Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۳۱ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪۱۶۹۷‬‬
‫جمعه ‪ ۴‬تا پنجشنبه ‪ ۱۰‬اکتبر ‪2019‬‬

‫برای خودش کلی رسم و رسوم داشت؛‬              ‫گلادیاتورها ‪...‬‬                        ‫گرگ دریـا!‬                                                                   ‫کاشف‪ D.N.A‬و برنده جایزه نوبل‬
‫از مدارس و آکادم ‌یهای خاصی که‬
‫گلادیاتورها در آن برای کشتن و کشته‬          ‫تازهآخرکار‪،‬وقتیکه‪ 2‬مبارزحسابی‬
‫شدنتربیتم ‌یشدندگرفتهتاکولیزیوم‬             ‫همدیگر را سلاخی کرده بودند‪ ،‬هیجان‬
‫(چیزی معادل استادیو ‌مهای فوتبال‬            ‫به اوج م ‌یرسید‪ .‬آن یکی که هنوز سرپا‬
‫امروزی) که محل تماشای نبردهای‬               ‫بود به جمعیت نگاه م ‌یکرد تا ببیند‬
‫گلادیاتوری بود‪ .‬در این نبردها معمولاً‬
‫یکی از جن ‌گهای ارتش روم بازسازی‬

‫م ‌یشد و برد‌هها هم مجبور بودند که‬          ‫تماشاچیان سرانگشت شستشان را به‬                        ‫یا ماهی شکار کند‪.‬‬      ‫جک لندن در خانوادۀ بدبختی به‬           ‫خود تمام علم پزشکی‪ ،‬داروسازی‪ ،‬و‬      ‫جیمز واتسن تنها ‪ 24‬ساله بود که به‬
‫در ابتدای نبرد به سزار سلام کنند؛ در‬        ‫کدامطرفم ‌یگیرند‪.‬انگشتروبهپایین‬       ‫نامه‌هایش را بنام «گرگ» امضا‬           ‫دنیا آمد‪ .‬وقتی دو سالش بود و با خواهر‬  ‫همچنین انسا ‌نشناسی را تحت تأثیر‬     ‫یکی از مهمترین و بزرگترین کاشفان‬
‫بین امپراتورهای روم‪ ،‬کالیگولا‪ ،‬نرون‪،‬‬        ‫معنایش «بکش» بود و انگشت رو به بالا‬   ‫م ‌یکرد‪ .‬توی اسامی نصف کتا ‌بهایش‬      ‫ناتن ‌یاش و بقیۀ اهالی سانفرانسیسکو‪،‬‬                                        ‫تاریخ بشر تبدیل شد‪ .‬او به اتفاق دو‬
‫تیتوس‪ ،‬کومولوس و سزارهای دیگر‬               ‫یعنی که مبارز سرنگون شده‪ ،‬مشمول‬       ‫هم‪ ،‬یک جوری‪ ،‬گرگ را آورده ولی‬          ‫دیفتری گرفته بودند‪ ،‬مادرش از دکتر‬                               ‫قرار داد‪.‬‬   ‫دانشمند دیگر موفق به کشف ‪D.N.A‬‬
‫عاشق باز ‌یها و کشتارهای گلادیاتوری‬         ‫لطف و رحمت اهالی روم شده؛ م ‌یتواند‬   ‫کی تا به حال دیده شده که یک گرگ‬        ‫م ‌یپرسید‪« :‬آقای دکتر برای این که‬      ‫پس از این کشف پر اهمیت‪ ،‬جیمز‬         ‫شدند که برخی با قاطعیت آن را یکی‬
‫بود‌هاند‪ .‬بعض ‌یهایشان مثل کالیگولا‬         ‫برود؛ برود و استراحت کند تا برای‬                                             ‫خرج ما کمتر بشود‪ ،‬م ‌یتوانیم هر دو‬     ‫واتسن ضمن آنکه چند کتاب را به‬        ‫از مهمترین کشف‌های قرن بیستم‬
‫و تیتوس خودشان هم قاتی مسابقه‬               ‫نبردی دیگر آماده شود؛ نبردی دیگر و‬                          ‫اهلی شود؟‬                                               ‫رشته تحریر درآورد‪ ،‬آزمایشگاهی در‬
