Page 21 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۴ (دوره جديد
P. 21

‫صفحه‌‌‪‌‌‌۲‌‌1‬شماره‌‪1۸۶0‬‬                                   ‫نوعی ساختار ذهنی است که با ابعاد احساسی و روانی‬         ‫افراطی کشیده شده و در جهت بقای رژیم مذهبی‬
‫جمعه ‪ ۶‬تا پنجشنبه ‪ 1۲‬ژانویه ‪۲0۲۳‬‬                          ‫فرد و جایگاه او در میان گروه همراه شده‪ ،‬و درنتیجه‬       ‫میکوشند‪ ،‬ممکن است به آیاتی از قرآن مراجعه کرده تا‬
                                                          ‫مرزبندیهای نوینی را ارائه میکند تا در درون آن «مهر‬      ‫بتوانند مواضع خود را توضیح داده و یا توجیه کنند‪ .‬آیه‬
‫که در ذات خود چیزی جز جزمهای آیینی و تح ّجر نیستند‪.‬‬       ‫و نفرت» قابلیت اجرا و کارکرد داشته باشد‪ .‬این مرزبندی‬    ‫معروف «أشداء على الکفار رحماء بینهم» بیتردید بارزترین‬
‫حال به این کارکردها توجه نماییم تا بهتر و روشنتر‬          ‫نوین از طریق مقولهبندیها[‪ ]۲‬شروع میشود‪ .‬به عنوان‬        ‫نقطه رجوع توجیهات آنهاست‪ .‬این آیه قرآنی به هواداران‬
‫بتوانیم ماهیت رژیم سرکوبگر و خشم مردم نسبت به آنرا‬        ‫مثال‪ ،‬رژیم اسلامی اغلب این گفتمان مقولهبندی را که در‬    ‫نظام استبدادی مذهبی میآموزد در دورن خود نوعی‬
‫درک کنیم‪ .‬رژیم در متن خود با مقولهبندیها هویت خود‬         ‫ساختارهای ذهنی تجسم یافته با صراحت (البته با وقاحت)‬     ‫حلقههای عشق و مراوده به وجود آورده و بر مبنای آنچه‬
‫را به نمایش میگذارد‪ ،‬آنرا در مرزهای از پیش تعیین شده‬      ‫به نمایش میگذارد که ما دینداران بر حق هستیم و شما‬       ‫خودشان ایمان دینی مینامند‪ ،‬آن علقههای الفت را استوار‬
‫به عنوان ساختاری برحق توجیه میکند‪ ،‬وابستگیهای‬             ‫دشمنان دین میبایستی نابود شوید! این یک شعار نیست‬        ‫سازند‪ ،‬در حالی که دیگران‪ ،‬یعنی آنهایی را که برای آزادی‬
‫گروهی خودی– غیرخودی را سازماندهی میکند‪ ،‬علقههای‬           ‫بلکه استراتژی است که از آغاز شکلگیری حکومت دینی‬         ‫با این نظام ستمگر در نبردی بی امان هستند به عنوان‬
‫درونگروهی را با انگیزههای هویتی میآمیزد‪ ،‬کارکرد‬           ‫دنبال و اجرا شده است‪ .‬ساختار ذهنی است که مرزهای‬         ‫دشمنان خدا و دین مورد تنفر قرار میدهند و در نقطه‬
‫مهرورزی به گماشتگان خویش‪ ،‬تنفر نسبت به آزادیخواهان‬        ‫اعتقادات و باورها را به صحنه عمل اجتماعی میکشاند و‬      ‫مقابل مواضع هواداران نظام‪ ،‬مبارزان راه آزادی نیز از همه‬
‫را سازماندهی میکند‪ ، ،‬به این طریق به هیولایی تبدیل‬        ‫از طریق آن وابستگیها و مزایا را نیز مشخص میکند‪ .‬این‬     ‫محدودیتهای تحمیلی خودساخته مانند ویژگیهای قومی‪،‬‬
‫میشود که از نابودی مردم واهمه ای ندارد‪ ،‬بلکه آنرا در‬      ‫نوع کارکرد سیاسی با همان مقولهبندی «ما» در برابر «شما»‬  ‫ملی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬مذهبی عبور کرده و در میان خود عشق‬
