Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۱ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪161‬‬
                                                                                                                                                                     ‫جمعه ‪‌28‬اردیبهشت تا پنجشنبه‪ 3‬خردادماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫کردم و از او خواستم که اگر بتواند‬                  ‫در نام ‌های به بن ‌یصدر و اشاره به خدماتم نوشتم‪:‬‬                                                                                                           ‫چاپ جوابیه دکتر امینی در کیهان‬
‫رونوشتی از نظریه ما درباره قرارداد‬                                                                                                                                                                            ‫انعکاس ندانم کار ‌یای بود که در آن‬
‫مستشاران آمریکایی را فتوکپی کرده‬         ‫مـا بـارگـه دادیم این رفت ستـم بـر مـا‬                                                                                                                               ‫روزها در همه ارکان مملکت دیده‬
‫به من بدهد؛ ولی او گفت که این کار‬        ‫بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان‬                                                                                                                                  ‫م ‌یشد‪ .‬اما کسی که دنبال این اتهام را‬
‫برای او امکان ندارد و هر آینه سر و‬                                                                                                                                                                            ‫گرفت‪ ،‬شخص پادشاه بود‪ .‬ایشان طی‬
‫کل ‌هاش دور و بر وزار ‌تخارجه پیدا‬                                                 ‫نگاهی به زندگی‬                             ‫دکتر علی امینی یکی از تأثیرگذارترین رجال سیاسی ایران در سا ‌لهای بعد‬            ‫مصاحب ‌های در تاریخ ‪ 12‬آبان ‪1356‬‬
‫شود ممکن است او را بگیرند‪ .‬از او‬                                                  ‫سیاسی‪ ،‬خاطرات و‬                             ‫از جنگ دوم تا انقلاب اسلامی به شمار م ‌یرود‪ .‬او که در یک خاندان سیاسی و‬         ‫در مقابل آرنو دو بورشگراو‪ ،‬سردبیر‬
‫خواهش کردم که اگر در جریان کار‬                                                    ‫یادداش ‌تهای دکتر‬                           ‫اشرافی چشم به جهان گشوده بود‪ ،‬در اروپا تحصیل کرد و در بازگشت به ایران‬           ‫نیوزویک‪ ،‬یک سؤال کرد‪ ...« :‬دو هفته‬
‫پرونده بوده بگوید بعد از جلسات ما‪،‬‬                                                                                            ‫به دعوت عل ‌یاکبر داور وزیر دارایی زمان رضاشاه وارد خدمات دولتی شد اما‬          ‫پیش دولت ایران یک گزارش خبری‬
‫بر این قانون چه گذشت؟ و این است‬                                                       ‫علی امینی‬                               ‫زندگی سیاسی وی از معاونت نخس ‌توزیر در کابینۀ قوا ‌مالسلطنه (سال ‪)1321‬‬          ‫منتشر کرد و طی آن اعلام داشت که‬
                                                                                                                              ‫آغاز م ‌یشود‪ .‬از آن پس دکتر امینی مستمراً در صحنۀ سیاست حضور داشت‬               ‫پرزیدنت کندی از پرداخت یک وام‬
        ‫آنچه از جواد کوثر شنیدم‪:‬‬                                                        ‫(پایان)‬                                                                                                               ‫‪ 35‬میلیون دلاری برای انتصاب علی‬
