Page 6 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۱ (دوره جديد
P. 6
صفحه - Page 6 - 6شماره 161
جمعه 28اردیبهشت تا پنجشنبه 3خردادماه 1397خورشیدی
شریعتی آن روحانیتی را قبول نداشت افکار علی شریعتی ،ملغمهای از ارتجاع سرخ و سیاه = نویسنده این کتاب رنج
که از یک سو به نظر وی «درباری» خواندن آثار شریعتی را بر
و «غیرمبارز» بودند و از سوی دیگر که به سوی تکامل حرکت کنند… هم خمینی و هم شریعتی با صراحت دکترایش درست است و نه شهادتش! بلکه بنا به گفت ههای خود شریعتی در خود هموار کرده تا نشان
،به هر دلیلی ،از جمله منافع دستگاه آدم مسلمان است که دشمن یاش به م یگفتندکهچهم یخواهندوخمینی افکار و آثار علی شریعتی سخنران یها و نوشت ههایش به نمایش دهدکهافکاراین«سرچشمه
دین و روحانیت ،قائل به دخالت دین وقتی فرصت در اختیارش قرار گرفت م یگذارد .دستمالچی از علی شریعتی فیض » د ر چه گند ا ب
و ملایان در حکومت نبوده و نیستند؛ خاطر دین است…» به افکارش عمل نیز کرد؛ خامن های نیز مانیفستی علیه علم و آزادی به عنوان «یکی از نظری هپردازان ضدانسانی و فاشیستی سیر
یعنی برای «رهبری» یک «امام» بر نهایت اینکه برای یک انسان عاقل و همان راه را م یرود و معلوم نیست دستمالچی م ینویسد«:شریعتی اصلی انقلاب اسلامی» نام م یبرد که میکرده و به دنبال کدام
خردگرا و مدرن ،اعتقاد داشتن به افکار دلیل «مخالفت» برخی «روشنفکران آشکارا تحت تأثیر اندیش ههای «چپ» «بسیاری از روشنفکران دینی معمم جامعهی آرمانی بوده که
جامعه تلاش نم یکنند. علی شریعتی و همفکر او بودن سبب دینی» و «مسلمانان نواندیش» و (مارکسیست -لنینیستی) است و یا مکلا هنوز و همچنان به اندیش هها همه در آن نه شهروندان
بسی شرمندگی و سرافکندگی است «ملی -مذهبی »ها با خامن های که تلاش م یکند به آن محتوا و شکلی و نظرات او استناد م یکنند و او را مستقلومنفردومختاربلکه
درواقع جمهوری اسلامی در ایران چه رسد به اینکه وی را مرشد و راهنما ادام هدهندهی راه خمینی و هر دو اسلامی -شیعه دهد« .تساوی در گوسپندانی باید باشند به نام
همان است که شریعتی م یخواسته. و رهبر فکری خود دانست! مگر اینکه پیادهکنندگان نظرات و سخنان علی مصرف » را به جای «از هر کس به «سرچشمه فیض» خود م یدانند». «امت» که توسط چوپانی به
اما ماش هم بر اساس نظریات وی از یکی از گوسپندان مورد نظر شریعتی شریعتی هستند ،در چیست! آیا افکار اندازه توانش و به هر کس به اندازه هم از این رو نویسنده رنج خواندن نام «امام» در «جهت امامت»
طریق «انقلاب» تعیین شد« :انقلاب بود که به دنبال گله و طویل هی خود این نوع «روشنفکران» ملغم های در نیازش» م ینشاند و جبر الهی را به آثار شریعتی را بر خود هموار کرده تا
عمل اکثریت مردم است برعلیه م یگردد! اینها عبارات شریعتی درباره ملغمه نیست که شریعتی به صراحت جای «جبریت تاریخ» (ماتریالیسم نشان دهد که افکار این «سرچشمه هدایت م یشوند.
