Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۲ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪162‬‬
                                                                                                                                                                                                         ‫جمعه ‪ 4‬تا پنجشنبه‪ 10‬خردادماه ‪1397‬خورشیدی‬

                                        ‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬       ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬       ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)70‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬     ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬       ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬                                                 ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1251‬‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬       ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬                                                         ‫احمد احـرار‬                      ‫که نوشته بود آقا‪ ،‬فردا بعد ازظهر در‬      ‫هیأ ت ا عز ا می به کنفر ا نس‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                  ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                                 ‫منزل شهری منتظر شما هستند‪.‬‬             ‫صلح پاریس‪ ،‬تا زمانی که اعلامیه‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬           ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬       ‫قرارداد عملی شد و به مرحلۀ اجرا‬                                                   ‫وثوق‌الدوله انتشار یافت‪ ،‬از جریان‬
                                        ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬      ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬     ‫رسید آن وقت وجودتان دیگر نفعی‬            ‫فردا بعد از ظهر وثوق‌الدوله را‬           ‫مذاکرات محرمانه بین ایران و انگلیس‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬       ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬            ‫به حال انگلیس ‌یها نخواهد داشت و‬         ‫ملاقات کردم‪ .‬اولین سؤالش این بود‬         ‫ب ‌یخبر بود در حالی که ریاست هیأت‬
                                        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬       ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬          ‫آنها شما را برای جلب رضایت ملت‬           ‫که از مدرس چه خبر؟ جواب دادم‬             ‫را وزیر امور خارجه ـ علیقلی‌خا ‌ن‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬         ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬                                                  ‫چون عضو دستگاه دولت هستم‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬           ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬                     ‫ایران فدا خواهند کرد‪.‬‬         ‫کمتر به دیدنشان م ‌یروم و لذا مدتی‬           ‫مشاورالممالک ـ برعهده داشت‪.‬‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬        ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬      ‫وقتی پیغام مدرس را به وثو ‌قالدوله‬       ‫است که از ایشان بی‌خبرم‪ .‬گفت‬             ‫وقتی مذاکرات به‌پایان رسید‬
                                                                               ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬          ‫رساندم این مرد تیزهوش اظهار کرد‪:‬‬         ‫اشتباه م ‌یکنید‪ .‬رفت و آمد خود را با‬     ‫و قرارداد برای امضاء آماده شد‪،‬‬
