Page 48 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۲۰ (دوره جديد
P. 48
غیرممکن است». روز بعد ،موسوی به «پارلمان» نویسندگان و شاعران صفحه48شماره188۶
=اما آیا فکر میکنید که شاعران اسرائیل در سال ٢٠٢٣ اسرائیلی میپیوندد که بطور منظم در یک کافه کوچک جمعه ۲۳تا ۲۹تیرماه 140۲خورشیدی
نقش اجتماعی خود را ایفا میکنند؟ آیا پیانوی خود را در تلآویو جمع میشوند .از جمله ناشر کتاب اشعار او با
ترجمه عبری ،موشه مناشف ،و رونی سامک شاعر .سامک موسیقی مخالف جمهوری اسلامی همکاری کرده و
میخانه میگذارند؟ با موسوی در سال ٢٠١٨در یک جشنواره شعر در پالما د به شاگردانش دستور داده که چخوف را بخوانند! آنهم در
سامک رونى« :بله ،من فکر میکنم چنین است».
مهدی موسوی شبى ،در گذرگاهی کوچک در تل آویو ،در مایورکا دیدار داشت. حالی که نوشتههای چخوف در ایران ممنوع نیست!
هفته کتاب عبری ،اشعاری را با صدای رسا و نمایشی خود رونی سامک مىگوید« :شاعر ایدهآل کسی است که واقعا آنها چه میخواستند؟ «فکر میکنم آنها از ما
خواند .به نظر میرسید رهگذران غافلگیر شدهاند ،برخی از پیانوی خود را فقط در سالن کنسرت نگذارد ،بلکه در
آنها لبخند میزدند .یک خانم ایستاد تا بپرسد به چه زبانی میخانه نیز بنوازد زیرا اینجاست که مردم نه برای شنیدن میترسیدند».
اگر میخواستید نسل جوان را تغییر دهید ،شاید دولت
صحبت میکند. کنسرت ،بلکه برای بوی باروت میآیند». درواقع بزرگترین طرفدار شما میبود ،زیرا ظاهراً آنها معتقد
یک جوان ایرانی که چندی پیش به اسرائیل مهاجرت کرده سامک پیشبینى مىکند« :به نظر من ،پیشرفت واقعی
بود به من میگوید« :مهدی موسوی را همه میشناسند .او مهدى هنوز در راه است .او بالای آن پیانو ،تابلویی آویزان بودند که شما چنین توانایی را دارید!
اشعار چند آهنگ بسیار معروف شاهین نجفی را نوشته خواهد کرد« :به من شلیک نکن ،من فقط نوازنده پیانو وقتی با ترس از خواب بیدار شدم و از خودم وحشت
است ».اشارهای به خواننده فعال و محبوب و تبعیدی هستم ».اما وى آنجاست زیرا میداند که اینجا مکان واقعی
ایرانی که آثار مهدی را به موسیقی رساند و به شهرت این اوست :اینکه شما باید شعرتان را به مکانهایی ببرید که مردم داشتم دیوانه شدم
در آنجا هستند و حتی املای کلمه شعر را هم بلد نیستند!» و اکنون دیوانهتر شدهام
شاعر کمک کرد. بعد از اوین همه چیز عوض شد .ترس همراه همیشگی
موسوی دهها عکس از جوانانی که روی بدنشان ابیاتى از =میتوانى یک مثال بزنی؟
اشعار او را خالکوبی کردهاند نشان میدهد .وى میگوید: او شد.
«گاهی به حساب اینستاگرام جوانان ایرانی که در تظاهرات سامک مىگوید :مهدی مینویسد :به او گفتم /لباس قرمزت موسوی اعتراف میکند« :من همیشه میترسم ،آدم
کشته شدهاند میرود و متوجه میشود که آنها شعرهای او را نپوش /ما کمونیست نیستیم /به او گفتم /:لباس سیاهت قویای نیستم .بعد از اوین روزهای خیلی بدی را پشت سر
را نپوش /ما آنارشیست نیستیم /به او گفتم /:آن لباس سبزت گذاشتم .هروقت باد در را تکان میداد نمیتوانستم نفس
را کمی قبل از آن پست کردهاند». را بپوش /ما یاغی نیستیم /به او گفتم /:در این مملکت/
موسوى به پرسش یکی از حاضران که مىگوید «چطور فقط مردم برهنه /در خطر بازداشت نیستند /سپس آمدند/ بکشم .اگر کسی در را میزد ،نمیتوانستم در را باز کنم».
