Page 26 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۵ (دوره جديد
P. 26

‫صفحه‌‪‌‌۲6‬شماره‌‪‌1۸41‬‬
                                                                                                                     ‫جمعه ‪ ۲۸‬مرداد تا ‪ ۳‬شهریورماه ‪۱4۰۱‬خورشیدی‬

‫مابههشدا ِرسلمانرشدیتوجهنکردیم؛واژههانما ِدخشونتنیستند‪.‬‬
              ‫خشونت‪،‬نما ِدخشونتاست!‬

‫و اینها اتفاقاتیست که به یاد ما مانده است‪ .‬در ‪۱۲ ،۱۹۸۹‬‬     ‫ادبی هجوم میبَ َرد و آن را به پیکر یکی از شجاعترین‬        ‫= سالها پس از بیرون آمدن رشدی از زندگ ِی پنهانی‪،‬‬
‫نفر در یک تظاهرات ض ِّد‪-‬رشدی در شهر مومبای [بمبئی]‪،‬‬                      ‫نویسندگان زندهی دوران فرود میآ َو َرد‪.‬‬      ‫او در سال ‪ ۲۰۱۵‬به مجلهی فرانسوی «اکسپرس» گفت‪« :‬ما‬
‫زادگاه نویسنده‪ ،‬کشته شدند؛ کتاب در آن شهر نیز طرد و‬                                                                  ‫در سیاهترین و تاریکترین دورانی که تا حال شناختهام‬
‫ممنوع شده بود‪ .‬پنج پاکستانی در وضعیتی مشابه در شهر‬         ‫من نیز بر همین صحنهای که رشدی قرار بود سخنرانی‬            ‫زندگی میکنیم‪ ».‬چرا او در چنین زمانی از «تاریکترین‬
                                                           ‫کند‪ ،‬صحبت کرده بودم‪ .‬نمیتوان مکانی بینظیرتر از‬            ‫دورانی» سخن گفت که تا حال شناخته است؟ پاسخ این‬
                           ‫اسلامآباد کشته شدند‪.‬‬            ‫مؤسسهی چاتاکوا تصور کرد؛ موسسهای واقع در شهری‬             ‫است‪ :‬او شاه ِد تضعیف همان ارزشهای غربی‪ -‬یعنی تعهد‬
‫خو ِد رشدی نیز تحت حفاظت ‪۲۴‬ساعتهی دولت بریتانیا‪،‬‬           ‫کوچک با خانههایی به سبک دورا ِن ملکه ویکتوریا با‬          ‫بیپایان به آزاداندیشی و آزاد ِی بیان‪ -‬بود که جملگی باعث‬
‫به زندگی پنهانی در انگلستان روی آورد‪ .‬او برای بیش از یک‬    ‫ایوانهای سرپوشیده و بدون قفل‪ ،‬یک دریاچه‪ ،‬پرچمهای‬          ‫و بان ِی نجات زندگی او شده بودند‪ .‬او در این مصاحبه به‬
‫دهه‪ ،‬با نام مستعار «جوزف آنتون» (که عنوان کتاب خاطرات‬      ‫آمریکا و بستنی که در همه جا دیده میشوند‪ .‬این سازه در‬      ‫همین حقیقت تلخ اشاره کرد و گفت‪« :‬اگر حملات به کتاب‬
‫او نیز هست)‪ ،‬از یک خانهی امن به خانهی امنی دیگر نقل‬        ‫سال ‪ ۱۸۷۴‬به دست پیروان مکتب ِمتُدیست [منشعب از‬            ‫آیات شیطانی امروز اتفاق میافتاد‪ ،‬این افراد به دفاع از‬
‫مکان میکرد و به زندگی خود ادامه میداد‪ .‬در شش ماه‬           ‫کلیسای پروتستان انگلستان] به عنوان محلی تابستانی برای‬     ‫من برنمیخاستند و با توسل به همان استدلالهای مشابه‬
‫نخست پس از فتوا‪ ،‬او مجبور شد ‪ ۵۶‬بار محل سکونت‬              ‫معلمان کلاسهای مذهب ِی روزهای یکشنبه ساخته شده بود‪.‬‬       ‫علیه من‪ ،‬مرا به توهین به یک اقلیت قومی و فرهنگی‬