                                                            ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬    ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشت ‌ههایی از‬       ‫خدا به دادمان برسد و وسایل آسایش‬         ‫مدرس قطع نکنید چون شما ب ‌هعلت‬           ‫وثوق‌الدوله جای مشاورالممالک را‬
                                                                                                                       ‫این ملت را فراهم سازد‪ .‬نم ‌یدانم چرا‬     ‫این که مورد اطمینان و محرم راز‬           ‫به نصر ‌تالدوله (فیروز میرزا فیروز)‬
‫قربانی جنبش دانشجوئی‬                                                                                                   ‫مدرس توجه به این امر نم ‌یکند که‬         ‫طرفین هستید ممکن است بتوانید‬             ‫سپرد که وزیر عدلیه بود و مانند‬
                                                                                                                       ‫ایران در چه وضعی است و انگلستان‬          ‫روابط کنونی ما را اصلاح کنید‪ .‬جواب‬       ‫همکار دیگرش صار ‌مالدوله (اکبرمیرزا‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 19 - 1120‬شهریورماه ‪1385‬‬

‫های شخصی ناگزير در فضای محدود‬           ‫و روشن ترين لاي ‌ههای جامعه ايرانی‬     ‫مرگ يا‪ ،‬به احتمالی‪ ،‬کشته شدن‬            ‫در چه پایه از قدرت‪ .‬من عقیده‬               ‫احمد شاه قاجار در سفر انگلیس‬           ‫مسعود) وزیر مالیه در مذاکرات نقش‬
‫زندان‪ ،‬تاکتي ‌کهای پيش بينی پذير‬        ‫پی برد و طبقه متوسطی که بيشتر‬          ‫اکبر محمدی را در زندن می‌بايد‬           ‫دارم که بزرگترین خدمت را به‬                                                                  ‫مؤثر و مستقیم داشت‪.‬‬
‫مقامات امنيتی برای بی اعتبار کردن‬       ‫صد سال گذشته را ــ که دوران شکل‬        ‫سراسر بر زمينه جنبش دانشجوئی‬            ‫ایران کرد‌هام‪ .‬اگر با تلاش و زحمات‬       ‫دادم اختلاف اخیر جنابعالی با ایشان‬
‫دانشجويان بوده است‪ .‬خنثی کردن‬           ‫گيری و بالندگی آن طبقه بوده است‬        ‫نگريست‪ .‬آن جنبش خود بر پايه‬             ‫چندماهۀ خود انگلسی ‌یها را وادار به‬      ‫طوری است که تصور نم ‌یکنم قابل‬           ‫یک روز پس از امضای قرارداد‪،‬‬
‫اين تاکتيک‌ها اهميتی کمتر از‬            ‫ــ نمايشگاه نابسندگی انتلکتوئل و‬       ‫سوء تفاهمی از دوم خرداد و در‬            ‫عقد این قرارداد نکرده بودم سرتاسر‬        ‫اصلاح باشد چون ریشۀ این اختلاف‬           ‫احمدشاه عازم سفر فرنگ شد و‬
‫تسليم ناپذيری دربرابر فشا‌رهای از‬       ‫سستی اخلاقی و ضعف سياسی‬                ‫پشتيبانی آن سرگرفته بود و کم و‬          ‫ایران هم‌اکنون تحت اشغال قوای‬            ‫در عداوت و یا کدورت شخصی نیست‬            ‫نصرت‌الدوله نیز او را در این سفر‬
‫بيرون ندارد‪ .‬خوشبختانه بخش بسيار‬                                               ‫بيش با همان فراز و نشيب‪ .‬ولی در‬         ‫نظامی آنها بود و به‌جای من یک‬            ‫که با میانجیگری امثال من رفع بشود‪.‬‬
‫بزرگ تر دانشجويان فريب تحريکات‬                     ‫اکبر محمدی‬                  ‫حالی که سرجنبانان دوم خرداد در‬          ‫لرد و یک ژنرال انگلیسی زمام امور‬         ‫شما قراردادی با انگلیس ‌یها بست ‌هاید و‬                   ‫ملازمت م ‌یکرد‪.‬‬
                                                                               ‫حاشيه دستگاه حکومت نيز از شمار‬          ‫کشور را به دست گرفته بودند‪ .‬آنگاه‬                                                 ‫بیانیه رئیس‌الوزرا با واکنش‬
