Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۹ (دوره جديد
P. 12
معمایی بهنام هویدا ()۱۱ صفحه12شماره1855
جمعه 4تا 10آذرماه 1401خورشیدی
مندرجات كیفرخواست علیه هویدا طنینی از نفوذ
اندیشههای حزب توده بود
چهره و آرایش دادگاه از نوعی اعلام بیقانونی و خونخواهی هیجان زده
نوشته دكتر عباس میلانی بازنشر حكایت میكرد
(تاریخ نشر در کیهان لندن :خرداد تا مهرماه ۱۳۸۰شمارههای ) ۸۶۱-۸۷۷
دادگاه خلخالی دكتر عباس میلانی ،متن انگلیسی كتاب خود را با
زبان میآوریم ،پدیدهای مشخص ،با خصوصیاتی ویژه ،در از رئیس دادگاه اجازه خواست كه مقوایی را كه به گردنش عنوان Persian Sphinxانتشار داد.
ذهنمان نقش می بندد .فضایی به نظرمان می آید كه در آن آویخته بودند ،از گردن بردارد .خلخالی موافقت كرد .یكی
جای هر كس ــ از رئیس دادگاه گرفته تا متهم و دادستان از روزنامهنگاران از فرصت استفاده جست و قبل از شروع «اسفنكس» در اساطیر نام یك موجود افسانهایست
و وكیل مدافع و هیات منصفه و حضار ــ تعیین و تفكیك مراسم ،از هویدا پرسید كه آیا نویسنده واقعی به سوی تمدن
شده است .میدانیم كه در چند و چون این فضا ،و جایگاه بزرگ را میشناسد .كتاب البته به نام شاه چاپ شده بود ،اما با كله انسان و اندام شیر كه بر دروازه شهری نشسته
نسبی هر یك از افراد ،حكمت و معنایی نهفته است .در یك همهمیدانستندكهكارقلماونیست.هویدابااحتیاطیكامل،
سو ،رئیس دادگاه می نشیند .جایگاهش معمولا بر مصطبهای زیر لب ،جواب داد كه« ،از قول من ننویسید ،ولی به كمك بود و هر كس میخواست وارد شهر شود مجبور بود به
است فراز دیگران .این فاصله ،و این برتری ،هر دو نماد بی شجاعالدین شفا نوشته شده بود ».البته آن روزنامه نگار هم
طرفی و عدالت خداگونه رئیس دادگاهاند .به علاوه ،متهم فردا همین مطلب را از قول هویدا نقل كرد .هنوز گفتگوی معمایی كه او مطرح میكرد پاسخ دهد .اگر پاسخش
و دادستان نیز هر دو ،در فاصلهای مساوی ،در مقابل رئیس كوتاه هویدا و روزنامهنگار پایان نگرفته بود كه كسی تلاوت صحیح بود ،اجازه ورود مییافت و ال ّا سرش به باد
جای میگیرند .این فاصله یكسان ،این دوری مشابه ،تصادفی آیاتی از قرآن را آغازید .بسم اللهالرحمن الرحیمی گفت و
نیست و از اهمیت نمادین ویژهای برخوردار است .در آن آیهای از قرآن خواند .دیگر انگار رسمی واجب بود كه همه میرفت.
این نكته مستتر است كه متهم و دادستان ،شاكی و متشاكی، مراسم رسمی را با تلاوت آیاتی از قرآن بیاغازند .مسلمانان بر
هیچكدام به رئیس نزدیكتر نیستند .هیچكدام از امتیاز ویژهای این قولاند كه زبان خدا عربی است .همانطور كه در قرون این كلمه اما به معنی شخص پیچیده و مرموز وارد
برخوردار نیستند .جمعیت حاضر در دادگاه را نیز معمولا از وسطی ،زبان لاتین را تنها زبان مجاز كلیسا میدانستند .در
رئیس و از دادستان و از متهم و از هیات منصفه جدا و دور كشورهای مسلمان هم آیات قرآن و ادعیه گونهگون را تنها به زبانهای اروپایی شده و به كسانی اطلاق میشود كه
نگه میدارند .در یك كلام ،فضای دادگاه فضایی است قدسی عربی میخوانند .البته انگار هیچ كار خدا خالی از رمز و راز
نیست .آن شب هویدا را به عنوان «محارب با خدا» و «مفسد نمیتوان از اسرار و افكارشان سر درآورد.