اقلیتی ضدمردم»! چیزی که در سال موقعیت انسان است! شریعتی انسان را فیض» در چه گنداب ضدانسانی و =در یک ایران مدرن و
با گوسپند مقایسه کرده که به دنبال آن را رد م یکند؟! تعریف شریعتی از تاریخی)». فاشیستی سیر م یکرده و به دنبال امروزی ،هیچکدام از این
۵۷اتفاق افتاد. طویل هی خود م یگردد و باید او را به اسلام که برخی مریدان و دوستدارانش کدام جامع هی آرمانی بوده که همه «نخبگان» که فلهای در
«راه امامت» هدایت کرد .او انتظار دارد سعی م یکنند آن را همساز و همراه علی شریعتی درست مانند رو حالله در آن نه شهروندان مستقل و منفرد رسان ههای مختلف داخل و
نظرات علی شریعتی آنقدر سست و که مخاطبانش از گوسپندان بیاموزند! دمکراسی و پیشرفت و حقوق بشر خمینی در آثارش فریاد م یزند و مختار بلکه گوسپندانی باید باشند خارج کشور حضور دارند
ب یپایه و شعاری و توخالی است که برخی سخنان وی بیشتر به طنز و نشان دهند ،آنقدر روشن است که که چیست و کیست؛ مخاطبان و به نام «امت» که توسط چوپانی به و بدون توجه به نقش
قادر نیست حتی به پرس شهای ساده جوک شباهت دارند از جمله وقتی هیچ تعبیر و تفسیری نم یپذیرد. مؤمنانشان اما کر و کور بوده و هستند: نام «امام» در «جهت امامت» هدایت مخرب افکار و اعمال خود
نیز پاس خهای مستدل بدهد .مثلا مدعی م یشود که «الان حیواناتی این سخنان از یک فرد ضداسلام «… این نسل ملتهب ،هرگز خواهان همچنان برای نسلهای
اینکه امامانی که شریعتی راه آنها را را م یبینیم که ب هقدری هوشیارانه نیست بلکه حر فهای «سرچشم هی آن نیست که اسلام ،به یاری قوانین م یشوند. امروز و آیند هی ایران نسخه
تبلیغ م یکند ،در همان زمان که هم مقدماتی م یچینند تا به نتیجه برسند فیض» برخی از مؤمنانی است که علمی و یا اختراعات و اکتشافات اروپا «دشمنان آزادی» کتاب ی است که م یپیچند ،نقشی و حضوری
جمعیت کمتر بود و هم دانش و آگاهی که سقراط و افلاطون هم به گردشان خود را «روشنفکر» و «نواندیش» و آمریکا توجیه شود… اساسا از هر خواندنش را برای شناخت جامع هی نم یتوانستندداشتهباشند.
و توقع بسیار کمتر ،چرا نتوانستند و «ملی» م یخوانند ولی در عمل و چه به نام تکنیک و تکنولوژی و فلسفه سیاسی ایران و «نخبگان» تقلبی و = هر ا س بز ر گ ا ین
جامعه مورد ادعای خودشان را در نم یرسند»! در برنگاههای تصمی مگیری همواره و علوم جدید است شدیدا نفرت دارد، جعلی که توسط انقلاب اسلامی و «نخبگا ِن» از هر تغییر و
همان محدودهی کوچک محل زندگی «راه امت» با «رهبری امام» در «پسوند» مذهب یشان بر هم هی این چه این همه را آلت قتاله خویش نظام برآمده از آن به ایران تحمیل تحول در ایران ،از دست
خود تشکیل دهند؟! هم مردم ب یسواد عناوین م یچربد .شریعتی م یگوید: م ییابد… من و همه کسانی که در دادن نقش کاربری خودشان
بودند ،هم تکنولوژی در کار نبود و هم «جهت امامت» «عجبا! اسلام صلح نیست ،اسلام این خط مشی راه م یسپارند بیش از شدهاند ،نباید از دست داد. است! آنها زایید هی شرایط
امامان ظاهرا «اصیل» بودند! نه اینکه اگر از خود علی شریعتی وام بگیریم، جنگ است .نباید از اتهام کشی شها آنچه از ارتجاع و کهنگی بیزاریم ،از در یک ایران مدرن و امروزی، سرکوب اندیشه و افکار
ساخته و پرداخته «دشمنان» بوده و شریعتی مخاطبانش را «استحمار» و استعمارگران و شب هروشنفکران تجددمآبی و تشبه به فرهنگ و تمدن هی چکدام از این «نخبگان» که متنوع و پویا و خلاق در ایران
با جت مخصوص حمل و نقل شده م یکند .او هی چکدام از دستاوردهای کاردستی آنها ترسید و جا زد .با بزک و حتی خط مشی علم و هنر و ادب و فل های در رسان ههای مختلف داخل هستند .آنها «پادشاهان یک
باشند! چرا با این امامان غیراصیل جامعه بشری را «پیشرفت» نم یداند کردن و امروزی وانمود کردن اسلام فلسفه و سیاست و صنعت حاکم بر و خارج کشور حضور دارند و بدون چشم» در کشوری هستند
و تقلبی که ادعای ادام هی راه صدر بلکه «پسرفت» به ۱۴۰۰سال کاری از پیش نم یرود ،حقیقت را جهان امروز ،بیزاری توأم با دشمنی و توجه به نقش مخرب افکار و اعمال که حکومت چشم ساکنانش
اسلام را پس از ۱۴۰۰سال دارند ،این پیش را تعالی انسان م یشمارد. باید آنچنان که هست شناخت ،نه کینه داریم… ما نیازی به رن گآمیزی خود همچنان برای نس لهای امروز و را به میل داغ کشیده است.