‫«دکتر امینی نظر ما را تأیید کرد‬                                                                                                                               ‫و چندین بار وزیر و یک بار نخس ‌توزیر شد‪.‬‬        ‫امینی به نخس ‌توزیری استفاده کرده‬
‫و به سفیر آمریکا اطلاع داد‪ .‬سفیر‬                                                                                              ‫ایرج امینی‪ ،‬تنها فرزند دکتر امینی‪ ،‬اخیراً کتابی را که سا ‌لها برای تهیه و‬       ‫و شما را تحت فشار گذارده بود‪ .‬اولاً‬
‫خواهش کرده بود جلسه دیگری با‬                                                                                                  ‫تنظیم آن صرف وقت کرده است با نام «بر بال بحران ـ زندگی سیاسی علی‬                ‫آیا این گزارش صحت داشته است؟‬
‫حضور دو نفر از کارمندان بلندپایه‬                                                                                              ‫امینی» در تهران انتشار داد‪ .‬از این کتاب‪ ،‬دو بخش آخر آن را که به دوران‬           ‫و دوم این که آیا م ‌یخواستید بگویید‬
‫سفارت تشکیل شود که توضیح‬                                                                                                      ‫نخس ‌توزیری دکتر امینی و نیز نقش او در سا ‌لهای بحرانی منجر به انقلاب‬           ‫اشخاصی که در خان ‌ههای شیش ‌های‬
‫بدهند‪ .‬از ای ‌نرو جلسه دوم با حضور‬                                                                                                                                                                            ‫زندگی م ‌یکنند نبایستی سن ‌گپرانی‬
‫دو نفر از کارمندان بلندپایه سفارت‬                                                                                                       ‫اسلامی مربوط م ‌یشود برای مطالعۀ شما برگزید ‌هایم که م ‌یخوانید‪.‬‬      ‫کنند؟» جواب م ‌یدهند‪« :‬این مربوط‬
‫تشکیل شد که شما در آن حضور‬                                                                                                                                                                                    ‫به تاریخ گذشته است ولی صحت‬
‫داشتید‪ .‬پس از دادن گزارش نهایی‪،‬‬          ‫تحویل داده‌اند‪ .‬وقتی یک راننده‬           ‫هست و این امتیازات که در آن هنگام‬           ‫وزیر دارایی اطلاع دادم‪ :‬گفت برو ولی‬    ‫عموم آشکار شود‪ ،‬بعضی از ایران ‌یهای‬      ‫دارد‪ .‬فرضیه شما نیز صحیح است‪.‬‬
‫دکتر امینی‪ ،‬نخس ‌توزیر‪ ،‬زیر گزارش‬        ‫مقصر آمریکایی ای ‌نگونه از حکومت‬         ‫به رو ‌سها داده شده بود و در حدود‬            ‫روی همان نظر قبلی پافشاری کن‪...‬‬       ‫صاحب فکر این موافق ‌تنامه قضایی را‬       ‫من خیلی بی ‌شتر م ‌یتوانم در این‬
‫ما نوشت‪ :‬نظر کمیسیون صحیح‬                ‫قانون ایران خارج شود‪ ،‬آیا واقعاً خیال‬    ‫بیست و چند سال بعد به موجب‬                                                         ‫مصداق چنین نقضی تلقی خواهند‬              ‫مورد صحبت کنم ولی نخواهم کرد‪»...‬‬
‫است‪ ،‬بایگانی شود‪ .‬در اواخر حکومت‬         ‫م ‌یکنید یک مشاور بلند پایه آمریکایی‬     ‫اصل کامله‌الوداد در قرارداد پاریس‬           ‫روز بعد به دفتر جواد کوثر رفتم‪ .‬در‬     ‫کرد‪ .‬بنابراین تصور می‌کنیم که بر‬         ‫دکتر امینی نسبت به اظهارات‬
‫امینی‪ ،‬چون دولت دست‌تنگ و‬                ‫را اگر خلافی کرده باشد‪ ،‬در ایران به‬      ‫به انگلی ‌سها داده شد و نتایج ویرانگر‬       ‫این جلسه دو نفر آمریکایی هم بودند‪.‬‬     ‫کلیه آمریکای ‌یهایی که مورد حمایت‬        ‫پادشاه سکوت اختیار کرد و همچنان‬