‫خود را تغییر دهد (کشور انگلستان نیز از موج هیجانات‬         ‫امروزه این مکان‪ ،‬جذبکنندهی آن پدر و مادرها و پدربزرگ‬
‫و تشنج‪ ،‬مصون نماند‪ :‬در شهر بردفورد‪ ،‬کتاب رشدی به‬           ‫و مادربزرگهاییست که به تِری گروس [روزنامهنگار و‬                                          ‫متهم میکردند!»‬
‫دست مسلمانان به آتش کشیده شد و به درخواست پلیس‪،‬‬            ‫برنامهساز نامدار رادیویی] عشق میورزند و هرگز فرصت‬         ‫=دیدگاه آنهایی که معتقدند واژهها نماد خشونتاند‬
‫دو فروشگا ِه دبیلو‪-‬اِچ‪-‬اسمیت در بردفورد‪ ،‬نمایش و فروش‬      ‫باز ِی ُوردل را از دست نمیدهند‪ .‬چاتاکوا شاید آخرین جایی‬   ‫دربارهی قدرت و نفو ِذ زبان‪ ،‬درست است‪ .‬واژهها میتوانند‬
                                                           ‫در آمریکا باشد که بتوان احتمال چنین رویداد وحشیانهای‬      ‫زننده‪ ،‬نفرتانگیز‪ ،‬توهینآمیز و غیرانسانی باشند‪ .‬آنچه‬
                          ‫کتاب را متوقف کردند)‪.‬‬                                                                      ‫بر زبان جاری میشود میتواند گوینده را سزاوا ِر تحقیر‪،‬‬
‫سلمان رشدی نیمی از زندگی خود را زیر سایهی شمشیر‬                                        ‫را در آن متص ّور شد‪.‬‬          ‫اعتراض‪ ،‬یا انتقا ِد بیرحمانه کند‪ .‬اما تفاوت میان تمدن و‬
‫یک جایزه برای سر خود سپری کرده است‪ -‬مبلغی حدود‬             ‫به همان میزان که این حمله‪ ،‬پلید و هولناک بود‪ ۳۳ ،‬سال‬      ‫وحشیگری این است که تمدن‪ ،‬واژهها را با واژهها پاسخ‬
‫‪ ۳۳‬میلیون دلار از سوی جمهوری اسلامی ایران به هر فردی‬                                                                 ‫میگوید‪ ،‬نه با چاقو و اسلحه و آتش! این یک خط مرز‬
‫که او را به قتل برساند‪ ،‬وعده داده شده است‪ .‬با این حال‬                        ‫سلمان رشدی‬                              ‫روشن و بیچون و چراست‪ .‬هیچ بهانهای برای محو کرد ِن‬
‫در سال ‪ ،۲۰۱۵‬سالها پس از بیرون آمدن رشدی از زندگ ِی‬        ‫نیز برای به نتیجه رسیدن آن تلاش شده بود‪ :‬آیات شیطانی‬      ‫این مر ِز روشن‪ ،‬قابل پذیرش نیست‪ ،‬حال چه از افراطگرایی‬
‫پنهانی‪ ،‬او به مجلهی فرانسوی «اکسپرس» گفت‪« :‬ما در‬                                                                     ‫مذهبی سرچشمه یافته باشد و چه از انواع دیگری از‬
‫سیاهترین و تاریکترین دورانی که تا حال شناختهام زندگی‬                         ‫کتابیست با رد پایی بسیار خونین‪.‬‬
                                                           ‫در ماه ژوئیه ‪ ،۱۹۹۱‬هیتوشی ایگاراشی‪ ،‬مترجم ژاپنی و‬                                   ‫بنیادگرایی ایدئولوژیک‪.‬‬
                                    ‫میکنیم‪».‬‬               ‫‪ ۴۴‬سالهی این کتا ِب «نکوهیده» بیرون از دفتر کار خود‬       ‫= امروزه فرهنگ ما تحت سلطهی آنهاییست که به‬
