ایران در کجای تاریخ ایستاده است؟

- این تفکر با سرکوب گسترده به ویژه سرکوب نواندیشان، مانعی بزرگ در نوزایش ایران ایجاد کرد. استقرار نظام استبدادی حاضر، دقیقاً معلول مشکلات فکری است که در چند قرن اخیر بر فرهنگ و تمدن ایرانی مستولی گشته بود . عدم توفیق این تفکر، در رسیدن به اهداف خود، منجر به کمرنگ شدن این تفکر به ویژه در میان جوانان گشت که به خیزش سال ۱۳۸۸ انجامید. ولی تفکر آن خیزش همچنان نگاه به اصلاح نظام داشت. خیزش ۱۴۰۱، تفاوت عمده‌ای با خیزش سال ۱۳۸۸ دارد و آن این است که خیزش  اخیر خواهان عبور از نظام و تفکر آن است.
- اکنون بر ملت ایران به ویژه نخبگان است که در راه نوزایش ایران و ارائه تفکری نو در راه رسیدن به اهداف ملت ایران اقدام کنند. مرحله بعدی داشتن برنامه‌ریزی و سازماندهی مناسب برای رسیدن به این اهداف است. هیچ ملتی در دنیا بدون داشتن برنامه‌ریزی مناسب و سازماندهی در راه رسیدن به اهداف خود موفق نبوده است.

پنج شنبه ۸ دی ۱۴۰۱ برابر با ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲


دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی – خیزش مردم ایران در سال ۱۴۰۱، دستاوردهای جدیدی را در تاریخ تمدن ایران به همراه آورده است. این جنبش همان ادامه راه نوزایش ایران است که از زمان مشروطه شروع شده است. با تماس ایرانیان با غرب و پدیده تجدد، فرهنگ ایرانی عصر نوینی را پس از چند قرن نزول آغاز کرده و در جهت دستیابی به ارزش‌های جدید نظیر  اراده ملی،  آزادی،  حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و حقوق زنان قدم گذاشت. تداوم این راه را در جنبش ملی شدن نفت و انقلاب ۱۳۵۷ نیز می‌بینیم. اما نوزایش ایرانی پدیده‌ای است که هنوز در ابتدای راه است و به غایت خود نرسیده است. پس از انقلاب ۱۳۵۷  حاکمیت در صدد تثبیت نظامی‌ بر اساس نظریه ولایت فقیه آیت‌الله خمینی برآمد که اساس آن اولویت نظام بر ایران، اولویت امت اسلامی بر ملت ایران، و اولویت منافع امت اسلامی بر منافع ملی بود. تفکر حاکمیت پس انقلاب،  با تاکید بر اسطوره‌هایی نظیر عدالت اسلامی،  اخلاقی کردن سیاست،  اسطوره رسیدگی مستضعفان ، مبارزه با امپریالیسم،  و اسطوره جمهوریت، با تأکید بر اندیشه ولایت فقیه،  منادی تعالی در نوزایش ایرانی بود.

این تفکر با سرکوب گسترده به ویژه سرکوب نواندیشان، مانعی بزرگ در نوزایش ایران ایجاد کرد. استقرار نظام استبدادی حاضر، دقیقاً معلول مشکلات فکری است که در چند قرن اخیر بر فرهنگ و تمدن ایرانی مستولی گشته بود . عدم توفیق این تفکر، در رسیدن به اهداف خود، منجر به کمرنگ شدن این تفکر به ویژه در میان جوانان گشت که به خیزش سال ۱۳۸۸ انجامید. ولی تفکر آن خیزش همچنان نگاه به اصلاح نظام داشت. خیزش ۱۴۰۱، تفاوت عمده‌ای با خیزش سال ۱۳۸۸ دارد و آن این است که خیزش  اخیر خواهان عبور از نظام و تفکر آن است. امروز،  ملت ایران با طرح پروژه عبور از حاکمیت،  در صدد است که طرحی نو در اندازد.

