Page 25 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۶۹ (دوره جديد
P. 25

‫صفحه‌‪‌25‬شماره‌‪1835‬‬                                        ‫بهار در منظومهای که ضمن آن به نقد ادبی و معرفی‬           ‫خراسان بزرگ و سیستان منعکس است ‪ ،‬سبکی‬
‫جمعه ‪ 8‬تا پنجشنبه ‪ 14‬ژوئیه ‪۲۰۲۲‬‬                           ‫سبکهای شعر فارسی و شاعران دوران خویش میپردازد‪،‬‬           ‫را در شعر فارسی ایجاد کرد که به سبک خراسانی مشهور‬

‫سرودهها هم با شعر دوران غزنوی یعنی با مدلهای اصیل‬                              ‫دربارهی سبک هندی میگوید‪:‬‬                                               ‫شده است‪.‬‬
‫خود برابری نمیکردند‪ .‬شاعران حرفهای و زبانآور این عصر‬                      ‫سبک هندی گرچه سبکی تازه بود‬              ‫این مکتب شعری همراه با جابجاییهای سیاسی و فرهنگی‬
‫همه از موقعیت رسمی دولتی و درباری برخوردار بودند‪.‬‬                                                                  ‫و با برآمدن و تسلط سلسلههای گوناگون ترک و انتقال‬
‫از این رو به مضامین اجتماعی و سیاسی نمیپرداختند‪.‬‬                             ‫لیک او را ضعف بیاندازه بود‬            ‫قدرت به نواحی مرکزی و شمالی‪ ،‬و رواج زبان فارسی در این‬
‫از تحولات اجتماعی و انقلابات دوران خود هیچ اطلاعی‬                                  ‫سست و بیشیرازه بود‬              ‫مناطق‪ ،‬سرمنشأ سبک جدیدی شد به نام «سبک عراقی»‪.‬‬
                                                                                                                   ‫اساس سبک عراقی همان سبک خراسانی است با این‬
     ‫نداشتند و شعرشان گویای محیط و روزگارشان نبود‪.‬‬                          ‫فکرها سست و تخیلها عجیب‬                ‫تفاوت که در آن واژههای عربی فراوانتر شده و نیز به‬
‫اما در میان اینان دو استثناء هست که این دو استثناء‬                           ‫شعر پرمضمون ولی نادلفریب‬              ‫دلیل جابجایی مراکز قدرت و گسترش علوم در حوزههای‬
‫را میتوان به نوعی طلایهدار یا منادی ظهور شاعران‬                                                                    ‫آموزش علمی و فرهنگی شهرهای مختلف ایران‪ ،‬واژههای‬
‫مشروطیت به حساب آورد‪ .‬این دوتن عبارت بودند از‬                                       ‫وز فصاحت بینصیب‬                ‫علمی و ِح َکمی و فلسفی و دینی و نجومی و پزشکی در آثار‬
 ‫فتحالله خان شیبانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی‪.‬‬                  ‫شعر هندی سر به ملیون میکشید‬              ‫شاعران وارد شده ورنگ و زنگ یا جلوهی خود را به شعر‬
‫این دوتن ضمن پیوستن به مکتب بازگشت و سرودن به‬                               ‫هر سخنور بار مضمون میکشید‬
‫همان زبان سبک خراسانی با آهستگی و متانت برخی‬                                                                                       ‫شاعران سبک عراقی بخشیده است‪.‬‬
‫مضامین اجتماعی و شکوه از اوضاع زمانه را هم وارد شعر‬                                 ‫رنج ِ افزون میکشید‬             ‫برای معرفی نمونههای برجستهی شاعران این سبک‬
‫خود کردند و به سهم خود زمینهساز بیان شعر اجتماعی‬                                                  ‫…‬                ‫میباید از انوری و سعدی و حافظ و مولوی نام برد و نیز‬
‫و انتقادی و شعر سیاسی ایران شدند و کوشش آنها در‬                                                                    ‫نام خاقانی شروانی و قطران تبریزی و نظامی گنجوی را بر‬
‫دوران مشروطه به ثمر نشست و با پیدا شدن شاعران بزرگی‬                      ‫زان سبب شد سبک هندی مبتذل…‬
‫همچون دهخدا و بهار و لاهوتی و ایرج و فرخی و عشقی‬                                                                                                      ‫آنان افزود‪.‬‬
‫و عارف‪ ،‬نهضت مشروطیت ایران از شاعران بزرگ خود‬             ‫بر این مبنا بود که شاعران دوران زندیه و اوایل دوران‬      ‫البته خاقانی و نظامی را شاعران سبک ترکستانی هم‬
‫برخوردار شد و آزادیخواهی ایرانیان زبان گویای خود را در‬    ‫قاجاریه به فکر بازگشت ادبی و رجوع به سرچشمهی زلال‬        ‫نامیدهاند که بیانگر شعبهای است از سبک عراقی که ریشه‬
‫وجود این شاعران بازیافت‪ .‬با دو نمونه کوتاه ازشعر فتحالله‬  ‫ِ شعر و زبان روشن و رسای فارسی افتادند و بازگشت‬          ‫و پیوند عمیق خود را‪ ،‬خاصه در شعر خاقانی‪ ،‬با سبک‬
