Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۵۲ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌‌1‌3‬شماره‌‪1۹18‬‬                                  ‫بنابراین‪ ،‬این طور چیزها را من آزاد كردم‪ .‬ولی‪ ،‬از آن طرف‪،‬‬  ‫ممنوع شده بود من آنجا آزاد كردم‪ ،‬مثلا اتومبیل‪.‬‬
‫جمعه ‪ 1‬تا پنجشنبه ‪ 7‬مارس ‪۲0۲4‬‬                             ‫از نساجی و یك رشته جنسهای دیگر حمایت شدیدی كردم‪.‬‬          ‫برای اینكه ممنوع كردن ورود اتومبیل در عمل باعث آن‬
                                                          ‫به هر حال تمام چیزهائی كه پیشنهاد كرده بودم تصویب‬         ‫چیزی شده بود كه به نام مونتاژ اتومبیل در ایران انجام‬
‫البته بعدا در خیلی از رشتههای كشاورزی به تدریج بالا‬       ‫شد‪ .‬و این حمایت بیسابقه اثر عمیقی در روحیه دست‬            ‫میدادند‪ .‬تمام قطعات را از بیرون وارد میكردند‪ .‬و همان‬
‫رفت‪ ،‬ولی آن چیزی كه دلمان می خواست نشد و بهتر از‬                                                                    ‫ارز اتومبیل و شاید بیشتر هم خرج میشد و عده بخصوصی‬
                                                                          ‫اندركاران بخش خصوصی گذاشت…‬                ‫بدون هیچ جهتی پولدار می شدند‪ ،‬بدون اینكه در داخل‬
                       ‫آن میتوانستیم كار بكنیم‪.‬‬                                                                     ‫كشور یك كار درست و حسابی انجام بدهند‪ .‬مونتاژی كه به‬
                                                                             ‫گرایش های سوسیالیستی شاه‬
‫=فرمودید مرحله دوم اصلاحات ارضی كار بیربطی‬                ‫=در برنامه ریزی عمومی كه میكردید‪ ،‬یا در اندیشه‬                  ‫آن صورت وجود داشت یكی از بلاهای كشور بود‪.‬‬
‫بود‪ .‬حالا این طور فكر میكنید یا در همان زمان هم این‬

                ‫موضوع را به این صورت می دیدید؟‬
‫ــ به شما گفتم‪ ،‬من یك بچه كشاورز بودم‪ .‬پدرم در‬

‫شورای اصلاحات ارضی (مرحله اول) ‪ -‬از راست به چپ ارفع‪ ،‬خلخالی‪ ،‬ارسنجانی‪ ،‬رهبر‪ ،‬سالور‪ ،‬امیرپرویز‬

