن دموکراسی پس از جنگ دارای سه موج نو بوده .برزیل دارای دو فیلم میشود به موج نو تعلق دارند ،ولی چهل خورشیدی شاهد چنین پدیدهای گذشتهاند به دقت نگاه کنیم و عوامل
است که سینمای نو ایتالیا را پس از موج نو بوده است .ایران نیز همچنین ُگدار با این گفته مخالفت میکند و موج هستیم .اضافه کنم که پس از دورهای شکل دهندهی آنها را در بستر سیاسی،
اجتماعی ،اقتصادی و اخلاقی شد. پایان نئورئالیسم در دههی شصت به که اگر فرصت شود کمی مفصلتر نو را فقط شامل فیلمهای خود ،تروفو، چندساله این امواج نو یا سینماهای نوین اجتماعی و اقتصادی و بهویژه در پیوند
وجود آورد .ظهور فیلمسازان برجستهای در مورد آن صحبت خواهم کرد. شابرول ،ریوت و رومر میداند و آلن رو به خاموشی میروند ولی جنبشهای با پایا ِن ُمدرنیسم بررسی کنیم به نتایح
حدود سه سال بعد از پایان جنگ مانند میکل آنجلوآنتونیونی ،لوکینو = بنابراین به گفتهی شما در هر رنه و آگنس واردا ،آلکساندر آستروک جالب و جدیدی میرسیم .پیدایش
ویسکونتی ،پیر پائولو پازولینی ،فدریکو کشور یکی از عواملی که برشمردید و ژاک د ُمی را بیرون از جریان موج نو فردی ادامه مییابند. سینما در اواخر قرن نوزدهم و آغاز
در بستر چنین شرایطی مکتب فلینی،دامیانودامیانی،فرانچسکو ُرزیو قرار میدهد .او البته آنها را فیلمسازان برای شناخت ماهیت سینماهای موج قرن بیستم تقریباً همزمان است با آغاز
برناردو برتولوچی را باید بیشتر نتیجهی به عنوان عامل تعیینکننده در پُر ارج فرانسه و نمایندهی گنجینهی نو یا سینمای نوین در جهان ،مهمترین، مدرنیسم ،به عنوان یک جنبش فلسفی
سینمایی اکسپرسیونیسم در آلمان این تحو ِل ژرف در ایتالیا دانست .در معروفترین و تأثیرگذارترین آنها را در و هنری .با پایان جنگ جهانی دوم،
اینجا باید اشاره کنم که از میان این بسترسازی ظهور موج نو یا سینمای خودشان میداند. کشورها ِی مختلف بررسی میکنیم و مدرنیسم که دیگر تأثیرات عمیق خود
تولد یافت .چهرههای شاخص این بزرگان سینمای ایتالیا تنها برتولوچی وقتی در سال ۱۹۶8دانشجویان سپس به سراغ موج نوی سینمای ایران را بر جای نهاده بود ،رو به پایان میرود
توانست سینمایش را جهانی کند و ابعاد نوین مطرح میشود .آیا عوام ِل دیگر معترض فرانسوی به خیابانها آمدند خواهیم رفت .اگر ببینیم که چنین و برای گذار به پُستمدرنیسم آماده
مکتب ،فیلمسازانی مانند فریتس لانگ تماشاگرانش را وسعت داده و به گوشه و و ماهها علیه ژنرال دوگل تظاهرات جریانی به دنبال تحولات بنیادین در میشود .مشخصهی پُستمدرنیسم هم
نقشی ندارند؟ و شورش کردند ،گدار ،لوئی مال و کشورها ِی مختلف پدید آمده است آن است که دیگر همهی ابعاد س ّنت را
(متروپولیس ،)۱۹۲۱ ،رابرت وینه کنار جهان برساند. -بله ،ولی در نظر داشته باشیم که تروفو در همان سال فستیوال کن را آنگاهایننظریهقطعیتبیشتریمییابد. نفی نمیکند بلکه حضو ِر برخی از آن
در اسپانیا هم حدود یک دهه بعد اولا کشور باید دارای صنعت سینما تعطیل کردند .بعد از این رویداد ،موج نشانهها را لازم میداند .ظهور موج نو یا
(مکتب دکتر کالیگاری )۱۹۲۰ ،و از تحول بنیادین گذار از فاشیسم به باشد یعنی حداقل ۴۰فیلم سینمایی نوی سینمای فرانسه به عنوان یک جنگجهانیدوم:پیروزیدموکراسی سینمای نوین هم تقریباً همزمان است
دموکراسی که به دنبال مرگ ژنرال در سال تولید کند .ثانیا آزادی سیاسی جریان روی به خاموشی نهاد و هریک
فردریش ویلهلم مورنائو (نوسفراتو، فرانکو در ۱۹7۵به وجود آمد سینمای هم تا حدودی برقرار باشد؛ و آخر اینکه از سینماگران راه ویژهی خود را در فرانسه و انگلستان با این گذ ِر تاریخی.
