Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۷۸ (دوره جديد
P. 11
صفحه 11ـ Page 11ـ شماره 78 آخرین آمار درباره جدائی زو جها درایران،
جمعه 23تا پنجشنبه 29سپتامبر 2016
یک طلاق از هر سه ازدواج
در آستانه آغاز سال تحصیلی در ایران
دخترانی که اجازه ندارند به مدرسه بروند
دخترانشان در کنار پسران درس برای محرومی تشان از درس و مدرسه م یگویند آمارهای چندان دقیقی شدن ازدواج میان جوا نها هستیم. م یشود .او گفته دولت و مجلس باید بحران جدائی زن و شوهرها در ایران
بخوانند .وضعیت ما به جای بهبود بدتر مطرحم یکنند. وجود ندارد اما هنوز هستند دخترانی این نماینده گفته در شأن جمهوری فکری به حال این معضل خطرناک در سا لهای اخیر تحت حکومت رژیم
هم شده است .یک سال است که پیش که به دلیل نبود فضای آموزشی و اسلامی نیست 37سال پس از تأسیس بکنند و بطور جدی به دنبال راه جمهوری اسلامی مسائل و مشکلات
دبستانی را منحل کردیم و خیلی از «زهرا» یکی از دختران روستائی در امکانات برای رفت و آمد میان روستاها آن حتی نظامیان جلو مجلس تحصن چارهای برای کاهش نرخ بیکاری و مالی ،اخلاقی ،اعتیاد و خیانت ناشی
معل مها به این بخش نم یآیند و مایل بخش شاوور شهرستان شوش است. و سن تهای ناصواب در مناطق محروم کنند و اشخاصی با درجه سرتیپی در سایر معضلات اجتماعی باشند ،او از بهم ریختگی ساختار اجتماعی
شاوور پر تراک مترین تعداد روستاهای اضافه کرد متأسفانه هر روز شاهد کمتر و خانوادگی در کشور بحث داغ و
به تدریس در اینجا نیستند. کشور را دارد در فصل سرما و گرما از تحصیل باز م یمانند. صف مقدم معترضین باشند.
باوی م یگوید :کودکان ما تنها تا برای دختران بدون سروی سهای ایاب کمتر از یک هفته دیگر میلیو نها روزمره رسان هها بوده است.
کلاس پنجم م یتوانند درس بخوانند و ذهاب مشکل است .در کنار کمبود دان شآموز در حالی راهی مدرس هها سال گذشته در چنین روزهائی سر
و برای دورههای بالاتر هزین ههای ایاب امکانات و ....اما بافت سنتی یکی از م یشوند که همچنان عدهای از این خط روزنام هها و وبسای تها جدائی 75
و ذهاب بسیار بالا است .همین امسال عوامل پیشرفت نکردن دختران در قافله جا ماندهاند ،دخترانی که در میان درصد زو جها در طول یکسال بود ،در
15خانواده از روستای اسماعیلیه به آمار کم سوادان کشور به فراموشی آن سا ل پنجاه درصد زن و شوهرها
اهواز و دیگر شهرها نقل مکان کردند تحصیل شده است. سپرده شدهاند و برای فراموش رسما متارکه کرده بودند .اما طلاق
تا بچ ههایشان در سال ششم ابتدائی زهرا تیزهوش است و علاقه بسیاری شدنشان دلایل زیادی م یتوان پیدا میان 25درصد دیگر جاری نشد
به درس خواندن دارد ،تا پایان دوره ولی تنها به خاطر فرزندان خود زیر
تحصیلکنند. راهنمائی را با معدل بالا قبول م یشود کرد. یک سقف زندگی م یکردند نه چیزی
او یادآور م یشود که :کودکان ما تنها و نوبت به ثب تنام در دبیرستان احد رستمی مدیرکل دفتر
تا کلاس پنجم م یتوانند درس بخوانند م یرسد .از آنجائی که روستائی که مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون بیشتر از آن.
