Page 16 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۴ (دوره جديد
P. 16
است بدون عدالت اجتماعی ،رشد اقتصادی و سودآوری باشد! آیا این واقعیت نباید چپها را که همچنان نیرو از صفحه1۶شماره1۸۶0
عمری بس کوتاه خواهد داشت. دست میدهند بدون آنکه افراد جدیدی به آنان بپیوندند، جمعه 1۶تا ۲۲دیماه 1401خورشیدی
رهبری ائتاف به فکر وا دارد؟ آیا تأییدات درونگروهی و مدال دادن به
همدیگر آنها را از درک زمان حال و نقش آینده باز نداشته نمیتوانند با «گذشته» و «ایدئولوژی» و مخالفان
هیچ جنبش سیاسی در هیچ کشوری بدون یک رهبر معین حزبی خود تعیین تکلیف کنند باید بدانند شترسواری دولا
که نماینده مطالبات کلی ملت باشد و مخاطب دولتها و است؟ دولا نمیشود .باید صریح سخن گفت و قاطعانه عمل کرد.
جامعه بینالمللی قرار گیرد ،وجود نداشته و نخواهد داشت. منظور من از جمهوریخواهان ،آن طیف گستردهی خواهان میگویند ترس برادر مرگ است .ولی فکر میکنم در برخی
رهبری در ائتلاف بزرگ با توجه به شرایط کنونی در دست نظام جمهوری است که از چپ افراطی تا راست افراطی و
هیچکس جز رضا پهلوی نخواهد بود .لیکن نه به عنوان از عرفی تا مذهبی را در بر میگیرد و چه در داخل و چه در شرایط تردید خود مرگ است.
«شاهزاده» بلکه به مثابه یک شخصیت سیاسی شناخته شده گاه شرایط سیاسی به دلیری ،شفافیت و صراحت بیش از
که کمتر از دیگران ادعای مبارزه برای دمکراسی و حقوق خارج نه متحد و نه الزاما دمکرات است! هر چیز دیگر نیاز دارد .گاه این دلیری متقابلا سبب تحول
بشر ندارد و کمتر از دیگران فعال نیست و بسی پیش از مشروطهطلبان اما به دلیل داشتن سیاست مشترک بنیادی در شرایط سیاسی میشود .امروز ما در این نقطه
در مخالفت با جمهوری اسلامی از آغاز شکلگیری آن ،و سرنوشتساز قرار داریم .برای رسیدن به این نقطه زمان لازم
دیگران نیروهای دمکرات را به اتحاد فرا خوانده است. همچنین داشتن رهبری اگرچه از انسجام بیشتری برخوردارند، بود .لیکن حدود سه دهه زمان بازگشتناپذیر و بیست و
در عین حال نباید فراموش کرد نه کسی میتواند تصمیم لیکن آنها نیز متحد نبوده و همه آنان نیز الزاما دمکرات هفت سال عمر از دست رفته [زمان انتشار این مطلب در
بگیرد «رهبر» شود و نه میتوان «رهبر» را منصوب کرد و یا آبان ]۱۳۸۴برای رسیدن به نقطهای که ناگزیر بوده است،
نیستند!
به انتخاب گذاشت. منظور از ائتلاف بزرگ همانا اتحاد بین دمکراتهای این بس طولانیست!
«رهبری» در روند مبارزات سیاسی شکل میگیرد و خود دو مجموعه است که میتوانند با وجود اختلاف به یک *****
ائتلاف سیاسی دست یابند زیرا در برکناری زمامداران کنونی هفته پیش نوشتم ائتلاف نیروهای دمکرات ایران به یک
را تحمیل میکند. ایران و گشودن راه برای استقرار یک ساختار دمکراتیک ضرورت در حال تشکل تبدیل میشود .این ائتلاف بزرگ اما
اگر «شاهزاده» توان ادامه مبارزه را نداشته باشد و گفتار به معنای «ائتلاف همه با هم» نیست زیرا این اصولا ناممکن
و کردار سیاسی او راهی برای وی به سوی «رهبری» نگشاید، اتفاق نظر و اشتراک منافع دارند. است .بحثی که در هفتههای اخیر تشدید شده و از سالها
هرگز «رهبر» یک ائتلاف بزرگ و مبارزات سیاسی نخواهد این سخن به این معنی نیست هر آنکس مخالف این اتحاد پیش در همین ستون زیر عناوین مختلف از جمله «چپ و
شد .ولی اگر سیر رویدادها ،به ویژه نقش وی در امر اتحاد، بود ،الزاما غیردمکرات است ،بلکه میتواند فرد یا جریانی راست! ایران به شما نیاز دارد» مورد تأکید قرار گرفته است،
وی را به «رهبری» فرا کشد ،دیگر بر عهده مخالفان اوست باشد که ضرورت زمان ،فرصتها و حساسیت شرایط را میرود تا بستر گامهای عملی گردد .کنگره جهانی جنبش
تشخیص نمیدهد .در عین حال ،تکلیف افراطیون در میان رفراندوم که قرار است اوایل دسامبر در بروکسل برگزار شود،
که این واقعیت را بپذیرند یا با آن به ستیز برخیزند. راست و چپ و بین جمهوریخواهان و مشروطهطلبان معلوم میتواند یک گام تعیین کننده در همین مسیر باشد.