با اینهمه حساسیت از زندان جان سالم به در بردی؟» پاسخ و ما را سنگ زدند /اولین سنگ را کسی پرتاب کرد /که او یکبار به همراه فاطمه اختصاری که همزمان با موسوی
مىدهد« :زندان در نهایت میگذرد .کار سخت زمانی است لباس او یادم نمیآید /آخرین سنگ را کسی پرتاب کرد /کسی از زندان آزاد شده بود به ملاقات یکی از دوستانش– مهناز
که بیرون میروید و تمام این آسیبها در طول سالها ظاهر که شک ندارد /سنگ پرتاب میکند /بازداشت نمیشود». محمدی– کارگردان فعال سینما رفت .وقتی به ماشین کوچک
سامک ادامه میدهد« :تبدیل کمد لباس زنانه به نماد اختصارى برگشتند ،متوجه شدند که شیشهها شکسته شده
میشوند». یک شعر اعتراضی بسیار قدرتمند است .مهدی این شعر را است« :ما ترسیدیم .نمیتوانم بگویم که نمیترسیدم .نه
تقریباً دو سال پس از آزادی با وثیقه از اوین ،موسوی به نه به عنوان استعاره ،بلکه به شکل یک عکس مینویسد، از مرگ -از شکنجه .زمانی که در زندان بودم و چشمبند
اتهام «توهین به مقدسات» به ٩سال زندان محکوم شد. تصویری از واقعیتی که وجود دارد .بین امر شاعرانه و داشتم ،کنارم میآمدند و در گوشم زمزمه میکردند« :به
فاطمه اختصاری که با او دستگیر و زندانی شد به ۱۱سال و امر سیاسی حتی یک میلیمتر فاصله نیست .این یکی از مادرت تجاوز میکنم ،به خواهرت تجاوز میکنم» و با
نیم حبس محکوم شد .این دو همچنین به گناه دست دادن بهترین شعرهای اعتراضی است که میشناسم ،و به من اجازه
با جنس مخالف و دست دادن با یکدیگر به ٩٩ضربه شلاق میدهد متواضع نباشم و بگویم که من چند مایل در آن جزئیات .جزئیات وحشتناک!»
از سوی دیگر ،وى میگوید که از اوین بازگشته و در
نیز محکوم شدند. قلمرو طواف کردهام». مخالفت با رژیم احساس قدرت بیشتری کرده است« :دیگر
یک روز صبح در آذرماه ،۱۳۹۴موسوی در حالی که در رونى سامک آثار موسوی را مصداق بارز شعر اعتراضی نمیترسیدم .قبل از آن چیزی برای از دست دادن داشتم ،بعد
انتظار درخواست تجدید نظر برای حکماش بود ،با خانواده میداند که با برتولت برشت گفتگو میکند« :من مثال
خود وداع کرد و خانه خود را ترک نمود .پدر و مادرش گریه دیگری برای شما میزنم .همه روشنفکران در روسیه از آن -هیچ چیز!»
کردند .شاید فهمیدند وی همراه با اختصاری قصد ترک وطن نوارهای ضبط شده خواننده معترض ،ولادیمیر ویسوتسکی مىپرسم :بنابراین از یکطرف هر ضربهای إیجاد اضطراب
را دارد .آنها با عبور از کشور به سمت مرز عراق حرکت را داشتند .اما عجیب است که اولین باری که آهنگهای او مىکرد،اماازطرفدیگرترسخودراازرژیمازدستمیدادید؟
کردند .قاچاقچیان منتظر آن دو بودند و از آنجا که افرادی از رادیو رسمی اتحاد جماهیر شوروی شنیده شد ،در یک «آرى .این یک پارادوکس است ،اما واقعیت دارد .زیرا یک
شناخته شده بودند ،خود را به شکل یک زوج کُرد درآوردند. پخش زنده از یک سفینه فضایی بود ،زمانی که فضانوردان چیز بدن شما را درگیر میکند که ضعیف است ولی همزمان
آنها بجز یک جعبه کلوچه ،هدیهای برای خانواده خیالی به کاست او در پسزمینه گوش میدادند .مهدى در فضا محدودیتهای زیادی دارد .اما در آگاهی خود آزاد هستید.
