Page 38 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۴ (دوره جديد
P. 38
صفحه۳۸شماره1۸۸0
جمعه 1۲تا 1۸خردادماه 140۲خورشیدی
گفتگو با کلودیا یعقوبی نویسندهی کتاب «فرهنگ فراملی در
دیاسپورای ارامنه ایران»
کلودیا یعقوبی با نوشتن این کتاب خواستم که ِدین خودم را به ارمنیتباران =«بخش اعظم کتاب «فرهنگ فراملی در دیاسپورای
ایران ادا کنم و در برابر این حذف و برخورد کلیشهای حاکم ارامنه ایران» در مورد تاثیری است که نویسندگان و
زبان ارمنی در مدارس ارامنه ایران بعد از انقلاب پرداختهام. هنرمندان ارمنی ایرانی از فرهنگ جهانی پذیرفتهاند و این
فکر میکنم که این محدودیتها و موانع زیادی که آموزش نسبت به ارامنه بایستم. تاثیر را وارد آثارشان در ایران کردهاند .به علت مجاورت با
و پرورش در ایران کنونی و به ویژه در چند سال نخست بعد =شما در کتابتان به انزواگزینی فرهنگی اجتماعی فرهنگ ایران و زبان فارسی ،هنرمندان و نویسندگان ارمنی
از انقلاب به وجود آورد باعث تسلط کمتر ایرانیان ارمنی ارمنیان ایران بطور کلی و فعالین فرهنگی و هنری آنان هم فرهنگ ایرانی را جذب کردهاند و هم به دلیل گسترش
متعلق به نسل جدید بر زبان ارمنی شده است .به خوبی ارتباطات جهانی ،فرهنگ جهانی را درونی کردهاند و آن را
یادم است که آن زمان که من در دوره ابتدایی بودم در اشارههایی دارید .دلیل این امر را در چه میبینید؟ با فرهنگ ارمنی و ایرانی آمیختهاند و به این ترتیب ترکیبی
مدرسهمان ،در مقابله با این محدودیتها و موانع اعتصاب -بله ،معتقد هستم که این وضعیت ایجاد شده دوطرفه
کردیم و فعالین فرهنگی و نمایندگان ارمنی مجلس هم کمک است .هم خود اقلیت ارمنی با تاریخچه و هویت خاص فراملی به وجود آوردهاند».
کردند تا ما به هر حال در هفته بعد از اتمام دروس اصلی خودش در این میان نقش دارد وهم اکثریت جامعه و دکتر کلودیا یعقوبی استاد و هماهنگکننده برنامه
دو ساعت زبان ارمنی میخواندیم .هدف این بود که ما را از سیاستمداران که در این رابطه تلاش نکردهاند تا این فاصلهها مطالعات ایرانی دپارتمان آسیایی و خاورمیانه و مدیر مرکز
پُر شود و ارامنه در جریان اصلی جامعه ادغام شوند .یعنی مطالعات خاورمیانه و اسلام دانشگاه کارولینای شمالی
یادگیری زبان ارمنی دلسرد کنند. هرچند که ارامنه به یک معنا در ایران بومی هستند ولی پژوهشگر مسائل اقلیتهای قومی ،ملی ،نژادی و دگرباشان
=شما در کتابتان از ارامنه بومی و ارامنه مهاجر در از حق و حقوق مساوی با اکثریت مسلمان شیعه برخوردار اجتماعی و فرهنگی است .نابرابری جنسی -جنسیتی چه در
ایران صحبت میکنید .آیا پژوهش شما دربرگیرنده تمامی نیستند .پس از استقرار جمهوری اسلامی تازه تبعیص علیه ایران و چه در جامعه آمریکا از دیگر زمینههای مطالعات
این اجزاست و هنرمندان و فعالین فرهنگی ارمنی را که ارمینان به عنوان اقلیت قومی و مذهبی بیشتر شده است. اوست .وی چندین کتاب به انگلیسی منتشر کرده از جمله
خودشان و اجدادشان متعلق به نسلهای مختلف مهاجرت پیش از انقلاب هم -که البته شرایط خیلی بهتر بود -در کتاب «ازدواج موقت در ایران» و اخیراً هم کتاب «فرهنگ
مواردی تبعیض علیه ارمنیان وجود داشت .از جمله اینکه فراملی در دیاسپورای ارامنه ایران» از وی انتشار یافته است.
ارامنه به ایران هستند شامل میشود؟ ارامنه بالاتر از مقام معاونت وزیر نمیتوانستند ارتقاء یابند
-من دراین کتاب به تمامی هنرمندان و فعالین فرهنگی و یا اینکه هیچکدام از امرای ارتشی ارمنی نبودند .این به درباره این کتاب با وی گفتگو کردهایم.