‫م ‌یشدند و در نقش یک گلادیاتور پیروز‬        ‫هیجانی دیگر برای مردم روم؛ هیجانی‬     ‫جک‪ ،‬نوشتن را هم مثل بقیۀ‬                     ‫را در یک تابوت خاک کنیم؟»‬        ‫نیویورک بنا کرد که به مجهزترین‬                           ‫تلقی م ‌یکنند‪.‬‬
‫مبارزه م ‌یکردند‪ .‬در عوض‪ ،‬معدود آدم‬         ‫که از کشته شدن دیگران برای روم ‌یها‬   ‫کارها‪ ،‬زود شروع کرد‪ .‬از پانزده شانزده‬  ‫عجیب است که جک کوچولو‪ ،‬بعداً‬           ‫و بزرگترین مرکز تحقیقات ژن در‬        ‫جیمز واتسن و دو همکارش به خاطر‬
‫حساب ‌یهای موجود بین سزارهای روم‬            ‫حاصل م ‌یشد‪.‬تفریح عجیب مردم رم از‬     ‫سالگی‪ .‬اولین کتابش که مجموع ‌های‬       ‫که بزرگ می‌شود می‌رود نویسنده‬          ‫جهان تبدیل شد‪ .‬آنگاه جیمز واتسن به‬   ‫این کشف عظیم پنجاه سال قبل جایزه‬
‫مثل هادریان‪ ،‬مارکوس‪ ،‬اورلیوس و‬              ‫‪ 264‬قبل از میلاد شروع شد؛ وقتی که‬     ‫از داستا ‌نهای کوتاهش بود‪ ،‬در ‪24‬‬       ‫می‌شود‪ ،‬و مثل ًا دزد یا آدمکش‬          ‫عنوان مدیر پروژه ژن انسانی مشغول به‬  ‫نوبل گرفتند‪ ،‬اما این تنها شروع کار‬
‫کنستانتین کبیر‪ ،‬این باز ‌یها را در زمان‬     ‫یک ژنرال ارتش روم‪ ،‬در عوض کشته‬        ‫سالگی‌اش چاپ شد‪ .‬اسمش «پسر‬             ‫نم ‌یشود‪ .‬اصولاً هر جور که حساب‬        ‫خدمت شد‪ .‬اکنون از این کشف بزرگ‬       ‫بود‪ .‬کشف ‪ D.N.A‬انقلابی در علم‬
                                            ‫شدن پدرش به دست برد‌هها‪ ،‬آنها را‬      ‫گرگ» بود و خوب فروش رفت‪.‬‬               ‫کنیم‪ ،‬عجیب است که این آدم به‬                                                ‫ژن و ژ ‌نشناسی ایجاد کرد که به نوبه‬
          ‫خودشان ممنوع م ‌یکردند‪.‬‬           ‫واداشت تا همدیگر را بکشند‪ .‬اولش اسم‬   ‫طوری که ناشر از او خواست رمانی را‬                                                    ‫بیش از پنجاه سال م ‌یگذرد‪.‬‬
‫کنستانتین که شهر استانبول امروزی‬            ‫این ماجرا بود «مهمانی کثیف برد‌هها»‪.‬‬                                                ‫سرش زده که نویسنده شود!‬
‫(قسطنطنیه یا کنستانینوپل قدیم)‬              ‫اهالی روم باستان از این مهمانی کثیف‬                         ‫شروع کند‪.‬‬        ‫جک‪ ،‬بیشتر از این که آدم‬                     ‫ضر ‌بالمث ‌لهای چینی‬
‫یادگار اوست‪ ،‬سزاری بود که این‬               ‫چندانچند ‌ششانکهنشدهیچ‪،‬خیلی‬           ‫آخرهای عمرش در مصاحبه‌ای‬               ‫درونگرای خود درگیری باشد که‬
‫باز ‌یها را احمقانه خواند و مردم روم‬        ‫هم از آن خوششان آمد‪ .‬با او ‌جگیری‬     ‫گفته بود چیزی نم ‌ینویسد مگر این‬       ‫دلش بخواهد ساع ‌تها پشت یک میز‬              ‫=راستی و صداقت تنها سک ‌های است که همه جا قیمت دارد‪.‬‬