خود در کردستان چیزی با خود نبردند .موسوی یک اسکناس زندگی نمیکند .او میداند که انتشار چنین شعری او را به آنها میتوانند بدن شما را شکنجه کنند ،اما روح شما آزاد
با امضای «عشقی از گذشته» داشت ،تنها یادگارى از زندگی زندان میاندازد و اکنون مبارزه آغاز میشود .چگونه آن را
سابقاش .اما به او گفته شد که باید از ش ّر آن خلاص شود. منتشر کنیم؟ چه باید کرد؟ از یکطرف ،میخواهد حرف خود میماند».
شب ،آن دو با قاچاقچی به کوهها رفتند .در حالی که را بگوید .از سوی دیگر ،میداند که اگر دهانش را باز کند، از شهر قدیمی اورشلیم دیدن میکنیم .موسوی عکس گرفته
راه میرفتند ،قاچاقچی ناگهان برگشت و به آنها گفت :ما زبانش را میبرند .چیز دیگری وجود دارد که او در اینجا است .خواندن شعری به فارسی در پسزمینه دیوار غربی.
در خاک عراق هستیم .آن دو یکدیگر را در آغوش گرفتند به شما نمیگوید .اتفاقی که اخیراً برای سلمان رشدی افتاد یک جوان آمریکایی -ایرانی با هیجان به سوی او میآید.
و بیصدا به راه افتادند .از عراق به ترکیه رسیدند و حدود که بعد از گذشت ٣۵سال از صدور فتواى مرگ او ،سال موسوی درواقع تحت تاثیر دیوار ندبه ،کلیسای مزار
یک سال در آنجا زندگی کردند تا اینکه با کمک سازمانی گذشته روی صحنه در نیویورک مورد حمله قرار گرفت و با مقدس یا حرمالشریف (کوه معبد) قرار نمى گیرد .او میگوید
به نام «شبکه بینالمللی شهرهای پناهجویان» به لیلهامر در ضرب چاقو یک چشمش را از دست داد .پس از آنکه فکر که ایمان مذهبیاش را در نوجوانی از دست داده است.
میکردیم همه چیز تمام شده است! هنرمندان تبعیدی مانند ادیان عمدتاً به عنوان داستان مورد توجه قرار میگیرند.
نروژ رسیدند. مهدی همچنان در ترس بسر مىبرند و وحشت در زندگی وى میگوید« :بسیاری از مردم در ایران اعتقاد ندارند یا
قبل از جدایی از موسوی ،میپرسم که آیا در نگاهی به روزهشان را در ماه رمضان قطع کردهاند ،زیرا حکومت هر
گذشته ،با توجه به هزینههای سنگینی که پرداخته ،ممکن آنها اضافهکارى مىکند». رفتارى را به نام دین انجام میدهد .من فکر میکردم که
بود کارها را به گونهای دیگر انجام میداد؟ بدون لحظهای = آیا در اسرائیل شعری وجود دارد که به این سطح از
نسل جوان در اسرائیل کمتر مذهبی خواهد بود».
تردید پاسخ داد… شجاعت نزدیک شود؟ در عرض دو روز از مراکز اصلی چهار مذهب بازدید
رونی سامک میگوید« :از آنجا که در اینجا ،حداقل، میکند ،اما به نظر میرسد که شور مذهبی تنها زمانی در
*منبع :روزنامه هاآرتص هیچکس ،یعنی هیچ یهودی ،تا کنون به خاطر خطی که چشمانش میدرخشد که در غرفه پر سر و صدای فلافل
نوشتهاند زندانی نشده است ،اندازهگیری میزان شجاعت در تل آویو مینشیند و از کارگاههای شعر خود در ایران
*نویسنده :ایتای ماشیاخ صحبت میکند .برنامه شلوغ ،کمخوابی ،پروازهای شبانه و
بازداشت سه ساعته در فرودگاه بن گوریون با وجود مجوزی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن که داشت– هیچکدام در چهره او مشخص نیست زیرا با شور
و شوق پسرانه دلتنگ میشود .نان پیتایى که در دست دارد
سرد شده اما خودش به کارگاههای نویسندگی در مشهد
و جلسات زیرزمینی در آپارتمانش در تهران بازگشته است.