حنیف حیدرنژاد – انتخابات پارلمان سراسری آلمان در سال جاری که قرار است در روز ۲۴ سپتامبر برگزار شود ویژگیهای مختلفی دارد که اهمیت آن را نسبت به دورههای گذشته بیشتر میکند. مهمترین ویژگی اینکه امسال برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم ممکن است یک حزب دست راستی پوپولیست با گرایشهای نئونازیسم وارد آلمان شود. این حزب، «آلترناتیو برای آلمانAlternative Für Deutschland-AFD» نام دارد و تا کنون توانسته در انتخابات ایالتی در ۱۴ ایالت از ۱۶ ایالت آلمان وارد پارلمان شود.
«بوندس تاگ» یا پارلمان سراسری آلمان ۶۳۰ کرسی دارد که بسته به میزان آرایی که هر حزب آورده این کرسیها بین احزابی که حد نصاب ۵ درصد به بالا را کسب کرده باشند تقسیم میشود. هر حزب که ۵۰ به اضافه یک از کرسیهای مجلس را نصیب خود کند دارای اکثریت مطلق بوده و میتواند به تنهایی دولت تشکیل دهد. اگر میزان کرسیها زیر این حد نصاب باشد لازم میشود که دولت ائتلافی با احزاب دیگر تشکیل شود. دولت کنونی آلمان یک دولت ائتلافی است. ماموریت تشکیل دولت با حزبی است که بیشترین کرسی را از آن خود کرده است. رئیس دولت یا صدراعظم را نیز همین حزب به پارلمان معرفی میکند. |
برای ورود به پارلمان سراسری آلمان که همزمان در ۱۶ ایالت این کشور برگزار میشود کسب حد نصاب ۵ درصد لازم است. بدین معنی که هر حزب که بتواند حداقل ۵ درصد مجموع آرا رایدهندگان در سراسر کشور را به خود اختصاص دهد میتواند وارد پارلمان شود. براساس آخرین نظرسنجیها حزب «آلترناتیو برای آلمان» میتواند ۸% آرای رأیدهندگان را در انتخابات پیش رو کسب کند. اگرچه این حزب حتی اگر به پارلمان سراسری وارد شود قدرت تاثیرگذاری بر روند قانونگذاری را ندارد، اما دسترسی او به رسانههای عمومی بیشتر شده و امکان آنکه بتواند نظرات خود را بهطور گستردهتری پخش کند را پیدا خواهد کرد.
نگرانی بزرگ
نگرانی بزرگ در انتخابات این دوره این است که حزب دست راستی «آلترناتیو برای آلمان» با طرح موضوعات جنجالی به چند دستگی در جامعه دامن زده و زمینههای بروز خشونت بیشتر از سوی راستهای افراطی را تقویت کند. رایدهندگان حزب «آلترناتیو برای آلمان» را چند دسته تشکیل میدهند: راستهای افراطی و نئونازیست، راستهای پوپولیست، راستهای محافظهکار و سنتیِ معترض به سیاستهای دولت کنونی (این دسته به ویژه به سیاست پناهندگی و امنیت داخلی دولت آنگلا مرکل معترض هستند. بسیاری از آنها پیشتر رای خود را به احزاب دیگر میدادند و اینک در اعتراض به کارنامه آن احزاب، رای خود را به صندوق حزب دست راستی «آلترناتیو برای آلمان» میریزند). دسته دیگری که نسبتا هم بزرگ هستند و رای خود را در چند سال اخیر به صندوق حزب «آلترناتیو برای آلمان» میریزند، آن دارندگان حق رای هستند که در سالهای گذشته اصلا در انتخابات شرکت نمیکردند. برای آشنایی با جابجایی رایها و سرازیر شدن آنها به صندوق حزب «آلترناتیو برای آلمان» به عنوان نمونه به دو گرافیک مربوط به انتخابات برلین در سپتامبر ۲۰۱۶ و انتخابات ایالت نورد راین وستفالن در ماه مه ۲۰۱۷ توجه کنید. در این گرافیکها میزان «آرای شناور» (افرادی که تا پیش از این رای خود را به حزب دیگری داده ولی اینک آن را به صندوق حزب دیگر ریختهاند) مشاهد شده و نشان میدهند که حزب پوپولیست «آلترناتیو برای آلمان» آرای بسیاری از احزاب مختلف را به خود جلب کرده است. آرای مردمی که از احزاب خود سرخورده شدهاند. همچنین بیشتر آرای داده شده به این حزب به آنهایی مربوط میشود که در گذشته در انتخابات شرکت نمیکردند و اینک در اعتراض به سیاست حاکم و به امید تغییر، به این حزبِ راست پوپولیست روی آوردهاند.