‫شاید چنین فکر کنید که رشدی این حرف را در اوج‬               ‫در دانشگاه تسوکوبا واقعا در شمال شرق توکیو‪ ،‬با ضربات‬      ‫تیره کرد ِن این مر ِز روشن مشغولند‪ .‬آنهایی که به این‬
‫دورانی به زبان آورد که درگیر زندگی پنهانی بود؛ دورانی که‬   ‫متعدد چاقو به قتل رسید‪ .‬در همان ماه‪ ،‬اِتوره کاپریولو‪،‬‬     ‫ایده اعتبار میبخشند که واژهها‪ ،‬هنر‪ ،‬ترانهی آهنگها‪،‬‬
‫تمام آنهایی که به کتاب مرتبط بودند‪ ،‬مورد سوء قصد قرار‬      ‫مترجم ایتالیایی این کتاب نیز ‪ ،‬اینبار در منزل خود در شهر‬  ‫کتابهای کودکان‪ ،‬مقالات تحلیلی و کوتاهی که در‬
‫میگرفتند‪ .‬اما این حرف در سال ‪ ۲۰۱۵‬گفته شد و بعید نبود‬      ‫میلان‪ ،‬با چاقو مورد حمله قرار گرفت‪ .‬دو سال بعد‪ ،‬در ژوئیه‬  ‫روزنامهها و مجلات منتشر میشوند‪ ،‬جملگی مصداق‬
‫که شما در یک مهمان ِی عصرانه با نوشیدنیهای رنگارنگ‬         ‫‪ ،۱۹۹۳‬عزیز نسین‪ ،‬نویسندهی پُرکار و مترجم زبان ترک ِی‬      ‫خشونت و خشونتورزیاند‪ .‬ما تا حد زیادی به این نوع از‬
‫در محلهی منهتن نیویورک با رشدی روبرو شوید‪ ،‬و یا اینکه‬      ‫کتاب‪ ،‬در هتلی واقع در شهر سیواس‪ ،‬هدف یک آتشافروز ِی‬       ‫جهانبینی و التزاماتش عادت کردهایم‪ -‬التزاماتی همچون‬
‫او را در یک سالن سینما‪ ،‬دوشادو ِش یک زن زیبارو ببینید‬      ‫عمدی قرار گرفت‪ .‬با وجود آنکه او موفق به فرار شد‪۳۷ ،‬‬       ‫عذرخواهی‪ ،‬تواضع بیش از حد‪ ،‬حذف کردن‪ ،‬خوار و حقیر‬
‫(عجبا که او پیش از آن با پادما لاکشمی [هنرپیشه و مجری‬      ‫نفر دیگر کشته شدند‪ .‬چند ماه بعد‪ ،‬اسلامگرایان‪ ،‬کمر به‬      ‫کردن خود؛ ما چنان به تمام اینها خو کردهایم که دیگر حتی‬
                                                           ‫قتل ویلیام نیگارد‪ ،‬ناشر نروژی کتاب بستند‪ .‬نیگارد خارج از‬
                      ‫آمریکایی] ازدواج کرده بود‪).‬‬          ‫منزل خود در شهر اوسلو هدف سه گلوله قرار گرفت و به‬                                   ‫متوجه آنهم نمیشویم‪.‬‬
‫پس چرا او در چنین زمانی از «تاریکترین دورانی» سخن‬
‫گفت که تا حال شناخته است؟ پاسخ این است‪ :‬او شاه ِد‬                                        ‫شدت مجروح شد‪.‬‬               ‫بَری ِوایس (‪ – )Common Sense‬ما در فرهنگی زندگی‬
‫تضعیف همان ارزشهای غربی‪ -‬یعنی تعهد بیپایان به‬                                                                        ‫میکنیم که در بطن آن‪ ،‬شمار زیادی از افرا ِد نامداری که‬
‫آزاداندیشی و آزاد ِی بیان‪ -‬بود که جملگی باعث و بان ِی‬                                                                ‫در بالاترین جایگاهها نشستهاند معتقدند واژهها نما ِد‬
                                                                                                                     ‫خشونتاند‪ .‬از این رو‪ ،‬دیدگاههای آنها با آیتالله خمینی‪،‬‬
