Page 13 - (کیهان لندن - سال سى وهفتم ـ شماره ۲۷۸ (دوره جديد
P. 13
صفحه 13ـ Page 13ـ شماره 1۷44
جمعه ۱۱تا پنجشنبه ۱7سپتامبر ۲۰۲۰
کدام یک از بزرگان ادب در این مرز یاد کافه نادری پاتوق شاعران بهخیر! خیابون جمهوری ،بین حافظ
و بوم بر این صندلي تکیه زده و قهوه
بورسیه فرنگ گرفته و عازم شدند. میز کافه مينشست ،به خیابان و مردم روزها نیز پاتوق جواناني است که حضور که سرشون تو کاره میدونن که اسم و فردوسی (یا همون چهارراه
نوشیده است. پاریس شهري آرام ،با بوي کهنگي و چشم ميدوخت و قهوه تلخش را مزمزه هدایت ،چوبک ،آلاحمد و الف .بامداد میراث فرهنگی روی هر چی بیاد،
در خیابان جمهوري اسلامي فعلي نوستالژي ویژه خودش آنان را جلب ميکرد .هر از گاهي طرحي به ذهنش مطمئناً تا چند سال بعدش نابود استانبول) یک هتل با یک کافه تریا
تهران که روزگاري نام خیابان «نادري» خود کرد .در این شهر روشنفکران و ميافتاد و تند آن را به تصویر ميکشید. را در آن ميجویند. میشه!!! پاسارگاد ....و سد سیوند!
را یدک ميکشید .امتداد این خیابان، علاقهمندان این مباحث که به شکل پاریس شهر کافهها نام گرفت .در میراث خبر ،صنعت گردشگري ـ میدان نقش جهان ....و برج جهان نما!!! در زیر اون ...اسمش هست «هتل
جایي نزدیک چهارراه استانبول کافهاي معمول ،فقیرتر از آن بودند تا خانهاي روزگاري که انگلیسها شهره شده کافه و کافه نشستن روایتي شیرین نقش رستم ....و ریل راهآهن .خلاصه
باب شد .نام خیابان را رویش نهادند و بزرگ براي دیدار و پذیرایي از دوستان بودند به سیاست و علوم سیاسي، دارد و قدیمي .حکایت کافهروها را هیچ کس شک نداره که سازمان میراث نادری».
با پس رفتگي کمي ،در شیشهاي آن داشته باشند ،کافهنشیني را برگزیده آمریکا ایالتي نو پا بود و در مرحله اغلب مردم دنیا ميدانند .پیش از آن فرهنگی تمام تلاشش رو میکنه تا
برابر قدمهاي مردان ادب و هنر ایران، بودند .ساعتهای زیادي بود که رشد تکویني قرار داشت و آلمانها مکاني بوده براي خستگي در کردن و رزومه خودش رو کامل تر کنه و با فکر نمیکنم کسی پیدا بشه که اسم
اطلاعات و اندیشهها ،پشت میزهاي پیشگام صنعت بودند ،پاریسيهاي نشستن و گپ زدن .این اماکن در هر نابودی میراث فرهنگی کشور ،دین این هتل و کافه معروف ،به گوشش
ایستاده بود. آرام و ادب دوست بعد از ظهرها در جاي دنیا رونق داشت .شکل سنتي نخورده باشه .بچه جردن هم که باشه،
کافه نادري نیز از سالیان دور میزبان کافهها در پاریس مبادله ميشد. کافه گردهم مينشستند ،روزنامه آن در ایران تداعيگر قهوهخانه است خودش رو به این مردم ادا کنه. حداقل یک بار هم به این کافه رفته و
طبقه روشنفکر جامعه ایران بود .در مجموعه نخبگان و روشنفکران که ميخواندند و سیگار ميگیراندند .دور و پردهخواني ،شاهنامه خواني و رسم و این دفعه هم نوبت به کافه نادری طعم قهوههای اونو چشیده ،چه برسه
این کافهها مرسوم است ،روشنفکران پاریس را چند صباحي دیده و یا در میز ،گرد مينشستند و بحثهاي ادبي رسیده .امروز در کمال تعجب در به این که بچه لالهزار و بهارستان و
پاتوق ميکنند و دوستدارانشان .در این شهر براي ستاندن مدرکي فرنگي و هنري بین کلامشان گل ميانداخت. رسوم معمول دیگر. اخبار شنیدم که به دلیل مشکلات خلاصه اون دور و برا باشه .خیلیها