و برای مقاطع بالاتر هزین ههای ایاب و زهرا در آن زندگی م یکند دبیرستان از جم عآوری اطلاعات هزار کودک این هفته سلمان خدادادی نماینده
یا هنرستان ندارد مجبور م یشود برای بازمانده از تحصیل در سامانه رفاه مجلس شورای اسلامی گفته است
ذهاب بسیار بالا است. ادامه تحصیل در هنرستان شهر شاوور ایرانیان خبر داده است .او گفت: طبق آخرین آمارها در حال حاضر
رئیس شورای روستای اسماعیلیه ثبت نام کند اما پدرش راضی به ادامه استا نها در حال جم عآوری اطلاعات از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق
توضیح م یدهد :اگر نگاه سنتی مربوط به کودکان بازمانده از تحصیل
غالب است پس چرا این خانوادهها تحصیل او نم یشود. هستند و این برنامه را مشروط کردیم دوستدخترسابقبهصورتپزشکجواناسیدپاشید
خودشان را به آب و آتش م یزنند تا پدر زهرا م یگوید مسیر طولانی و و هفته گذشته اعلام شد خانوادههائی
کودکشان درس بخوانند؟ حتی برخی تردد برای دختر جوان خطرناک است. که کودک خود را از تحصیل بازبدارند خودش م یخواست با اسید مرا م یخواستم آنجا را ترک کنم که یاسر دختری به نام شیما چند ماه پیش
دان شآموزان مجبورند در طول هفته در زهرا زیر بار نم یرود و روزانه لبا سهای بسوزاند .او در اتاق دیگر بود و من به با کیس های که بطری اسید داخل آن برای ملاقات دوست خود که پزشک
خانه اقوام خود در روستا یا شهرهائی مدرسه را از بالای دیوار به خانه بغلی یاران هشان قطع خواهد شد. اتاقم رفته و خوابیدم .او بطری اسید را بود از دستشوئی بیرون آمد .اسید را به جوانی است به خانه او در شمال
که دورههای بالاتر وجود دارد بمانند. که منزل عمویش است م یاندازد و در همین حال مدیرکل دفتر امور برداشت و بالای سرم آمد و اسید را به صورتم پاشید احساس سوزش کردم تهران رفت .در این دیدار به صورت
من شخصا در منزل اقواممان درسم را از آنجا لباس م یپوشد و ب یخبر به زنان وزارت آموزش و پرورش در مورد صورتم پاشید .من قصد داشتم جلوی او را هل دادم که اسید روی خودش آقای دکتر اسید پاشید بطوریکه
به پایان رساندم .به گفته باوی امکانات شاوور م یرود تا درسش را ادامه دهد. دختران بازمانده از تحصیل از آمار او را بگیرم و خودم را نجات دهم که ریخت .صور تهایمان را شستیم و بعد خودش نیز مجروح شد .او به پلیس
آموزشی اصلا در حد مطلوب نیست ما سرانجام زهرا با غیب تهای یک روز در بالای این دختران در خوزستان و چند بیشتر آسیب نبینم که او مقداری از به بیمارستان رفتیم که من دستگیر گفت عمدا این کار را نکرده و اسید
سه روستا در بخش سویسه به نا مهای میان تا مرحله دیپلم پیش م یرود ،در اسید را روی خودش ریخت نم یدانم شدم .از حادث های که رخ داده بود را به عنوان شوخی روی مرد جوان
اسماعیلیه یک تا سه داریم که بیش نهایت پا به سن ازدواج م یگذارد و استان دیگر خبر داده است. چرا این کار را کرد لابد چون فهمیده
از هزار خانوار در آ نها ساکن هستند این یعنی ایستگاه آخر تحصیل .حالا اظهارات و آمارهای ضد و نقیض در بود من نامزد کرده و م یخواهم ازدواج ناراحت و پشیمانم. ریخته است.
