نادیده گرفتن خطر «اخوان‌المسلمین» در جوامع غربی

- درس‌های پرهزینه قدرت گرفتن اخوان‌المسلمین و اسلامگرایان بطور کلی در پایتخت‌های عربی بسیار بهتر از غرب درک شده‌اند. در قاهره، الجزیره یا امارات، اخوان‌المسلمین نه یک «گروه اجتماعی» یا یک سازمان خیریه مذهبی بی‌خطر، بلکه یک سازمان ایدئولوژیک بنیادگرا با اهداف بلندمدت برای ایجاد یک نظام اسلامگرای افراطی فراملی است.
- اخوان‌المسلمین در نیم قرن گذشته، فعالیت خود را به بیش از ۸۰ کشور گسترش داده و به‌ ویژه در بریتانیا بطور عمیق ریشه دوانده است؛ جایی که از طریق شبکه‌های پوششی و وابسته‌اش از چنان آزادی عمل و امکاناتی برخوردار است که در بسیاری از کشورهای مسلمان عربی  ندارد.
- هدف بلندمدت اخوان‌المسلمین تغییر تدریجی جوامع غرب از درون و فرسایش هنجارهای لیبرال‌ دموکراتیک است که اساس پیشرفت و شکوفایی غرب را شکل داده‌اند.
- هم‌اکنون اسرائیل در حال جنگ با حماس، شاخه‌ای دیگر از اخوان‌المسلمین و تهدیدی جدی و موجودیتی برای آن کشور،  است. برخلاف سایر دولت‌های عربی که بدون ترس از محکومیت بین‌المللی بی‌محابا به سرکوب اخوان‌المسلمین پرداختند، اسرائیل تلاش می‌کند تا حد ممکن  جنگی متکی بر اخلاق را پیش ببرد. با این حال این کشور با واکنش بین‌المللی بی‌سابقه‌ای روبروست که دیگر دولت‌های عربی هرگز با آن مواجه نبوده‌اند!

شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۵


پتکین آذرمهر – اکثریت قریب به اتفاق فعالان جوانی که این روزها در کشورهای غربی در حمایت از حماس و فلسطین علیه اسرائیل تظاهرات می کنند،  از یکی از خونین‌ترین درگیری‌های داخلی جهان عرب بی‌خبرند: جنگ الجزایر با «جبهه نجات اسلامی» که مانند حماس شاخه‌ای دیگر از جنبش اخوانالمسلمین است.

پس از آنکه «جبهه نجات اسلامی» در دور نخست انتخابات پارلمانی الجزایر در سال ۱۹۹۱ پیروز شد، ارتش سکولار الجزایر این پیروزی اسلامگرایان را تهدیدی برای موجودیت کشور دانست و مانع تشکیل دولت توسط آنان شد. در پی این اقدام ارتش، جنگ داخلی خونینی به‌ مدت ده سال، معروف به «دهه سیاه» الجزایر ــ آغاز شد که بیش از ۲۰۰ هزار نفر، عمدتاً غیرنظامی، در آن جان خود را از دست دادند

این دهه از خونین‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر الجزایر بود؛ با کشتارهای هولناک در روستاهایی چون رَعیس، بِنطلحه و سیدی حامد که در آن مردان، زنان و کودکان بی‌گناه بی‌رحمانه سلاخی شدند.  گروه‌های مسلح اسلامگرای الجزایر مانند حماس بی‌هیچ ملاحظه‌ای کودکان را به‌ عنوان سپر انسانی به کار می‌گرفتند و دولت الجزایر نیز در واکنش به این رویدادها، به دستگیری‌های گسترده، برپا کردن اردوگاه‌های مخفی بازداشت، شکنجه و ناپدیدسازی‌های وسیع روی آورد. سازمان‌های حقوق بشری برآورد کرده‌اند که بین ۷ تا ۲۰ هزار الجزایری پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی ناپدید شدند. این درگیریِ آکنده از خونریزی و وحشت، جامعه الجزایر را برای یک نسل زخمی و داغدار کرد.

این یک مورد تنها یا استثنایی در جهان عرب نبوده. در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا، دولت‌های سکولار عرب بارها و بارها ناچار شده‌اند هنگامی که اخوان‌المسلمین در یک قدمی  تصرف قدرت بوده، علیه آن وارد عمل شوند. مصر، سوریه، اردن، کشورهای خلیج فارس (بجز قطر) و البته الجزایر همگی با این جنبش شدیدا مقابله کرده‌اند. در هر مورد درس یکسان بوده است: موفقیت اخوان‌المسلمین پیامدهای فاجعه‌باری  برای جامعه مدنی، زنان، اقلیت‌ها و تکثر سیاسی جامعه دارد درست همانگونه که پیروزی ملایان در ایران داشته است.

این درس‌های پرهزینه در پایتخت‌های عربی بسیار بهتر از غرب درک شده‌اند. در قاهره، الجزیره یا امارات، اخوان‌المسلمین نه یک «گروه اجتماعی» یا یک سازمان خیریه مذهبی بی‌خطر، بلکه یک سازمان ایدئولوژیک بنیادگرا با اهداف بلندمدت برای ایجاد یک نظام اسلامگرای افراطی فراملی است. درواقع هدف اخوان‌المسلمین تنها به برپایی خلافت اسلامی در کشورهای مسلمان محدود نمی‌شود؛ این سازمان آشکارا به دنبال گسترش سلطه نظام اسلامی در سطح جهان است. در نیم قرن گذشته، فعالیت خود را به بیش از ۸۰ کشور گسترش داده و به‌ ویژه در بریتانیا بطور عمیق ریشه دوانده است؛ جایی که از طریق شبکه‌های پوششی و وابسته‌اش از چنان آزادی عمل و امکاناتی برخوردار است که در بسیاری از کشورهای مسلمان عربی ندارد.

شبکه گسترده و پرهزینه خیریه‌ها، گروه‌های دانشجویی و سازمان‌های غیردولتی وابسته به اخوان‌المسلمین، تنها خدمات اجتماعی ارائه نمی‌کنند، بلکه زیرساخت‌های سیاسی لازم برای پیشبرد ایدئولوژی این جنبش را نیز فراهم می‌آورند. این شبکه‌ها به گسترش نفوذ اخوان‌المسلمین در جوامع مسلمان سراسر جهان و ورود آن به نهادهای غربی، از دانشگاه‌ها و شوراهای محلی گرفته تا گروه‌های لابی، رسانه‌ها و حتی نهادهای کلیسایی، کمک شایانی کرده‌اند.

با این حال، نمایندگان منتخب غربی- جز معدودی– همچنان با اخوان‌المسلمین همچون یک جنبش خیریه مذهبی محافظه‌کار رفتار می‌کنند. برخی حتی با گروه‌های پوششی آن تحت عنوان «تعامل اجتماعی» یا در نشست‌های «گفتگوی بین‌ادیانی» با مشروعیت سیاسی همکاری می‌کنند. این یک خطای راهبردی عمیق است. هدف بلندمدت اخوان‌المسلمین تغییر تدریجی جوامع غرب از درون و فرسایش هنجارهای لیبرال‌ دموکراتیک است که اساس پیشرفت و شکوفایی غرب را شکل داده‌اند.