خیزش ۱۴۰۱ را می‌توان اوج نفی تفکر حاکمیت در جهت ارائه تفکر و راهی نو خواند. این خیزش به چندین دستاورد مهم دست یافته که می‌توان آنها را در نوزایش ایران کلیدی خواند:

۱) توسعه اعتراضات و رد تفکر حاکمیت در اقشار مختلف ملت؛ اگرچه قبل از  خیزش اخیر، رد تفکر حاکمیت در جهت تعالی ملت و فرهنگ مردم ایران،  در جوانان تجلی داشت، ولی اکنون اقشار و اصناف مختلف جامعه به این جمع‌بندی جهت عبور از تفکر حاکمیت رسیده‌اند. بطوری که ریزش وسیعی در بین نیروهای وفادار به حاکمیت را نیز شاهد هستیم.

۲) خیزش اخیر با استفاده از انقلاب ارتباطات و پدیده جهانی شدن توانسته است یک همبستگی جهانی و یک بلوغ فکری در راه رسیدن ملت ایران به اهداف خود را ایجاد کند، بطوری که افکار عمومی‌ ملل جهان با ملت ایران ابراز همبستگی می‌کنند که می‌تواند به دولت‌های خارجی در جهت تغییر سیاست خود در قبال ایران فشار بیاورد.

۳) بسیج و وحدت ایرانیان خارج کشور و خواسته‌های ایرانیان داخل کشور ملت ایران را مجدداً یکپارچه کرده است.  ایرانیان خارج کشور در محل کنونی اقامت خود، دارای نیروی عظیم فکری و اقتصادی هستند که در گذشته پراکنده و خاموش بوده، اما اکنون با ایرانیان داخل کشور همصدا شده، بطوری که در جاری شدن صدای آنان به جهانیان، قدم‌های موثر در نوزایش ملت ایران در راه رسیدن به هدف‌های خود برداشته است.  اما باید توجه داشت که این پایان راه نیست و این خیزش باید از خیزش‌هایی همچون ملی شدن صنعت نفت، انقلاب ۱۳۵۷ و خیزش سال ۱۳۸۸ درس‌های تاریخی بگیرد. در نوزایش ایرانی عبور از حاکمیت فعلی و تفکر آن لازم است ولی این امر همچون هر طرحی نیازمند برنامه‌ریزی و ‌سازماندهی است.  ولی این به تنهایی کافی نیست و  نوزایش ایران ، نیاز به تحول فکری نیز دارد و اگر این صورت نگیرد  ایران از چاهی به چاه دیگر خواهد افتاد.

اکنون بر ملت ایران به ویژه نخبگان است که در راه نوزایش ایران و ارائه تفکری نو در راه رسیدن به اهداف ملت ایران اقدام کنند. مرحله بعدی داشتن برنامه‌ریزی و سازماندهی مناسب برای رسیدن به این اهداف است. هیچ ملتی در دنیا بدون داشتن برنامه‌ریزی مناسب و سازماندهی در راه رسیدن به اهداف خود موفق نبوده است. ملت ایران نیز باید بیاموزد و تجربه کند که از این دو اصل گریزی نیست. هرچند که در این راه ملت ایران قدم‌های مناسبی برداشته، ولی می‌توان گفت همچنان این آغازی بر پایان یک اصل تاریخی در دوران زوال فرهنگ و تمدن ایرانزمین است که از چندین قرن گذشته آغاز شد. استقرار نظام اقتدارگرا پس از انقلاب را می‌توان قدمی‌ به عقب در راه نوزایش فرهنگ ایرانی دانست . این نظام با تحمیل فرهنگ دولتی و از بالا سعی کرد به ایجاد هویت و فرهنگ جعلی بپردازد که خیزش اخیر مردم ایران به‌خصوص جوانان، با رد این تفکر ،امید به نوزایش فرهنگ و تمدن ایران زمین را نوید می‌دهد. این خیزش امید می‌دهد که پس از چند قرن تنزل فرهنگی، تمدن ایرانی به سمت آینده‌ای حرکت می‌کند که بسیار پرشکوه‌تر از گذشته است و آغاز دوران مجد و بارور و سایه‌گستر را نوید می‌دهد.


*دکتر رضا سعیدی فیروزآبادی پزشک متخصص پیوند اعضا و عضو کنونی هیئت هماهنگی پروژه ققنوس ایران است.

♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=308872