                       ‫نجات زندگی او شده بودند‪.‬‬                                                                      ‫که نخستین فتوا را در سال ‪ ۱۹۸۹‬بر ضد سلمان رشدی صادر‬
‫او در مصاحبه با «اکسپرس» توضیح داد «اگر حملات به‬                                                                     ‫کرد‪ ،‬و همینطور‪ ،‬هادی َمطَر‪ ،‬فرد بیست و چهارسالهای که‬
‫کتاب آیات شیطانی امروز اتفاق میافتاد‪ ،‬این افراد به دفاع‬                                                              ‫ظاهرا دستو ِر خمینی را با زدن چاقو به گرد ِن این نویسنده‬
‫از من برنمیخاستند و با توسل به همان استدلالهای مشابه‬
‫علیه من‪ ،‬مرا به توهین به یک اقلیت قومی و فرهنگی متهم‬                                                                  ‫در غرب نیویورک اجرا کرد‪ ،‬از بسیاری جهات همسوست‪.‬‬
                                                                                                                     ‫گروه نخست بر این باورند که انگیزههای آنها ریشه در‬
                                   ‫میکردند‪».‬‬                                                                         ‫اصول شمولیت و رواداری دارد‪ -‬بدین معنا که میتوان به‬
‫او مجبور نبود که به گمانهزنی روی بیاورد‪ .‬او این حرفها‬                                                                ‫پیریز ِی ساختاری حتی بهتر از لیبرالیسم مبادرت ورزید؛‬
                                                                                                                     ‫آرمانشهری که هرگز کسی در آن رنجیدهخاطر نخواهد شد‪.‬‬
   ‫را به این دلیل زد که آنها دقیقا همین کار را نیز کردند‪.‬‬                                                            ‫ما گروه دوم را با نام متعصبان مذهبی میشناسیم‪ .‬اما این‬
‫دیدیم که وقتی سلمان رشدی تحت سختترین حملات‬                                                                           ‫ناشی از زیادهروی و بُزدل ِی افراد معتقد به نما ِد خشونت‬
‫و تعرضات بود‪ ،‬افرادی همچون تام ولف [نویسنده و‬                                                                        ‫بود ِن کلام و واژههاست که به قدرتگیری گروه دوم منتهی‬
‫روزنامهنگار صاحبسبک آمریکایی]‪ ،‬کریستوفر هیچنز‬                                                                        ‫شده و ما را به این نقطه از تاریخ رسانده است؛ به لحظهای‬
‫[نویسنده‪ ،‬منتقد‪ ،‬و روزنامهنگار نامدار بریتانیایی‪-‬‬                                                                    ‫که یک فرد متعصب‪ ،‬با چاقو به روی صحنهی یک نشست‬
‫آمریکایی]‪ ،‬نورمن میلر [رماننویس و نویسنده بزرگ‬
‫آمریکایی و برنده جایزهی پولیتزر]‪ ،‬جوزف برودسکی [شاعر‬

          ‫و مقالهنویس روسی‪ -‬آمریکایی و برنده نوبل‬
   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31