Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و نهمـ شماره ۴۰۹ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌‌1‌4‬شماره‌‪‌1۸۷۵‬‬
                                                                                                                  ‫جمعه ‪ ۸‬تا ‪ 14‬اردیبهشتماه ‪140۲‬خورشیدی‬

                                                        ‫نیرومندیاش‪ ،‬و اراده و تصمیمش بر آن كه كشورش نقشی‬          ‫توسط نیروی انتظامی كشته یا زخمی شده باشند؛‬
                                                        ‫پر اهمیت در دنیا ایفا كند‪ ،‬سالها تنها مسأله جدی برای‬
  ‫افزایش تلاش برای‬                                      ‫او بود‪ .‬ایران‪ ،‬تنها عشق راستین زندگیش بود‪ .‬ایران رؤیای‬    ‫زیرا گلولهها از آن گونه نبود كه ارتش استفاده میكرد و این‬
                                                        ‫همه لحظهها و دلبستگی بزرگش بود‪ .‬ناگهان احساس كرد‬
   ‫سرکوب به بهانه‬                                       ‫به او خیانت شده است‪ .‬همانند «دوگل» در سال ‪.۱۹۶۸‬‬           ‫نشان میداد كه دستههایی مسلح‪ ،‬به تظاهركنندگان شلیك‬
                                                        ‫ولی برخلاف تنها رئیس جمهوری همزمان خود كه برای او‬
  ‫«حجاب»؛تشکیل‬                                          ‫احترامی راستین و ستایشی ژرف قائل بود‪ ،‬نتوانست دوباره‬      ‫كردهاند‪ .‬این تیراندازان حرفهای برگزیده كه از جاهای دیگر‬
                                                        ‫برپا ایستد و سررشته كارها را به دست گیرد‪ ،‬و غرق شد‪.‬‬
 ‫قرارگاهی با همکاری‬                                     ‫بیماری او كه در آن زمان همه از آن بیخبر بودند‪ ،‬به از هم‬   ‫آمده بودند‪ ،‬بر بام ساختمانها و پشت پنجرههای آپارتمانهایی‬
                                                        ‫گسستنش یاری كرد‪ .‬در آن ساعات فاجعهبار‪ ،‬رؤیای بزرگ او‬
 ‫سپاه پاسداران برای‬                                                                                               ‫كه سر راه تظاهركنندگان بودند‪ ،‬موضع گرفته بودند‪.‬‬
                                                              ‫در هم شكست و به عشق بی پایانش خیانت شد‪.‬‬                          ‫==‬
‫مبارزه با «بیحجابی»!‬
                                                                                                                  ‫در ژوئیه ‪ ،۱۹۸۰‬اندكی پس از ورودم به فرانسه‪ ،‬یكی‬
‫=پلمب فلّهای واحدهای صنفی در شهرهای مختلف‬
‫ادامه دارد و نیروهای انتظامی و «نیابتی» جمهوری اسلامی‬                                                             ‫از همكاران پیشینم در وزارت آبادانی و مسكن‪ ،‬كه در‬
‫نیز همچنان به اسم «امر به معروف» برخوردهای خشن‬
                                                                                                                  ‫سال ‪ ۱۹۷۸‬از فعالان جنبش انقلابی بود‪ ،‬اما بهزودی پس از‬
         ‫کلامی و فیزیکی علیه زنان را ادامه میدهند‪.‬‬
‫=هر روز زنان بیشتری در ایران با برداشتن حجاب‬                                                                      ‫سنجش هدفها و ویژگیهای آن جریان‪ ،‬همانند بسیاری دیگر‬
‫اجباری و بدون پوشش مورد نظر جمهوری اسلامی در‬
‫اماکن عمومی و خیابانها حاضر شده و بزرگترین نافرمانی‬                                                               ‫رهایش ساخته بود‪ ،‬شهادت شخصی و باورنكردنیش را از‬