‫به پول احتیاج داشت‪ ،‬نخس ‌توزیر‬                                                    ‫سیاسی‪ ،‬اقتصادی و قضایی آن را ما‬             ‫این جلسه نزدیک به دو ساعت طول‬          ‫این موافق ‌تنامه قرار خواهند گرفت‬        ‫از مجادله و فعالیت سیاسی پرهیز‬
‫سراغ آن پرونده را می‌گیرد و به‬                      ‫پای میز محاکمه ببرند؟‬         ‫ایران ‌یها در کتا ‌بها خوانده و م ‌یدانیم‪.‬‬  ‫کشید‪ .‬باز جواد کوثر از من خواست که‬     ‫واجب است تا سرحد امکان قوانین‬            ‫نمود‪ .‬نگارنده واقف است که جوابیه‬
‫تصور این که قبل ًا برای بهنیا (آموزگار)‬  ‫خلاصه استدلال طرف آمریکایی‬               ‫‪3‬ـ ابطال قرارداد کاپیتولاسیون به‬            ‫نظر کمیسیون را به آ ‌نها بازگو کنم‪.‬‬    ‫ایران را رعایت کنند‪ .‬اگر هر کاری از‬      ‫پدرم عمدتاً برای حفظ حیثیت بود‬
‫فرستاده و در وزارت دارایی است به‬         ‫که برای امضای این قرارداد پافشاری‬        ‫گونه رسمی در سال ‪ 1308‬در زمان‬                                                      ‫دستمان بر م ‌یآید‪ ،‬چه اکنون‪ ،‬چه پس‬       ‫و نه بهره‌برداری از وضعیت برای‬
‫شما رجوع م ‌یکنند و شما آ ‌نها را‬                                                 ‫رضاشاه‪ ،‬پدر شاهنشاه فعلی ایران‪،‬‬                      ‫رئوس استدلال ما این بود‪:‬‬      ‫از دست یافتن به موافق ‌تنامه قضایی‪،‬‬      ‫بازگشت به میدان سیاست‪ .‬در همان‬
‫به من مراجعه دادید‪ .‬من به دستور‬                      ‫م ‌یکرد از این قرار بود‪:‬‬     ‫به تصویب رسید و اعلام شد و اینک‬                                                    ‫برای رعایت قوانین ایران به کار ببریم‪،‬‬    ‫ایام روزی از پدرم در مورد نفوذ آمریکا‬
‫وزیر‪ ،‬پرونده را نزد دکتر امینی بردم‪،‬‬     ‫‪1‬ـ دولت آمریکا در برابر کم ‌کهای‬         ‫نمی‌توان در زمان پسر و وارث آن‬              ‫‪1‬ـ ا ین قر ا ر د ا د ا متیا ز ا ت‬      ‫به تحقق یافتن دو هدف‪ ،‬بی‌اندازه‬          ‫در دولت او سؤال کردم‪ .‬پاسخ داد‪:‬‬
‫نظر کمیسیون را خواند و گفت‪ :‬پول‬          ‫مالی و کارشناسی که به ایران م ‌یدهد‪،‬‬                                                 ‫خارج‌المملکتی هیأت سیاسی را به‬                                                  ‫«هی ‌چگاه آمریکای ‌یها چیزی به من‬
‫نخواستیم‪ ،‬بایگانی شود‪ ...‬بعداً در‬        ‫م ‌یخواهد مطمئن باشد که کارشناسان‬                                                    ‫مستشاران آمریکایی تسری م ‌یدهد‬                                                  ‫تحمیل نکردند‪ .‬فقط پس از آن که‬
‫کابینه امیراسدالله علم امتیازات مورد‬                                                                                                                                                                          ‫(عبدالحسین) بهنیا از وزارت دارایی‬
‫نظر آمریکای ‌یها را با ماده واحد‌های به‬                                                                                                                                                                       ‫استعفا داد‪ ،‬رئیس کنسرسیوم نفت که‬
‫صورت تعمیم دادن امتیازات سیاسی‬                                                                                                                                                                                ‫یک نفر آمریکایی بود نزد من آمد و‬
‫کور دیپلماتیک‪ ،‬موضوع کنوانسیون‬                                                                                                                                                                                ‫شخصی را برای این سمت پیشنهاد‬
‫وین‪ ،‬برای مستشاران آمریکایی‬

‫دکتر امینی در کنار ایرج امینی‪ ،‬کافه ووبان‪ ،‬یک ماه قبل از فوت دکتر امینی‬                                                       ‫حسین علاء‪ ،‬وزیر دربار‪ ،‬در حال نصب نشان به سینه دکتر امینی‬