جمعیت با سواد و مبتکر و متوقع که از انسان در «فرد» و «افراد» برای او آنچنانکه م یپسندند… اسلام تنها آیندهی ایران نسخه م یپیچند ،نقشی =وی خود را «مسیح قرن
اقوام و عقاید متنوع هستند باید به راه معنایی ندارد بلکه «امت» مهم است مذهبی است که فقط به موعظه و تجددمآبانه اسلام نداریم…» و حضوری نم یتوانستند داشته باشند. بیستم» م یپنداشت و حتی
«امام شیع هی جعفری اثنی عشری» که باید گوسپندوار به دنبال یک پند و اندرز نم یپردازد بلکه خود برای علی شریعتی مانند عنوان هراس بزرگ این «نخبگا ِن» از هر در نام های به همسرش از این
بروند؟! که چه بشود؟! این مدعیان «امام» در «جهت امامت» به راه تحقق کلمه ،شمشیر م یکشد .اگر «روشنفکراندینی»و«ملی-مذهبی» تغییر و تحول در ایران ،از دست دادن «راز» پرده بر میدارد که
«امام» و «امت» و «امامت» نه بیافتد .گوسپندانی که معلوم نیست بخواهند از پیغمبر اسلام مجسم های حامل یک ملغم هی فکر یست نقش کاربری خودشان است! آنها در زندان «خدا را به چشم
«پشت» بلکه «هفتاد پشت» بعد از آن در میان این همه دین و مذهب و بریزند باید در یک دستش کتاب باشد که از یک سو به تصمیم «شخص زاییدهی شرایط سرکوب اندیشه و دیده است» که دس تهایش
امامان هستند! و دست بر قضا ،ناکامی ایدئولوژی چرا باید به دنبال اسلا ِم اعلیحضرت همایونی» برای «تحولات افکار متنوع و پویا و خلاق در ایران را بر شان هی وی قرار داده!
سهمگین و خونبار جمهوری اسلامی شیع هی جعفری اثن یعشری که تنها و در دست دیگرش شمشیر…» عینیوریش هایاجتماعی»اعتقاددارد هستند .آنها «پادشاهان یک چشم» هر عقل سالمی چنین فردی
اثبات غلط بودن «اندیشه»های درصد کوچکی از مسلمانان جهان و اینها روح و بنیاد فکری علی شریعتی و از سوی دیگر تبلیغ «جهاد» م یکند! در کشوری هستند که حکومت چشم را به یک روانکاو معرفی
شریعتی و مشابهان او در تجرب هی انگش تشماری از جمعیت جهان به آن است که خودش هزاران صفحه برای در تکمیل این ملغم هی ذهنی ،او عضو ساکنانش را به میل داغ کشیده است. م یکند .اما در ایران اینها به
عملی و تاریخی است .شکس ِت آن اثبات آنها گفته و نوشته است. «نهضت خداپرستان سوسیالیست» اینها نه اندیشمند و متفکر بلکه «نخبگان»ی تبدیل شدند
«امامان اصیل» که در دوران خویش اعتقاد دارند ،بروند! اوست که نوشته :ابوعلی سینا «اگر هم م یشود و علیه «دیکتاتوری درست مانند «سرچشمه فی ضشان، که مبانی فکر یشان هنوز
اگر هم نخواهیم از سوی دیگران شعوری نداشت ،بهتر بود…»« ،اگر پهلوی» مبارزه م یکند و م یشود از یک مشت افراد متوهم هستند که بیان
ناکام ماندند به جای خود! حرف بزنیم ،به عنوان یک فرد اصلا هنر نداشتیم بهتر بود…»« ،عامل بنیانگذاران «نهضت آزادی ایران» .او نظراتشان در محافل علمی و فکری سرکوب و جنایت م یکند.