برخی جمهوریخواهان همواره تلاش کردهاند شخصیت است .آنان به تدریج یا ضرورت وجودی خود را از دست
سیاسی رضا پهلوی را در سایه «شاهزاده» بودن او قرار خواهند داد و از بین خواهند رفت ،یا در دیگران ادغام نیروهای ائتاف
دهند .به همین دلیل گمان میکنند اگر «شاهزاده» بودن خواهند شد و یا بنا به ویژگی کشورهای منطقه به ترور من همواره به این دلیل بر ضعف «چپ» انگشت مینهم
را از رضا پهلوی بگیرند ،او هم مانند آنها میشود! در حالی زیرا وجود و نقش چپ خردمند و دمکرات را ،هر اندازه
روی خواهند آورد. که در شمار اندک باشد ،در تغییر و تحولات همهجانبه
که چنین نیست. نیروهای ائتلاف اما باید پیشاپیش بر این نتیجه آگاه باشند ایران ضروری و مثبت میدانم .لیکن رفتار سیاسی
رضا پهلوی حتی اگر از پادشاهی چشم بپوشد ،باز هم که مبارزه و فعالیت مشترک آنان به همان اندازه میتواند به جمهوریخواهان ایدئولوژیک و «چپ» نگهدار عبا و عمامه
از موقعیت ویژه در سیاست ایران برخوردار است .آنچه تحقق هدف جمهوریخواهان یاری رساند که ممکن است به همسان حزباللهی و شاهاللهی است .مثلا گروه «اتحاد
این موقعیت را به او بخشیده تنها «شاهزاده» بودن او جمهوریخواهان» که از این دست است ،تنها خود و خودی را
نیست .و آنچه میتواند این موقعیت را از وی سلب کند، استقرار پادشاهی مشروطهطلبان بیانجامد! میپسندد .این گروه که عمدتا شامل آن بخش از تودهایها و
نه چشمپوشی وی از پادشاهی یا «شاهزاده» از سوی در سیاست همه چیز ممکن است .درست همانگونه که اکثریتیهاست که همچنان به اصلاح رژیم چشم دوختهاند،
جمهوریخواهان ،بلکه اشتباهاتی است که خودش ممکن به عادت دیرین «دشمن اصلی» خود را نه رژیم کنونی ،بلکه
عکس آنها ممکن است. رضا پهلوی و مشروطهطلبان میپندارند .آنها حاضرند همراه
است مرتکب شود! در این میان ،به ادعای دمکرات بودن رضا پهلوی به همان «اصلاحطلبان» با سرکوب بسازند ،لیکن با مشروطهطلبان به
دیگران نه به دلیل «شاهزاده» نبودن بلکه به دلیل نگرش اندازه میتوان اطمینان داشت که به ادعای دمکراسی از راه دمکراسی نروند .آنها جمهوری خودکامه عملا موجود را
غلط و اشتباهات مکرر و پرونده ناکام نتوانستهاند در سوی دیگرانی که مدعی مبارزه در راه آزادی و حقوق بشرند. به پادشاهی پارلمانی مفروض ترجیح میدهند و خود را از
هیچ دلیلی وجود ندارد که به دیگران بیش از «شاهزاده»
موقعیت سیاسی وی قرار گیرند! اعتماد کرد .با یادآوری این نکته که پرونده سیاسی همه افراد امکان شکلگیری یک جمهوری سکولار محروم میکنند.