و فقط یک مدرسه دارند .در چنین زهرا یک بچه دارد و م یگوید «حسرت مورد این مسأله زیاد است ،خصوصا در کنم از من کینه به دل گرفته بود. دکتر جوان هم گفت :این دختر آن پنج ماه پس از این حادثه این دختر
شرایطیچهانگیزهایرابرایدان شآموز رسان ههای خوزستان کمتر در این مورد شب مهمانم بود سر مسائلی با یکدیگر و پسر در دادسرای جنائی تهران
و حتی برای معلم از بین م یبرد. دانشگاه به دلم مانده است». خبری منتشر م یشود .فعالان فرهنگی دختر به زندان بازگردانده شد. جر و بحث کردیم او دروغ م یگوید حاضر شدند دختر به بازپرس گفت:
در اسماعیلیه خانوادههائی را سراغ مشکل زهرا تنها یکی از دلایل در اهواز معتقدند طبق آمارهای سه سال پیش زمانی که در تهران
دارم که چهار پسر دارد و هزینه بازمانده دختران از تحصیل است .آ ن غیررسمی بخ شهای مختلفی از جمله دانشجو بودم ،با یاسر که دانشجوی
سرویس رفت و برگشتشان بیش از سوتر ،در بخش اسماعیلیه اهواز اما بخش اسماعیلیه اهواز بیشترین آمار دانشکده پزشکی بود آشنا شدم به هم
یک میلیون تومان در ماه م یشود. دختران از کمبود فضای آموزشی ناله دختران بازمانده از تحصیل را دارد. علاق همند شده و م یخواستیم ازدواج
بخش سویسه وضعیت بدتری نسبت م یکنند .آ نها م یگویند بسیاری از صحب تهای اخیر مدیرکل دفتر امور کنیم که نشد .من بعد از گرفتن
به بخش اسماعیلیه دارد .نگاههای روستاهای ما ،مدرسه مقطع راهنمائی زنان وزارت آموزش و پرورش ،آمارهای لیسانس به شهرمان بازگشتم و ارتباط
سنتی به تحصیل رنگ باخته و مردم ندارد .مدرس ههای موجود نیز به شدت سازما نهایجهانیخودداریمسئولان زیادی با هم نداشتیم .یک روز قبل
آگاهتر شدهاند .از اسماعیلیه تا اول آموزش و پرورش در ارائه آمار دختران از حادثه او با من تماس گرفت و
کوت عبدالله 42کیلومتر فاصله است، فرسوده هستند. بازمانده از تحصیل و ....خبر از وجود خواست یکدیگر را ببینیم.ساعاتی از
چه کسی قبول م یکند دختر 13ساله امیر باوی رئیس شورای روستای حضورم در خان هاش نگذشته بود که
اسماعیلیه در بخش سویسه از توابع چالشی در این زمینه م یدهد. دختری به او تلفن کرد و یاسر به من
بدون سرویس این مسیر را بپیماید. اهواز دلیل اصلی بازماندن دختران به تازگی «فاضل خمیسی» رئیس گفت آن دختر از کارکنان بیمارستان
امامقلی صادقی عضو شورای اسلامی از تحصیل را کمبود فضای آموزشی اداره آموزش و پرورش ناحیه چهار است .از او خواستم درباره آن دختر
بخش چلو به جمعیتی بیش از 15 م یداند .او م یگوید :دختران اینجا به در نشستی در دفتر یکی از نمایندگان و تلفنش بگوید که طفره رفت،
هزار نفر در شهرستان اندیکا نیز معتقد زور تا کلاس پنجم م یرسند .بسیاری مجلس گفت :در بعضی مناطق ایران از
است در این بخش دبیرستان و مدرسه از روستاها مدرسه راهنمائی ندارند، بین هر چهار دختر یک دختر موفق به تعداد دختران در بیست ثانیه سهیلا را خفه کردم
راهنمائی دخترانه وجود ندارد و این پسر و دختر هم در کلا سها مختلط
مشکلباعثترکتحصیلدان شآموزان هستند و بسیاری راضی نم یشوند رسیدن به دیپلم م یشود. بازمانده از تحصیل از ترس جسدش را داخل ماشین شوهر جوانی به نام هوشنگ که به
دختر شده است .مختلط بودن مدارس جوادکاظ منس بالباجینمایندهمردم انداختم و آن را در جاده چالوس رها اتهام قتل سهیلا همسرش زندانی
راهنمائی و نبود دبیرستان دخترانه در اهواز در مجلس شورای اسلامی هم 2برابر پسران است این هفته در جریان محاکمه