‫راستای فضیلتهای خودساختهی مذهبی ضروری و لازم نیز‬          ‫آغاز میشود‪ .‬مقولهها و یا عناوین[‪ ]۳‬ساختارهای اجتماعی‬    ‫به میهن‪ ،‬مهرورزی به یکدیگر‪ ،‬و پایبندی به آداب و سنن‬
‫بر میشمارد‪ .‬به این ترتیب آیا به راستی خشم مردم در‬         ‫هستند که نه فقط شرایط سلطه را توجیه میکنند‪ ،‬بلکه راه‬    ‫ملی را تقویت نموده و به گونهای منسجم حکومت دینی‬
                                                          ‫را برای سیاستهای سلطهگرایانه آینده نیز هموار میسازند‪.‬‬   ‫را مورد نفرت قرار میدهند‪ .‬محوریت تقابل میان عشق‬
         ‫مقابل این هیولای مذهبی قابل ادراک نیست؟!‬         ‫مقولهبندیها با خود مرزبندیها را نیز به دنبال میآورند‪.‬‬   ‫درونگروهی و نفرت برونگروهی‪ ،‬در عین حال این قابلیت‬
                                                          ‫در درون مرزبندیها کارکرد «مهر و نفرت» امکانپذیر‬         ‫را دارد تا برای استحکام و تقویت هویت گروهی نیز به کار‬
                             ‫نتیجهگیری ساده‬               ‫میشود‪ .‬به همین دلیل میتوان گفت که مقولهبندی نوعی‬        ‫گرفته شود‪ .‬بنابراین در هر دو سوی موضوع‪ ،‬یعنی عشق به‬
‫مقولهبندیها و مرزبندیهایی که به دنبال آن ایجاد‬            ‫نیاز روانی است که با ابعاد هویت افراد یا گروههای خاصی‬   ‫یکدیگر و نفرت از دیگران‪ ،‬موضوع هویت برجسته میشود‪.‬‬
‫میشود تا بتواند مهر درونگروهی را توجیه کند‪ ،‬و به‬          ‫میآمیزد‪ .‬این آمیختگی برای افراد عضو گروه این فرصت‬       ‫باید گفت هرچند عواملی مانند نگرش و بینش رهبران‬
‫کمک آن تنفر نسبت به دیگران را سامان بخشد‪ ،‬صرفاً به‬                                                                ‫گروه مذهبی حاکم‪ ،‬به اصطلاح نخبگان آنها‪ ،‬و اشتیاق آنان‬
‫ابعاد ذهنی و یا شهودی محدود نیستند‪ .‬این فرآیندها به‬                    ‫دکتر محمود مسائلی‬                          ‫برای انحصار قدرت‪ ،‬موجبات محروم شدن مردم از مزایای‬
‫فرد یاری میرساند تا خود را در متن مرکزی گروهی که با‬                                                               ‫یک زندگی عادی را باعث شده‪ ،‬اما همان ساز و کار مهرورزی‬
‫آن آمیخته است‪ ،‬هویت خویش و مفاهیم خاص خود از‬              ‫را فراهم میآورد تا بتوانند خود را برای خویشتن خویش‬      ‫درونگروهی حاکمان نسبت به خود و نفرت برونگروهی‬
‫زندگی را تعریف کند‪ .‬مهمترین ابعاد این مقولهبندیها و یا‬    ‫تعریف کرده و سپس آنرا در روابط اجتماعی به نمایش‬         ‫نسبت به مردمی که خواهان یک زندگی آزادانه هستند‪ ،‬از‬
‫عناوینی که با الهامات مذهبی میآمیزند‪ ،‬و در ساختارهای‬      ‫بگذارند‪ .‬در حقیقت نیاز به هویت برای امکان بیان خویش‬     ‫موضوعات کلیدی در تحلیل چرایی خشم مردم است‪ .‬در‬
‫ذهنی و اجتماعی تبلور پیدا میکنند‪ ،‬این است که برای‬         ‫با وابستگیهایی که در آن مرزبندیها معین میشوند‪،‬‬          ‫حقیقت‪ ،‬خشم مردم از این واقعیت سرچشمه میگیرد که‬