سرخوردگی رایدهندگان از احزاب بزرگ و سنتی و کم شدن میزان مشارکت رایدهندگان
از سالهای جنگ جهانی دوم به این طرف میزان شرکتِ دارندگانِ حق رای در انتخابات محلی، انتخابات ایالتی و یا انتخابات سراسری در آلمان کم و کمتر شده است. در حالی که در سال ۱۹۷۲ میزان مشارکت ۹۱٫۱% بوده است، این میزان در دورههای چهار سالهی انتخابات سراسری پارلمان تا پایان دهه ۸۰ میلادی پیوسته کاهش داشته و در سال ۱۹۸۷ به ۸۴٫۳% کاهش مییابد. در دهه ۹۰ میلادی و پس از اتحاد دو آلمان در سه انتخابات سراسری، میزان مشارکت بین ۷۷٫۸% (سال ۱۹۹۰)، ۷۹% (سال ۱۹۹۴) و ۸۲٫۲% (سال ۱۹۹۸) در نوسان بوده است. در حالی که در انتخابات سراسری پارلمان آلمان در سال ۲۰۰۲ میزان مشارکت رایدهندگان ۷۹٫۱ % بوده است، بعد از اصلاحات مرتبط با تامین اجتماعی با نام «برنامه ۲۰۱۰Agenda » که توسط صدراعظم وقت گِرهارد شرودر، با مشارکت حزب سوسیال دمکرات و حزب سبزها به اجرا درآمد، میزان مشارکت در انتخابات دورههای بعد باز هم بیشتر کاهش پیدا کرد: ۷۷٫۷% در سال ۲۰۰۵، ۷۰٫۸% در سال ۲۰۰۹ و ۷۱٫۵% در سال ۲۰۱۳٫ کم شدن تعداد رایدهندگان، خود به خود درصد آرای احزاب راست و پوپولیست نسبت به کل تعداد شرکت کنندگان را افزایش میدهد و راه را برای ورود آنها به پارلمان باز میکند.
افزایش خروج اعضا از احزاب قدیمی و بزرگ
از بعد از به اجرا درآمدن «اصلاحات تامین اجتماعی» در آلمان (برنامه ۲۰۱۰)، حزب سوسیال دمکرات دچار بحران شد. بسیاری از اعضای این حزب به این اصلاحات که فشار را بر روی مردم تنگدست بیشتر میکرد اعتراض کرده و از آن جدا شدند. در حالی که در سال ۲۰۰۳ تعداد اعضای این حزب ۶۵۱ هزار نفر بود، این تعداد در سال ۲۰۱۴ به ۴۶۰ هزار نفر رسید. نزدیک ۲۰۰ هزار نفر در این مدت از عضویت در این حزب کناره گرفتند. در سال ۲۰۰۵ بسیاری از جداشدگان از حزب سوسیال دمکرات اقدام به تاسیس یک حزب در غرب آلمان کرده و در سال ۲۰۰۷ در اتحاد با حزب دیگری در شرق آلمان، «حزب چپPartei Die Linke » را تاسیس کردند. حزب بزرگ دیگر در آلمان یعنی حزب دمکرات مسیحی (حزب آنگلا مرکل) نیز از سال ۱۹۹۰ پیوسته اعضای خود را از دست داده است. در حالی که در سال ۱۹۹۰ تعداد اعضای این حزب حدود ۷۹۰ هزار نفر بوده است، در سال ۲۰۱۴ تنها ۴۵۷ هزار نفر عضو این حزب بودهاند.