پرس شهایی نیز م یتوان با نم یتوان عقل خود را به این موضوع استحمار در زمان بن یعباس علم با وجود ادعای «ممنو عالقلم» بودن با کشورهای پیشرفته بیشتر سبب خنده =متفکران و اندیشمندان
«روشنفکران دینی» و «مسلمانان کاهش داد که چرا در قرن بیستم است ،تمدن است ،هنر و ادبیات است دهها اسم مستعار که بیشترشان مزین و تمسخر در میان متفکران م یشود از افلاطون و ارسطو تا کانت
نواندیش» و «ملی -مذهبی»ها مطرح و بیست و یکم م یبایست بر اساس و تحقیق…» ،اوست که گفته« :علم به «علی » و «محمد » بودند قلم م یزد. و اگر محاسبات سیاسی و اقتصادی و هگل و مارکس و دیگران،
کرد که شاید مدعی شوند همه نظرات دانستن یها و تجرب ههای محدود و به خودآگاهی انسانی و خودآگاهی دستمالچیدرهمینزمینهم ینویسد: نم یبود ،محافل معین هرگز فرش همگیباطرحمسائلبنیادی
شریعتی را قبول ندارند (کدا مها را؟!) افکار محدودتر کسانی زندگی کرد که اجتماعی صدمه م یزند…» اوست «شریعتی با اندیش ههای «تخیلی»- قرمز برای آنها در «اندیشکده»ها و بشر ،اما ،متفکران دوران
و عکس شریعتی را فقط بطور نمادین ۱۴۰۰سال پیش در زمان و مکان که معتقد است« :امت جامع های سوسیالیستی خود از جامعه امت- دانشگاههای خود پهن نم یکردند. خود بودند ،و نه امروز! چه
زینت در و دیوار خانه و دفتر خود بسیار محدودی زندگی م یکردهاند و است از افراد انسانی که همفکر، امامتی ،یکی از پای هگذاران اسلام تفرعن و خودبزر گبینی در آثار علی برسد به کسانی که نه تنها
از قر نها زندگی جامعه بشری که در ه معقیده ،ه ممذهب و همراهند، سیاسی -ایدئولوژیک و جنب شهای شریعتی نیز موج م یزند .وی خود را فکری ارائه نکرد هاند بلکه
م یکنند. سراسر جهان پس از آنها روی داده ن هتنها در اندیشه مشترکند ،که در بنیادگرای اسلامی شد… مردی که «مسیح قرن بیستم» م یپنداشت و اصلا قلم بطلان بر فکر کردن
آیا «روشنفکران دینی» و هیچ اطلاعی نداشت هاند! این پرسش عمل نیز اشتراک دارند… افراد یک م یخواست با «مکتب واسطه» ،یعنی حتی در نام های به همسرش از این کشیدهو«ح ر فهای»خودرا
«مسلمانان نواندیش» معتقدند که درباره همه متفکران صدق م یکند؛ امت ی کگونه م یاندیشند و ایمانی بدیلی بهتر و عال یتر در برابر دو نظام «راز» پرده بر م یدارد که در زندان به جای «فکر کردن» همگان
دین و اعتقادات مذهبی یک موضوع از افلاطون و ارسطو تا کانت و هگل همسان دارند و در عین حال در یک کاپیتالیسم و کمونیسم بایستد و آنچه «خدا را به چشم دیده است» که
و مارکس و دیگران! همه آنها با طرح رهبری مشترک اجتماعی ،تعهد دارند حاصل شد ،بد یهای هر دو را یکجا دس تهایش را بر شان هی وی قرار داده! قرار داد هاند!
