Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۹ (دوره جديد
P. 11
صفحه11شماره1855
جمعه ۲۵نوامبر تا پنجشنبه 1دسامبر ۲0۲۲
احمد احـرار نگاهی دوباره به انقلاب مشروطیت ایران(* )۱ بازنشر
( کیهان لندن شماره ) ۱۱۳۴-۱۱۳۸آذر تا دی ۱۳۸۵
امسال مصادف است با صدمین سال صدور فرمان
مشروطیت ایران .اگر عمر حکومت مشروطه در هفتاد و
سه سالگی به آخر نرسیده بود جلساتی که اینجا و آنجا بدین
مناسبت تشکیل شد ،جشن سالگرد به شمار میرفت ولی
در فقدان مشروطه ،این جلسات را مجلس یادبود آن مرحوم
باید تلقی کرد.
رفت از دارفنا مشروطه رحم الله علی مشروطه
سر در مجلس شورای ملی پنجاه سال پیش ،به مناسبت پنجاهمین سال مشروطیت،
من که آن زمان ۲۲سال داشتم در مصاحبه با یکی از
مذهبی ،مرجع تظلمات مردم نیز محسوب میشدند و از اینها میدیدند و میپذیرفتند که پایه تحولات و ترقیات در دست اندرکاران انقلاب مشروطه ،مرحوم ابراهیم حکیمی
حدود و حقوق آنها در برابر مظالم حکمرانان دفاع میکردند. فرنگستان را تغییر روش مملکتداری و برقراری حکومت قانون «حکیمالملک» سئوالی را که هنوز هم مطرح است در میان
حکومتگران هر زمان سهم «علما» را در قدرت ملحوظ تشکیل میدهد و آرزو داشتند در ایران هم چنین تحولی رخ
میداشتند از حمایت آنها برخوردار میشدند و هرگاه جز دهد و نظام استبدادی برچیده و حکومت پارلمانی برقرارشود. گذاردم :آیا انقلاب مشروطیت ایران به هدف خود رسید؟
این بود درگیری پیش میآمد .در انقلاب مشروطه ،کاستن از مرحوم حکیم الملک از این طبقه بود .عمویش ،میرزا محمود حکیمالملک آن زمان رئیس مجلس سنا بود .او در دوره اول
اقتدار حکومت و افزودن بر قدرت روحانیت ،هدف اصلی خان حکیم الملک اول وزیر دربار بود .خودش در فرانسه و دوم مجلس شورای ملی عضویت داشت .بعد ،بارها وزیر و
علما بود .به همین سبب درآغاز انقلاب ،یعنی حرکت بازاریان تحصیل کرد و طبیب شد و در مراجعت به ایران ،پزشک سپس نخست وزیر و وزیر دربار شد .برای مصاحبه به منزل
علیه دولت عینالدوله ،به دنبال چوب خوردن تجاّر قند ،علما مخصوص مظفرالدین شاه و از ملازمان وی بود اما افکارش آن مرحوم در نیاوران رفتم .روی ایوانی ،مشرف به یک باغ
همگی با این حرکت همراه بودند اما به محض آن که مجلس بزرگ و مصفا ،مصاحبه انجام گرفت و حکیمالملک که به علت
تشکیلشدوصحبتازتدوین«نظامنانه»یاقانون اساسیبر البته با درباریانی از قبیل امیر بهادر فرق داشت. کبر سن گوشش سنگین شده بود با دقت به سئوال من توجه
اساس قوانین اروپا به میان آمد بین آنها اختلاف افتاد .گروهی جوابی که او به سئوال من داد جوابی منطقی بود زیرا کرد و جواب داد کسانی که در عهد استبداد زندگی نکردهاند
در صف مشروطه خواهان باقی ماندند و گروهی دیگر با با صدور فرمان مشروطیت ،بخصوص پس از استبداد صغیر و از استبداد فقط اسمی شنیدهاند چنین سئوالی برایشان پیش
مستبدین متفق شدند و بساط مشروعه خواهی را در برابر و غلبه مشروطه خواهان برمستبدین ،آرزوی این طبقه که میآید .من چون استبداد را دیدهام شک ندارم که انقلاب
خلاصی ایران از حکومت استبددای و تاسیس حکومت پارلمانی مشروطیت به هدف خود رسید .هدف انقلاب برافکندن
مشروطه طلبی علم کردند.
در کنار عواملی که از آن یادکردیم و مقدمات و موجبات بود تحقق یافت. استبداد بود و تشکیل حکومت مشروطه.