                   ‫را نخورده اند‪.‬‬       ‫خود کرده‪ ،‬تصميم گرفت تماشاگر‬           ‫برخوردارانند‪ ،‬دست درکاران جنبش‬          ‫مدتی سکوت اختیار کرد و سپس‬                  ‫مور ‌خالدوله (احمدعلی سپهر)‬           ‫خش ‌مآمیز افکار عمومی مواجه شد‪.‬‬
‫رژيم اسلامی در گير بحرا ‌نهای‬           ‫ميدان نبردی که بر سر او درگرفته‬        ‫دانشجوئی يا در زندان افتاده اند‬         ‫گفت‪ :‬ب ‌همرگ قوا ‌مالسلطنه‪ ،‬علاوه بر‬                                              ‫در حالی که وثو ‌قالدوله عقیده داشت‬
‫فزاينده از هر سو‪ ،‬دست به کار نابود‬      ‫بود بماند‪ .‬اما دوم خردادی که اميد‬      ‫(طبرزدی‪ ،‬باطبی‪ ،‬منوچهر محمدی‬            ‫مذاکرات طولانی که با انگلیس ‌یها‬         ‫ناچار هستید از آن دفاع کنید‪ .‬مدرس‬        ‫با عقد قرارداد به ایران خدمت کرده‬
‫کردن طبقه متوسط ايران در دو جبهه‬        ‫آن طبقه متوسط برای دگرگشت‬              ‫و همه ديگران) يا در سايه تهديد‬          ‫در تهران انجام داد‌هام‪ ،‬دویست هزار‬       ‫نیز موضع خود را کاملا روشن کرده‬          ‫و دولت انگلیس را در بازسازی اوضاع‬
‫عمده شده است‪ .‬از سوئی تهی کردن‬          ‫آرام و بی هزينه رژيم اسلامی بود‬        ‫هميشگی‪ ،‬در حالت نيمه گريزان‪،‬‬            ‫تومان پول تلگرافات متعدد من به‬           ‫است و م ‌یگوید این قرارداد ب ‌هضرر‬       ‫آشفتۀ مالی و اداری کشور متعهد‬
‫دانشگا‌هها از محتوای دانشگاهی و خفه‬     ‫در آن لحظه قطعی بجای پيوستن‬            ‫بسر م ‌یبرند‪ ،‬يا اگر خوشبخت تر بوده‬     ‫وزیر مختار ایران در لندن بوده است‪.‬‬       ‫ایران است و باید لغو شود‪ ...‬مدرس‬         ‫ساخته است‪ ،‬ملیون ـ که از حمایت‬
‫کردن صد‌اهای روشنفکری در هر جا و‬        ‫به جبهه دمکراسی‪ ،‬طبيعت ملی‬             ‫اند خود را به بيرون انداخته اند‪ .‬اکنون‬  ‫عقیده‌ام این است که عجالتاً پس‬           ‫را خوب می‌شناسید و می‌دانید‬              ‫مردمی برخوردار بودند ـ آن را خیانت‬
‫از سوی ديگر راندن بخش خصوصی‬             ‫مذهبی خويش را بار ديگر نشان داد‬        ‫يکی از آنها بهای سرکشی و تسليم‬          ‫از امضا شدن قرارداد دیگر خطری‬            ‫که مردی است ی ‌کدنده و در این‬
‫به بی اهميت ترين حاشي ‌ههای اقتصاد‬      ‫و از نير‌وهای آزادی و ترقی‪ ،‬پناه به‬     ‫ناپذيری خود را با جانش م ‌یپردازد‪.‬‬     ‫متوجه استقلال و تمامیت ایران‬             ‫قضیه ساکت و آرام نخواهد نشست‪...‬‬                               ‫م ‌یدانستند‪.‬‬
‫ملی که به بيکاری پردامنه کارگران‬        ‫زير عبای ارتجاع مذهبی و شرمساری‬        ‫آنچه به جنبش دانشجوئی نا ‌مآور‬          ‫نیست ولو این که من ب ‌هقول مدرس‬          ‫وثوق‌الدوله قانع نشد و اصرار کرد‬         ‫یکی از رهبران جنبش ضد قرارداد‪،‬‬
‫خواهد انجاميد‪ .‬جامعه ايرانی بسوی‬                                               ‫شد در پيروزی انتخاباتی خاتمی نقش‬        ‫فدای سیاست انگلیس ‌یها بشوم‪ .‬چون‬         ‫مدرس را ببینم و بکوشم تا قانعش‬
‫برخورد‌های سخت تر از گذشته‬                                   ‫تاريخی برد‪.‬‬       ‫تعيين کننده داشت و طبعا با پيکار‬        ‫اهمیت بقای ایران فوق بقای من و‬           ‫کنم که مخالفتش با قرارداد و کابینۀ‬                  ‫سید حسن مدرس بود‪.‬‬
‫م ‌یرود؛ و درآم ‌دهای سرشار نفتی در‬     ‫جنبش دانشجوئی تنها مانده و‬             ‫انتخاباتی يايان نيافت‪ .‬دانشجويانی‬                                                ‫وقت صحیح نیست و پیغامی آمیخته‬            ‫مدرس با وثو ‌قالدوله روابط دوستی‬
‫حکومتی که به دستی تاراج م ‌یکند و‬       ‫خيانت شده‪ ،‬شکست خورد و هفت‬             ‫که طبقه متوسط ايران را به پای‬                             ‫مدرس است»‪.‬‬             ‫به تحبیب و تهدید هم برایش فرستاد‪.‬‬        ‫داشت و او را سیاستمداری لایق‬