بی اعتمادی به سیاستمداران و احزاب بزرگ
در سالهای اخیر به شمار دارندگان حق رای که به انتخابات پشت کرده یا از آن کناره میگیرند افزوده شده است. یک دلیل عمده رویگردانی مردم از احزاب سیاسی بزرگ در آلمان بی اعتمادی آنها به سیاستمداران و سیاست است. احساس عمومی مردم این است که: سیاستمداران به وعدههای داده شدهی قبل از انتخابات عمل نمیکنند، سیاستمداران فقط موقع انتخابات است که یاد مردم میافتند و بعد از آن خیلی کم در حوزه انتخاباتیشان دیده میشوند. مسائل و مشکلات روزمره مردم مشکل سیاستمداران نیست و آنها با دنیای واقعی فاصله گرفتهاند و حرف مردم را نمیفهمند. برخی از سیاستمداران با فساد مالی و رشوهگیری و رشوهدهی در ارتباطاند. سیاستمداران به بانکها و سرمایهداران بیشتر توجه نشان میدهند تا به مردم. لابیگری قدرت بیشتری گرفته و منافع مردم فدای منافع سرمایه داران بزرگی که پشت لابیها هستند میشود. سیاستمدارن به قدرکافی شفاف نیستند و بسیاری از حقایق را با مردم در میان نمیگذارند. در برخی موارد از جمله در رابطه با جنگ عراق نه تنها حقیقت را به مردم نمیگویند، بلکه به مردم دروغ گفته یا آنها را فریب میدهند. اخلاق و صداقت از سیاست رخت بربسته و پاسخگویی به مردم کمتر شده است.
اینها ازجمله مواردی است که باعث شده تا مردم از سیاست رویگردان شده یا حتی سرخورده گشتهاند. بسیاری از مردم دیگر مایل به شرکت در انتخابات نیستند. بخش دیگری از مردم مایلند تا اعتراض خود به احزاب بزرگ را به دادن رای خود به دیگر احزاب نشان دهند.
از دیگر عواملی که در سالهای اخیر نارضایتی اجتماعی نسبت به احزاب بزرگ در آلمان و رویگردانی از آنها را تقویت کرده عبارتند از: افزایش فاصله طبقاتی و گسترش فقر، نگرانی نسبت به آینده شغلی و میزان درآمد، افزایش رقابت در بازار آزاد و افزایش رشد تکنیک و پایین آمدن شانس آن دسته از بیکاران که تخصص و یا تحصیلات و آموزش کمتری دارند، این نگرانی به ویژه در بین میانسالان بیشتر است. چندفرهنگی شدن جامعه و بالا رفتن شتاب آن و متناسب نبودن امکانات و طرح و برنامههای دولتی برای انتگراسیون و همپیوندی مهاجرین و پناهجویان در جامعه، افزایش ترور و جنگ از بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و احساس ناامنی و ترس روزمره نسبت به امنیتِ خود و خانواده خود. احساس عمومی مردم این است که احزاب بزرگ که در قدرت یا در اپوزیسیون هستند پاسخی مناسب و قانعکننده برای این نگرانیها ندارند.
موضوعات اصلی مورد نظر رایدهندگان آلمانی
یک نظر سنجی که در پایان ماه ژوییه منتشر شده نشان میدهد که اصلیترین موضوعات برای رایدهندگان آلمانی به ترتیب از این قرار است:
– سیاست پناهندگی و مهاجرت (در این زمینه گرایش عمومی سختگیری بیشتر است)
– عدالت اجتماعی، فقر و حقوق بیکاری (نارضایتی نسبت به افزایش فقر و بیکاری طولانی افراد مُسن بیشتر شده است)
– حقوق بازنشستگی و تامین اجتماعی به هنگام از کارافتادگی (نارضایتی در این زمینه بالا رفته است)
– آموزش عالی، تحصیل و کارآموزی (خواست عمومی افزایش کیفیت و ارائه برنامههای زیرساختی و آینده نگرانه است)
– امنیت داخلی، مبارزه با تروریسم، مبارزه با جرم و جنایت (بعد از واقعه شب سال نو ۲۰۱۶ در کلن و مزاحمت برای زنان و دختران از سوی عمدتا پناهجویان و مهاجرتباران و پس از حمله یک تروریست با کامیون و زیر گرفتن مردم در بازار کریسمس در برلین در دسامبر ۲۰۱۶، در چند انتخابات ایالتی در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ موضوع امنیت داخلی نقش بسیار مهمی در انتخابات داشته است. تروریست برلین به عنوان پناهجو در آلمان زندگی میکرد. پس از این دو واقعه موضوع پناهندگی زیرمجموعهای از امنیت داخلی شده و اغلب موازی با تروریسم مورد بحث قرار میگیرد).