انقلاب مشروطه را فراهم ساخت ،عامل مهم دیگری را نباید گروه دومی که در انقلاب مشروطه نقش داشتند از انقلابیون این عقیده البته عقیده محترمی است ولی به نظر من
از نظر دور داشت و آن وجود پادشاهی علیلالمزاج ،نرمخو روسیه الهام میگرفتند .در حقیقت ،نسیم آزادیخواهی و قسمتی از حقیقت را بیان میکند .هدف انقلاب ،اگر منحصرا
تجدد طلبی ،از دو سو به ایران وزیدن گرفت .همزمان ،از اروپا تبدیل حکومت استبدادی به حکومت پارلمانی بوده باشد،
و تاحدودی خداترس و رعیت دوست در رأس مملکت بود. و از قفقاز .از یکسو فرنگ رفتهها بودند که ذکرشان گذشت و بیگمان این هدف تحقق یافت بویژه بعد از غلبه مشروطه بر
محققا تا وقتی ناصرالدین شاه سلطنت میکرد امکان منادی تحول به شیوۀ ممالک اروپا بودند .از سوی دیگر ،افکار استبداد صغیر و خلع محمد علی شاه .این را هم باید پذیرفت
تشکیل حکومت مشروطه وجود نداشت ،همچنان که محمد که انقلاب مشروطه مسیر تجدد و تجددطلبی را در ایران
علیشاه نیز چون خلق و خوی مستبدانه داشت ،با آن که به انقلابی از طریق قفقاز و انزلی به ایران نشت میکرد. هموار کرد ولی آن دموکراسی اصیل و پایدار که می بایستی
حفظ و حمایت حکومت مشروطه سوگند خورده بود ،آن را جنبش انقلابی که از اواخر قرن نوزدهم در روسیه پدید جامعه را از نظر پایبندی به قانون و قانونمداری یا به اصطلاح
تاب نیاورد ،مجلس را به توپ بست و مشروطیت را تعطیل آمده و در ابتدای قرن بیستم قوت گرفته بود و سرانجام در امروزی قانونمندی ،عمیقا متحول کند شکل نگرفت .دلائلش را،
سال ۱۹۱۷به سرنگونی رژیم تزاری منجر شد ،گروهی از
کرد و طریق استبداد پیش گرفت. ایرانیان را که اکثرا مهاجران قفقازی بودند تحت تاثیر قرار آن طور که به نظرم میرسد ،عرض میکنم.
میرزا محمود خان احتشام السلطنه یکی از همان درباریان داد و در انقلاب مشروطیت به میدان کشاند .اینان تندروهای انقلاب مشروطیت ،پیامد بیداری ایرانیان پس از دوبار
و رجال دولتی است که در مأموریت فرنگ شیفته حکومت انقلابی را تشکیل دادند .گروهی که نه از نظر طبقاتی با فرنگ شکست در جنگهای ایران و روس بود .این شکست ،دو قرارداد
قانون و مجذوب ترقیات اروپا شده بود و در القاء این تفکر و رفتهها شباهت داشتند و نه از حیث آرمانی .تغییر بنیادی در شرم آور گلستان و ترکمانچای و پرداخت غرامت سنگین را بر
برقراری حکومت مشروطه نقش مهمی ایفا کرد و در مجلس ایران تحمیل کرد و باعث جدایی بخشی از سرزمین ما شد اما
نظام سیاسی و روابط طبقاتی خواست این گروه بود.
اول نماینده و سپس رئیس مجلس شد. گروه سوم« ،علما» بودند .روسای مذهبی که در تودههای دست کم این فایده را داشت که به بیداری ملی کمک کرد.
هنگامی که مظفرالدین شاه برای سومین بار به فرنگستان مردم نفوذ داشتند و اگر آنها به میدان نمیآمدند قیام مردمی سه گروه ،با سه طرز فکر متفاوت ،در انقلاب مشروطیت
سفرکرد احتشامالسلطنه وزیر مختار ایران در آلمان بود .شاه او شکل نمیگرفت و حکومت استبدادی تسلیم حرکت مشروطه ایران نقش اصلی را ایفا کردند .گروه فرنگ رفتهها و
را از برلن به کنترکسویل در فرانسه فرا میخواند و گفتگویی
با وی دارد که احتشام السلطنه در خاطراتش شرح میدهد و خواهی نمیشد. تحصیلکردگان فرنگ .گروه قفقازیها و گروه علما.
برای آشنایی با خلق و خوی شاه و اوضاع و احوال روز سند «علما» اما نه تغییر نظام حکومتی را میخواستند و نه گروه اول تشکیل میشد از محصلین اعزامی به فرنگ و
ایرانیانی که به ماموریت در کشورهای مغرب زمین میرفتند.
بسیارخوبیاست. طالب تجدد و تفکر اروپایی بودند. اینها که شکست حقارت بار ایران در جنگ با روسیه بر
دنباله دارد در دوره استبداد ،روحانیت شیعه رقیب قدرت حکومتی روح و فکرشان اثر گذاشته بود در دوران تحصیل ،یا دوران
و به یک معنی «اپوزیسیون» آن نظام بود .علما که با مأموریتشان ،با دنیای جدید آشنا میشدند و در مییافتند که
* سخنرانی درکانون فرهنگ ایران ـ پاریس تودههای مردم رابطه مستقیم داشتند ،گذشته از مرجعیت ایران تا چه حد از عصر جدید عقب افتاده است .محصلین
ایرانی که به فرنگ میرفتند عموما از اشراف زادگان و اعیان
زادگان بودند .آنها با افکار تازه به ایران باز میگشتند و این
افکار را در محیط اطراف خود می پراکندند.
همین گونه افکار توسط جمعی از سفرا و وزرای مختار و
ماموران دولت در کشورهای مغرب زمین به ایران میرسید.