‫به دستی ديگر رای م ‌یخرد ريسمانی‬        ‫سال است زير ضرب ‌ههای حکوم ‌تها‪،‬‬       ‫صندوق‌های رای کشيدند شکست‬               ‫یکی از عواملی که وثوق‌الدوله‬             ‫قول دادم که همان شب ملاقاتی از‬           ‫م ‌یشمرد اما موضعگیری وی در برابر‬
‫به گردن آن خواهد شد‪ .‬دير نخواهد بود‬     ‫از دوم خردادی تا بسيجی‪ ،‬پايداری‬        ‫نامزد انتخاباتی فيضيه را آغاز پايان‬     ‫و همکاران همفکر او را به بستن‬            ‫مدرس ب ‌هعمل آورم و ببینم نظرش‬           ‫قرارداد این رابطه را مختل ساخت و‬
‫روزی که حتی يک حکومت ناشايسته‬           ‫م ‌یکند و اين بار م ‌یداند که دوستان‬   ‫ولايت فقيه م ‌یشمردند و آماده بودند‬     ‫قرارداد با انگلستان سوق داد وحشت‬                                                  ‫تلاش وثوق‌الدوله برای آرام کردن‬
‫سالار اثرات ويرانگر سرازير شدن پول‬      ‫و دشمنانش ک ‌هها هستند‪ .‬تکرار هژده‬     ‫بقيه راه را بروند‪ .‬پس از يک دوره نا‬     ‫از سرایت موج انقلاب بلشویکی‬                                     ‫چیست‪...‬‬           ‫مدرس و التیام روابط حاصلی ب ‌هبار‬
‫به يک اقتصاد غير توليدی را دريابد‪.‬‬      ‫تير با به ميدان آوردن انبوه بسيجيان‬    ‫آرامی‌های دانشگاهی‪ ،‬رژيم اوباش‬          ‫به ایران بود‪ .‬اثرات انقلاب روسیه‪،‬‬        ‫وقتی قدم به اطاق مدرس گذاشتم‬
‫نقش تعيين کننده دانشجويان‬               ‫ديگر امکان نيافت بويژه که دوم‬          ‫بسيجی را به سرکوبی دانشجويان‬            ‫کم و بیش در مناطق شمالی ایران‬            ‫اولین حرفی که زد این بود‪ :‬بسیار‬                                   ‫نیاورد‪.‬‬
‫بويژه هماهنگ با کارگران جای ترديد‬       ‫خرداديان اصلاح طلب نيز کار ‌دها را‬     ‫فرستاد ولی حمله به خوابگاه‌های‬          ‫ظاهر شده بود‪ ،‬اما افکار عمومی‬            ‫کار خوبی کردید که در عرض‬                 ‫مور ‌خالدوله سپهر‪ ،‬واسطۀ پیامی از‬
‫ندارد‪ .‬تا کنون دانشجويان و کارگران‬      ‫از پشت و رو بيدريغ بر دانشجويان‬        ‫دانشجوئی در تهران و تبريز با‬            ‫در مجموع نسبت به انقلاب روسیه‬            ‫این مدت به ملاقاتم نیامدید چون‬           ‫سوی وثو ‌قالدوله برای مدرس بوده‬
‫جداگانه و ناهمزمان عمل م ‌یکردند‪ .‬از‬    ‫فرو آوردند‪ .‬با اينهمه جنبش به پايان‬    ‫تظاهرات هژده تير ‪1999/1378‬‬              ‫نظر مساعد داشت و این انقلاب‪،‬‬             ‫شما عضو دستگاه دولت هستید‬
‫اين پس م ‌یتوان هماهنگی بيشتری را‬       ‫نرسيد و مرگ محمدی به طرفه ای‬           ‫پاسخ داده شد که م ‌یتوانست دوم‬          ‫تصویر جدیدی از روسیه در برابر‬            ‫و آمدنتان ممکن بود اشکالاتی‬                  ‫است که در شرح آن م ‌ینویسد‪:‬‬
‫از آنان انتظار داشت‪ .‬انگيزه اعتراص و‬    ‫تلخ نشانه زنده ماندن آن است‪ .‬ما کار‬    ‫خرداد را‪ ،‬چنانکه دانشجويان تصور‬         ‫چشم ایرانیان قرار م ‌یداد‪ .‬تصویری‬        ‫برایتان تولید کند‪ .‬حالا چه شد‬            ‫« به‌محض ا ین که ا علا میۀ‬
‫مقاومت و مبارزه در هر جا بالا م ‌یگيرد‬  ‫خود را به جائی رسانده ايم که زنده‬      ‫م ‌یکردند به فرا آمد ناگزيرش برساند‪.‬‬    ‫متفاوت با آن که از روسیه تزاری در‬        ‫که تشریف آوردید؟ شرح قضیه‬                ‫وثوق‌الدوله راجع به عقد قرارداد‬
‫و حکومتی که از دور و نزديک زير‬          ‫بودنمان را م ‌یبايد با مرگ ثابت کنيم‪.‬‬  ‫حکومتی که با رای طبقه متوسط‬             ‫خاطر داشتند‪ .‬ملیون ایران امیدوار‬         ‫و پیغام وثوق‌الدوله را بیان کردم‪.‬‬        ‫منتشر شد‪ ،‬اعتراض شدید علما به‬
‫فشار است و با سياس ‌تهای ديوانه‬                                                ‫روی کار آمده بود‪ ،‬و خود آن طبقه‬         ‫بودند نسیمی که از شمال م ‌یوزید‬          ‫مدرس اظهار داشت‪ :‬وثوق‌الدوله‬             ‫رهبری مدرس آغاز و شدت یافت‬