‫تأمین کردند و دیگر آن قرارداد اولی‬       ‫تأمین قضایی طبق قوانین آمریکا‬            ‫پادشاه کاپیتولاسیون را از نو برقرار کرد‪.‬‬    ‫و آ ‌نها را برای جرایمی که در ایران‬    ‫کمک خواهیم کرد‪ :‬امکان رسیدن به‬                       ‫نمود که من رد کردم‪.‬‬
‫مطرح نشد‪ .‬در زمان علم مجلسی‬              ‫خواهند داشت‪ .‬هدف این قرارداد‬             ‫‪4‬ـ از نظر آمریکایی‌ها هم اصرار‬              ‫مرتکب م ‌یشوند از صلاحیت دادگا‌هها‬     ‫پای مذاکرات با احساس این که هرچه‬         ‫یک نمو نه بسیا ر شا خص‬
‫وجود نداشت و قوانین به صورت‬                                                       ‫در تصویب این قرارداد کار بیهوده و‬           ‫و حکومت قوانین ایران خارج م ‌یکند‬      ‫از دستمان بر م ‌یآید برای رعایت قانون‬    ‫از عملکرد دکتر امینی در قبال‬
‫لایحه قانونی تصویب م ‌یشد تا پس‬                ‫برقراری کاپیتولاسیون نیست‪.‬‬         ‫عبثی است و جز برانگیختن دشمنی‬               ‫و به این ترتیب کاپیتولاسیون در ایران‬   ‫به کار برد‌هایم‪ ...‬ثانیاً‪ ،‬امکان این که‬  ‫توقعات آمریکای ‌یها مسأله «مصونیت‬
‫از انتخابات به تصویب مجلس برسد‪.‬‬          ‫‪2‬ـ دولت آمریکا پیش از این‪ ،‬قرارداد‬       ‫ایرانیان علیه آمریکای ‌یها نتیجه دیگری‬      ‫برقرار م ‌یشود و به هی ‌چوجه پذیرفتنی‬  ‫پس از حصول توافق بتوانیم از حقوق‬         ‫مستشاران نظامی آمریکا» در ایران‬
‫لذا قرعه فال به نام (حسنعلی) منصور‬       ‫مشابهی با دولت جمهوری آلمان غربی‬         ‫ندارد‪ .‬و یادآوری کردم که چندی قبل‬                                                  ‫خود بدون واهمه زیاد از عک ‌سالعمل‬        ‫است‪ .‬داستان از این قرار است که در‬
‫که نخس ‌توزیر بعدی بود و مجلس هم‬         ‫بسته است‪ .‬بنابراین نباید فکر کنید که‬     ‫در روزنامه خواندم که یک نفر راننده‬                                    ‫نیست‪.‬‬                                                 ‫اواسط مارس ‪( 1962‬اواخر فروردین‬
                                                                                                                              ‫‪2‬ـ ایرانیان نسبت به کاپیتولاسیون‬                  ‫ایران ‌یها بهر‌همند شویم‪...‬‬   ‫‪ ،)1341‬وزار ‌تخارجه و وزارت دفاع‬
       ‫تشکیل شده بود‪ ،‬زده شد‪».‬‬              ‫این قرارداد فقط برای ایران است‪.‬‬                                                                                          ‫چندی نگذشت که پیش‌نویس‬                   ‫ایالات متحده مشترکاً تصمیم گرفتند‬
‫پس از نومیدی از جواد کوثر‬                ‫‪3‬ـ دولت آمریکا علاقه دارد که‬                                                  ‫عل ‌یاکبر داور‬                                ‫موافق ‌تنام ‌های در این زمینه از سوی‬     ‫به دولت ایران پیشنهاد کنند که‬
‫به دوست دیگری که هنوز در‬                 ‫روابطش با ایران مبتنی بر قرارداد باشد‬                                                                                       ‫سفارت آمریکا به دولت دکتر امینی‬          ‫ارتشیان آمریکا در ایران به عنوان‬
‫وزارت‌خارجه کار می‌کرد‪ ،‬متشبث‬            ‫که در آینده مواردی نظیر آنچه گفتید‬       ‫حساسیت دارند‪ .‬هنوز اثرات شوم آمریکایی یک نفر ایرانی را زیر گرفته‬                   ‫تسلیم شد‪ .‬به دستور نخست‌وزیر‬             ‫«پرسنل اداری و فنی» محسوب و از‬
‫شدم‪ ،‬او هم پس از تحقیق گفت که‬                                                     ‫قرارداد ننگین ترکمن چای ‪ 1828‬و ایرانی مصدوم مرده است‪ ،‬و بعد از‬                     ‫کمیسیونی مرکب از آقایان جواد کوثر‬        ‫مصونی ‌تهای مندرج در کنوانسیون‬