صرف نظر از اینکه به چه بخش از ارامنه ایران بستگی دارند معنای تبعیض و نبود شرایط و امکانات مساوی برای همه =دکتر یعقوبی ،پروژه شما در این کتاب چیست؟
پرداخته ام .مثل ًا من به آزاد ماتیان نویسنده و شاعر که صرف نظر از تعلق دینی و قومیتی آنهاست .ولی گفتیم
از ارامنهای است که اجدادش از زمان شاه عباس به ایران که بعد از انقلاب این تبعیض بیشتر شده .یعنی ما ظاهراً -کار من تاریخ نیست و در این کتاب به تفصیل به تاریخ
کوچانده شدهاند ،پرداختهام؛ به لوریس چکناوریان که نسل هممیهن هستیم ولی از نظر قانونی و حق و حقوق برابر ارمینان ایران نپرداختهام .البته در مقدمهی کتاب با استفاده
دوم مهاجر از ترکیه به دنبال نسلکشی ارامنه در آنجاست. نیستم .در محل کار فرصتهای شغلی برای مسلمان و از کتاب «ساکن دو فرهنگ ،دیاسپورای ارمنی در ایران» اثر
من از ناسیونالیسم ارمنی او نوشتهام و هم از عشق عمیق ارمنیها برابر نیست .شهادت یک نفر ارمنی در دادگاه روبرت صفاریان و همچنین کتاب دکتر الیز ساناساریان،
وی به ایران و فرهنگ ایران و خلق اپراهایی مانند رستم و معادل نصف یک مسلمان است .دیه یک قربانی ارمنی آثار دکتر حوری بربریان ،و کتاب دکتر جیمز بری خلاصهای
سهراب .من از سونیا بالاسانیان نوشتهام که نقاش و نویسنده مسیحی نصف دیه یک قربانی مسلمان است .این اگر اسمش از تاریخ و زندگی اجتماعی و فرهنگی ارامنه را به دست
برجستهای است که در آمریکا به آفرینش هنری خود ادامه تبعیض نیست پس چیست! بنابراین وقتی میگویند که همه دادهام .در این مرور کلی من به کوچ اجباری ارامنه در زمان
میدهد .از لیلیت تریان مجسمهساز نوشتهام که او هم ما ایرانی هستیم واقعیت این تبعیض پوشیده میماند. شاه عباس و نیز درباره دیگر امواج مهاجرت ارمنیان در
اجدادش از مهاجران ارمنی اوایل قرن بیستم هستند .از مارکو =با وجود انزواگزینی نسبی ارامنه در ایران و محاورهی قرن بیستم نیز پرداختهام .اما تمرکز من در این کتاب بر آثار
گریگوریان نوشتهام که با اینکه خودش مهاجری از روسیه فرهنگی و هنری ارمنیان در ایران و تداوم آن در کشورهایی
بود ولی به عنوان یک هنرمند نقاش که در طول عمر خود آنها به زبان ارمنی ،شما در مصاحبهای اشاره به ضعف است که ارامنه ایران بعد از انقلاب و جنگ ایران و عراق به
به درجهای از ادغام فرهنگی در ایران رسید که آثار نقاشی تسلط نسل جوان ایرانی ارمنی بر زبان ارمنی داشتید .دلیل آنجا مهاجرت کردهاند .در این قسمت تمرکز من بر تاثیری
خاصی از کاهگل و یا سنگ خلق کرد که به شدت رنگ و است که کنشگران فرهنگی ،هنرمندان و نویسندگان ارمنی
بوی ایرانی دارد؛ او در عین حال به هویت ارمنی خود هم این را در چه میدانید؟ ایران از فرهنگ ارمنی ،ایرانی و جهانی پذیرفتهاند و در آثار
-من در بخشی از این کتاب در مورد مشکلات تدریس
بسیار میبالید .از آراپیک باغداساریان هم نوشتهام خود سنتزی فراملی از اینها ارائه دادهاند.
=چه دلایلی شما را به نوشتن این کتاب برانگیخت؟
-مانند هر ایرانی ،من از کودکی که در زمان جنگ ایران
و عراق بود ،خاطراتی دارم و جنگ تاثیر عمیق روانی بر
روح و روان من گذاشته و مانند بسیاری دیگر موجب
یک نوع ضربه روحی شده است .همین امر و نیز به دلیل
شرکت در نشستی در یکی از کنفرانسهای ایرانشناسی
در سال ۲۰۱۸که درباره جنگ ایران و عراق بود ،من باید
تحقیقاتی میکردم .در جریان این تحقیقات متوجه شدم
که اکثریت قاطع کسانی که دربارهی شرکت ارامنه در جنگ
نوشتهاند خود ارامنه هستند .دیگر آنکه دیدم گرایشی
وجود دارد که میخواهند همه شرکتکنندگان در جنگ را
زیر علم شیعه جا بدهند .انگیزهی دیگرم این بود که متوجه
شدم وقتی صحبت از نویسندگان ایرانی میشود ،معمولاً
شامل نویسندگان ایرانی ارمنی که حتی به زبان فارسی هم
نوشتهاند و مینویسند نیست.
به هر حال به این دلایل حس کردم که اگر خود ارامنه
دست به کار نشوند کسی دیگر ظاهراً این کار را نمیکند.