خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲]
از موارد دیگر اینکه آقای مهندس میکده رئیس سازمان آب تهران به اصل چهار مراجعه کردند و تقاضا داشتند کمکهایی برای خرید وسایل تصفیه آب و راه افتادن تأسیسات سازمان آب تهران جزء کمکهای اصل چهار منظور گردد زیرا در آن زمان تأسیسات تصفیه آب تهران کامل نشده و شبکه لولهکشی به علت نبودن ارز و امکانات مالی تکمیل نشده بود و سازمان آب نمیتوانست آب آشامیدنی سالم در پایتخت توزیع نماید و هنوز سیستم جویهای کثیف و آلوده و حمل آب آشامیدنی بهوسیله بشکههای آهنی غیربهداشتی که به وسیله چهارپایان حمل میشد در شهر تهران رواج داشت. این طرح نیز مورد توجه واقع شد و بعداً اعتبارات لازم برای تأمین تصفیهخانه آب آشامیدنی شهر تهران و تهیه مواد مورد نیاز تأمین گردید و به مرحله اجرا گذاشته شد.
آقای دکتر مفخم کفیل وزارت اقتصاد تقاضا داشتند برای توسعه صادرات پنبه، پشم و خشکبار ایران بازارهای جدیدی از طرف اصل چهار پیدا شود و مطالعات لازم برای بررسی منابع خلیج فارس از نظر ماهیگیری انجام پذیرد. در این مورد نیز اقدامات مفصلی انجام گرفت که بعداً توضیح خواهم داد.
تیمسار سرتیپ آجودانی رئیس برق تهران به اصل چهار مراجعه کردند و تقاضا داشتند که چون مجموع ظرفیت تولید برق تهران فقط شانزده هزار کیلووات است و دستگاههای موجود نیز اغلب فرسوده و در حال تعطیل میباشد لذا ضمن لزوم کمک برای تعمیر وسایل موجود، احتیاج مبرم وجود دارد که حداقل یک کارخانه برق با ظرفیت پنجاه هزار کیلوات به تأسیسات فعلی اضافه شود و در غیر این صورت قسمت اعظم پایتخت شبها در تاریکی فرو خواهد رفت. مطالعات مربوط به اجرای این طرح مورد موافقت اصل چهار قرار گرفت ولی تهیه ژنراتورهای تولید برق در زمانی انجام شد که تغییر دولت انجام گرفت و دولت بعدی رأساً به این کار اقدام کرد.
آقای مهندس زنگنه رئیس سازمان برنامه اصرار زیادی داشتند که برای ترمیم کارخانههای قند و نساجی که بهعلت نبودن ارز و فرسودگی ماشینآلات آنها در شُرف تعطیل و بیکار شدن کارگران میباشد، اعتبارات قابل ملاحظهای ضمن برنامههای کمک فنی، پیشبینی شده و در اختیار سازمان برنامه گذاشته شود.
به همین منوال اغلب رؤسای سازمانهای مختلف به دفتر وارن مراجعه میکردند و برای رفع مشکلاتشان تقاضای کمک میکردند. البته برحسب رویه متخذه بعد از هر ملاقات باید صورتجلسه حاوی خلاصه مذاکرات برای نگهداری در پرونده و تعقیب موضوع تهیه میشد. علاوه بر این، باید گزارش مشروح و روشنی درباره وضع موجود و پیشنهاد مشخصی جهت رفع مشکل از طرف تقاضاکننده به سازمان اصل چهار تسلیم میشد که چون این پیشنهادات بهزبان فارسی بود، لاجرم باید در دارالترجمه بهزبان انگلیسی برگردانده شود و پاسخ نهایی به سازمان مربوط داده شود.