         ‫مدنی سالهای اخیر در ایران را پیش میبرند‪.‬‬                     ‫شاه غمگین‬                                   ‫ماجراهای آن روز با من در میان نهاد‪:‬‬
‫=دادستان استان اصفهان از امضای تفاهمنامهی‬
‫سهجانبه میان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‪ ،‬دادگستری و‬    ‫از ‪ ۹‬سپتامبر (‪ ۱۷‬شهریور) هر كسی میكوشید درسی از‬           ‫پنجرههای آپارتمان مسكونی او مشرف به محل گذر‬
‫ستاد امر به معروف و نهی از منکر این استان برای برخورد‬
                                                        ‫آن رویداد بگیرد‪ .‬شاه كه از گسترش ابعاد لطمهای كه بهبار‬    ‫تظاهركنندگان بود‪ .‬او را بهوسیله یك گروه ماركسیست‬
                       ‫با «کشف حجاب» خبر داد‪.‬‬
                                                        ‫آمده بود‪ ،‬شمار قربانیان‪ ،‬و نفرتی كه برخی از او آشكار‬      ‫اسلامی با فلسطینیان مرتبط كرده بودند‪ .‬در آن روز دو‬
‫محدود ساختن فضای اجتماعی و سرکوب زنان و دختران به‬
‫بهانه «حجاب» از سوی جمهوری اسلامی ادامه دارد‪ .‬دهها‬      ‫ساخته بودند عمیقاً اندوهگین بود‪ ،‬اندك اندك در حالتی‬       ‫فلسطینی مسلح را نزدش فرستادند‪ .‬آن دو پشت پنجرهها‬
‫واحد صنفی طی روزهای گذشته در استانهای مختلف‬
‫پملب شدند و تفاهمنامه سهجانبه در اصفهان برای تشکیل‬      ‫تسلیمگونه فرو رفت‪ .‬انگار رویدادها دیگر به او مربوط‬        ‫قرار گرفتند و از آنجا نه فقط سربازان‪ ،‬بلكه تظاهركنندگان‬

   ‫«تیمهای برخورد با کشف حجاب» تشکیل شده است‪.‬‬           ‫نمیشد‪ .‬اگر واكنشی نشان میداد‪ ،‬بسیار دیر هنگام و بی‬        ‫را نیز هدف قرار دادند‪ .‬شلیك میكردند بدون آن كه‬
‫در ادامه برخوردهای سرکوبگرانه به بهانه «مبارزه‬
‫با بیحجابی» از سوی جمهوری اسلامی‪ ،‬پلمب فلّهای‬           ‫ارتباط با واقعیات بود و گاه شگفتانگیز به نظر میرسید‪.‬‬      ‫نشانهگیری كنند‪ .‬فقط میخواستند خون بهپا كنند و وضعی‬
‫واحدهای صنفی در شهرهای مختلف ادامه دارد‪ .‬نیروهای‬
‫انتظامی و «نیابتی» جمهوری اسلامی نیز همچنان به اسم‬                    ‫بازی را باخته بود‪.‬‬                          ‫ترمیمناپذیر بهوجود آورند‪ .‬بهگفته او‪ ،‬چند تن دیگر از‬
‫«امر به معروف» برخوردهای خشن کلامی و فیزیکی علیه‬
                                                        ‫فرماندهی ارتش به بازنگری خود پرداخت و «رویدادهای‬          ‫تیراندازان نیز از جاهای دیگر همین كار را كرده بودند‪.‬‬
                           ‫زنان را ادامه میدهند‪.‬‬                                                                                 ‫==‬
‫بر اساس گزارشها طی روز شنبه دوم اردیبهشتماه ‪۲۶‬‬          ‫میدان ژاله» را تجزیه و تحلیل كرد‪ .‬آنان به این نتیجه‬
‫واحد صنفی فقط در شهرستان جهرم در استان فارس پلمب‬
‫شدند‪ .‬همچنین یک مرکز مشاوره و روانشناسی در شهر‬          ‫رسیدند كه باید خود را با شرایط تازه‪ ،‬یعنی طغیانی كه یك‬    ‫چند روز پس از «جمعه سیاه»‪ ،‬شخصی بهنام «نصیریه»‬
‫رشت نیز به خاطر «عدم رعایت» حجاب اجباری پلمب شد‪.‬‬
‫دلیل پلمب این مرکز مشاوره و روانشناختی «برگزاری‬         ‫گروه كوچك حرفهای رهبریش میكنند‪ ،‬تطبیق دهند‪ .‬برخی‬          ‫كه به او آیتالله «علامه نوری» میگفتند‪ ،‬دستگیر شد‪ .‬در‬
‫کارگاههای آموزشی مختلط» عنوان شده و علی حیدرخواه‬
‫رئیس اداره نظارت بر اماکن عمومی فرماندهی انتظامی‬        ‫از نظامیان وضع را با انقلاب اكتبر روسیه مانند میدیدند كه‬  ‫خانه او چندین گذرنامه كشورهای عربی‪ ،‬مقادیر هنگفتی‬
‫گیلان گفت که این مرکز روانشناختی با برگزاری کلاس مختلط‬
‫سبب «عدم رعایت شئون اسلامی و ترویج بیحجابی» شده‬         ‫همین گونه بود‪ ،‬اما بعدها آن را قیام خلق نمایاندند‪ .‬شرایط‬  ‫پول و اسنادی كه آشكارا چگونگی طرحریزی آن توطئه را‬