‫را به خاطر این اخلاقشان تقبیح کرد‬           ‫امپراتوری روم‪ ،‬امپراتور آگوست پسر‬     ‫که چند جریب به زمی ‌نهایش اضافه‬        ‫بنشیند و از آد ‌مها و خصوصیات ریز و‬               ‫=همیشه دزدی وجود دارد که دزد دیگر را غارت کند‪.‬‬
‫و حتی پایتخت روم باستان را از آنجا‬          ‫ژولیوس سزار که نام ماه آگوست از‬       ‫کند‪.‬کتا ‌بهای جک لندن مثل «آوای‬        ‫درش ‌تشان‪ ،‬داستان بسازد‪ ،‬مرد بزن‬
‫به قسطنطنیه آورد‪ .‬از بین گلادیاتورها‪،‬‬       ‫او گرفته شده است‪ ،‬دستور داد این‬       ‫وحش»‪« ،‬سپید دندان» همان وقتی‬           ‫بهادر خو ‌شتیپی بود که اگر پایش‬        ‫=هیچ وقت بیش از زمانی که سر و کارمان با احمق است‪ ،‬نیاز به‬
‫اسپارتاکوس در تاریخ معروف است که‬            ‫مهمان ‌یهای کثیف‪ ،‬منظم و طبق قاعده‬    ‫که زنده بود هم فروش زیادی کرد‬
‫قیامی را علیه روم سازما ‌ندهی و رهبری‬       ‫برگذار شود‪ .‬او خودش به این بردگان‬     ‫ولی بعدها ضمن فروش خار ‌قالعاده‬          ‫م ‌یافتاد‪ ،‬ممکن بود آدم هم بکشد!‬                                                    ‫هوش زیاد نداریم‪.‬‬
‫کرد و یکی هم ماکسیموس که در فیلم‬            ‫محکوم به مرگ لقب «گلادیاتور» داد‪،‬‬     ‫فیل ‌مهای سینمایی پرفروشی شدند‪.‬‬        ‫سواد را خودش یاد گرفت‪ ،‬چون‬             ‫=مردی که کوه را از میان برداشت‪ ،‬کسی بود که شروع به برداشتن‬
‫«گلادیاتور» راسل کرو در نق ‌ش او بازی‬       ‫لغتگلادیاتورمعنی«خنجردار»م ‌یداد‪.‬‬     ‫مردم دوست داشتند داستان جاها‬           ‫خانواده‌اش پول نداشتند که خرج‬
‫کرد‪ ،‬در‪ 404‬میلادی این بازی وحشیانه‬          ‫گلادیاتور بازی مثل هر آیین دیگر‪،‬‬      ‫و کارهایی را بخوانند که خودشان‬         ‫مدرسه رفتن او کنند‪ 11 .‬سالش بود‬                                                        ‫سنگریز ‌هها کرد‪.‬‬
                                                                                  ‫هیچ‌وقت جرأت نداشتند سراغش‬             ‫که به خاطر دزدی افتاد زندان و در ‪17‬‬         ‫=وقتی که خشم حرف م ‌یزند‪ ،‬عقل چهره خود را م ‌یپوشاند‪.‬‬
                         ‫ور افتاد‪.‬‬                                                                                       ‫سالگی با یک گروه ملوان لات و ولگرد‪،‬‬    ‫=آن کسی که در هر جا دوستانی دارد‪ ،‬همه جا برایش دوست‬
                                                                                                             ‫بروند‪.‬‬      ‫راه افتاد دور اقیانوس که خوک دریایی‬
                                                                                                                                                                                                                   ‫داشتنی است‪.‬‬

