Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۰ (دوره جديد
P. 20
صفحه۲0شماره1۸66
جمعه ۲۸بهمن تا 4اسفندماه 1401خورشیدی
مسئولیت حمایت
در حقوق و روابط
بینالملل:
از تئوری تا عمل
کودکان؛آوارگانجنگ؛درجشنیازسویسازمانمللبرایآشناییوآگاهیازویروس ُکرونابابادکنکهایرنگیبازیمیکنند؛۱۴آوریل۲۰۲۰ (بخش دو)
در سال ۱۹۹۹صورت گرفت .اگر مداخله نظامی ضرورت سهمگین وقوف داشتند .بیتردید شورای امنیت به ویژه = مسئولیت حمایت از مردم نخست بر عهده
حفاظت از جان انسانهاست ،آیا میبایست اصل حاکمیت دولتهای فرانسه و انگلستان نیز که به تسلیح و تجهیز حکومتهای آنهاست اما وقتی حکومتی قادر به انجام
مستقل کشورها را زیر پا گذاشت؟ آیا این به این معنی نیروهای رقیب در برابر یکدیگر میپرداختند ،نمیتوانستند این مسئولیت نباشد و یا خودش این مسئولیت را زیر پا
نیست که در فردایی دیگر هر کشوری ،و یا گروهی از از برنامهریزی برای نسلکشی بیاطلاع باشند .بنابراین بگذارد ،آنگاه جامعه بینالمللی مسئولیت دارد از مردمی که
کشورها ،ممکن است مداخلات نظامی علیه دیگران را زیر میتوانستند راهکاری موثر و پیشگیرانه برای وقوع فاجعه تحت چنین حکومتهایی رنج میکشند و کشته میشوند،
عنوان ضرورت مداخله بشردوستانه توجیه کنند؟ رابطه میان انسانی اتخاذ کنند .اما به دلیل نبود اراده لازم سیاسی ،و حمایت و حفاظت به عمل آورد .در چنین حالتی« ،اصل
اینگونه مداخلات نظامی بشردوستانه با میزان و شدت نقض شاید مهمتر از آن به دلیل نداشتن منافع سرشار در منطقه عدم مداخله» به اصل «مسئولیت بینالمللی» تسلیم
دریاچههای بزرگ آفریقا ،چشم خود را بر واقعیات و
حقوق بشر چگونه تعریف میشود؟ تحولات خونین منطقه فرو بستند .نتایج این بیتدبیری و میشود.
در این فضای متفاوت بینالمللی ،بازیگران نوینی به اراده سیاسی برای جلوگیری از نسلکشی نه تنها ۸۰۰هزار =اگر دولت /حکومت مایل یا قادر به انجام مسئولیت
رقابت با یکدیگر پرداخته بودند .جنگها نیز از ویژگی انسان بیگناه را قربانی کرد ،بلکه کل منطقه را نیز به نوعی حمایت از مردم خود نباشد ،مسئولیت استفاده از آن به
میان کشورها و بر سر موضوعات منافع ملی که اغلب با جامعه بینالمللی شامل استفاده از ابزارهای دیپلماتیک،
ملاحظات ایدئولوژیک نیز همراه میشد ،جای خود را به بیثباتی غیرقابل حل کشاند که هنوز هم ادامه دارد. بشردوستانه و غیره برای حمایت از مردم ،منتقل میشود.
جنگهای داخلی بر سر تعیین نوع حاکمیت ،موضوعات آیا این بیتدبیریهای آگاهانه نشاندهنده چیزی جز هیچیک از این گزارشها مبنایی برای استفاده از زور مگر
استقلال گروههای خردتر ،کینههای تاریخی ،و یا حتی استانداردهای دوگانه نبود؟ آیا اعضای شورای امنیت با مجوز شورای امنیت طبق فصل هفتم منشور به عنوان
تامین منافع گروهی داده بود .با پایان یافتن رقابتهای نمیدانستند که ملل متحد تنها بر اساس احترام به حقوق آخرین راه حل ،در صورت وقوع نسلکشی و سایر جنایات
دوران جنگ سرد ،تقاضا برای دمکراسیخواهی نیز افزایش بشر و آزادیهای اساسی برای همه مردم جهان میتواند
یافت ،در حالی که ساختار جامعه بینالمللی نتوانسته بود ماموریت تاریخی خود را برای برقراری یک جهان صلحآمیز جدی بینالمللی در نظر نگرفته است.