‫خان شیبانی و قائم مقام فراهانی باقی سخن در این زمینه‬      ‫به سبکهای خراسانی و نیز سبک عراقی را که یادآور‬
                                                          ‫دورههای طلایی شعر فارسی بود‪ ،‬سرلوحه کوششها و‬                                    ‫خراسانی حفظ کرده است‪.‬‬
                    ‫را به بخش بعد موکول میکنم‪.‬‬            ‫زبانورزیهای شاعرانه و زیباشناسانهی ادبی خود قرار دادند‪.‬‬  ‫اما از دوران صفویه به بعد یعنی از اوایل قرن دهم تا‬
                   ‫شهر پریشان و شهریار پریشان‬             ‫پس شع ِر دورهی بازگشت‪ ،‬همانا بازگشت به شعر دوران‬         ‫اواسط قرن دوازدهم سبک تازهای در شعر فارسی پیدا شد‬
                   ‫یار پریشان و زلف یار پریشان‬            ‫گذشته و رجوع به دو سبک پیشین خراسانی و عراقی بود‪.‬‬
            ‫روز پریشانتر از شب است شب از روز‬                                                                                                    ‫به نام سبک هندی‪.‬‬
                 ‫گویی گشته است روزگار پریشان‬                        ‫من این موضوع را در ابیات زیر بیان کردهام‪:‬‬      ‫سبک هندی نتیجهی اتفاقات و دگرگونیهای سیاسی و‬
                    ‫خاطر مجموع کافیان در شاه‬                           ‫شعر َدری چون ملول گشت و تنآسان‬              ‫ایدئولوژیک مذهبی بود که در روزگار صفویان در ایران به‬
              ‫هست تو گویی چو زلف یار پریشان‬                                 ‫آمد‪ ،‬از هند زی عراق و خراسان‬           ‫وقوع پیوست و پرداختن به آن در اینجا میسر نیست‪ .‬تنها‬
                ‫کار زمانه چو گشت درهم و برهم‬                              ‫روی سرایش ز سبک هندی برتافت‬              ‫میشود به شعرگریزی دربار نورسیدگان متکی به شمشیر‬
                                                                            ‫روح خراسانی و عراقی دریافت‬             ‫قزلباش اشاره کرد که بیش و پیش از هرچیز‪ ،‬دغدغهی رواج‬
                     ‫مردم کارند‪ ،‬گاه کار پریشان‬                            ‫ذوق و هنر را به روشنی و رسایی‬           ‫وگسترش خونین مذهب تشیع را داشتند و جز به جاعلان‬
‫البته قائم مقام فراهانی شعرهای فراوانی در شکوه از‬                         ‫کرد بدین «بازگشت»‪ ،‬راهگشایی‬              ‫حدیث و متشرعان شیعی و مرثیهخوانان و روضهسرایان‬
‫زمانه و گلایه از بدعهدی و پیمانشکنیها دارد برخی از‬                       ‫ذهن و زبان را ز نهر گمشدهای ُخرد‬          ‫اعتنایی نمیکردند‪ .‬همین سیاست دینی‪ -‬فرهنگی و‬
‫شکوائیههای او که یادآور زبان شعر و شک ِوههای سعد‬                            ‫جانب رود بزرگ شعر دری برد‬              ‫ایدئولوژیک که با خشونت و بربریت تا ّم بر مردم سراسر‬
‫سلمان است به وسیله بهار استقبال شده مثلا در این قصیده‪:‬‬                  ‫گرچه به مضمون و نکته از پی تقلید‬           ‫ایران اعمال میشد بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و شعر را‬
                                                                              ‫رخ ننمود آستان شعر اساتید‪،‬‬           ‫از ایران به سوی هند گریزاند! در میان اهل فرهنگ و شعر‬
                   ‫ای بخت بد ای مصاحب جانم‬                               ‫لیک زبان زنده گشت و ناطقه آزاد‬            ‫و هنر و ذوق که از زور و استبداد صفویه گریختند و بیم‬
                   ‫ای وصل تو گشته اصل حرمانم‬                                 ‫شاعر آینده را مجال سخن داد‬            ‫و وحشت شمشیر قزلباشهای شیعهگستر صفوی (که بی‬
                   ‫ای بی تو نگشته شام یک روزم‬                                                                      ‫شباهت به دعاعش امروز نبودهاند) آنها را از ایران به هند‬
                                                          ‫این نهضت ادبی حاصل روزگاران آرام سلطنت کریمخان‬           ‫فراری داده بود شاعرانی پیدا شدند که بعدها شیوه و زبان‬
                     ‫وی با تو نرفته شاد یک آنم‬            ‫زند است چرا که در این دوران مراکز علمی و ادبی در‬
‫که بهار این قصیده بلند را با قصیده شکوائیه و‬              ‫نواحی مرکزی و جنوبی ایران رشد کرد‪ .‬بهخصوص در شیراز‬             ‫شاعری آنان به سبک یا مکتب هندی نام ُبردار شد‪.‬‬