این بخش و فاصله روستاها با مرکز گفته :دختران در برخی مناطق استان کردم. خود گفت به همسرم مشکوک بودم
شهرستان هر سال باعث ترک تحصیل خوزستان به خاطر نداشتن مدرسه لیلی نظرپور کارشناس و مسئول پلیس جسد سهیلا را پیدا کرد، به همین جهت در یک لحظه عصبانی
تعدادی از دان شآموزان دختر م یشود. راهنمائی و ممنوعیت رفتن به نقاط امور بانوان اداره کل آموزش و پرورش هوشنگ به قاضی گفت :قصدم کشتن شدم گلویش را فشار دادم و در عرض
بارها این مشکل به مسئولان مربوطه دیگر برای تحصیل گریه م یکنند. استان م یگوید :دلایل مختلفی برای سهیلا نبود ،اگر م یخواستم او را بیست ثانیه جان سپرد.هوشنگ به
گزارش شده اما متأسفانه چارهای ناظران ،دلایل مختلفی را علت بازماندن دختران از تحصیل وجود بکشم باید مثل هاش م یکردم اما باور دادگاه گفت :روز حادثه سهیلا را
اساسی برای حل این معضل اندیشیده «بازماندن از تحصیل» دختران دارد و متأسفانه آمار دختران بازمانده کنید او زن خوبی برای من و بچ هام دیدم که از اتومبیلی پیاده شد از او
نشده است .مدرسه راهنمائی مختلط با م یدانند .برخی مشکلات اقتصادی از تحصیل دو برابر پسرها است.وی نبود .روز حادثه از روی عصبانیت پرسیدم ماشین متعلق به چه کسی
بافت اجتماعی منطقه سازگار نیست و را بهانه م یکنند و بعضی نبود فضای م یگوید :دختران بنا به دلایل مختلف گردنش را گرفتم ،سهیلا قو یتر از است جواب داد به تو ربطی ندارد؛ به
انتظار داریم مسئولان با در نظر گرفتن آموزشی و امکانات برای رفت و آمد از جمله مشکلات اقتصادی ،کمبود این حر فها بود که در مدت زمان شدت عصبانی شدم و برای بیست
حساسی تهاپیگیرحلمشکلاتباشند. دخترها بین روستاها و عدهای هم فضاهای آموزشی ،مشکلات اجتماعی، چند ثانیه به آسانی تسلیم مرگ شود. ثانیه دستم را دور گردنش انداختم
دهیار بخش مرکزی چلو نیز در این بافت سنتی جامعه را از عوامل بازدارنده زندگی در مناطق صع بالعبور و ....از اما باور کنید مواد مخدر او را از پا ناگهان متوجه شدم مرده است،
باره توضیح م یدهد :وضعیت برخی تحصیل دختران م یدانند .دختران درس خواندن محروم م یشوند .سال
مدارس این بخش نابسامان است و بازمانده از تحصیل نیز دلایل متفاوتی گذشته تفاهم نامه بین خانم ملاوردی درآورده بود.
دان شآموزان در مدارس کپری سال معاون امور زنان ریاست جمهوری و
تحصیلی گذشته ،واحد آموزش عشایر مرده در سردخانه زنده شد وزارت آموزش و پرورش در مورد جلب
آلایکا ساختمانی را برای تحصیل دختران بازمانده از تحصیل در دوره
دان شآموزان دختر در این بخش تعیین که در سردخانه بودند مرا بیرون =رئیس دانشکده پزشکی ابتدائی بسته شد و ما توانستیم 222 دامادباآچارمادروخواهرهمسرشراکشت
کرد که به دلیل وضعیت نامساعد آن، آوردند و به بخش منتقلم کردند. دختر را در مقطع دبستان جذب کنیم
اولیا راضی به تحصیل دان شآموزان مراغه :این اتفاق در همه این طرح را در شهرهای حمیدیه، رفت اما چیزی نگفتم و سکوت کردم داماد خانواده که مد تها نقشه
خسرو که کارمند بازنشسته وزارت ماهشهر ،رامشیر ،سوسنگرد ،بستان بعد همراه او به خانه مادرم رفتیم و با سرقت پول نقد و جواهرات مادرزنش
خود در این فضا نشدند. کشاورزی است و شش فرزند دارد جای دنیا م یافتد! و شادگان اجرا کردیم برای برخی جسد وی روب هرو شدیم در این لحظه را م یکشید یکی از ش بهای این