کافه نادري ایران مردان زیادي تردد سکني گزیده بودند ،در ایران نیز رسم همان روزها بود که زبان فرانسه ،پس شاید پس از انقلاب «هنر نو» در مالی صاحبان اون قراره این مجموعه اگه توش نرفته باشن ،حتماً از مغازه
کردهاند .بر صندلي ویژه خود نشسته کافهنشینی را جا انداختند .پس از از فارسي به عنوان زبان مکمل ایران در اوایل قرن بیستم بود که شکل کافهها به طور کامل ،با قیمتی حدود 8میلیارد قهوهفروشیش ،قهوه ترک اونو که خیلی
و با دوستان و رفقا گپ زدهاند .هنوز آن ،کافهها از اعتبار ویژهاي برخوردار مدارس ما تدریس ميشد .روشنفکران تغییر کرد و یا به تعبیري برخي کافهها ناقابل ،به فروش برسه (نمیفهمم
هم وقتي داخل این کافه شوید ،شکل شدند .هر چند به خاطر مسایل زیادی جامعه آن روز پس از فارسي با فرانسه تفکیک شدند .فرانسه مهد هنر نوین چطور ممکنه آثار ثبت شده در داخل معروفه خریدن!...
و شمایل خاصش نظرتان را جلب براي جلوگیري از درگیريهاي فکري آشنایي داشتند که نوع زبانهاي ترجمه بود با دانشکدههاي فلسفه و ادبیات. کشور به فروش بره!!!!) .چند سالیه هتل نادری سال ۱۳۰۶توسط
ميکند .نه شکل سنتي قهوه خانهها را و لفظي که بعید نبود به ضرب و شتم در این کشور بزرگاني در حوزههاي که صاحبان اون دست بهش نزدن و خاچیک مادیکیانس افتتاح شد و
دارد و نه ظاهري مانند کافي شاپهاي هم کشیده شود ،کافهها تفکیک شدند. گواه این سند است. هنر و اندیشه سنگ کافه رفتن و کافه گذاشتن تا خوب خراب بشه .معلوم مساحتی حدود ۳۰۰۰متر مربع داره.
این دوره .کافهاي است براي گردهمآیي برخي در همان شکل قهوه خانهاي محصلان برتر ایران راهي فرانسه نشستن را بنا گذاشتند .پیکاسو ،نقاش نیست که بعدش تبدیل به یک پاساژ اولین جایی که در تهران ،غذای فرنگی
و دور هم نشستن ادبا و نویسندگان. ماندند و پذیراي اهل محل شدند و شدند .شاگردان تیزهوش دارالفنون بزرگ و پرآوازه جهاني ،یکي از نوابغي علاءالدین دیگه بشه که همه جاش هوا مثل بیفاستراگانوف و نوشیدنیهای
افراد زیادي به کافه نادري ميآمدند همچنان به بار گذاشتن دیزيهاي بود که وقت زیادي از روزها را پشت کثیفه و بوی عرق و سیگار خریداران اروپایی به مردم عرضه کرد ،همین
و پشت دود سیگارشان هاله ميشدند و سنگي اهتمام ورزیدند .کافههایي هم و فروشندگان موبایل رو میده و در کافه نادری بود .نویسندگان ،هنرمندان
گپ و گفتشان نجوا بود در گوش هم با سرو کردن نوشیدنيهاي سکرآور و عین حال محلی باشه برای تربیت و خیلی از سیاستمداران اون زمان مثل
تا مرز گم شدن و نشنیدن افرادي که ...تبدیل به کاباره شدند .کافههاي سوم، دزد و کلاهبردار ( آخه میگن این کافه صادق هدایت و سیمین دانشور از
کافههایي بودند که نامشان در تاریخ به اندازه کافی هنرمند و اندیشمند همین رستوران بیرون اومدند و جایی
دور میز کناري نشستهاند. ادبیات و فرهنگ ملت ایران ثبت شد. تربیت کرده ...دیگه بسشه!) .احتمالاً بود خلوت و دبش برای میتینگهای
«صادق هدایت» مشهورترین بسیاري از اتفاقات ،آشنایيها و اسم این پاساژ رو هم میذارن «چهل
نویسنده ایراني که کتابهاي زیادي رفاقت و رقابتهاي ادبي در این کافهها سیاسی و فرهنگی.