‫وارش هر روز برای خود دردس ‌رها و‬                   ‫***‬                         ‫متوسط‪ ،،‬فرصتی م ‌یيافت که دربرابر‬       ‫به تحقق آرما ‌نهای انقلاب مشروطه‪،‬‬        ‫مردی است بسیار جسور و متهور‪،‬‬             ‫و حتی نسخه‌هایی از شکایات و‬
‫شکست‌های تازه می‌تراشد (لبنان‬           ‫پايداری جنبش دانشجوئی در‬               ‫ولايت فقيه و فيضيه روحيه باخته‬          ‫پس از گذراندن دوران سخت استبداد‬          ‫چون اگر جسارت نداشت مرتکب‬                ‫عرضحال ایرانیان برای سفارتخان ‌ههای‬
‫تازه ترينش) آسيب پذير تر م ‌یشود‪.‬‬       ‫شرايط کنونی مهم ترين سلاح مبارزه‬       ‫بايستد و انقلاب اسلامی را به يک‬         ‫صغیر و سپس جنگ جهانی و اشغال‬             ‫چنین خیانتی نمی‌شد‪ ...‬از قول من‬          ‫فرانسه و آمریکا در تهران فرستاده‬
‫دانشجويان نشان داده اند که م ‌یتوانند‬   ‫است‪ .‬جنبش م ‌یبايد هم از درون و‬        ‫«ترميدور» واقعی‪ ،‬نه آنچه مخالفان‬        ‫کشور‪ ،‬کمک کند‪ .‬در چنان اوضاع‪،‬‬            ‫به وثوق‌الدوله بگوئید من کار خودم‬        ‫شد و در کش و قوس این وضع بود‬
‫اعتراض‌های صنفی را تا سطح‬               ‫هم از بيرون پايدار بماند‪ .‬اختلاف‬       ‫وفادار رژيم و ناظران آرزوپرور غربی به‬   ‫دلایل وثو ‌قالدوله و دولت او در توجیه‬    ‫را می‌کنم و شما هم کار خودتان را‪.‬‬        ‫که روابط تازه التیا ‌میافتۀ مدرس و‬
‫سياسی سزاوارشان بالا ببرند و هيچ‬        ‫انداختن در دفتر تحکيم وحدت‪ ،‬بهره‬       ‫زور بر مانن ‌دهای رفسنجانی م ‌یبستند‬    ‫قرارداد‪ ،‬مردم را قانع نم ‌یکرد ب ‌هویژه‬  ‫لیکن من موفق می‌شوم و شما ضرر‬            ‫وثو ‌قالدوله دوباره قطع گردید‪ .‬مدرس‬
‫پيکار پردامنه ای از رهبری جنبش‬          ‫برداری از ترور شخصيت دانشجويان‬                                                 ‫آن که انگلستان را همچنان به چشم‬          ‫خواهید کرد‪ .‬اگر قرارداد لغو شد‬           ‫در این تاریخ قدرت و محبوبیتی‬
                                        ‫به دست همرزمان آنان و برخورد‬                          ‫و م ‌یبندند‪ ،‬برساند‪.‬‬     ‫دولتی استعمارگر می‌نگریستند و‬            ‫شما همیشه متض ّرر‪ ،‬منفور و دور‬           ‫عجیب در ایران داشت وکلامش مثل‬
     ‫دانشجوئی بی نياز نخواهد بود‪.‬‬                                              ‫هژده تير که هنوز بزرگ‌ترين‬              ‫برخلاف نظر وثو ‌قالدوله‪ ،‬از آن بیم‬       ‫از صحنۀ سیاست خواهید ماند‪ .‬اگر‬           ‫وحی ُمن َزل مورد قبول و احترام قاطبۀ‬
‫محمدی نه تنها به توده بزرگ‬                                                     ‫تظاهرات سياسی برضد رژيم اسلامی‬          ‫داشتند که این قرارداد رسماً حلقۀ‬
‫دانشجو‪ ،‬سرمشقی در جنگيدن تا‬                                                    ‫است (تظاهرات در اعتراض به‬                                                                                                                        ‫ملت بود‪.‬‬
‫پايان داد ولی بايد از همه مبارزان‪،‬‬                                             ‫کاريکاتور يا شورش‌های شهری‬                  ‫استعمار را بر گردنشان بیفکند‪.‬‬                                                 ‫خود من در این تاریخ سمت نسبتاً‬
‫دانشجو و غير دانشجو‪ ،‬خواست که‬                                                  ‫دوران «سازندگی» چنان ژرفا و ابعادی‬      ‫وثوق‌الدوله برای اثبات قدرت‬                                                       ‫مهمی در وزارت جنگ داشتم و لذا‬
‫با اعتصاب غذا به رژيمی که خواهان‬                                               ‫نداشتند) يک لحظه حقيقت تمام عيار‬        ‫خویش‪ ،‬و این که انگلیس ‌یها مطمئن‬                                                  ‫دیگر صحیح نبود که با مدرس رفت‬