مسئلهای که در اینجا وجود داشت این بود که برای رسیدگی به پیشنهاداتی که در مورد کشاورزی، بهداری و فرهنگ میشد، کارشناسانی در اصل چهار وجود داشتند که طی دو سال گذشته در چهارچوب برنامههای «کمیسیون مشترک» به ایران آمده بودند و از سوابق کار اطلاع داشتند و در حال حاضر در اختیار سازمان اصل چهار بودند و میتوانستند درباره پیشنهادات مربوطه اظهار نظر کارشناسی بکنند و پاسخ مناسبی برای سازمان تقاضاکننده تهیه کنند ولی درباره سایر امور مانند امور صنعتی و اقتصادی، کارشناس صاحبنظری در سازمان اصل چهار وجود نداشت که حتی قدمهای اولیه برای بررسی پیشنهادات برداشته شود، بالنتیجه مکاتباتی که با سازمانهای مختلف در این موارد انجام میگرفت غالباً جنبه تعارف داشت و بدون محتوا بود. بدین جهت کاملاً روشن بود که اگر بخواهند کمک مؤثری انجام دهند باید در تمام رشتهها به کمک دولت ایران بیایند والاّ فقط کمکهای فنی آنهم در رشتههای کشاورزی، بهداری و فرهنگی اثر چشمگیری در بهبود وضع اقتصادی ایران نخواهد داشت. بدین جهت موضوع ایجاد تشکیلاتی تحت عنوان توسعه اقتصادی مورد توجه قرار گرفت تا کارشناسانی که در رشتههای مختلف صنعتی و اقتصادی تبحر داشته باشند به ایران آورده شوند و در تهیه طرحهای مورد نیاز با دولت ایران همکاری کنند. البته قبولاندن وضع موجود به مقامات واشنگتن مستلزم مکاتبات و گزارشهای توجیهی مفصلی بود که قسمت مهمی از وقت دستگاه صرف آن میشد و از طرف دیگر بهعلت نداشتن کارشناسان و اختیارات مورد نیاز، رئیس اصل چهار در ایران در موقعیت بسیار ناراحتکنندهای قرار داشت زیرا از یک طرف هر روز با تقاضاهای متعدد مقامات ایرانی مواجه بود و از یک طرف میبایستی سؤالات گوناگون مسئولین کارها در واشنگتن را که از اوضاع ایران اطلاع زیادی نداشتند، پاسخگو باشد.
به یاد دارم در یکی از این نامهها، وارن به مسئول امور ایران در واشنگتن مطلبی بدین مضمون نوشته بود: «در این هفته در موقع ملاقات با کمیته عالی وزرا، من به چیزی بیشتر از یک صورت متبسم و دادن وعدههای آینده احتیاج دارم. خواهش میکنم بهکمک من بیایید».
بالاخره در اوایل سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) ایشان تصمیم گرفت برای تسریع در کار و توضیحات ضروری به مقامات مربوط و کسب اعتبارات مورد نیاز، به واشنگتن مسافرت کند زیرا پس از شش ماه که از تاریخ اعلام بیست و سه میلیون دلار کمک به ایران میگذشت، هنوز اعتبار قابل ملاحظهای به اصل چهار نرسیده بود و وجوه حوالهشده فقط صرف پرداخت حقوق به کارکنان خود دستگاه میشد و در حقیقت وعدههایی که داده شده بود توخالی بود و به همین جهت زمزمههایی در اینباره از طرف مقامات ایرانی بهگوش میرسید.
مسافرت وارن به واشنگتن حدود سه هفته طول کشید ولی پس از مراجعت ایشان، معلوم شد که بسیاری از مشکلات اداری و کاغذبازی که در تمام دستگاههای دولتی رایج است برطرف شده و به زودی کارشناسان و وسایل و اعتبارات لازم به ایران خواهند رسید. ضمناً معلوم شد موضوع تشکیل «قسمت توسعه اقتصادی» مورد تصویب قرار گرفته و به زودی تعدادی کارشناس در رشتههای مختلف اقتصادی و صنعتی با اعتبارات قابل ملاحظه به ایران وارد خواهند شد. البته در این زمان دوران دو ساله خدمات عدهای از کارکنان آمریکایی که در برنامههای «کمیسیون مشترک» کار میکردند به پایان میرسید و هر هفته عدهای از آنان ایران را ترک میکردند و جانشینان آنها بهعنوان مأمورین «برنامه کمکهای فنی آمریکا» یا بطور خلاصه اصل چهار، وارد ایران میشدند و عملاً فعالیتهای تحت عنوان «کمیسیون مشترک» در حال پایان یافتن بود.
