Page 19 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۰ (دوره جديد
P. 19
صفحه1۹شماره1۹0۶ میکنند ،دکتر و روانشناس دارند و ضمن موسیقیدرمانی وضعش هم خوب شد .یک همخدمتی هم داشتم
جمعه 1تا پنجشنبه ۷دسامبر ۲0۲۳ حتی اجازه نمیدهند معتاد سیگار بکشد ،نیکوتین بدن که زمان سربازی چون پدرش مصرفکننده بود تریاک تلخ را
معتادان را با قرص جایگزین میکنند ،مشاوره گروهی مثل آدامس میجوید .اسفند امسال بیستمین سالیست که
مواد .پسر و دخترهای ایرانی اولین تجربههای مصرف را دارند و بعد از ترک ،افراد در جلسات گروهی روانکاو پاکی را جشن میگیرد .حتی قرص استامینوفن هم نخورده.
در پارک یا مهمانی دارند .بنا به طبیعتشان میخواهند شرکت میکنند ،هرچند هزینه کمپهای دولتی چندان ۱۶سال هم ترک سیگار دارد و الان یکی از بزرگان انای
کارهای گروهی را تجربه کنند ،نبود امکانات تفریحی رایگان ارزان نیست ولی قیمت کمپهای خصوصی تا حدودی ایران شده .تولیدکننده است ،درس خواند و دکترا گرفت».
و سالم مثل زمین بازی ،سرآغاز تجربه بچههاست .دخترهای
همنسل ما و دهه ۶۰حتی ۷۰گرایش و مصرف مواد را تابو بالاتر است .در این کمپها برخلاف بیمارستانهای این شهروند در ادامه میافزاید« :گفتم یکی دو مورد هم از
میدانستند ولی الان دختر و پسر همرده هم دارند پیش اعصاب و روان به هیچ عنوان متادوندرمانی رایج نیست ترک اعتیادهای موفق را در گزارشتان بنویسید».
در حالی که سیگار کشیدن در این بیمارستانها آزاد است
میروند». و متادون روش غلطی است که بدتر معتادان را به خود یک بانوی خانهدار ساکن تهران که میگوید برادر
یک مهندس معمار ۵۱ساله هم میگوید« :فکر کنید وابسته میکند و قطع یکباره آن ممکن است به مرگ و خدمتکارش در یکی از کمپهای ترک اعتیاد نگهداری
خواهرزاده ۲۱ساله من ،پریشب با دوستش در خانه مادرم میشود به بحث ما میپیوندد« :هر روز از طرف کمپ به
عرق خورده و مسموم شده بودند .امروز رفتم با او صحبت اوردز فرد منجر شود». خانوادهاش زنگ میزنند که بیایید مریضتان را ببرید ،گویا
کردم و گفتم من همیشه در خانه دارم اگر خودت خواستی یک راننده ۵۰ساله اهل گرمسارهم به ماجرایهمخدمتی او را در خیابان دستگیر کرده و به کمپ ترک اعتیاد فرستاده
بخری لااقل به ساقی خودم زنگ بزن که ۲۰سال است خود اشاره میکند که گهگاه مواد مخدر مصرف میکرد .وی بودند ،خانواده او سالها برای ترک اعتیاد به او کمک کرده
او را میشناسم .من خودم تابوشکن فامیل بودم .خواهرم میگوید «او هنوز ازدواج نکرده و وبا پدر و مادرش زندگی اما دوران ترک او به یک ماه نمیکشید و او دوباره مواد
را به مهمانیها میبردم ،با هم مشروب میخوردیم .اگر میکند و روی مخ پیرمرد پیرزن راه میرود .هم خودش را مصرف میکرد .حالا خانوادهاش میگویند خسته شدهاند و
سیگار میخواست از خودم میگرفت تا ازدواج کرد .آنموقع اذیت میکند هم آنها را .من و دوستانم داریم روی او کار رهایش کردهاند .خدمتکار ما از برادرش خبری ندارد چون
همه نسبت بهم موضع بسیار منفی داشتند ولی تنها راه
نجات نوجوان همراهی است ولی والدین ایرانی کمتر وقت میکنیم تا هدف و انگیزه پیدا کند». نمیخواهد از او خبری بگیرد».