– سیاست مربوط به خانواده و نگهداری کودکان در مهد کودک و کودکستان (کمبودهای جدی در این مورد مانع اصلی موفقیت بیشتر زنان بوده و به ویژه در شهرهای بزرگ موضوع اعتراض بسیاری از رایدهندگان است).
– سیستم مالیاتی و میزان پرداختی به صندوق تامین اجتماعی (گرایش عمومی کاهش فشار بر روی افراد کم درآمد است).
– محیط زیست و تغییرات آب وهوایی (گرایش عمومی خواهان نوعی توازن بین رعایت استانداردهای محیط زیستی و افزایش این استانداردها از یک سو و جلوگیری از بیکاری و رکود در قسمت صنعت و معادن میباشد).
– بهداشت و درمان عمومی (گرایش عمومی افزایش کیفیت و ارائه برنامههای زیرساختی برای تامین کادر درمانی لازم است).
– دستمزد و نرخ پایهی کار (گرایش عمومی افزایش سطح دستمزدها بوده و به ویژه در مورد افرادی که بهطور پیمانی و روزمزد کار میکنند سیاست کنونی مورد انتقاد است).
– اقتصاد (گرایش عمومی: مبارزه با فساد و حقوقهای نجومیدر سطوح مدیریتی و مقابله از فرار سرمایه و کار از آلمان).
– زیرساختها، راه و حمل و نقل (انتقاد شدید به فرسوده شدن و مدرن نبودن زیرساختها از جمله در زمینه جاده و شبکه حمل و نقل و نیز عقبافتادگی در زمینه شبکه اینترنت پر سرعت).
احزاب مهم و برنامههای انتخاباتی آنها
در ترس از قدرتگیری حزب دست راستی «آلترناتیو برای آلمان» و برای آنکه رایدهندگان بیشتری به سمت این حزب نروند، احزاب بزرگ آلمان مواضع خود را تغییر داده یا تصحیح کرده (بیشتر به سمت راست کشیده شدهاند) و به ویژه در رابطه با سیاست پناهندگی و تامین امنیت داخلی بسیار سختگیرتر شدهاند. برای مثال از سال ۲۰۱۵ تا کنون قوانین پناهندگی و اقامت بیش از پنج بار تغییر و مواد جدید و بسیار سختگیرانهتری به آن اضافه شده است.
در آستانه انتخابات پارلمان سراسری، احزاب مختلف آلمان با انتشار برنامه سعی در جذب رایدهندگان دارند. در حال حاضر چهار حزب در پارلمان سراسری آلمان حضور دارند. نظر به آنکه نظرسنجیها از ورود شش حزب به پارلمان آینده خبر میدهند در این سری از نوشتهها بهطور فشرده مواضع هر یک از این احزاب معرفی خواهد شد.