وارن پس از مراجعت از واشنگتن و گرفتن اختیارات لازم برای توسعه فعالیتهای اصل چهار و تشکیل قسمت توسعه اقتصادی از من سؤال کرد که آیا مایلم در این قسمت که بیشتر جنبه تهیه پروژههای مختلف اقتصادی و صنعتی دارد کار کنم و عملاً وارد مراحل اجرایی طرحها بشوم. پاسخ من بسیار سریع و مثبت بود چون با سابقهای که از مذاکرات مقامات دولتی ایران با سازمان اصل چهار داشتم به خوبی برایم روشن بود که وارد شدن در پایهریزیهای اولیه طرحهایی که در نظر بود و شرکت در مراحل اجرائی آنها، تجربیات فوقالعاده ارزندهای در بر خواهد داشت و این موضوع برای هر جوانی که بخواهد در ایران خدمتی انجام دهد، فرصتی استثنائی است. بدین جهت از پیشنهاد ایشان بسیار خوشحال شدم و ایشان هم اظهار داشتند که میتوانم سمت معاونت «قسمت توسعه اقتصادی» را عهدهدار شوم که در این صورت حقوق ماهیانهام نیز به میزان چهل درصد افزایش خواهد یافت و ضمناً اضافه کرد که مایل است در بعضی جلسات و مسافرتها ایشان را همراهی کنم. در این زمان تشکیلات «کمیسیون مشترک» بطور کامل در سازمان اصل چهار ادغام گردید و آقای اردشیر زاهدی معاون ایرانی رئیس «کمیسیون مشترک» برای انجام وظایفی که من به عهده داشتم انتخاب شد که البته انتصاب بسیار بجایی بود زیرا آقای اردشیر زاهدی از ابتدای شروع فعالیتهای کمیسیون مشترک در آنجا حضور داشته و به جزئیات مذاکرات و طرحهای در دست اجرا وارد بود و علاوه بر این، بهعلت داشتن شخصیت ذاتی استثنایی در جلب دوستی و همکاری تمام کسانی که با ایشان در تماس بودند و همچنین داشتن روابط گرم دوستانه با مقامات مختلف مملکتی، میتوانست به نحو شایستهای در پیشرفت طرحهای در دست اقدام کمک کند. برای من نیز انتصاب ایشان بسیار مفید بود چون با روابط دوستانهای که از دوران تحصیل در دانشگاه با هم داشتیم، میتوانستم در مواقع لازم برای پیشرفت کارها از ایشان کمک بگیرم ولی متأسفانه همکاری ایشان با وارن بعد از مدت کوتاهی بهپایان رسید زیرا شنیده شد که دشمنان تیمسار سپهبد زاهدی که مدتی بود از کابینه آقای دکتر مصدق کنارهگیری کرده و به عنوان قطب مخالفین دولت شناخته میشدند به آقای دکتر مصدق تلقین کرده بودند که حضور فرزند تیمسار زاهدی در کنار وارن، از نظر سیاسی به ضرر دولت است و به همین جهت از طرق مختلف به مقامات آمریکایی فشار آورده بودند که از حضور فرزند ایشان در سازمان اصل چهار جلوگیری کنند. آقای زاهدی هم که جوانی بسیار شجاع و صریحاللهجه بود و روابط بسیار نزدیکی با پدر خود داشت و در تمام مراحل فعالیتهای ایشان را دنبال میکرد، از این دسیسهها و تحریکات اطلاع یافت لذا شخصاً از کار کناره گرفت که موجب تأسف بسیار وارن شد بطوری که بارها این موضوع را عنوان میکرد.
«قسمت توسعه اقتصادی» با سرعت زیادی سازمان یافت و ظرف دو سه هفته ساختمان بزرگی در اول خیابان پهلوی که به نام بیمارستان عدل نامیده میشد و در فاصله چند قدمی اداره اصل چهار قرار داشت اجاره شد و این واحد تحت نظر یک متخصص آمریکایی طراز اول که تجربیات سیسالهای در امور اقتصادی و صنعتی داشت، تشکیل گردید و در مدت زمان کوتاهی با ورود چندین کارشناس با تجربه در امور صنایع، معادن، آمار، شرکتهای تعاونی، شیلات و صادرات و بازاریابی به صورت یک واحد فعال شروع به کار کرد. عده قابل ملاحظهای از ایرانیان تحصیلکرده و با تجربه نیز در این واحد مشغول کار شدند از جمله آقای عباسقلی اردلان (خزانهدار کل سابق و نماینده اقتصادی ایران در آمریکا)، آقای منوچهر کاظمی کارشناس اقتصادی سازمان برنامه (وزیر کشاورزی در کابینه دکتر بختیار)، آقای دکتر احمد مینائی کارشناس امور اقتصادی (بعداً سفیر و دبیرکل پیمان منطقهای سنتو)، آقای منوچهر نیکپور کارشناس امور اقتصادی و صنعتی (بعداً رئیس بانک رفاه کارگران و بانک سپه)، آقایان مهندس جالینوسی و مهندس موسویزاده و مسعود اتحادیه فارغالتحصیلان رشتههای اقتصادی و بازرگانی که بعداً از مدیران بسیار موفق در بخش خصوصی بودند.
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲]