Page 19 - (کیهان لندن - سال سى و نهمـ شماره ۴۰۹ (دوره جديد
P. 19

‫صفحه‌‌‌‌‌‪‌1‌‌۹‬شماره‌‪1۸۷۵‬‬                                              ‫فدایی اسلام بعدا پول تهیه کرد و تپانچه خرید!‬     ‫در هر سالگرد‪ ،‬هیچکس یادآوری نکرده است؟» این‬
‫جمعه ‪ ۲۸‬آوریل تا پنجشنبه ‪ 4‬مه ‪۲0۲۳‬‬                           ‫بار دوم در ‪ ۲۰‬اسفند ‪ ۱۳۲۴‬بود که کسروی به دادگستری‬         ‫احساس و پرسشی است که قطعا بسیاری از ایرانیان در طرح‬
                                                             ‫احضار شده بود و در همانجا توسط دو برادر به نامهای‬
                             ‫اندیشمند بی پروا‬                ‫علیمحمد امامی و سیدحسین امامی به طرزی فجیع به‬                                   ‫آن با ناصر پاکدامن همزبانند‪.‬‬
‫در سال ‪ ۱۳۲۲‬حاج آقا حسین قمی که از بزرگان دنیای‬              ‫قتل رسید‪ .‬محمود هرمز در «ایران ما» مینویسد‪« :‬بدن‬          ‫نسبت به آثار و افکار کسروی و نیز نسبت به دلایل قتل او‬
‫تشیع در آن زمان بود به ایران آمد و از دولت خواست که‬          ‫کسروی پر از زخم گلوله و کارد بود‪ .‬تا آنجا که من توانستم‬   ‫نه در رژیم گذشته توجه شایان شد و نه گروههای مختلف‬
‫کشف حجاب اجباری نباشد‪ ،‬مدارس مختلط تعطیل شوند‪،‬‬                                                                         ‫سیاسی حساسیت ویژه نشان دادند‪ .‬به این دلیل میگویم‬
‫تعلیمات دینی به دروس دبستان و دبیرستان افزوده و دست‬
‫حوزه های علمیه باز گذاشته شود‪ .‬کسروی دو سال بعد گروه‬         ‫پیکر احمد کسروی و منشیاش حدادپور در صحن دادگستری‬
‫هایی را که دم از مبارزه با ارتجاع می زدند ولی از این سفر‬
‫استقبال کردند به باد انتقاد گرفت و خطاب به حزب توده‬          ‫بشمارم ‪ ۲۸‬زخم عمیق دیدم‪ .‬رودهها از شکافی که در سمت‬        ‫«حساسیت ویژه» زیرا احمد کسروی گذشته از نظرات‬
‫نوشت‪« :‬ما فراموش نکردهایم که هنگامی که آقا حسین قمی‬          ‫جلو و راست و پایین شکم وارد کرده بودند بیرون ریخته و‬      ‫افراطی که در برخی از زمینهها مانند کتابسوزی داشته و‬
‫را به آن ترتیب خاص برای تقویت ارتجاع به ایران میآوردند‬                                                                 ‫گذشته از «خودشیفتگی» و «دینآوری» که گذشت زمان‬
‫شما در روزنامه خود تجلیلی بیاندازه از او نمودید و او را‬             ‫گوشتهای قسمتی از صورت و بدن آویزان بود‪».‬‬           ‫نشان داد نه نیازی به آن است و نه جهان روی بدانسوی‬
‫«اولین شخصیت دینی» نامیدید… آیا این تقویت ارتجاع‬             ‫بعدها یکی از بلندپایگان دادگستری در مصاحبهای‬              ‫دارد‪ ،‬یکی از برجستهترین متفکران منتقد معاصر ایران است‪.‬‬
‫نیست؟ اگر شما این را نپذیرید من ناچار خواهم شد بگویم‬         ‫میگوید که هیچ مسجد و گورستانی جنازه احمد کسروی‬            ‫راستها همچنان به «مذهب رسمی ایران» در قانون‬
                                                             ‫را نمیپذیرفت‪ .‬سرانجام پیکر کسروی و حدادپور را «به محل‬     ‫اساسی چسبیدند و همچون زمان حیات کسروی در «کمپانی‬
                     ‫شما معنی ارتجاع را نمیدانید!»‬           ‫مرتفعی در میان کوهها برده در یک حفرهای که دو متر‬          ‫خیانت» با «ملایان دکاندار» همصدا شدند‪ .‬چپها نیز از‬
‫از قضای روزگار عین همین ماجرا در مورد آیتالله خمینی‬          ‫عمق داشته نزدیک یک درخت قرار داده و از روی جسد‬            ‫مباحث مهم و بنیادینی که کسروی مطرح میکرد‪ ،‬نه یک دنیا‬
‫تکرار شد که کتاب روشنگر «شیعیگری» را که علیه خرافات‬          ‫به بالا بدون سنگ لحد و غیره‪ ،‬سیمان ریختند و قبر وی هم‬
‫شیعیان نوشته شده در سال ‪« ۱۳۲۳‬آن کتاب ننگین با آن‬                                                                                             ‫بلکه چندین دنیا دور بودند!‬
‫اسم شرمآور که گویی با لغت جن نوشته شده» خواند و‬                                 ‫هیچگونه نشان و علامتی ندارد‪».‬‬          ‫پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به قدرت رسیدن اخلاف‬
                                                             ‫اینکه درباره این ترور چه گزارشهایی داده شد و چه‬           ‫نواب صفوی‪ ،‬بر حجم روایات پیرامون احمد کسروی افزوده‬
       ‫نویسندهاش را «یک نفر تبریزی بیسر و پا» نامید‪.‬‬         ‫مطالبی در روزنامههای آن دوران به چاپ رسید و چه‬            ‫شد‪ .‬ما در کتاب «قتل کسروی» با روایتهای مختلف از سوی‬
‫دانش و بیپروایی لازمه نقد است و کسروی از این هر‬              ‫دروغهایی بر زبان مسلمانان از جمله خود نواب صفوی‬           ‫موافقان و مخالفان او آشنا میشویم که «روایات حزباللهی»‬
‫دو بهرهای فراوان داشت تا جایی که دشمنان وی نیز بدان‬          ‫جاری شد‪ ،‬ماجرایی است خواندنی که میباید به خود کتاب‬        ‫در این میان جای خود را دارند‪ .‬برای نمونه از قول نواب‬
‫معترفند‪ .‬شاید امروز ایرانیان پس از بیست و سه سال‬                                                                       ‫صفوی میگویند‪« :‬آخرین دفعه که با کسروی گلاویز شدم در‬
‫حکومت ملا و آخوند و مذهب «شیعه جعفری اثنی عشری»‬                                                ‫مراجعه کرد‪.‬‬             ‫خیابان بود… من سعی داشتم که نه نعلینم از پایم در بیاید‬
‫که کسروی علیه خرافهپردازیهای آن بپا خاست و جان بر سر‬         ‫قاتلان کسروی همان روز دستگیر شده و به قتل اعتراف‬          ‫و نه عبایم از دوشم بیفتد… چون آخوندها معروف بودند‬
‫آن نهاد‪ ،‬اندیشه و آثار او را بهتر درک کنند‪ .‬به ویژه آنجا که‬  ‫کردند‪ .‬ولی با فشار روحانیت و «کمپانی خیانت» آزاد شدند‪.‬‬    ‫که نمیتوانند عبا و نعلین خودشان را جمع کنند»! البته این‬
‫میگوید‪« :‬ملایان سررشته داری [حکومت] را هم از آن خود‬          ‫عبدالحسین هژیر‪ ،‬وزیر دربار و نخست وزیر سابق که پس‬         ‫روایت جعلی است و نواب صفوی به شهادت خود احمد‬
‫میشمارند ولی سررشته داری نه کاری است که گروهی بی‬             ‫از قتل کسروی به گفته ایرج اسکندری معتقد بود که کسروی‬
                                                             ‫«مهدورالدم» و قتل او صحیح بوده و خود قاتل تشخیص‬                ‫کسروی در آن روز لباس آخوندی به تن نداشته است‪.‬‬
                 ‫سر و سامان به آن توانند برخاست!»‬            ‫میدهد که چه کسی مهدورالدم است‪ ،‬چهار سال بعد در‬            ‫ناصر پاکدامن با تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی ایران در‬
‫او ملایان را «مردمآزار» میدانست و میگفت‪« :‬این‬                ‫‪ ۱۳‬آبان ‪ ۱۳۲۸‬توسط سیدحسین امامی‪ ،‬یکی از قاتلان احمد‬       ‫دهه بیست از جمله رضاخانزدایی‪ ،‬شیوع خرافات‪ ،‬شرایط‬
‫مردمآزاری ملایان از آنجا برخاسته که یک کار «مشروعی»‬          ‫کسروی «مهدورالدم» شناخته شد و در مراسم عزاداری ماه‬        ‫زنان و وضعیت فجیع اقلیتهای دینی مانند یهودیان و‬
‫در زندگانی تودهای نمیدارند‪ :‬نه بافندهاند‪ ،‬نه ریسندهاند‪،‬‬      ‫محرم در مسجد سپهسالار به قتل رسید! قاتل که گویا آزادی‬     ‫بهاییان به تصویر موقعیتی میپردازد که از یکسو کسروی در‬
‫نه سازندهاند‪ ،‬نه کارندهاند‪ ،‬نه دوزندهاند‪ ،‬نه میخرند و‬        ‫پس از قتل کسروی به دهانش مزه کرده بود‪ ،‬همانجا دستگیر‬      ‫آن به بیان اندیشههای خود میپرداخت و از سوی دیگر‪ ،‬بیان‬
‫نه میفروشند‪ .‬یک جمله بگویم‪ :‬هیچکارهاند‪ .‬قانونها‬
‫نیز جایی برای ایشان در میان توده باز نکرده و کاری‬                   ‫شد و به فاصله چهار روز محاکمه و اعدام گشت‪.‬‬                          ‫همین اندیشهها به قتل وی انجامید‪.‬‬
‫به آنان نداده‪ .‬خودشان میگویند‪« :‬پیشوایان دینیم‬               ‫پس از قتل کسروی‪ ،‬آیتالله قمی در مورد قاتلان گفته بود‪:‬‬     ‫احمد کسروی دو بار مورد سوء قصد قرار گرفت‪ .‬یکبار خود‬
‫به مردم دین میآموزیم»‪ .‬ولی اینهم دروغ است‪.‬‬                   ‫«عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا‬    ‫نواب صفوی (سیدمجتبی میرلوحی) در روز ‪ ۸‬اردیبهشت‬
‫زیرا چیزهایی را که آنان میآموزند مردم خودشان از‬              ‫نداشته زیرا کسی که به پیغمبر (ص) و ائمه اطهار جسارت و‬     ‫‪ ۱۳۲۴‬در خیابان حشمتیه دو بار از پشت به کسروی شلیک‬
‫پیش میدانستند‪ .‬اینست چون کاری نمیدارند و بیکار‬                                                                         ‫کرد و چون گلوله سوم گیر کرد‪ ،‬با وی گلاویز شد‪ .‬کسروی‬
‫هم نمیتوانند نشست به مردمآزاری میپردازند‪».‬‬                            ‫هتاکی کند قتلش واجب و خونش هدر است‪».‬‬             ‫از این حمله جان به در برد‪ .‬البته نواب صفوی پیش از این‬
‫احمد کسروی با وجود دانش و قدرت تجزیه و تحلیل‪،‬‬                ‫قتل کسروی درواقع اعلام تشکیل جمعیت «فداییان اسلام»‬        ‫هم سه روز در مسیر عبور کسروی در پشت مسجد لالهزار‬
‫از عمق جامعه خرافی ایران غافل بود‪ .‬در نامههای او که‬          ‫بود تا چهل سال بعد با صدور فتوای قتل سلمان رشدی‪،‬‬          ‫کمین کرده بود تا با شمشیر وی را به قتل رساند که به دلیل‬
‫ضمیمه چاپ دوم همین کتاب هستند میبینیم که با چه‬               ‫بین تمامی قتلهایی که به دلیل بیان اندیشه و نقد انجام‬      ‫سرماخوردگی و در خانه ماندن وی موفق نمی شود! این‬
‫شور و امیدی از «دست به دست» گشتن کتابهایش و از‬               ‫میگیرد‪ ،‬پیوندی تاریخی برقرار سازد و ناشکیبایی دینی را به‬
‫افزایش «آزادگان» سخن میگوید‪ .‬حال آنکه جامعه ایران‬
‫همراه با کسانی که با ارتجاع به اصطلاح مبارزه میکردند و‬                    ‫خشنترین شکل ممکن به نمایش بگذارد‪.‬‬
‫با همکاری دولتیان یا همان «کمپانی خیانت» میرفت تا سه‬
‫دهه بعد به دامان «مردمآزاران هیچکاره» و «ملایان دکاندار»‬

              ‫در غلتد که فتوای قتل او را داده بودند!‬

 ‫*این کتابگزاری نخستین بار خرداد ‪ /۱۳۸۱‬مه ‪ ۲۰۰۲‬در‬
 ‫کیهان لندن چاپ شد و اکنون به مناسبت درگذشت ناصر‬
 ‫پاکدامن که یکشنبه سوم اردیبهشت ‪ ۱۴۰۲‬بر اثر ابتلا به‬
 ‫بیماری سرطان در سن ‪ ۹۱‬سالگی در بیمارستانی در پاریس‬

                       ‫درگذشت‪ ،‬بازنشر شده است‪.‬‬
 ‫*مقاله «سالهای موش صحرایی» سال ‪)۱۳۸۶( ۲۰۰۷‬‬
 ‫در کیهان لندن منتشر شده بود و «تکرار عادت به نام‬
 ‫سیاست» در‪ ۳‬آوریل‪( ۲۰۱۳‬فروردین ‪ )۹۲‬در همین رسانه‬

                                    ‫منتشر شد‪.‬‬
   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24