                                       ‫است‪.‬‬             ‫و رویدادها را مورد بررسی و كنكاش قرار دادند‪.‬‬              ‫فاش میكرد‪ ،‬بهدست آمد‪ .‬ماجرا دسیسهای تمامعیار بود‪.‬‬
‫رئیس اداره نظارت بر اماکن عمومی فرماندهی انتظامی‬
‫گیلان افزود که در پی انتشار ویدئویی در فضای مجازی‬       ‫تیمسار علی نشاط فرمانده گارد شاهنشاهی پسفردای آن‬          ‫چندتایی از آن اسناد در روزنامهها چاپ شد‪ ،‬سپس آن‬
‫مبنی بر برپایی مراسم مختلط در این مرکز روانشناختی‪،‬‬
‫علاوه بر «پلمپ آنی این مرکز به دلیل عدم رعایت شئون‬      ‫روز به من گفت‪« :‬آنچه روی داده بسیار هولناك است‪ .‬اگر‬       ‫شخص را آزاد كردند‪ .‬مطبوعات نیز دیگر سكوت اختیار‬
‫اسلامی و ترویج بیحجابی»‪ ،‬متصدی ‪ ۴۴‬ساله آن نیز‬
‫بازداشت شد و با تشکیل پرونده در اختیار مرجع قضایی‬       ‫یكانهایی مناسبتر با وضعیت فرستاده بودند و اگر شرایط‪ ،‬از‬   ‫نمودند و كسی از علامه نوری سخنی نگفت تا آن كه پس از‬

                                   ‫قرار گرفت‪.‬‬           ‫پیش‪ ،‬بهتر ارزیابی شده بود‪ ،‬میشد خسارتها را محدود كرد‪.‬‬     ‫پیروزی انقلاب‪ ،‬باز بهسان قهرمانی نمایان شد‪ .‬او بهمناسبت‬

                                                        ‫اما فقط یك لحظه تصور كنید اگر تظاهركنندگان‪ ،‬بهارستان‬      ‫بیستمین سال آن رویداد‪ ،‬در روزنامههای دولتی تهران‪ ،‬با‬

                                                        ‫را كه مكان تاریخی مجلس و محلی سرشار از خاطرات و‬           ‫افتخار از نقش خود در ماجراهای آن روز شوم سخن گفت‪.‬‬

                                                        ‫نمادهاست‪ ،‬تسخیر میكردند‪ ،‬چه میشد؟ البته حكومت‬             ‫گزارش‪ ،‬هرگز چاپ نشد‪ .‬بعضی از سران ارتش از این كه‬

                                                        ‫انقلابی آنان‪ ،‬بیتردید فقط یك شوخی تلقی میشد‪ ،‬ولی‬          ‫اقرار كنند هفتاد تن از مردانشان را با آن وضع كشتهاند‪،‬‬

                                                        ‫ارتش ناگزیر میشد به آنجا حمله كند و بهارستان ناچار‬        ‫ناراحت بودند‪ .‬بر ماجرای علامه نوری بهدستور نخست‬

                                                        ‫خسارت میدید‪ .‬در خانه ملت (كاخ بهارستان را چنین‬            ‫وزیر سرپوش نهاده شد‪ ،‬زیرا او همچنان غرق در توهماتش‬