در این میان ،بزرگترین اشتباه رضا پهلوی این خواهد بود که و احزابی که با نقش وی مخالفت میورزند ،پر از خطاهای این عده که خیلی سریع در امر برقراری «اتحاد» بین
«شاهزاده» فقط مشروطهطلبان باشد و نتواند طیف وسیع تحلیلی و عملی است ،در حالی که پرونده سیاسی رضا جمهوریخواهان با شکست روبرو شدند بسیار ناچیزند و
مخالفان دمکرات رژیم را در یک ائتلاف بزرگ گرد آورد. نمیتوان آنها را نماینده طیف گسترده جمهوریخواهان ایران
و بزرگترین اشتباه جمهوریخواهان این خواهد بود که پهلوی تا به امروز پاک مانده است. دانست .آنها در طول دو سال عمر خود نیرو از دست دادند
فرصت را درنیافته و خود را از روندی که در جریان است، در درستی ضرورت اتحاد نیروهای دمکرات ایران و نافرمانی و به دلیل تأخیر و سیاستهای نسنجیده بیش از پیش آب
مدنی و طرح رفراندوم به مثابه برخی از سیاستهایی که از میروند .درواقع آنها خودشان را نتوانستند جمع و جور
حذف کنند. سوی «شاهزاده» طرح و یا پشتیبانی شدهاند ،دستکم تا به کنند چه برسد به آنکه «ثقل» و یا «بدیل» چیزی باشند.
آنچه میتواند مانع این دو اشتباه شود ،تشکیل یک امروز تردیدی نیست و اتفاقا درست در همین نکته است که گروه «جمهوریخواهان دمکرات و لائیک» که بلافاصله برای
شورای رهبری است که از یکسو نمایانگر تلاش و مبارزه متحد باید عنوان «شاهزاده» را در مورد رضا پهلوی نادیده گرفت. مرزبندی با آنها تشکیل شد ،دلیل روشنی بر این ادعاست.
برای تحقق تحولات سیاسی دمکراتیک در ایران ،و از سوی عقل سالم و بیغرض حکم میکند از اندیشه و سیاست در عین حال منظور از جمهوریخواهان فقط «چپها»
دیگر بازتاب نظرات دمکراتیک گروههای مختلف در این درست پشتیبانی کرد حتی اگر از سوی «دشمن» ارائه شده نیستند زیرا اینان در مجموعه نیروهای سیاسی و گرایشهای
باشد و از اندیشه و سیاست غلط باید روی گرداند حتی اگر فکری موجود در جامعه ،اقلیتی اندک را تشکیل میدهند.
ائتلاف باشد. چپهای افراطی همواره اقلیتی ناچیز بودهاند و گروههای
«شاهزاده» باید نماد و بیانگر مجموعه این نظرات باشد. از سوی «دوست» عرضه شود.
درست همانگونه که اگر یک شخصیت سیاسی مدافع مطالبات دمکراتیک چپ و راست نمیشناسد .امروز چپ چپ سنتی همواره کوچکتر شدهاند.
جمهوری بتواند چنین ائتلافی را رهبری کند ،میباید نماد و و راست در همه جهان به هنگام دفاع از منافع (به ویژه افراد بسیاری از میان چپ و حتی زندانیان سیاسی رژیم
بیانگر مطالبات دمکراتیک همه گروهها و احزاب از جمله اقتصادی) لایههای مختلف اجتماعی است که در قالب گذشته میتوان دید که از آنها گسستهاند و حتی برخی از
احزاب مختلف صفآرایی میکنند و باید اعتراف کرد در آنان به احزاب مشروطهطلب پیوستهاند .ولی گمان نمیرود
مشروطهطلبان باشد. کشورهای آزاد فاصله آنان از یکدیگر به شدت کاهش یافته بتوان یک مشروطهطلب ،و یا اگر دلتان میخواهد ،یک
از آنجا که اصل این ائتلاف و اتحاد عمل بر تأمین و دلیل آن را نه در «مماشات» چپها بلکه اتفاقا در نقش سلطنتطلب ،را نشان داد که به صفوف «چپ» پیوسته
دمکراسی و حقوق بشر نهاده شده است ،بنابراین نظرات مثبت آنان و در عقلانیت راست باید جست که دریافته
مختلف نمیتوانند در تناقض بنیادین با یکدیگر قرار داشته
باشند.