میگذارند و از درک خواستههای نسل « ِزد» عقب مانده یک خانم آموزگار منتقد هم که به یاد دارد در سال ۸۷ او که در این سالها شاهد تجربههای متعدد ترک اعتیاد
اند .نسلی بسیار جسور و شجاع که حکومت با آنها مشکل رئیس پلیس تهران گفته بود اگر کسی اراده کند به پیدا برادر خدمتکارش بوده ادامه میدهد« :در بیشتر این
دارد ،خانوادهها هم با بسیاری از آنها بر سر مواد مخدر کردن مواد ظرف حداکثر ۲۰دقیقه به او میرسد معتقد کمپهای ترک اعتیاد که زیر نظر بهزیستی اداره میشوند
است روشهای فروش در ژانرهای مختلف جریان دارد: با بیماران بسیار خشن برخورد میکنند ،هیچ داروی خاصی
چالش دارند». «تابستان گذشته با یکی از دوستانم میرفتیم .هندوانه در برای معتادان تجویز نمیکنند ،مگر اینکه فرد معتاد ،رو
او اضافه میکند« :در نوجوانی ما که نسل پدران امروز خیابان اصلی و جاده بین ۸تا ۱۰هزار تومان بود ،یکجای به مرگ یا در شرایط تشنج باشد .معتادان در اتاقهایی
باشد ناگهان شیشه و کراک آمد که بدون بو و فقط با یک کم رفت و آمد یک وانتی هندوانه بود .رفتم از او بخرم به شکل گروهی نگهداری میشوند ،پرستاران این مراکز،
فندک و دو تا سنجاق (کراک) یا پایپ و فندک استعمال که او هم یک فروشی بکند .گفت کیلویی ۱۵تومن! آمدم افرادی غیرمتخصص هستند که با معتادان با خشونت
میشد .بعدتر موادی وارد بازار شد به اسم بونزای و نخ که داخل ماشین برای دوستم تعریف کردم؛ خندید گفت این رفتار میکنند ،حتی کلینیکهای خصوصی ترک اعتیاد
مصرف راحتتر و مخربتری دارد .تعریفش را از جوانها کاسبه .افرادی مثل تو رو دک میکنند که به مشتری جنس هم وضعیت مناسبی ندارند ،درواقع خانههایی هستند با
شنیدهام که هر کس به سراغ این مواد رفته از آنجا مستقیم بفروشند ،پلیس هم مسئول جمعآوری هندوانهفروش فضاهای محدود ،بدون داشتن فضای باز که معتادان را
به خیابان و بعد سفر آخرت رفته! زمان ما نوجوان در اتاق داخل اتاقی همراه با یک تلویزیون نگه میدارند ،مثل
مواد میکشید و خانواده فکر میکردند دارد درس میخواد نیست». زندان؛ در این کلینیکها از پزشک خبری نیست ،گاه از
یا موزیک گوش میدهد .پدرمادرها اغلب متوجه چرت زدن او اضافه میکند« :وقتی مثل هلند جایی برای این کار بیرون کلینیک ،پزشکی برای بررسی وضعیت معتادان
جوانشان نمیشدند یا نمیتوانستند چیزی را ثابت کنند چون نباشد و نوجوانان ،فضاهای عمومی رایگان فرهنگی ورزشی به این کلینیک مراجعه میکند ولی معدود کلینیکهای
ابزاری نبود مگر اینکه او را برای آزمایش اعتیاد ببرند که نداشته باشند مگر به شرط عضویت در بسیج ،در پارک خصوصی هستند که امکانات دارویی و ورزشی ارائه
دور هم جمع میشوند ،محل رؤیت و احتمال قوی تجربه
محال بود اتفاق بیفتد».
شرح مشاهدات شخصی کارمندی میانسال اهل تهران هم
قابل توجه است .او تعریف میکند« :من معمول ًا برای خرید
سیگار و مایحتاج منزل ،گهگاه به بازار عمدهفروشان خیابان
مولوی میروم که پاتوق معتادانیست که در پیادهروها وول
میخورند ،گاه با نی و زرورق مواد میکشند ،انگار حکومت
بدش نمیآید اینها باشند».
او به هئیتهای مذهبی اشاره میکند و معتقد است
این مراکز ،یکی از پرخطرترین مراکز پخش و تجربه مصرف
مواد مخدر است« :در ایام قدر و ماه رمضان و دهه محرم
نوجوانان میتوانند شب تا صبح در خیابانها باشند بدون
گیر دادن پلیس .در یکی از محلات بومهن ،یک هیئت
هست متعلق به ساقی محل .پشت چادر جاساز نوچههایش
هست که جنس را به دست خریدار بدهند .معمولاً در هر
محله یک کاسب مواد مخدر ،هیئت خودش را دارد و این
روزها فصل مشترییابی و مشتریسازی آنهاست».
صاحب بنگاه معاملات مسکن هم در ادامه صحبتهای
این شهروند میگوید« :در تابستان سال ۹۲مدتی ظهر
که میشد در پاساژ محل کارم بوی تریاک راه میافتاد
و جلوی مشتری آبرویمان میرفت .محل استعمال را پیدا
کردیم و همراه هیئت مدیره با کلانتری تماس گرفتیم
که بساطشان را جمع کننند .گفتند حریم خصوصیشان
است! گفتیم بویش اذیت میکند؛ گفتند در قانون چیزی
در اینباره نیامده! حالا اگر گزارش حضور یک دختر و پسر
یا بساط شادی در همانجا بود ،قانون اجازه شکستن در و
بازداشت را به آنها میداد!»