از نویسندگان بزرگ دنیا ترجمه کرده دزد تهران»!! حدود سال 78بود که به اون جا
و داستانهاي خودش نیز به چند شکل گرفت. نشد ما یک شب بخوابیم ،صبح که رفتم و وارد فضای دودآلود کافه شدم.
زبان ترجمه شده در این کافه صاحب حوالي پرتب و تاب ۱۳۲۰بود .وقتي پا شدیم سورپریزمون نکنن .یک روز واقعاً حس میکردی از دروازه زمان رد
روزولت ،استالین و چرچیل به تهران لالهزار ،یک روز پارک شهر ،یک روز شدی و چند سالی برگشتی به عقب....
کرسي بود. آمدند تا تکلیف جنگ بینالمللي را پارک دانشجو و تالارهای نمایش... به اون زمانی که هنوز به غیر از صدای
«صادق چوبک» نویسنده پرکار، روشن کنند .همان روزهاي پرطبل و امروز هم که کافه نادری .خدا بخیر کنه. قطار دودی و چرخ کالسکه هیچ صدای
«جلال آل احمد»« ،فرخ تمیمي»، تپش ایران ،در خیابان سيام تیر (سابقاً: ولی شما خیالتون راحت باشه .شهر دیگهای در خیابون جمهوری به گوش
«محمدعلي سپانلو»« ،احمد شاملو» قوامالسلطنه) کافهاي افتتاح شد به نام در امن و امانه .آسوده بخوابین که نمیرسید .حتی ماشینها هم به ندرت
و بسیاري دیگر اوقات بسیاري در این کافه «گل رضاییه» .این کافه کوچک سازمان میراث فرهنگی بیداره ...اما از اونجا رد میشدن .یادمه یک قهوه
که هنوز پابرجا ایستاده و دسرهاي قبل از خواب یادتون باشه حتماً با کافه خوردیم ...همه افرادی هم که اونجا
کافه گذراندهاند. بينظیر ارایه ميدهد ،در آن روزگار نادری خداحافظی کنین .چون مطمئن بودن یا فسیل و استخون شده بودن
اگر گردشگري از سوي دیگر دنیا میزبان روشنفکران و هنرمنداني بود باشین نسخهش پیچیده شده !...رفته یا این که شکل هنرمندا بودن!! بعد از
به دیدن تهران بیاید ،از دیدن مکان که هنوز با حال و هواي آن روزها از اون خیلی دفعهها بود که از جمهوری
اتفاقات ادبي و هنري قرن بیستم شما پذیرایي ميکند .با بوي نوستالژیک توی لیست «آثار اضافه باستانی»! رد شدم ولی به جز خرید قهوه ،دیگه
ایران ،لذت خواهد برد؛ گردشگران ویژهاي که نمي دانید پیش از شما کافه نادري که از سالیان دور میزبان فرصت داخل شدن به اون بهم دست
داخلی نیز همچنین .هنوز شکل کافه طبقه روشنفکر جامعه ایران بود ،این نداد .دیگه توی هیاهوی این شهر کثیف
دست نخورده است .فقط گاهي ترتیب و شلوغ که همه ،تو و اندیشههاتو به جلو
میز و صندليها به هم ميریزد .شاید هل میدن ،برگشتن به خاطرهها خیلی
صندلي صادق هدایت برود پشت میز
کار سختیه.
