Page 36 - (کیهان لندن - سال سى و چهلم ـ شماره ۴۱۸ (دوره جديد
P. 36
صفحه۳۶شماره۱۸۸۴
جمعه ۹تا 1۵تیرماه 140۲خورشیدی
سهم اعراب از دموکراسی به اندازه محرومیت آنها از آزادی!
= ما در دوران سیاه عثمانی ،وابستگانی بدون
موجودیت مستقل و راکد و ساکت و فرمانبردار سلطهی
خافتی عقیم بودیم که ۴۰۰سال ادامه داشت .تا اینکه
امپراتوری عثمانی متزلزل و به هدفی برای غرب تبدیل شد
تا در جنگ جهانی به آن حملهور شوند و داراییهایش
را تقسیم کنند و آن را به ابزار و بازار برای تولیدات خود
محدود نمایند.
=در مورد نیروهای جوان عرب ،یعنی نخبگان فکری
و سیاسی که خواهان مدرنیزاسیون ،آزادی و دموکراسی
هستند ،آنها کام ًا از قدرت کنار گذاشته شدهاند و سلطه
حاکم جامعه را در باتاق گذشته نگه داشته و مردم عرب
را وادار کردهاند که آزادی و دموکراسی و عدالت را تنها به
عنوان یک آرمان و رویایی نه برای امروز بلکه برای آینده
نامعلوم در سر بپرورانند.
= ما نتوانستهایم دولت مدنی تاسیس کنیم .ما
نتوانستیم دموکراسی را نهادینه کنیم .ما نتوانستیم آزادیها
را حفظ کنیم .ما نتوانستیم مردم خود را با گفتمانهای
انسانی آشنا کنیم ،پس سزاوار اینهمه مکافات هستیم.
پرچم جمهوری اسامی ایران در دست اعضای حزبالله در جریان اعتراض در مرز لبنان و اسرائیل ۱۴ ،مه ( ۲۰۲۱آسوشیتدپرس) نصر الصایغ (علی الطریق) – صد سال گذشت و سهم
عربها از دموکراسی همواره به اندازه محرومیت آنها از
یافتند ،ضرورت اطاعت از حاکمان را به ارث بردند و غرب همراه با حکومتهای عقبمانده به یک اندازه به مردم این آزادی بوده است؛ یک قرن از قباحت و زشتی که در آن
که این جوامع را آمادهی آزادی نمیدانست ،ما را مجبور به کشورها اجازه داشتن آزادی به مفهوم واقعی را نخواهند داد. فرقهگرایی ،تعصبات دینی ،دیکتاتوری و فساد در جوامع
پس شما در کشورهای عربی رؤیای دموکراسی و آزادی در عربی ریشه دوانده و از کرانه مدیترانه تا خلیج فارس
پذیرش سلطه کرد. سر نداشته باشید که عین این است که بخواهید در حلب حکمفرما بود ،گذشت .قرنی که صدای ظلم و ستم،
این از غرب و رفتاری که در دوره انقیاد پس از امپراتوری موجودیتهای اجتماعی را در قلعه های سکوت مردم
غوره پیدا کنید! محبوس کرده و جوامع را در پوچگرایی به منبرهایی تبدیل
و خلافت عثمانی با ما داشت. ما در دوران سیاه عثمانی ،وابستگانی بدون موجودیت کرده بود که بر آن تنها فضایل قدرت حاکم تبلیغ میشد.
در مورد نیروهای جوان عرب ،یعنی نخبگان فکری و مستقل و راکد و ساکت و فرمانبردار سلطهی خلافتی عقیم صد سال است که حکام عرب درگیر قدرت و درآمدهای
سیاسی که خواهان مدرنیزاسیون ،آزادی و دموکراسی بودیم که ۴۰۰سال ادامه داشت .تا اینکه امپراتوری عثمانی حاصل از آن و تلاش برای کاهش دادن نیروهای جامعه
هستند ،آنها کاملاً از قدرت کنار گذاشته شدهاند و سلطه متزلزل و به هدفی برای غرب تبدیل شد تا در جنگ جهانی
حاکم جامعه را در باتلاق گذشته نگه داشته و مردم عرب به آن حملهور شوند و داراییهایش را تقسیم کنند و آن را مدنی هستند.