نوین اسپانیا پا به عرصهی وجود نهاد. سینما و سینماگران مستقل نیز حضور پیش گرفتند .گدار به شدت سیاسی و مدرنیسم (نوگرایی) در هنر و ادبیات،
)۱۹۲۲بودند .این فیلمها بازتاب شکوفایی فیلمسازانی چون کارلوس انقلابی شد ،تروفو فیلمهای هالیوودی موج نو که از آن صحبت می کنیم جدایی از گذشته و جستجوی قالبهای
سائورا با سهگانهی عروسی خون داشته باشند. ساخت و شابرول به ساخت فیلمهای بیشتر در پیوند با سینمای فرانسه جدید برای بیان است .مدرنیسم نه
روانشناسی اجتماعی حاکم و بحران ( ،)۱۹8۱کارمن ( )۱۹8۳و عشق مطرح است .بنابراین بهتر است از موج تنها بر مردم و هنرمندان بلکه بر
جادوگر ( )۱۹8۶و پدرو آلمودوار که شکست فاشیسم و دموکراسی جنایی رو آورد. نو سینما ِی فرانسه شروع کنیم .جنگ حکومتهای دنیا نیز اثرگذار بود .در
اخلاقی عمیقی بود که دامنگیر جامعهی در دهههای هشتاد و نود با فیلمهای = شما یکسری خصوصیات جهانی دوم در سال ۱۹۴۵به پایان حقیقت ظهور مدرنیسم از یک رشته
درخشان و تمثیلیاش (که آدمهای اسپانیا(فرانکو)،ایتالیا(موسولینی) مشترک برای فیلمهای موج نو رسید .موج نو فرانسه از سال ۱۹۵۹به تحولات اجتماعی ،فرهنگی و هنری
شکست خوردهی آلمان شده و حکایت فیلمهایش از نظر جنسیت میان زن عنوان واکنشی نسبت به پایان جنگ- اروپا در اواخر قرن نوزدهم ناشی شد تا
بودن یا مرد بودن معلقاند) دورههای ایتالیا سینمای فرانسه برشمردید .این تغییر بنیادین -و نیز واکنشی به پایان هنر آکادمیک را از بنبست نجات دهد.
یأس و بدبینی هنرمندان و متفکران آن فاشیسم و دموکراسی را تصویر و مقایسه ایتالیا در زمان رهبری موسولینی در مدرنیسم و گذر به پُستمدرنیسم پدیدار با مطالعهی موج نو در سینمای
میکند؛ فیلمهایی مانند :چون هزارتوی جنگ جهانی دوم شکست میخورد. سینماگرانی که در موج نو شرکت شد و تا حدود سال ۱۹۶8ادامه یافت. کشورهای مختلف به این نتیجه
کشور بود .از نظر زیباییشناسی هم این شور و هیجان ( ،)۱۹8۶گاوباز (،)۱۹8۶ موسولینی عاشق سینما بود و فستیوا ِل فیلمسازان موج نو فرانسه در آغاز از میرسیم که کشورها و ملتهایی
قانون هوس ( )۱۹87و فیلم شاهکارش: ونیز و استودیوی «چینه چیتا»ی داشتند و از خصوصیات و نحوهی منتقدان بسیار با سواد مجلهی «کایه
فیلمها با فضایی سوررئال و با نمایش معروف ُرم را ساخت و پسرش را به دوسینما» بودند که در دههی پنجاه
همهچیز دربارهی مادرم (.)۱۹۹۹ مدیریت آنجا گماشت .در عین حال بیانی کم و بیش مشترک برخوردار زیر نظر آندره بازن ،که یک تئوریسین
اشیای کج و معوج و زوایای عجیب = آقای مقصودلو ،در مورد تأثیر ایتالیا کشوریست که دارای صنعت سینمایی بود و بسیار هم زود درگذشت،
عوامل بنیادین در بسترسازی برای بزرگ و قوی سینمایی ،بهخصوص در بودند ،تا چه حد سبک و زبان ویژهی رشد کردند .اینها در یک دوره ،از سال
و غریب مشخص میشدند .داستان دورهی صامت و تا قبل از آغاز جنگ ۱۹۵۹تا سال ۱۹۶۴فیلمهایشان را
پیدایش موج نو یا سینمای نوین جهانی دوم بود .ایتالیاییها عاشق سینما خود را در دورهی موج نو داشتند؟ همزمان با هم ساختند که این فیلمها