‫عضو گروه این امکان را فراهم میآورد تا بتواند خود را‬       ‫ارتباط برقرار میکند و همین وابستگی است که احساس‬         ‫نظام حاکم از آغاز کار همه منابع و امکانات کشور را در‬
‫به عنوان ارزیابی کننده رفتار دیگران‪ ،‬قاضی و داور‪ ،‬و‬       ‫خو ِد خویشتن را برای فرد‪ ،‬آنگونه که در جایگاه اجتماعی‬   ‫اختیار انحصاری خود گرفته و مزایای حاصل از آن را همواره‬
‫تصمیمگیرنده تصور کرده‪ ،‬و همچنین خود را به عنوان‬           ‫میبایست تجلی پیدا کند‪ ،‬فراهم میآورد‪ .‬به سخن دیگر‪،‬‬       ‫از طریق مهرورزی درونی که توجیهات مذهبی آن نیز فراهم‬
‫مامور اجرای آن برداشتهای ذهنی جزمگرایانه صاحب‬             ‫مقولهبندی انگیزه اصلی شکلگیری هویت[‪ ]۴‬است‪ .‬هر‬           ‫آمده‪ ،‬در میان خود تقسیم کرده است‪ .‬همانگونه که در بخش‬
‫اختیار بداند‪ .‬این ذوبشدگان در ولایت (یا هر ایدئولوژی‬      ‫نوع انگیزه دیگری به این انگیزه اصلی وابسته و منوط است‪.‬‬  ‫اول این سری از نوشتارها توضیح داده شد‪ ،‬کینههای کهن‬
‫مذهبی و غیرمذهبی) همان آتشبهاختیارانی هستند که‬            ‫در نظر داشته باشیم که چنین انگیزهای در ماهیت خود‬        ‫دستگاه به اصطلاح روحانیت نسبت به مظاهر مدل زندگی‪،‬‬
‫گوش به فرمان هستند تا فقط دستورات را دریافت کرده و‬        ‫روانی‪ ،‬و یا ذهنی و شهودی و از نیاز برای ادراک خویشتن‬    ‫با همراهی ساز و کار دوگانه مهر‪ -‬نفرت گروهی موجبات‬
‫به اجرا بگذارند‪ .‬یا فرآیندهای عقیمسازی اراده انسانی [‪،]۵‬‬  ‫خویش و به اشتراک گذاشتن آن در میان گروهی خاص ناشی‬       ‫محروم ساختن بخش عظیمی از جمعیت ایران را برای داشتن‬
‫ماهیت گروه مذهبی به گونهای دستکاری میشود که در آن‬         ‫میشود‪ .‬پس میبایست یکبار دیگر خاطرنشان ساخت که‬           ‫یک زندگی عادی باعث شده است‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬خشم‬
‫مجالی برای اندیشیدن ایجاد نشده‪ ،‬بلکه فقط و فقط آلت‬        ‫مقولهبندی لازمه توضیح هویت نیز هست‪ .‬حال اگر شما‬         ‫مردم را میبایستی به عنوان پاسخی به نظام حاکم تحلیل‬
‫دست ذوب شده در رهبری مذهبی و در جهت اهداف از‬              ‫به این رابطهها دقت نظر بیشتری داشته باشید‪ ،‬متوجه‬        ‫کرد؛ یعنی خشمی که با چرخش به سوی تنفر‪ ،‬متقابل از‬
‫پیش تعیین شده میشود‪ .‬بیدلیل نیست که این هیولاها با‬        ‫خواهید شد که مقولهبندیها‪ ،‬مرزبندیها‪ ،‬وابستگیها‪ ،‬و‬       ‫روحانیت را مبنای مطالعات جدی خیزش سراسری مردم قرار‬
‫وضو شکنجه میکنند‪ ،‬برای «قربت الی الله» به نوجوانان‬        ‫مهرورزیها‪ ،‬و نفرتها‪ ،‬همه در درون ساختارهای ذهنی‬         ‫داد‪ .‬این نکته را نیز باید خاطرنشان ساخت که کارکرد مهر‪-‬‬
‫سبعانه تجاوز میکنند‪ ،‬و برای نزدیکی به خدای خودساخته‬       ‫و روانی افراد به وجود آمده و پس از آن است که از ابعاد‬   ‫نفرت از زاویه دید اخلاقی و انسانی‪ ،‬مرزبندی خاصی را نیز‬
‫انسان بیگناه را به جرم یک پرسش ساده از نظام میکشند‬        ‫پنهان خویش به طرف ویژگیهای عینی اجتماعی کشیده‬           ‫در درون خود به وجود آورده است‪ .‬این مرزبندی را میتوان‬