‫شهریار باغدار بود و من از نزدیك آشنا بودم با خرده مالكان‬  ‫عمومی اقتصادی كه مطرح میكردید‪ ،‬مساله كشاورزی‬              ‫البته مونتاژ بعد در افكار عمومی به صورت نادرستی‬
‫كشاورز‪ .‬یعنی شما وقتی به كسی كه در یك ملكی زمین‬           ‫هم وارد میشد‪ ،‬یا كشاوری در محدوده كار شما قرار‬            ‫مجسم شد‪ .‬ولی در آن فاز اول‪ ،‬واقعا عبارت از این بود‬
‫دارد و روی زمینش كار انجام میدهد میگوئید این را هم‬                                                                  ‫كه بدون اینكه ارزش افزودهای در داخل كشور به دست‬
‫میخواهم از شما بگیرم و بدهم به زارعین‪ ،‬این اصلا معنی‬                                         ‫نمیگرفت؟‬               ‫بیاید یك چیزهائی را بردارند و بیاورند‪ .‬مثلا فیات را در ایران‬
‫ندارد‪ .‬این شخص كارش را درست انجام میدهد‪ ،‬ولی شما‬          ‫ــ نه‪ ،‬كشاورزی به شدت برای من مطرح میشد‪ ،‬به‬               ‫مونتاژ میكردند و علامت ساخت ایران هم پشتش بود‪ ،‬ولی‬
‫زمین او را میدهید به زارع كه بخوبی او بلد نیست كارش‬       ‫دو صورت‪ .‬اولا به صورت صادرات‪ .‬اگر فرآوردههای‬              ‫حتی این علامت «ساخت ایران» را در ایتالیا ساخته بودند و‬
                                                          ‫كشاورزی صادراتی ما به صورت خوب عرضه نمیشد‪ ،‬به‬             ‫آورده بودند‪ .‬این كار به این صورت مسخره بود و هیچگونه‬
              ‫را انجام بدهد و سرمایه او را هم ندارد‪.‬‬      ‫حجم و ارزش این صادرات لطمه میزد‪ .‬یكی ازكارهائی‬            ‫ارزش افزودهای در داخل كشور به وجود نمی آورد‪ .‬جیپ‬
‫این فقط به خاطر این بود كه شاه مایل بود كه بگوید آن‬       ‫كه ما شروع كردیم و متوجه بودیم كه بسیار مهم است‪،‬‬
‫كارهائی را كه ارسنجانی انجام داد فقط مرحله اول اصلاحات‬    ‫استاندارد كردن فرآوردههای كشاورزی بود‪ .‬خیلی رویش‬              ‫هم همین حالت را داشت‪ .‬لندرور هم همینطور بود‪.‬‬
‫ارضی بود و همه برنامههای من نبود‪ .‬برنامه من مفصلتر‬        ‫كار كردیم و خیلی هم موفق شدیم‪ .‬این یك جنبه‬                ‫برای وارد كردن این نوع كالا در هیات وزیران مقدار زیادی‬
‫بود‪ .‬ولی همانطور كه گفتم من از همان اول مخالف این‬         ‫كشاورزی بود‪ .‬جنبه دومش این بود كه اگر ما میخواهیم‬         ‫صحبت شد‪ ،‬بخصوص روی آزادی ورود اتومبیل‪ ،‬كه خیلی‬
                                                          ‫صنعت داشته باشیم‪ ،‬مقدار قابل توجه صنعت ما عبارت‬           ‫مسخره بود‪ .‬در هیات وزیران توضیح دادم كه شما حالا پول‬
                               ‫مرحله دوم بودم‪.‬‬            ‫است از به اصطلاح دگردیسی فرآوردههای كشاورزی‪،‬‬              ‫ارزی كه بابت اتومبیل میدهید بیشتر است‪ .‬من فقط دارم‬
                                                          ‫یعنی ترانسفورماسیون مواد كشاورزی‪ ،‬كه آنها را تبدیل‬        ‫وضع مصرف كننده را بهتر میكنم و امكان انتخابش را زیادتر‬
‫=شما در این زمینه صحبت كردید‪ ،‬موضعتان را مطرح‬             ‫بكنیم به كالاهای ساخته شده‪ .‬حالا این جنس ساخته‬            ‫می كنم‪ .‬كار دیگری انجام نمیدهم ولی به وضع انحصاری‬
‫كردید در دولت و نزد شاه‪ ،‬كه این كار احیاناً كار درستی‬     ‫شده ممكن است پنبه باشد كه می شود پارچه‪ ،‬و یا فرض‬          ‫بیمعنایی كه به یكی دو نفر دادهاند پایان میدهم‪ .‬یا فرض‬
                                                          ‫بفرمائید گوجه فرنگی باشد كه میشود رب‪ ،‬و غیره‪.‬‬             ‫بكنید دولت مقررات مخصوصی بسته بود كه چون ژاپن از‬
                                      ‫نیست؟‬               ‫بنابراین كشاورزی از پایههای اساسی كار صنعت ماست و‬         ‫ما جنس نمیخرد بنابراین ما روی واردات از ژاپن ‪ 5‬درصد‬
‫ــ نه‪ ،‬ببینید‪ ،‬مثلا با ریاحی كه صحبت میكردم‪ ،‬خوب‪،‬‬         ‫كاملا متوجه بودم كه ما به آن احتیاج داریم‪ .‬البته وقتی‬     ‫سود بازرگانی اضافی میگذاریم‪ .‬من گفتم نتیجهاش این‬
‫دو تائیمان قبول داشتیم كه شاه دارد زور میگوید‪ ،‬اما‬        ‫در مرحله دوم اصلاحات ارضی آمدند زمینهای خرده‬              ‫است كه شما بجای اینكه جنس ژاپنی ارزان بخرید‪ ،‬میروید‬
‫در حضور شاه حرفی نمیزدیم‪ .‬من كه الان خاطرم نیست‪.‬‬          ‫مالكین را گرفتند‪ ،‬كار بیربطی بود‪ ،‬لطمه زد به اینكه ما‬     ‫جنس ایتالیائی یا فرانسوی گرانتری میخرید‪ ،‬یعنی منحرف‬
‫شاید‪ ،‬مثلا‪ ،‬یك جائی یك نق ّـی زده باشم‪ .‬اگر من به شما‬     ‫بتوانیم كارمان را درست انجام بدهیم‪ ،‬بویژه از نقطه نظر‬     ‫میكنید وارداتتان را از ژاپنی كه ارزانتر بوده به آن كشوری‬
‫بگویم نخیر بنده رفتم نزد شاه و گفتم قربان مبادا این كار‬   ‫تولید و از نقطه نظر راندمان در هكتار‪ .‬به همین دلیل‬        ‫كه گرانتر است‪ .‬از این گذشته‪ ،‬روی صادرات دهها میلیاردی‬
‫را بكنید‪ ،‬ابدا من همچین حرفی نزدم‪ .‬ولی همهمان احساس‬       ‫راندمان در هكتار به صورت واقعا شرم آوری پائین بود‪.‬‬        ‫آن روز ژاپن به دنیا سهم صادرات به ایران ناچیز است‪.‬‬
‫میكردیم كه حرف زور است‪ ،‬حتی علم خودش متوجه این‬

     ‫امر بود‪ .‬علم‪ ،‬فراموش نكنید‪ ،‬مهندس كشاورزی بود‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18