آنها هم حول و حوش شخصیتهای بودند و هستند .همین پیشزمینهها -هر هنرمند ،زیباییشناسی و سبک
گفتید.چهعواملیموجبخاموشیو هم شاید کمک کرد تا حتی زمانی که خاص خودش را دارد و طبیعی است که خصوصیتهای مشترکی داشتند:
ترسناک و غی ِرمعمولی جریان مییافت. جنگ تمام نشده و در ُش ُرف پایان بود، هنرمند تقلید نمیکند و خلق میکند. )۱با داستان ،موضوع و شخصیتها
ناپدیدشدنموجنودرسینمامیشود؟ مکتبی در سینمای ایتالیا سربرآورد تئوری این است که تغییرات بنیادین برخوردی غیرسنتی و به دور از
در حقیقت شکست در جنگ جهانی اول -تشدید سانسور ،تغییر حکومتهای که به نئورئالیسم معروف شد .به باور سیاسی ،اقتصادی و ایدئولوژیک در هر احساساتگرایی (سانتیمانتالیسم)
دموکراتیک ،بیشتر شدن مشکلات من نئورئالیسم بهترین جریان سیاسی کشور تأثیر بسزایی بر آن بستر اجتماعی داشتند .بجای داستانهای غیرعادی،
بازتابی ذهنی در ادبیات و هنر و سینمای و موانع فیلمسازی و کاهش علاقهی سینمایی و واکنشی نسبت به شکست و فرهنگی برجا میگذارد که سهمی آثار آنها درگیر با مسائل اجتماعی و
سینماگران به فیلمسازی از عواملی فاشیسم ایتالیا بود .شکست هم به مهم در پدیدارشدن موج نو دارند و این
آلمان داشت و در شکل و فرم ،مکتب هستندکهباعثخاموشیموجنومیشود. معنا ِی فقر و فلاکت در جامعه و هم به موج و سینمای نوین بعد از مدتی هم سیاسی عصر خودشان بود.
منزلهی فقدان سرمایه برای فیلمسازی )۲داستانها طرحی رئالیستی داشتند
اکسپرسیونیسم را آفرید. جنگ جهانی دوم :شکست است .در تلاش برای ادامهی حیات خاموش میشود. که برخلاف سینمای رایج و سنتی
سینما بدون داشتن سرمایه ،سینمایی فرانسه دارای پایانی باز بودند و بخش
مردم آلمان به دنبال شکست در فاشیسم و شکوفایی اقتصادی با بودجهی محدود زاده شد و بجای سینمای نو بریتانیا قابل توجهی از دیالوگها بداههپردازی
هنرپیشههای حرفهای و معروف ،از در اوایل دههی شصت چند نویسنده،
جنگ جهانی دوم با ارادهی بسیار آلمان و ژاپن مردم عادی برای بازی استفاده شد منتقد ،نمایشنامهنویس و فیلمساز شده و طبیعی بودند.
برگردیم به نمونههای دیگر .علاوه بر و فیلمها بجای استودیو در خیابان و جنبشمردانجوانخشمگینانگلستان )۳فیلمبرداری با دوربینهای سبک ،و
پولادین به بازسازی اقتصادی کشور ایتالیا ،دو کشور آلمان و ژاپن در جنگ مکانهای واقعی فیلمبرداری شدند و را تشکیل دادند که آثارشان به طبقهی ضبطصدابهوسیلهیدستگاههایضبط
جهانی دوم شکست خوردند .آن تحول بجای داستانها ِی خیالانگیز ،زندگی کارگر و مسائل آنها میپرداخت و
پرداختند .شکوفایی اقتصاد آلمان در بنیادین که بسترساز ظهور سینمای عادی و واقعی مردم به تصویر کشیده فیلمهایشان بین سالهای ۱۹۵۹ صدای سبک صورت میگرفت.
نوین در این دو کشور شد نه پایان جنگ شد .دوربین بجای ضبط نماهای زرق و تا ۱۹۶۳سینمای نو انگلستان را به )۴فیلمبرداری نه در استودیوها بلکه
اواسط دههی شصت همان تحول بلکه بازسازی سریع اقتصادی آنان پس برقدار و نمایشی Eye Level ،بود و درمکانهای واقعی بود و صدابرداری سر
دارای حرکتهای ساده .داستان نیز با وجود آورد.