به موازات اینگونه تحولات رشد کند .در عین حال ،ضعف و عادلانه به انجام برساند؟ پس چرا از مداخله بشردوستانه
ساختارهای نامتناسب و ناتوان برای پاسخگویی موثر به برای نجات جان ۸۰۰هزار انسان بیگناه آفریقایی در محمود مسائلی – در بخش یک این مطلب به سوابق
نیازهای نوظهور ،دولتهای غیرمسئول ،و موضوعات قومی، منطقه روآندا ،عالمانه و آگاهانه خودداری ورزید؟ آیا اصرار تاریخی «مسئولیت حمایت» پرداخته شد و به توضیح
چالشهایی جدی در برابر انسجام ملی قرار داده بود .در لیبرال دمکراسیها بر حقوق بشر چیزی بیش از نوعی و تشریح این مسئولیت مهم انسانی و بشردوستانه در
کنار این موضوعات نوظهور ،تلاش برای بهرهبرداری از منابع پیمانها و مقاولههای بینالمللی پرداختیم .در این بخش به
طبیعی و یا رسیدن به هرم قدرت در خلاء ایجاد شده پس لفاظی عوامفریبانه نبود؟ رویدادها و تلاشهایی پرداخته میشود که منجر به تصویب
از جنگ سرد ،گروههای رقیب را وسوسه میکرد تا حتی شکست سازمان ملل و متحدان غربی در تامین منطقه امن «مسئولیت حمایت» در حقوق بینالملل شد و دکترین
دست به اسلحه برده و در برابر یکدیگر قرار گیرند .مشاهده در سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵که به از دست رفتن جان هزاران «مسئولیت حمایت» در اجلاس جهانی سازمان ملل متحد در
میشود که فضای امنیتی بینالمللی دگرگون شده بود ،اما انسان بیگناه انجامید ،نمونه شرمآور دیگری از خودداری
جامعه بینالملل در پذیرش مسئولیت حمایت و حفاظت از سال ۲۰۰۵به اتفاق آرا به تصویب رسید.
برای آن پاسخی شایسته ،عملی ،و موثر وجود نداشت. جان انسانهای بیگناهی بود که اصل حاکمیت دولتها
البته تصمیم شورای امنیت برای عبور از محدودیتهای عامل اصلی آن بود .حتی عقبنشینی نهایی عملیات صلح گامی عملی ،اما همراه با تردیدها
تحمیلی منشور ملل که وظیفه آن شورا را فقط به حفظ سازمان ملل در سومالی در سالهای ،۱۹۹۲-۱۹۹۳در ضرورت حمایت از مردمی که حقوق آنها به گونهای
صلح و امنیت بینالمللی محدود میکرد ،و فرمان برقراری زمانی که مداخله بینالمللی برای نجات جان انسانها و با وحشیانه و شنیع توسط حکومتهای آنان پایمال میشود،
منطقه پرواز ممنوع در شمال عراق[ ،]۱۵بار دیگر همان برنامهریزی ناقص ،اجرای ضعیف و وابستگی بیش از حد به شاید بیش از هر زمان دیگری در جریان نسلکشیهای
پرسش کلاسیک حقوق بینالملل را مطرح ساخت که نیروی نظامی از بین رفت ،هیچ توجیه روشنی نمیتوانست معاصر در روآندا و منطقه یوگسلاوی سابق احساس میشد.
با قداست حاکمیت ملی چه میبایست کرد .تشکیل برای کوتاهی در حفاظت از جان انسانهای بیگناه داشته از دست رفتن جان صدها هزار انسان بیگناه و بی پشت و
دیوانهای کیفری موقت برای محاکمه جنایتکارانی که پناه توسط دولتهای خود نمیتوانست تحت هیچ شرایطی
خونهای زیادی را در روآندا و یوگسلاوی سابق به ناحق باشد. توجیه حاکمیتی داشته باشد ،بنابراین میبایست با واکنش
ریخته بودند ،بشارت بزرگی برای حقوق انسانها بود ،اما مشاهده میشود که در دوران پس از جنگ سرد ،هرچند از سوی جامعه بینالمللی همراه میشد .اما به دلیل همان
پرسشی از نوع دیگر ذهنها را به خود مشغول میکرد :چرا رقابتهای ایدئولوژیک و جهان دوقطبی به پایان رسید ،اما نگرش سنتی به حقوق و روابط بینالملل که دولتها را
با وجود اطلاع و آگاهی نسبت به وقوع چنین جنایتهایی، جامعه بینالمللی با چالشها و معماهای پیچیدهتر امنیتی به استفاده از حق حاکمیت خود ،بدون مداخله خارجی،
اقدامی پیشگیرانه صورت نپذیرفت؟ چرا فقط این بخشهای مواجه شد .اصلیترین معما اینست که در برابر کشتارهای محق میدانست ،هیچ اقدام قاطعی برای جلوگیری از
بیرحمانه و سازمانیافته مردم توسط حکومتها چه باید
خاص از جهان مورد توجه جامعه بینالمللی قرار گرفت؟ کرد! آیا باید اصل حاکمیت ملی را زیر پا گذاشت؟ این نسلکشیها صورت نگرفت.
شرایط جهانی شدن نیز موجبات رشد آگاهیهای پرسش هنگامی بیشتر اهمیت یافت که مداخله در کوزوو مقامات سازمان ملل متحد به دلیل گزارشهایی که توسط
نیروهای خود در روآندا داشتند ،بر وقوع نزدیک کشتاری