و مستقل از قیل و قال مردم. فی الارض» محاكمه میكردند ،اما در میان سیصد نفری كه در
اما در دادگاه خلخالی ــ و در دیگر دادگاههای انقلاب ــ اتاق جمع بودند ،قاعدتاً كمتر كسی عربی را به خوبی هویدا آیا هویدا واقعا چنین پدیدهای بود و باقی ماندن او در
دادستان و رئیس دادگاه و هیات نظار بر دادگاه همه پشت میز
واحدی مینشستند .انگار همگی در صفی واحد و متحد قرار میدانست. مقام نخست وزیری به مدت سیزده سال یك معماست؟
دارند .و متهم هم خصم مشترك آنان است و در صف مقابل پس از تلاوت آیاتی از قرآن ،خلخالی آغاز به سخن كرد .او
جای دارد .به علاوه ،هویدا را در صندلی كوچكی ،درست در نیز نخست بسم الله الرحمن الرحیمی گفت و سپس اعلان قضاوت در این مورد با خواننده كتاب است كه به
كرد كه دادگاه رسمی است .البته وقتی واژه «دادگاه» را به
میان مردم و ساعد به ساعد آنان ،نشانده بودند. لطف شش سال كار نویسنده و گفتگوی او با دوستان و
دشمنان و مخالفان و موافقان هویدا ،با شخصیت وی از
زوایای مختلف آشنایی پیدا میكند.
چنان كه قبلا نوشتیم ،هرآینه آگاهان و صاحبنظران
در باره این كتاب و مندرجات آن نظری داشته باشند
ما استقبال میكنیم به شرط آن كه هدف ،روشنتر شدن
موضوعات و كمك به تصحیح و تكمیل تاریخ باشد.
به تعبیردكترعباسمیلانی،محاكمهامیرعباسهویداآئینه
تمام نمای اوضاع و احوالی بود كه خشنترین موج برآمده از
اعماق جامعه را قدرت داوری بیرحمانه بخشید و فرهیختگان
فرو افتاده از مسند ،بیآنكه فرصت دفاع داشته باشند قربانی
این موج خشونت و نفرت شدند.
در بخشی از كتاب معمای هویدا()Persian Spheinx
میلانی به ترسیم چهره و آرایش دادگاهی كه صادق خلخالی
ریاست آن را بر عهده داشت و نخست وزیر پیشین بر كرسی
اتهام نشستهبود،پرداختهاست.
هویدارادرتنهاصندلیخالیاتاقنشاندند.باحالتیخموده
در صندلی جای گرفت .سر در شانه فرو برد .دو دستش را ،از
سر استیصال ،بیحركت بر زانوهایش لماند .اما چند دقیقه بعد
دوباره بر خود مسلط شد .همه عمر بر انعطاف و سازش
شهرت داشت .میگفتند از این راه از هر مهلكهای جان سالم
به در میتواند برد .دوران دراز صدارتش را هم به همین اصل
تأویل میكردند .آیا او این بار نیز میتوانست با تكیه به
همین فضایل جان خود را نجات دهد؟
وقتی فهمید او را برای محاكمه به این اتاق آوردهاند،
خیالش اندكی راحت شد .میخواست پیش از شروع كار
دادگاه ،فضای پر تنش و خشن اتاق را به نفع خود تغییر دهد.
همه میدانستند كه او انسانی سخت مبادی آداب است .به
رئیس دادگاه رو كرد و از نحوه لباس پوشیدنش پوزش طلبید.
میگفت تنها لباسم همین است كه پوشیده ام .آنگاه به لحنی
پر طنز اضافه كرد كه« ،اینجا اسم من را همه می دانند» و