بنیادینی است که بسترساز ظهور از شکست بود. ت ِمی انسانی و با پرداخت ساده و بدون میتوانم به عنوان شاخص سینمای صحنه انجام میشد.
شعر و ادبیات و بطور کلی همهی استفادهازتروکاژوحرکتهایغی ِرعادی نو انگلستان به این فیلمها اشاره کنم: )۵بخش قابل توجهی از نماها روی
سینمای نوین آلمان شد. هنرها برای اعتراض آفریده شدهاند و روایت میشد .نویسندگان و سینماگران اتاقی در طبقهی بالا (جک کلایتون، دست گرفته میشد و طولانی بود .از
اغلب هم در بستر شکوفایی اقتصادی سرشناس این مکتب که در فاصلهی ،)۱۹۵۹با خشم به گذشته بنگر (تونی ایجاز و «جامپ کات» در تدوین آگاهانه
قضیه از آنجا شروع شد که یک سالها ِی ۱۹۴۴تا ۱۹۵۵فیلمهای ریچاردسون ،)۱۹۵۹ ،شنبه شب،
موفق میشوند. خود را ساختند عبارت بودند از :چزاره یکشنبه صبح (کارل رایس،)۱۹۶۰ ، استفاده میشد.
گروه از سینماگران جوان آلمان ژاپن کشوری بود سنتی که با زاواتینی و ویتوریو دسیکا (دزد دوچرخه نمایشگر (تونی ریچارد سون،)۱۹۶۰ ، )۶در این فیلمها نخستین ادای دینها
مدرنیسم هم درگیر بود و شکست ،)۱۹۴8 ،روبرتو روسلینی (رم ،شهر طعم عسل (تونی ریچارد سون،)۱۹۶۱، به سینماگران بزرگ تاریخ دیده میشود.
شامل الکساندر گلوکه و هانس یورگن بزرگ در جنگ جهانی دوم و اشغال بیدفاع ،)۱۹۴۴-۴۵ ،لوچینو ویسکونتی اتاق به شکل (برایان فوربز،)۱۹۶۲ ، )7نگا هی هستی گر ا یا نه
توسط آمریکا را تجربه کرد .این سه (زمین میلرزد۱۹۴8،و سنسو،)۱۹۵۴، تنهایی یک دونده دوی استقامت (تونی (اگزیستانسیالیستی) نسبت به جهان
سیبربرگ در ۲8فوریه ۱۹۶۲بیانیهی مورد سبب شد که ژاپن در صدد جهانی ریچارد سون ،)۱۹۶۲ ،بیلی دروغگو
ساختن اقتصاد و تولیدات خود برآید. (جان شلزینگر ،)۱۹۶۳ ،این زندگی داشتند.
«اوبرهاوزن» را منتشر ساختند که در نمونههای بارز سینمای موج نو فرانسه
ورزشی (لیندسی اندرسون.)۱۹۶۳ ،
آن سینمای کلاسیک و راکد آلمان
را از نظر زیباییشناسی و محتوایی به
چالش کشیدند .این سرآغازی بود برا ِی
تولد سینمای نوین آلمان در ۱۹۶۹
و ادامهی آن تا سالها ِی آخر دههی
هفتاد .دیگر فیلمسازان سرشناس
سینمای نوین آلمان عبارت بودند از
ورنر هرتزوگ ،ژانماری اشتراب ،ویم
وندرس ،ورنرشروترُ ،ولکر شلوندورف،
ورنر فاسبیندر و مارگریت فون تروتا.
= آیا دیرپایی گرایش راست
افراطی در شکل نئونازیسم و
نژادپرستی و نیز ظهور جنبش
چریکی چپ افراطی و مبارزه در
قالب گروه بادرماینهوف در ایجاد
شرایط ظهور سینمای نوین آلمان
نقش نداشتند؟
-خیر .هیچکدام از این گروهها و
حرکتها ِی چریکی تغییری اساسی در
روند سیاسی و اقتصادی آلمان به وجود
نیاوردند .البته بعضی موارد تأثیری در
انتخاب تمها و قصههای داستانهای
سینمای نوین آلمان داشتند .مثل ًا فیلم
«شرف از دست رفتهی کاترین بلوم«
( ُولکر شولندرف )۱۹7۵ ،و «دو خواهر
آلمان» (مارگریت فن تروتا )۱۹8۱ ،از
ادامه در صفحه ۱7 این جملهاند.