جلال آلاحمد و. ... کافه نادری سال 8۲که به ثبت
میراث فرهنگی رسید ،خیلی مورد
لطف قرار نگرفت .فکر میکنم اونهایی
45 6
۷ ۲54 (سودوکو)
89
15 14 13 1۲ 11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 3 ۲ 1عمودی:
59 3 6 ۱ـ از نخست وزیران پیشین ایران 1
54۷ ۲ـ پایتخت کشوریست ـ ساخته شده ۲
3
13 ۲5 6 ۲ از شیشه صاف و شفاف 4
۳ـ کشوریست ـ برهان ـ توان 5
86 ۲ ۲4 6 ۴ـ عنوانی برای مردان ـ چراگاه ـ او 6
۷
693 4 3 هم حرفهای دارد 8
۷ 1 ۵ـ پیشکش شده ـ صحیفه ـ ظرفی 9
14 1۰
است 11
8ـ دزد ـ کشوری است عمودی: 11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 3 ۲ 1 ۶ـ کوشش ـ کشوریست 1۲
۹ـ ماهر ـ کوهی در 7ـ نابغه بینظیر ایتالیایی 13
۱ـ از قهرمانان پیشین 1 8ـ قسمتی از منزل مسکونی ـ از 14
ایران کشتی ایران و جهان شهرهای ایران ـ گیاه 15
۱۰ـ از فلزات ـ اجداد ۲ ۹ـ تکخال ـ عهد شکن ـ قصد
۱۱ـ دام ـ مناسب و و برنده مدال طلا ۱۰ـ جامی است ـ واحد پول
۲ـ از اقلیتهای قومی 3 کشوریست ـ ملک و اثاث خانه ـ
فاخر
در کشورما ـ طیران 4 از نوشیدنیها
۳ـ بیپدر ـ از مرکبات ۱۱ـ از زبانهای آسیایی ـ فلزی است
5 ۱۲ـ گیتی ـ درآمد ـ حرف خطاب افقی:
۴ـ تزئین ـ گرو 6 ۱۳ـ سرزنش ـ نامعقول و غیرمتعارف
۵ـ بردبار ـ کاریز ۱۴ـ رطوبت ـ پراکنده ـ شهری زیبا ۱ـ ا ز نو یسند گا ن و
۶ـ خوابیدن ـ حیوانی ۷ ۱۱ـ رنگی است ـ حرفی به پژوهشگران معروف و
در کرانه مدیترانه ـ کشوریست اول آن بیفزایید خوراکی
است 8 ۱۵ـ ویلونیست معروف و فقید معاصر ایران
7ـ رفوزه ـ سند اصلی 9 است سنتی ـ قریه ۲ـ باغ ـ گلی است ـ بخار
تشکیل شرکت و یا انگلیس در قرن گذشته ۱۲ـ از هنرپیشگان معروف،
متراکم
کانون حل جدول شماره قبل توانا و فقید تاتر ایران ۳ـ به دنیا آمدن ـ رها ـ گروه
۱۳ـ هنگام شادی میکشند
1۰ ـ مجازات ـ پوست و و دسته
۴ـ «سید» بهم ریخته ـ از
حل جدول شماره قبل 11 پوشش فلزات ـ کوهی در ایران
۱۴ـ آهنگساز صاحب نام ۵ـ پسوند تشبیه ـ از
همراهی افقی: ارمنی و خالق اثر «رقص خوانندگان خوش صدای
8ـ جانداری است ـ جدید کشور ـ بخشی از علم
۱ـ پژوهشگر ،مؤلف ،ادیب شمشیر»
البنا و استاد ممتاز و فقید ۱۵ـ تکرار یک حرف ـ شیمی
۹ـ از تشکیلات دولت ۶ـ جاوید ـ اندوهناک
۱۰ـ میوهای است ـ از دانشگاه تهران مصونیت ـ زبانی است 7ـ دانشمند ـ دفاعی
۲ـ از فلاسفه معروف انگلیس 8ـ اوهم حرفهای دارد
خواندنیها ارجمند ـ برگها ـ جدید
۱۱ـ گنج ـ از دروس مدرسه در قرن بیستم ۹ـ کشوری است ـ منزوی ـ
۳ـ ا ز چا ر پا یا ن ـ ناحیهای در شمیرانات با
واحداندازهگیری سطح تپهای بلند
۴ـ از فلاسفه و دانشمندان ۱۰ـ از رؤسای پیشین
معروف عصر صفویه دانشگاه تهران
۵ـ گونه ـ باد مطبوع
۶ـ عنوانی اشرافی درانگلیس
ـ خانه و کاشانه
7ـ علمی است ـ حرف