با وجود سلسله‌ای از تحقیقات گسترده و پرسر‌و‌صدا به‌ ویژه در بررسی‌های داخلی دولت بریتانیا که به دستور دیوید کامرون نخست وزیر سابق انگلیس در سال ۲۰۱۵ میلادی انجام گرفت– طرح ممنوعیت فعالیت اخوان‌المسلمین ناگهان و بدون توضیح روشن کنار گذاشته شد.  این بررسی فعالیت‌های اخوان‌المسلمین  را که در داخل کشور توسط «چارلز فار» و در سطح بین‌المللی توسط «سِر جان جنکینز» انجام شد،  «خطری بالقوه از افراط‌‌گرایی» توصیف کرد و به محرمانه بودن فعالیت‌های آن در بریتانیا، از جمله مسائل مربوط به جمع‌آوری کمک مالی، ساختارهای عضویت و نفوذ در گروه‌های دانشجویی و سازمان‌های اجتماعی هشدار داد. با این حال، با وجود این یافته‌های صریح، این روند به چیزی بیش از هشدارها، توصیف‌های مبهم و پیشنهادهای غیرعملی منجر نشد. اکنون بیش از یک دهه از انتشار این گزارش گذشته، اما نه اقدامی قاطع برای ممنوعیت این گروه در بریتانیا صورت گرفته و نه گزارش یا به‌روزرسانی جدی از فعالیت‌های روزافزون اخوان‌المسلمین در بریتانیا منتشر شده است.

در آمریکا، سناتورها «تام کاتن» و «مارکو روبیو» به چهره‌های اصلی تلاش برای قرار دادن اخوان‌المسلمین در فهرست سازمان‌های تروریستی بر اساس قوانین این کشور تبدیل شده‌اند. کاتن همراه با جمهوریخواهان دیگر لایحه‌هایی ارائه کرده و نامه‌هایی به نهادهایی مانند اداره مالیات آمریکا فرستاده‌اند تا گروه‌های مرتبط با اخوان‌المسلمین از جمله «کِایر» را از نظر وضعیت غیرانتفاعی و ادعای ارتباطات مالی با اهداف افراطی بررسی کنند.

آنها همچنین «قانون تعیین اخوان‌المسلمین به‌ عنوان سازمان تروریستی ۲۰۲۵» را حمایت کرده‌اند که رئیس‌جمهور را ملزم می‌کند این گروه و نهادهای وابسته به آن  را در سطح جهانی به‌ عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی کند و در صورت احراز معیارهای تروریستی  تحریم‌هایی علیه آن  اعمال شود. اینکه این تلاش جسورانه به موفقیت برسد  یا مانند روند متوقف‌شده بریتانیا به گزارش‌ها و شعارهای بدون عمل منجر شود، هنوز مشخص نیست.

ناتوانی غرب در جدی گرفتن این چالش، خطری بزرگ برای تمدن خودش است. وانمود کردن به اینکه اخوان‌المسلمین صرفاً یک سازمان بنیادگرای مذهبی مانند برخی دیگر است، اسم‌اش «تسامح» نیست بلکه یک حماقت عامدانه و فاجعه‌بار است.

هم‌اکنون اسرائیل در حال جنگ با حماس، شاخه‌ای دیگر از اخوان‌المسلمین و تهدیدی جدی و موجودیتی برای آن کشور،  است. برخلاف سایر دولت‌های عربی که بدون ترس از محکومیت بین‌المللی بی‌محابا به سرکوب اخوان‌المسلمین پرداختند، اسرائیل تلاش می‌کند تا حد ممکن  جنگی متکی بر اخلاق را پیش ببرد. با این حال این کشور با واکنش بین‌المللی بی‌سابقه‌ای روبروست که دیگر دولت‌های عربی هرگز با آن مواجه نبوده‌اند! واکنشی گسترده علیه اسرائیل نه تنها از سوی فعالان ساده‌‌لوح بلکه حتی از سوی رهبران منتخب غربی دیده می‌شود.

سیاست‌گذاران غربی باید از تجربه کشورهایی که بهای دست‌کم گرفتن جنبش اخوان‌المسلمین و اسلامگرایی را پرداخته‌اند درس بگیرند. پیش از آنکه دیر شود.

*منبع: وبسایت پروژه پژوهشی

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۶ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=387633