                                                                                                                   ‫باری اکثر شاعران فارسیزبان هند و آسیای مرکزی و آسیای‬
          ‫آزادیخواهانه معروف خود جواب گفته است‪:‬‬                                        ‫و اصفهان و کاشان‪.‬‬           ‫صغیر (ارمنستان و ترکیه کنونی) پیرو این مکتب بودند‪.‬‬
                      ‫تا بر ز بر ری است جولانم‬            ‫نشاط اصفهانی انجمنی به نام انجمن نشاط دایر کرد‪.‬‬          ‫ویژگی بسیار مهم این مکتب‪ ،‬سادگی زبان و نزدیکی زبان‬
                       ‫آزرده و مستمند و نالانم‬            ‫قصد پایهگذاران و پیروان این جنبش احیای شعر فارسی و‬       ‫شعر به زبان عامهی مردم بود و علت آنهم دور شدن شعر‬

                ‫تا آنجا میرسد به دوبیت معروف‪:‬‬                     ‫نجات آن از انحطاط و ابتذال سبک هندی بود‪.‬‬                ‫بود از حوزههای ادبی و محافل اشرافی و درباری‪.‬‬
                        ‫آزادی ای خجسته آزادی‬              ‫در این مکتب‪ ،‬ابهام و پیچیدگی رو به صراحت و سادگی‬         ‫این مکتب با شاعرانی مثل اهلی شیرازی متوفی در سال‬
                                                          ‫آورد و استحکام و سلاست و فصاحت شعر سبک خراسانی‬           ‫‪ ۹۴۲‬هجری (‪ ۱۵۳۵‬میلادی) و وحشی بافقی متوفی در ‪۹۹۱‬‬
                      ‫از وصل تو روی بر نگردانم‬
                    ‫تا آنکه مرا به نزد خود خوانی‬                       ‫و عراقی سرمشق کار شاعران قرار گرفت‪.‬‬                           ‫هجری (‪ ۱۵۸۳‬میلادی) شروع شد‪.‬‬
                    ‫یا آنکه ترا به نزد خود خوانم‬          ‫میتوان گفت که از نظر صراحت در بیان و فصاحت‬               ‫این شیوهی شعری اگرچه نخست‪ ،‬هدفش گریز از تقلید و‬
‫این هم چهار بیت معروف دیگر از ابوالقاسم قائم مقام‬         ‫کلام‪ ،‬رودخانهی شعر فارسی‪ ،‬از مسیری که با ورود به سبک‬     ‫تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین و درونمایههای‬
                                                          ‫هندی آغاز کرده بود به جریان اصلی خود یعنی به بستر‬        ‫تازه بود‪ ،‬بعدها به علت مضمونبافیها و تأکید بر‬
                                     ‫فراهانی‪:‬‬                                                                      ‫پیچیدگیهای لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن‬
         ‫روزگارست آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد‬                           ‫شعر سبک خراسانی و عراقی بازگشت‪.‬‬           ‫تشبیهات پرابهام و بیمورد و تعقیدات نابجا و نیز مبالغه در‬
                                                          ‫شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهی بیان مضامین‬       ‫مضمونیابیهای دور از ذهن‪ ،‬تقریباً به سقوط شعر فارسی‬
             ‫چرخ بازیگر ازین بازیچهها بسیار دارد‬                                                                   ‫انجامید و اگر ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران‬
              ‫مهر اگر آرد بسی بیجا و بیهنگام آرد‬                                            ‫جدید گشت‪.‬‬              ‫به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی نمیبود‪ ،‬چیز زیادی از‬
            ‫قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد‬         ‫و چنین بود که شاعران دوران مشروطیت از حاصل‬
       ‫گه به خود چون زرق کیشان تهمت اسلام بندد‬            ‫تجربیات شاعران دورهی بازگشت و نیز از زمینهی مناسبی که‬         ‫شعر فارسی در این دورهی چند قرنی باقی نمیماند‪.‬‬
           ‫گه چو رهبان و کشیشان جانب کفار دارد‬            ‫به کوشش شاعران این دوران در حوزهی زبان و شیوهی بیان‬
          ‫لشکری را گه به کام گرگ مردمخوار خواهد‬           ‫شعر فراهم شده بود‪ ،‬به نحو کامل و شاملی برخوردار گشتند‪.‬‬
           ‫کشوری را گه به دست مرد مردمدار دارد‬            ‫مضمون شاعران سبک بازگشت‪ ،‬همان مضامین قدیمی‬
‫]ادامه دارد[‬                                              ‫و تکراری بود و آثار این شاعران در بهترین و موفقترین‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28