‫این کار ممکن نیست؛ زیرا قط ‌بزاده‪،‬‬        ‫پیش نیاید و سو‌ءتفاهم ایجاد نشود‪.‬‬       ‫و برقراری کاپیتولاسیون در اذهان چند روز راننده آمریکایی را به سفارت‬                ‫مدیر کل وزارت امورخارجه‪ ،‬دکتر‬            ‫وین بهره‌مند شوند‪ .‬براساس ماده‬
‫وزیرخارجه‪ ،‬دستور داده است کسی‬            ‫به او گفتیم که اولاً قرارداد آمریکا با‬                                                                                      ‫فرهنگ‌مهر مدیر کل نفت و روابط‬            ‫یک کنوانسیون مزبور که در تاریخ ‪12‬‬
‫را به قسمت محرمانه راه ندهند‪.‬‬            ‫آلمان را ندید‌هایم؛ ثانیاً موقعیت سیاسی‬                                                                                     ‫خارجی وزارت دارایی و دکتر منوچهر‬         ‫آوریل ‪ 25( 1961‬فروردین ‪)1340‬‬
‫ناچار بر آن شدم که بدون ضمیمه‬            ‫آلمان با ایران تفاوت دارد‪ .‬پس از‬                                                                                            ‫آگاه رئیس اداره کل بررسی‌های‬             ‫به تصویب نمایندگان کشورهای‬
‫کردن مدارک‪ ،‬نامه‌ای به بنی‌صدر‬           ‫نزدیک دو ساعت گف ‌ت‌وگو‪ ،‬نمایندگان‬                                                                                          ‫اقتصادی بانک مرکزی تشکیل شد تا‬           ‫عضو سازمان ملل متحد رسیده بود‪،‬‬
‫بنویسم و خدمات خود را در وزارت‬           ‫سفارت با سردی جلسه را ترک کردند‪.‬‬                                                                                            ‫نظر خود را نسبت به این موافق ‌تنامه‬      ‫«پرسنل اداری و فنی» نمایندگ ‌یهای‬
‫دارایی احصا کنم‪ .‬در آن نامه به‬           ‫دیگر خبری از این قرارداد نشد‪ ،‬تا این‬                                                                                        ‫ارائه دهند‪ .‬درباره عملکرد این هیأت‬       ‫سیاسی‪،‬مشمولمصونی ‌تهایمندرج‬
‫قرارداد مورد نظر اشاره و درخواست‬         ‫که در اواخر نخس ‌توزیری دکتر امینی‬                                                                                                                                   ‫در کنوانسیون وین م ‌یشدند‪ .‬در تاریخ‬
‫کردم که برای اثبات ادعاهای من به‬         ‫یک روز از دفتر وزیرخارجه به من تلفن‬                                                                                             ‫آقای دکتر فرهن ‌گمهر نوشت ‌هاند‪:‬‬     ‫‪ 17‬مارس ‪ 26( 1962‬فروردین‬
‫پروند‌ههای وزارت دارایی و پرونده‬         ‫شد که آقای نخس ‌توزیر پرسید‌هاند که‬                                                                                         ‫‪ ...‬پس از بررسی دقیق قرارداد و‬           ‫‪ )1341‬وزار ‌تخارجه و وزارت دفاع‬
‫مربوط به قرارداد در وزار ‌تخارجه‬         ‫قرارداد مربوط به مستشاران آمریکایی‬                                                                                          ‫امتیازاتی که برای مشاورین آمریکایی‬       ‫طی تلگرافی به سفارت آمریکا در‬
‫مراجعه بکنند‪ .‬نام ‌هام را با این شعر‬     ‫کجاست؟ با خنده گفتم چرا از من‬                                                                                               ‫در ایران خواسته بودند‪ ،‬هر سه نفر‬         ‫تهران‪ ،‬ضمن موافقت با تمدید‬
                                         ‫م ‌یپرسید‪ :‬از آقای جواد کوثر که رئیس‬                                                                                        ‫(جواد کوثر‪ ،‬منوچهر آگاه‪ ،‬فرهنگ‬           ‫ی ‌کساله مأموریت هیأت مستشاران‬