را وادار کردهاند که آزادی و دموکراسی و عدالت را تنها به پرسشی که مطرح است اینکه چرا سهم ما از دموکراسی
عنوان یک آرمان و رویایی نه برای امروز بلکه برای آینده به ابزار و بازار برای تولیدات خود محدود نمایند. اینقدر ناچیز بوده و چرا به قهقرا و واپسگرایی تا مرز
در این میان ،ما عربها که در فرایند از هم پاشیدن
نامعلوم در سر بپرورانند. عثمانی فرصت استقلال یافتیم تنها به مصرفکننده و نابودی رسیدهایم؟
استعمار فرانسه با دوگانهگرایی فرقهای کمر موجودیت وابسته تبدیل شدیم .پیش از آن هیچ دولتی برای عربها در جهان عرب در حال حاضر فاقد هرگونه وزن سیاسی در
نهادی به نام دموکراسی را در سوریه شکست و سوریه را «قلمرو» امپراتوری عثمانی وجود نداشت .خلافت اسلامی جهان است و اگر نفت نمیبود ،اعراب در آستانه گدایی
با هدف تقسیم به چهار کشور کوچک فرقهای ویران کرد. عثمانی عربها را بیحس و تخدیر کرده بود و دین افیونی قرار میگرفتند .هماکنون نیز جمعیت بزرگی از عربها
غرب در عمل دشمن دموکراسی و آزادی برای کشورها بر همه چیز غالب بود و اگر به فقر توجه میشد ،به عنوان در حال گدایی هستند :لبنان در صدر فهرست قرار دارد؛
خاورمیانه بود و هنوز هم هست .پیشرفت غرب مستلزم نوعی عذاب و آزمون الهی محسوب میشد و نه محصول سودان نیز همینطور؛ مصر مستأصل و نیازمند کمک گرفتن
نگه داشتن عربها ،آفریقاییها و برخی دیگر در از دیگران است؛ سوریه در باتلاق بدبختی فرو رفته؛ عراق
خاورمیانه به عنوان بازاری برای مصرف است که از ماهیت غارت و ثروتاندوزی خلافت اسلامی. بسیار ثروتمند ورشکسته و گرسنه شده؛ لیبی غرق در خون
سرمایهداری لیبرالیسم تبعیت میکند زیرا هیچ نوع آشتی سلطان عثمانی خدای روی زمین ما بود و مجمعی متشکل غارت گشته؛ تونس از ورشگستگی رنج میبرد و به دنبال
بین «فرقهگرایی» و «دولت» وجود ندارد .هیچ امکانی برای از نهادهای سلطه و ارتش و روحانیت حامی او بودند .پنج کسی است که وام و کمکی به آن دهد .در آنسو اما امارات
موفقیت دموکراسی در پرتو تقسیمات اجتماعی ،قبیلهای، قرن «دولت» عثمانی چیزی جز اقتدار و اقتصاد مبتنی بر متحده عربی که نفتخیز و بسیار مرفه است به شدت
فرقهای ،نژادی و غیره که غرب نسخه آن را برای جوامع ما جمعآوری مالیات نبود و اگر غرب ما را از دست آن خلاص از آزادی میترسد در حالی که دموکراسی بدون آزادی نه
نمیکرد شاید خلافت عثمانی همچنان میماند .پس از آن،
پیچیده و میپیچد ،وجود ندارد. غرب دست روی خود ما گذاشت و ما را متفرق کرد .ما به ممکن و نه موجود است!
بنابراین ،ایده ساختن دولت [مدرن] بر پایههای اجتماعی آیا ناممکن بودن دموکراسی در لبنان و جهان عرب به
سالم وجود نداشت و نهادهایی جایگزین آن شدند که بذر موجوداتی تبدیل شدهایم که قبلا وجود نداشتند. دلایل ساختاری یا بر اثر عملکردهای دیکتاتوری ،ظلم
خشونت را در ساختار خود دارند .آنچه امروز در کشورهای در پرتو این تغییر جهانی ،موجودیتها بر اساس تمایلات نظامیهای حاکم و سیاستهای غرب است که همواره
عربی بحرانزده شاهد هستیم ،نتیجه انباشت سیاستهای استعمار سلطهجو متولد شدند و مردم و کشورها از هم شعار آزادی سر داده و دموکراسی را موعظه میکند اما
فقرپرور و یا استقلال و بی توجهی نیست ،بلکه بحرانهای در مماشات با حاکمان مستبد نظامی و نفتی ما را سرکوب
ناشی از فروپاشی بافت اجتماعی آنهاست .لبنان ،مدل پاشیدند.
تقسیمات غیراقتصادی است .جنگهای فرقهای در لبنان «متفکران» غربی مدعی شدند که شرایط جوامع عرب برای میکند؟
توسط یک دولت خارجی نزدیک و چند دولت غربی ساختن ساختار دولتی به سبک غرب که تحت مدیریت و خلاصه بگویم :آزادی و دموکراسی از سوی غرب اعطا
قدرت موازین نظامی و اقتصادی باشد مهیا و مساعد نیست. نخواهد شد و قدرتهای به ظاهر دموکراسیخواه غرب
حمایت میشود. دولتهای عربی که از اقیانوس تا خلیج فارس گسترش