‫تا بیشتر و بیشتر بتوانند قلوب رهبران خود را با مهرورزی‬    ‫میشوند‪ .‬این فرآیند تبدیل ذهنیت به عینیت با ابعاد آیینی‬  ‫در پناه گفتمان حقوق بشر به روشنی توضیح داد‪ .‬رژیم‬
‫درونگروهی برانگیزند‪ .‬کارکرد مهرورزی درونگروهی‬             ‫و یا مذهبی میآمیزد و شبهآگاهیهایی را به وجود میآورد‬     ‫اسلامی در سویه توحش و بربریت‪ ،‬و مردمی که به ناچار‬
‫و نفرت برونگروهی در این فرآیندهای مغلوب ساختن‬                                                                     ‫در مقابل مظالم رژیم قیام کردهاند‪ ،‬در راستای مقام انسانی‬
‫هویتهای انسانی و تبدیل ساختن آنان به هیولایی‬                                                                      ‫و حق بیان آزادانه خویش قرار میگیرند‪ .‬رژیم مظهر تباهی‬
‫خونخوار‪ ،‬در همه ابعاد کارکرد رژیم به خوبی نمایان است‪.‬‬                                                             ‫و فساد‪ ،‬مردم صدای بلند رهایی؛ رژیم پرده سیاه جهل و‬
‫در این کارکرد‪ ،‬فرد خود را با گروه باز مییابد‪ ،‬حفاظت از‬                                                            ‫جنون‪ ،‬مردم پیشگامان نور و روشنایی‪ ،‬و رژیم ابلیسی که‬
‫منافع گروه را عین منافع خود میداند‪ ،‬و به همین خاطر‬                                                                ‫هیچ ارزش انسانی را بر نمیتابد‪ ،‬و مردم نماد «زن‪ ،‬زندگی‪،‬‬
‫به راحتی کتک میزند‪ ،‬شکنجه میکند‪ ،‬میکشد‪ ،‬و با نام‬                                                                  ‫آزادی»‪« .‬مهر‪ -‬نفرت» به عنوان ابزار حیلهگری روحانیت‬
‫خدا دین و زیر عنوان مقدسات‪ ،‬کودکان بیگناه را از صحنه‬                                                              ‫شیعه جای خود را به تدریج به مهر مردم آزادیخواه نسبت‬
‫زندگی محو میکند‪ .‬این جانیان متعصب بیخرد تبدیل به‬                                                                  ‫به یکدیگر و تنفر آنان از موجودیت حکومت مذهبی و‬
‫موجودی منفعل بیاراده و بیروح شدهاند که آنچه را انجام‬
‫میدهند در راستای انجام فرائض دینی خود بر میشمارند‪.‬‬                                                                                          ‫هواداران آن داده است‪.‬‬
                                                                                                                  ‫رابطه تنگاتنگ میان دوگانگی «مهر و نفرت» با‬
 ‫‪[1] In-group love – out-group hate‬‬                                                                               ‫موضوعات مربوط به هویت از زاویه دیگری نیز میبایست‬
                                                                                                                  ‫مورد دقت قرار گیرد‪ .‬به سخن دیگر‪ ،‬دوگانگی یادشده‬
 ‫‪[2] Categorization‬‬

 ‫‪[3] Labels as social constructions‬‬

 ‫‪[4] Identity impulse‬‬

 ‫‪[5] Emasculating human volition‬‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26