                          ‫‪96‬‬

‫‪4 31‬‬                                     ‫‪5‬‬

‫‪2‬‬                                                                                    ‫(سودوكو)‬                            ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

                          ‫‪537‬‬                         ‫‪41‬‬                                       ‫‪3‬‬                         ‫‪1‬ـ مترجم‪ ،‬متفکر و منتقد اجتماعی‬                                                                 ‫‪1‬‬
                                                                                                                               ‫معروف ایران در دوران قاجار‬
‫‪17‬‬                                                ‫‪8‬‬            ‫‪2‬‬                       ‫‪12‬‬                                                                                                                                ‫‪2‬‬
                                                                                                                         ‫‪2‬ـ چشم‌همچشمی ـ از پرندگان ـ‬
   ‫‪96‬‬                                             ‫‪2‬‬   ‫‪13‬‬                               ‫‪512‬‬                                        ‫بخشی از استان مازندران‬                                                                 ‫‪3‬‬

‫‪78 2 3‬‬                                                                          ‫‪6‬‬              ‫‪4‬‬                              ‫‪3‬ـ نبرد ـ طلایی ـ از سبزیجات‬                                                               ‫‪4‬‬
                                                                                                                         ‫‪4‬ـ رطوبت ـ خانه ـ از فعالیت‌های‬
      ‫‪78‬‬                                             ‫‪11 10 9 8 7 6‬‬                 ‫‪5 4321‬‬                                                                                                                                ‫‪5‬‬
      ‫‪4 21‬‬                                                                                                                                     ‫کشاورزی‬
                                                                ‫آمریکای لاتین‬                               ‫‪1‬‬            ‫‪ 5‬ـ نگرانی ـ قسمتی از هواپیما ـ‬                                                                 ‫‪6‬‬
‫ایران ـ داخل سر است‬                 ‫عمودی‪:‬‬            ‫‪9‬ـ «حروف» بهم‌ریخته ـ‬                                                                                          ‫‪10‬ـ جمال ـ از ادوات‬
‫‪ 8‬ـ میو‌های است ـ باوقار‬                                                                                    ‫‪2‬‬                                    ‫مبارکی‬                           ‫استفهام‬                                ‫‪7‬‬
                          ‫‪1‬ـ نویسندۀ معروف‬                        ‫وسیلۀ تکلم‬                                             ‫‪ 6‬ـ واژگون ـ فاصل و جد‌اکننده ـ‬
          ‫و سنگین‬         ‫چک و خالق «مسخ»‬             ‫‪10‬ـ جا کاغذی ـ از شهرهای‬                              ‫‪3‬‬                                                        ‫‪11‬ـ بنای ب ‌هیادگار مانده از‬                        ‫‪8‬‬
   ‫‪9‬ـ ذخیره ـ گشوده‬       ‫‪2‬ـ آ ز ا ر د هند ه ـ‬                                                                                            ‫جبلی و غریزی‬                    ‫امیرکبیر ـ پیروان‬
‫‪10‬ـ از هنرپیشگان‬                                                        ‫ایران‬                               ‫‪4‬‬            ‫‪ 7‬ـ س ‌هچهارم کرۀ زمین ـ تلاش ـ‬                                                                 ‫‪9‬‬
‫قدیمی سینمای ایران‬                ‫چش ‌مپزشک‬             ‫‪11‬ـ ب ‌هد ‌لافکندن ـ خوک‬                                                                                     ‫‪12‬ـ تکرار یک حرف ـ‬                                  ‫‪10‬‬
‫‪11‬ـ تکرار یک حرف‬          ‫‪3‬ـ بیابان ـ مقابله و‬                                                              ‫‪5‬‬               ‫زیرین ـ درحما ‌مها پیدا م ‌یشود‬          ‫وحشی ـ ستار‌های است‬
‫ـ بلوا و آشوب ـ آب‬                                                                                          ‫‪6‬‬            ‫‪ 8‬ـ پژوهشگر و نویسندۀ برجسته‬                ‫‪13‬ـ از پادشاهان ایران قبل‬                           ‫‪11‬‬
                                       ‫تلاش‬                                                                              ‫معاصر ایران و مؤلف تاریخ مشروطیت‬                                                                ‫‪12‬‬
             ‫جاری‬         ‫‪4‬ـ گیتارنواز و خوانندۀ‬                                                            ‫‪7‬‬                                                               ‫از یورش تازیان‬
                          ‫برجسته و فقید ایران‬                                                                                 ‫‪9‬ـ دست ـ ابتدایی ـ طردکردن‬             ‫‪14‬ـ وسیلۀ معالجه ـ وسط‬                              ‫‪13‬‬
                          ‫‪ 5‬ـ س ‌هگانۀ آن درمصر‬                                                             ‫‪8‬‬            ‫‪10‬ـ درخشش ـ از خاندان‌های‬
                                                                                                            ‫‪9‬‬                                                          ‫ـ سردار معروف سزار‬                                ‫‪14‬‬
                            ‫است ـ وی ـ جهد‬                                                                                 ‫حکومتی در ایران ـ از نواختن ‌یها‬          ‫‪15‬ـ شهری کوچک در‬
                          ‫‪ 6‬ـ مجعد ـ از شهرهای‬                                                              ‫‪10‬‬           ‫‪11‬ـ از ابزار آشپزخانه ـ تنها ـ نورانی‬       ‫غرب ایران ـ احتیاج ـ‬                                ‫‪15‬‬
                                                                                                                         ‫‪12‬ـ اجداد ـ از خوانندگان مشهور و‬