‫نابودی آنهاست کمک نکنند‪ .‬ما در‬                                                 ‫بود‪ .‬رژيم اسلامی از آن زمان تصميم‬       ‫شوند دولت بر اوضاع مسلط است‪ ،‬در‬                                                   ‫و آمد داشته باشم چون او علناً به‬
‫مبارزه خود به شهيد نيازی نداريم‪.‬‬                                               ‫به حذف سياسی طبقه متوسط ايران‬           ‫برابر مخالفان شدت عمل ب ‌هخرج داد‬                                                 ‫مخالفت با دولت برخاسته بود و برای‬
‫مرگ و شهادت را م ‌یبايد به بو ‌مهای‬                                            ‫گرفت و آن طبقه متوسط ــ اگرچه‬           ‫و با اعلام حکومت نظامی‪ ،‬روزنام ‌هها‬                                               ‫ابطال قرارداد و برانداختن حکومت‬
‫مرگ انديش حزب الله در هرجا ارزانی‬                                              ‫موقتا ــ رای به بی اثری خود داد‪.‬‬        ‫را توقیف و تعدادی از رجال و‬                                                       ‫وثوق‌الدوله (حکومتی که من از‬
‫داشت‪ .‬مبارزه بی قربانی نخواهد بود‬                                              ‫رژيمی که با انقلاب طبقه متوسط‬           ‫روزنام ‌هنگاران را تبعید کرد‪ .‬از آن‬                                               ‫کارمندان ارشد دستگاهش بودم) کار‬
‫ولی مرگ به دست خويش شايسته‬                                                     ‫به قدرت رسيده بود بيش از هميشه‬          ‫جمله‪ ،‬مستشارالدوله و ممتازالملک‬                                                   ‫م ‌یکرد‪ .‬م ‌عالوصف ب ‌هعلت اعتمادی که‬
‫نيرو‌هائی نيست که برای زندگی‪،‬‬                                                  ‫به شکاف پرنشدنی‪ ،‬يک همگريزی‬             ‫و ممتازالدوله و محتشم‌السلطنه‬                                                     ‫مدرس به من داشت اغلب درد د ‌لها‬
‫و شادی و زيبائی که در آن است‬                                                   ‫وجودی‪ ،‬ميان خود و پيشرفته ترين‬          ‫و معین‌التجار بوشهری به کاشان‬                                                     ‫و پیغام‌های این دو رجل سیاسی‬
                                                                                                                                                                                                         ‫(مدرس و وثو ‌قالدوله) را به همدیگر‪،‬‬
                      ‫م ‌یجنگند‪.‬‬                                                                                                           ‫تبعید شدند‪.‬‬                                                   ‫من م ‌یرساندم‪ .‬فصل تابستان بود‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                         ‫وثو ‌قالدوله در قلهک و نویسنده در‬
                                                                                                                                                                                                         ‫تجریش منزل داشتم‪ .‬شب جمعه که‬
                                                                                                                                                                                                         ‫به منزل آمدم از جهانگیرخان پیشکار‬
                                                                                                                                                                                                         ‫وثو ‌قالدوله یادداشتی در منزلم دیدم‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17