- «اتحاد» حزب دمکرات مسیحی (حزب آنگلا مرکل) و حزب سوسیال مسیحی (ایالت بایرن)
این دو حزب که اختصارا به عنوان «اتحاد Union» شناخته میشوند بهطور مشترک در انتخابات سراسری پارلمان آلمان شرکت کرده و در ائتلاف فعلی دولت آلمان نیز شراکت دارند. در نظرسنجیهای اخیر این «اتحاد» بیشترین رای را به خود اختصاص میدهد. این دو حزب به احزاب محافظهکار مشهور هستند و جناح راست آنها بیشترین نزدیکی را به احزاب راست پوپولیست و نژادپرست دارد. در سالهای اخیر بخشی از رایدهندگان «اتحاد» رای خود را به صندوق حزب جدید «آلترناتیو برای آلمان» که حزبی دست راستی و پوپولیست است ریختهاند. چند دلیل مهم روی گرداندن رایدهندگان سنتی از «اتحاد» محافظهکاران را میتوان از دید خود آنها اینگونه برشمرد:
– اعتراض به سیاست پناهندگی مرکل به ویژه اجازه ورود به نزدیک یک میلیون پناهجو در سال۲۰۱۵ و ۲۰۱۶٫
– ترس از به هم خوردن ترکیب جمعیتی آلمان که درصد بالایی از آن را خارجیتباران تشکیل میدهند.
– ترس از کمرنگ شدن و یا محو شدن «فرهنگ آلمانی» و قدرت گرفتن ارزشهای چند فرهنگی (مولتی کولتور).
– ترس از ازدست رفتن هویت مسیحی آلمان و قدرت گرفتن اسلام و اسلامگرایان در آلمان.
– اعتراض به قدرت گرفتن سیاستهای اتحادیه اروپا و کم اهمیت شدن نقش دولتهای ملی اروپایی و اعتراض به «یورو» به عنوان ارز واحد اتحادیه اروپا و تمایل به زنده کردن مارک آلمان (ارز سابق آلمان).
– مخالفت با برخی جنبههای گلوبالیزاسیون یا جهانیشدن، آنجا که به فرار سرمایه از آلمان منجر شده و بیکاری را دامن میزند.
– اعتراض به نرمش و سازش با ترکیه و مخالفت با عضویت این کشور در اتحادیه اروپا.
– ترس از افزایش نرخ جرم و جنایت و کم شدن امنیت داخلی (دزدی از منازل و دزدی ماشین و حمله به بانکها).
برنامه انتخاباتی
«اتحادUnion » حزب دمکرات مسیحی و حزب سوسیال مسیحی برای آنکه جلوی رویگردانی بیشتر رایدهندگان از خود را بگیرد برنامهای تنظیم کرده که بتواند آنها را راضی کند. مهمترین مواد برنامه این دو حزب برای انتخابات سراسری پارلمانی سپتامبر ۲۰۱۷ عبارتند از:
خانواده: حزب دمکرات مسیحی «خانواده» را بنیان جامعه میداند. این حزب در تعریف خانواده مینویسد: «جایی که در آن والدین برای کودکان و کودکان برای والدین مسئولیت به عهده دارند.» در عین حال و نظر به مباحث مربوط به ازدواج و زندگی مشترک همجنسگرایان اضافه میکند: امروزه مادر و پدر چه به لحاظ تامین درآمد خانواده و چه به لحاظ تامین نیازهای عاطفی و احساسی برای «کیفیت عواطف در خانواده» مسئول هستند. این حزب اگرچه میگوید زندگی مشترک زوجهای همجنسگرا مورد احترام است، اما ازدواج همجنسگرایان و داشتن فرزندخوانده برای زوجهای همجنسگرا را رد میکند.
جامعه: نظر به واقعیات تاریخی، سیاسی و فرهنگی که بر جامعه آلمان تاثیرگذار بوده و آن را شکل داده است، حزب دمکرات مسیحی در برنامه انتخاباتی خود بر تقویت ارزشهای مذهبی (مسیحی) و سنتی برای شکلدهی یک فرهنگ الگو و راهنما تاکید میکند.
بهداشت و درمان (تله مدیتیسین): تقویت استفاده از وسایل ارتباطی مدرن (اینترنت) به عنوان وسیله ارتباطی بین پزشک، روانشناس، رواندرمانگر و داروخانهها با بیماران و استفاده از این روش برای تشخیص بیماری. از این طریق فاصله زمانی و مکانی بین بیمار با کادر درمانی و پزشکی کم میشود. در بسیاری از مناطق روستایی تعداد پزشکان کم است و پزشکان جوان نیز تمایل کمتری به کار در این مناطق از خود نشان میدهند. یکی از اهداف «تِله مِدیتسین» این است که بتواند این کمبود را برطرف کرده یا از شدت آن بکاهد.