                                        ‫عراق‬                                                                ‫‪11‬‬                                                                  ‫رنگی است‬                             ‫افقی‪:‬‬
                          ‫‪ 7‬ـ حرف خطاب ـ‬                                                                                                      ‫فقید ایران‬
                          ‫شهری کویری در‬                                                            ‫افقی‪:‬‬                   ‫‪13‬ـ رأس ـ از صیف ‌یجات ـ ترشح‬                                             ‫‪1‬ـ از رؤسای جمهوری‬
                                                                                   ‫‪1‬ـ از پیشگامان هنر اُپرا در‬           ‫‪14‬ـ برشته ـ پوشش ـ نام پیشین‬                                                        ‫پیشین فرانسه‬
                          ‫حل جدول شماره قبل‬
                                                                                                     ‫ایران‬                                       ‫کامبوج‬                                              ‫‪2‬ـ پرهیزگاری ـ شهری در‬
                                                                                   ‫‪2‬ـ رودخان ‌های در اروپا ـ از‬          ‫‪15‬ـ از حبوبات ـ حیوانی است ـ از‬                                             ‫ایران ـ از اعضای داخلی‬
                                                                                    ‫خوانندگان قدیمی ایران‬
                                                                                                                                ‫نخس ‌توزیران پیشین ایران‬                                                        ‫بدن انسان‬
                                                                                         ‫‪3‬ـ قهری ـ خوشحال‬                                                                                            ‫‪3‬ـ خیلی گرم ـ جواهر ـ‬
                                                                                    ‫‪4‬ـ ناکافی و ناقص ـ اطراف‬                                      ‫حل جدول شماره قبل‬
                                                                                   ‫‪ 5‬ـضمیریاستـامکا ‌نپذیر‬                                                                                               ‫کالبد ـ نوعی خاک‬
                                                                                                                                                                                                     ‫‪4‬ـ از خوانندگان مشهور و‬
                                                                                                   ‫ـ انتباه‬
                                                                                   ‫‪ 6‬ـ به چشم کشند ـ از‬                                                                                                       ‫قدیمی ایران‬
                                                                                                                                                                                                     ‫‪ 5‬ـ ورقه ـ سلطان ـ از‬
                                                                                           ‫خطوط ارتباطی‬                                                                                              ‫سلسل ‌ههای حکومتی در‬
                                                                                   ‫‪ 7‬ـمساویـازجن ‌گافزارهای‬
                                                                                                                                                                                                               ‫ایران ـ پایه‬
                                                                                                    ‫سنتی‬                                                                                             ‫‪ 6‬ـ از ادوی ‌هجات ـ شکلی‬
                                                                                   ‫‪ 8‬ـ از شهرهای توریستی‬                                                                                             ‫است هندسی ـ ظرفی‬

                                                                                                                                                                                                                     ‫است‬
                                                                                                                                                                                                     ‫‪ 7‬ـ از رؤسای جمهوری‬

                                                                                                                                                                                                             ‫پیشین آمریکا‬
                                                                                                                                                                                                     ‫‪ 8‬ـ خیانتکار ـ مقام و‬
                                                                                                                                                                                                     ‫منصب ـ قریه ـ از اعمال‬

                                                                                                                                                                                                                  ‫گوارشی‬
                                                                                                                                                                                                     ‫‪9‬ـ ورزشی است ـ روش‬

                                                                                                                                                                                                                   ‫و مسیر‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18