                                                        ‫میخواندند) خونریزی میشد و هرگز نمیتوانستیم این لكه‬        ‫میگفت نمیخواهد مخالفان ناراحت شوند و یا فراگرد آشتی‬

                                                                      ‫را بزداییم»‪.‬‬                                ‫ملی مختل گردد‪ .‬بهراستی چه فرصت گرانبهایی از دست‬

                                                        ‫اشتباه نمیكرد‪ .‬ارتشیان دریافته بودند‪ .‬روش رویارویی‬        ‫==‬                                          ‫رفت‪.‬‬

                                                                                ‫باید دگرگون میشد‪.‬‬                 ‫محمدرضا پهلوی پس از آن روز شوم‪ ،‬از نظر روانی‬
                                                                      ‫==‬

                                                        ‫از صبح روز ‪ ۹‬سپتامبر‪ ،‬نخست وزیر‪ ،‬بدون شك با تأیید‬         ‫متلاشی شد و در اندوهی ژرف فرو رفت‪ .‬ناگهان بهگونهای‬

                                                        ‫ضمنی شاه‪ ،‬كه او را رها كرده بود كه هرچه میخواهد‬           ‫تكاندهنده دریافت ــ یا دست كم دچار این تردید شد ــ كه‬

                                                        ‫بكند‪ ،‬به تشكیلات حكومت نظامی دستور داد دیگر در‬            ‫برگزیدن شریف امامی اشتباه محض بوده است‪ .‬و همچنین‬

                                                        ‫برابر تظاهركنندگان‪ ،‬واكنشی نشان ندهد‪ .‬از آن پس دیگر‬       ‫آگاه شد كه با مدیریت بسیار بدی با بحران برخورد شده‬

                                                        ‫هیچ یك از مقررات حكومت نظامی اجرا نمیشد‪ .‬كامیونهای‬        ‫است‪ .‬با این حال‪ ،‬حتی نمیتوانست عقبنشینی كند‪ ،‬زیرا‬

                                                        ‫سربازان‪ ،‬بی حركت سر چند چهارراه و در كنار میدانها‪ ،‬فقط‬    ‫دولت حتی هنوز به مجلسین معرفی نشده بود‪ .‬بنابراین‬

                                                        ‫برای دادن اطمینان خاطر به مردم‪ ،‬ایستاده بودند‪ .‬شریف‬       ‫عملا مسؤولیت همه چیز را برعهده گرفت و كوشید وانمود‬

                                                        ‫امامی‪ ،‬سپس دستوراتی را كه صادر كرده بود‪ ،‬بهاطلاع‬          ‫كند كه مهار اوضاع را در دست دارد‪ .‬بهویژه چیزی كه‬

                                                        ‫سركردگان تندرو و مخالفان رساند؛ آن هم فقط برای نمایش‬      ‫باعث فرو ریختن و بهراستی موجب انهدام روانیاش شد‪،‬‬

                                                        ‫حسن نیت خود‪ .‬با این كار بیمعنا‪ ،‬كه در هیأت وزیران‬         ‫آن بود كه درك نمیكرد چه عاملی موجب شده گروهی از‬

                                                        ‫تصویب نشده بود‪ ،‬و در نتیجه هیچكس هم اهمیتی به آن‬          ‫هموطنانش فریاد بزنند «مرگ بر شاه»‪ .‬از ساعت هشت‬

                                                        ‫نداد‪ ،‬او خود را از همه برگهای برندهای كه داشت محروم‬       ‫بعد از ظهر آن روز و فردایش‪ ،‬به هر كس او را میدید‪ ،‬تكرار‬

                                                        ‫كرد و به حد موجودی مطلقاً ضعیف‪ ،‬فرود آورد‪ .‬میگویند‬        ‫میكرد‪« :‬مگر من به آنها چه كرده بودم… مگر من به آنها‬

                                                        ‫سفیران آمریكا و انگلیس صمیمانه به او تبریك گفته بودند‪.‬‬        ‫چه كرده بودم؟»‪.‬‬

                                                        ‫(ادامه دارد)‬  ‫من این را كاملا باور میكنم‪.‬‬                 ‫ایران‪ ،‬یا دست كم تصوری كه او از ایران داشت‪ ،‬بزرگی آن‪،‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19