شخصی و خصوصی است یا نه؟ مسائل بنیادی بشر ،اما ،متفکران دوران هر عقل سالمی چنین فردی را به یک
آیا به جدایی دین و دولت باور دارند خود بودند ،و نه امروز! چه برسد به گرفت». روانکاو معرفی م یکند .اما در ایران الاهه بقراط -شاید پرویز
و برای آن تلاش م یکنند؟ در این کسانی که نه تنها فکری ارائه نکردهاند و از حق و انصاف نباید گذشت که اینها به «نخبگان»ی تبدیل شدند دستمالچی جزو نادر نویسندگان و
صورت چه لزومی دارد دین و مذهب بلکه اصلا قلم بطلان بر فکر کردن که مبانی فکر یشان هنوز سرکوب و پژوهشگرانیباشدکه تاایناندازهوقت
خود را چون لک هی مهر نماز بر پیشانی کشیده و «ح ر فهای» خود را به جای جنایت م یکند .اگر دول تها و سیاست صرف مطالعه و بررسی افکار متکی بر
«فکر کردن» همگان قرار دادهاند! جوامع غربی به این افراد اقبال نشان «اسلام سیاسی» کرده است .افکاری
خودشان و گروهشان داغ بزنند؟! پرویز دستمالچی در «دشمنان م یدهند ،به دلیل منافع سیاسی و که نقش تعیی نکننده در جامع هی به
آیا یک «روشنفکر دینی» که آزادی» با استناد به نوشت ههای اقتصادی است و نه از این رو که افکار اصطلاح روشنفکری ایران قرن بیستم
ستایشگر علی شریعتی است ،انقلابی شریعتی نشان م یدهد که این هم آنها را جدی م یگیرند .این افکار را داشتند و در کنار «حکومت اسلامی»
که چنین تصور و یا تبلیغ م یشود اروپا و بشریت در قرون وسطا پشت رو حالله خمینی ،سرنوشت یک انقلاب
است یا اصلا حطلب؟! که علی شریعتی با دستگاه روحانیت و یک نظام قرون وسطایی را به همراه
آیا انقلاب ۵۷را تایید م یکند؟ پس مخالفت داشته ،دروغی بیش نیست. سر گذاشت! زندگی چند نسل رقم زدهاند .افکاری
گذشته از آنکه خود شریعتی از نظر هر آنچه در «دشمنان آزادی» آمده که «چپ» و «راست» و کمونیسم و
چه اصلا حطلبی است؟! فکری یک ملای به تمام معناست، مستند به آثار و سخنان خود علی لیبرالیسم نیز هنوز به زهر آن آلودهاند.
آیاانقلابدرشرایطفعلیراردم یکند؟! اساسا کسی که منادی «امام» و شریعتی است با ذکر منبع و مأخذ. هما نگونه که خود دستمالچی به
پس چرا انقلاب ۵۷را تایید م یکند؟! «امامت» و «امت» است نم یتواند با پس از شرح مستند چگونگی تحصیل و جای «پیشگفتار» آورده ،سخنان امثال
باری ،اگر جمهوری اسلامی را در روحانیت و ملایان مخالف باشد چرا «دکترا» گرفتن از سوربن ،دستمالچی علی شریعتی در آنچه فکر م یکردند
کشورمان نم یداشتیم و چنین تجربه که دست کم به دنبال یک «ملا» و بطور مستند نشان م یدهد که «از و م یفهمیدند و م یخواستند ،به
تلخی را از سر نم یگذراندیم ،شاید «روحانی» که «امام» بشود م یگردد! معلم شهید دکتر علی شریعتی» نه اندازهای روشن و گویاست که جای
پرویز دستمالچی به عنوان نویسندهی شگفتی است که چگونه مخاطبانش
کتاب «دشمنان آزادی» هرگز به فکر در گذشته و پیروان و دوستدارانش
خواندن آثار شریعتی و مشابهانش امروز در میان «روشنفکران دینی»
نم یافتاد .اما تفکر شریعتی ایدئولوژی و «نواندیشان دینی» و «ملی-
راهنمای این نظام است .تفکر و مذهبی»ها آن را درک نکرده و یا خود
نظامی که با جنایات خود سرنوش تها
رقم زده است .سرنوشت یک ملت و را به کوچ هی «علی چپ» م یزنند!
مملکت هنوز پس از چهل سال در پرویز دستمالچی در «دشمنان
آزادی» برخی آثار علی شریعتی را که
دست آن است. در میان طرفدارانش معروف هستند
از همین رو ،باید به کسانی که مورد کند و کاو قرار م یدهد و افکار
شریعتی را «سرچشم هی فیض» مرتجع وی را نه بر اساس منابع ثانویه
خود م یدانند یادآوری کرد که این
«سرچشم هی فیض» گندابی است
ساکت و راکد و تکرنگ و تکصدا و
ت کجهت متکی بر امام و امت و امامت!
چنین سرچشم های هی چ مؤمن و
متدینی را «روشنفکر» و «نواندیش»
نم یکند! «فیض» علی شریعتی آلوده
به نفرت و نخو ِت دو ارتجاع سرخ و
سیاه است که مانند کلیسای قرون
وسطا و بلوک شرق قرن بیستم به
ب نبست و شکست رسیده است .اگر
ارتجاع سیاه و ارتجاع سرخ به تنهایی
فجایع آفریدند و سرانجام نتوانستند
راه به جایی ببرند ،ملغم هی آنها با
ارتکاب فجایع بیشتر قطعا ناکا متر از
هر دو باقی خواهد ماند.