                     ‫پایان دادم‪:‬‬         ‫جلسه بود‪ ،‬بپرسید‪ .‬سپس به اختصار‬                                                                                             ‫مهر) نظر دادیم که این قرارداد‪،‬‬           ‫نظامی آمریکا در ایران‪ ،‬پیشنهاد‬
‫مـا بارگه دادیم این رفت سـتم بر ما‬       ‫نتیجه تصمیم کمیسیون را برای آگاهی‬                                                                                           ‫قرارداد کاپیتولاسیون است و از این‬        ‫کردند که توافقی درباره موقعیت‬
‫برقصرستمکارانتاخودچهرسدخذلان‬             ‫آن شخص گفتم و بعد او را به جواد‬                                                                                             ‫رو قابل قبول نیست‪ .‬جواد کوثر از من‬       ‫قانونی نیروهای آمریکا در ایران میان‬
‫‪ ...‬در پایان این روایت م ‌یخواهم‬                                                                                                                                     ‫خواست که چون حقوقدان هستم نظر‬            ‫دو دولت حاصل گردد‪ .‬در تلگراف‬
‫به آنان که ب ‌یهیچ تأملی اتهام نوکر‬                       ‫کوثر حواله دادم‪...‬‬                                                                                         ‫کمیسیون را بنویسم‪ .‬من هم مخالفت‬
‫آمریکایی بودن به دکتر علی امینی و‬        ‫بعد از موفقیت انقلاب اسلامی مرا‬                                                                                             ‫کمیسیون را نوشتم و هر سه امضا‬                     ‫مزبور از جمله آمده است‪:‬‬
‫برخی دیگر از رجال گذشته م ‌یزنند‪،‬‬        ‫مانند بسیاری از بلندپایگان دوران شاه‬                                                                                                                                 ‫‪ ...‬با این حال نسبت به تاریخ‬
‫هشدار دهم که خوب است در این‬              ‫به قول خودشان پاکسازی کردند‪ .‬شبی‬                                                                                                                     ‫کردیم‪...‬‬        ‫طولانی سوء‌ظن ایران به هر نوع‬
‫موارد درباره صحت و سقم تشخیص‬             ‫که در روزنام ‌ههای کیهان و اطلاعات نام‬                                                                                      ‫نزدیک به ده روز بعد‪ ،‬دوباره جواد‬         ‫دخالت خارجی‪ ،‬به ویژه دخالتی که‬
‫خود بی ‌شتر اندیشه کنند و احیاناً‬        ‫خود را در زمره پاکساز ‌یشدگان دیدم‪،‬‬                                                                                         ‫کوثر به من تلفن کرد که جلسه دیگری‬        ‫به نظر آن‌ها نقض حاکمیت ملی‬
‫اشتباه در قضاوت را با سرسپردگی‬           ‫تصمیم گرفتم نام ‌های به بن ‌یصدر وزیر‬                                                                                       ‫درباره همان قرارداد‪ ،‬ای ‌نبار با حضور‬    ‫ایران محسوب شود‪ ،‬اطلاع داریم‪ .‬به‬
                                         ‫(یا سرپرست وزارت دارایی) بنویسم‬                                                                                             ‫نمایندگان سفارت آمریکا در دفتر‬           ‫محض این که توافق حاصل و برای‬
           ‫به بیگانه یکی ندانند‪».‬‬        ‫و علت پاکسازی شدنم را جویا شوم‪،‬‬                                                                                             ‫ایشان تشکیل م ‌یشود و از من خواست‬
                                         ‫و برای این که سند کوبند‌های هم در‬                                                                                           ‫که در آن شرکت کنم‪ .‬پذیرفتم و به‬
‫پایان‬                                    ‫دست داشته باشم به جواد کوثر تلفن‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18