آموزش و تحقیقات علمی: یک دست کردن و هماهنگیهای بیشتر در زمینه آموزش ابتدایی تا متوسطه در سطوح مختلف سراسری و ایالتی و محلی. تقویت بیشتر استفاده از اینترنت در مقاطع مختلفِ آموزشی به ویژه در آموزش عالی. علاوه بر این حزب دمکرات مسیحی خواهان گسترش مدارس تمام روز است (در این نوع مدارس بعد از پایان ساعت رسمی درس، بچههایی که والدینشان کار میکنند تا ساعات پایانی بعد از ظهر در مدرسه نگهداری میشوند).
کاهش فشار بر روی کارآفرینان: محدود کردن یا کاهش برخی هزینههای جانبی که از سوی کارفرما در دستمزد ماهیانه کارگران و کارمندان باید به صندوقهای بیمه، بازنشستگی، درمان و دیگر خدمات تامین اجتماعی واریز شود.
اقتصاد و محیط زیست: برای گسترش، تعمیر و مرمت زیرساختهای شبکهی جاده و اتوبان و راههای کشور ۲۵ میلیارد یورو در نظر گرفته میشود (اینکه این مبلغ باید از کجا و چگونه تامین شود نامشخص است). در تنظیم بودجه سالانه باید بتوان به جایی رسید که با هیچ نوع قرضه و بدهی همراه نباشد. حزب دمکرات مسیحی در این خصوص خواهان آن است که تا نیمه قرن حاضر قانون اساسی طوری تغییر کند که دریافت قرض از بانک مرکزی ممنوع شود. اتحاد احزاب محافظهکار خواهان سرمایهگذاری بیشتر و تسهیل سرمایهگذاری برای کارآفرینان جوان در حوزه انرژی پاک و تجدیدپذیر میباشد. علاوه بر این حزب دمکرات مسیحی با شعار «کار برای همه» خواهان اصلاحات در قانون و بازار کار است. این حزب به دنبال آن است تا شرایط فسخ قرارداد کاری برای صاحبکاران سادهتر شود. این حزب همچنین خواهان آن است که اشتغال افرادی که تخصص زیادی ندارند یا مدتهای طولانی بیکار هستند سادهتر شود. در زمینه محیط زیست نیز حزب دمکرات مسیحی خواهان آن است که تولید گازهای گلخانهای تا پایان سال ۲۰۲۰ به ۳۰% کاهش یابد.
امنیت داخلی: در این حوزه بر چند مورد تاکید میشود از جمله: تقویت ضبط و کنترل دادههای ثبت شده بر روی وسایل ارتباطی (تلفن و اینترنت). گسترش نصب دوربینهای مداربسته به ویژه در اماکن عمومی مانند ایستگاههای قطار و میادین شهر. مبارزه موثرتر با دزدی از خانهها. تصویب قانونی که در آن تبلیغ برای گروههای تروریستی جرم محسوب شود.
حزب دمکرات مسیحی در برنامه خود تاکید میکند: «نظر به خطر تروریسم بینالملل، تامین امنیت داخلی ما بُعدی جهانی پیدا کرده است.» این حزب بر همین مبنا خواهان آن است تا از ارتش در «شرایط خطرناک و خاص» برای تامین امنیت داخلی استفاده شود. نظر به سابقه تاریخی و نقشی که ارتش آلمان به ویژه در جنگ جهانی دوم در تقویت بنیان دیکتاتوری در شهرها داشته است، ایده استفاده از ارتش در تامین داخلی کشور مخالفین زیادی دارد.
مهاجرت و پناهندگی: در زمینه مهاجرت و پناهندگی حزب دمکرات مسیحی بر «انتگراسیون» یا همگرایی و همپیوندیِ تازهواردان با جامعه آلمان تاکید دارد و شرط لازم برای رسیدن به این هدف را یادگیری زبان آلمانی و پذیرش آزادی و دمکراسی به عنوان «ارزشهای بنیادین آلمان» اعلام میکند.