روستاها در این بخش پراکنده گفت :آن شب وقتی از مراسم ختم دان شآموزان نیازمند نیز لواز مالتحریر سکوت خود را شکستم و به پلیس هفته به خانه او رفت و از وی خواست
هستند و دان شآموزان دختر در این باجناقم به خانه برگشتم احساس در بیمارستان شهر مراغه در ایران و پوشاک خریدیم .وظیفه امور بانوان گفتم شوهرم را دستگیر کنید او قاتل طلاهای خود را به او بدهد .داماد 45
منطقه به حد نصاب نم یرسند که دردی شدید در سین هام کردم به چند روز پیش مرد بیماری که به نظارت است و امسال سعی م یکنیم است .پلیس شوهرم را بازداشت کرد و ساله که نامش اعلام نشده وقتی با
مدرسه دخترانه داشته باشند .سال اتفاق همسرم به بیمارستان رفتیم بخش اورژانس مراجعه کرده بود مرده فرهن گسازیکنیمکهمسئولانبهاین خوشبختانه وی پس از چند ساعت به مقاومت مادرزن روبرو شد با آچار
1390مدرسه راهنمائی دخترانه در ولی به محض رسیدن به بیمارستان اعلام شد و به سردخانه منتقل گردید. موضوع حساسیت بیشتر نشان دهند. لول هکشی چند ضربه به سر او زد و
مرکز بخش دایر شد اما به دلیل نبود از هوش رفتم تا آنکه در سردخانه به این مرد 68ساله که خسرو نام دارد نظرپور م یگوید :آمار دقیقی از قتل اعتراف کرد. او را کشت در این هنگام دختر دیگر
همکاری و استقبال نکردن خانوادهها به اتفاق همسرش به دلیل ناراحتی بازماندگان از تحصیل ندارم ،برای مقتول متوجه قتل مادرش م یشود
هوش آمدم. قلبی به یکی از بیمارستا نهای شهر موفقیت در جذب این افراد باید که داماد او را نیز با همان آچار به قتل
یک سال بیشتر دوام نداشت. همسرم بعدا به من گفت؛ آن شب رفتند اما بعد از معاینات اولیه او را سازما نها ما را یاری کنند ،شهرداری و م یرساند .همسر داماد قاتل به پلیس
وقتی به بیمارستان رسیدیم از هوش با آمبولانس به بیمارستان مجهزتری کمیته امداد نقش مهمی در این فرایند گفت شب حادثه برای شام در خانه
رفتی دو پرستار ماساژ قلب به تو م یتوانند داشته باشند .شهرداری و مادرم هشترود بودیم .پس از صرف
دادند اما فایده نداشت بعد یک خانم فرستادند. کمیته امداد و ....باید کمک کنند تا شام به خان همان در تهران رفتیم
دکتر معاین هات کرد و گفت بیمار تمام در بیمارستان دومی حال وی رو دان شآموز بازمانده از تحصیل را بتوانیم صبح زود به محض رسیدن به منزل،
کرده است و پیکر او را به سردخانه به وخامت گذاشت و ناگهان از هوش جذب کنیم و به درس برگردند باید شوهرم به حمام رفت و لبا سهای
رفت عملیات احیای قلب ب ینتیجه برای اولیا فرهن گسازی شود حتی خود را شست که من به وی شک
ببرید. ماند و پزشک کشیک بعد از معاینه مدیران مدارس نیز در این زمینه باید کردم چون این کار وی غیرعادی
ساعاتی بعد شخصی از بیمارستان به او را فوت شده اعلام کرد و پیکر وی بود چند ساعت بعد از هشترود زنگ
من تلفن کرد و گفت شوهر شما زنده به سردخانه انتقال یافت ،ولی پس از وارد عمل شوند. زدند و جریان کشته شدن مادرم را
شده است البته فکر کردم شوخی گفتند در همان اول شکم به شوهرم
م یکند اما واقعیت داشت .خسرو دقایقی در سردخانه به هوش آمد.
گفت چند روز بعد به بیمارستان تبریز وی بعدا گفت وقتی حالم بهتر شد
رفتیم روی قلبم عمل جراحی انجام و خواستم از جایم برخیزم سرم به
شد .رئیس دانشکده پزشکی مراغه آهن سرد و سفتی که سقف کشوی
درباره این حادثه گفته است این اتفاق سردخانه بود برخورد و وحشت زده
شروع به داد و فریاد کردم .مأمورانی
در همه جای دنیا م یافتد.