Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۰ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬      ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                   ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1656‬‬
                                      ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬    ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                         ‫جمعه ‪ 16‬تا پنجشنبه‪ 22‬آذ‌رماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                      ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬      ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                      ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬      ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬   ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)98‬‬
                                      ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                      ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                 ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                            ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1279‬‬
                                      ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬          ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                    ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬     ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬           ‫احمد احـرار‬                     ‫همایونـی خ ّلـدالله سـلطنته در ایـن‬  ‫دول ‌تآبـادی خاطـرۀ خـود را از‬
                                      ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬      ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                  ‫مجلـس حضـور یافته‌ایـم دربـارۀ‬       ‫«مجلـس عالـی دربار» چنیـن ادامه‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬      ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬        ‫بشناسـاند‪ .‬از طـرف دیگـر زمینـۀ‬         ‫موضوعـی کـه مطـرح شـده ایـن‬
                                      ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬        ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬       ‫قرارداد دولتین هم سراسـر گذشـت‬          ‫طـور عرض و اظهار نظـر م ‌ینماییم‪:‬‬                          ‫می‌دهـد‪:‬‬
                                      ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬          ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬        ‫از طـرف روسهاسـت‪ ...‬این مـواد در‬        ‫دولـت علّیه ایـران تاکنـون در تمام‬   ‫«اعترا ‌ضکننـدگان را این سـخن‬
                                      ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬       ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬    ‫چهـارم قوس (آذر) به تهران رسـید‬         ‫جریاناتـی کـه شـبیه جریـان فعلی‬      ‫و ب ‌یاعتنایـی مـن بیشـتر عصبانـی‬
                                                                            ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬        ‫ولـی مراسـلۀ سـفارت انگلیـس و‬           ‫بوده همواره کوشـیده اسـت نسـبت‬       ‫کـرده خـود را آمـادۀ بیـرون رفتـن‬
                                                          ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬   ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشت ‌ههایی از‬     ‫هیاهـوی دولـت در اطـراف ایـن‬            ‫بـه تمـام دول‪ ،‬بالاخـص نسـبت بـه‬     ‫م ‌ینماینـد‪ .‬کسـی هـم آنهـا را مانع‬
                                                                                                                  ‫مراسـله‪ ،‬و اجمـالا طرفـداری دولت‬        ‫دولتیـن مجـاور رویـۀ بیطرفـی را‬      ‫نم ‌یشـود و اگـر مانـع م ‌یشـد هـم‬
‫اصلاح طلبی و اصلاح طلبان‬                                                                                          ‫از سیاسـت یکطرفـی مانـع افشـای‬          ‫رعایـت نمایـد و تمام ایـن دولتها را‬  ‫شـاید آنهـا بیـرون رفتـن نگارنـده‬
                                                                                                                  ‫آن شـد و در کیـف وزیـر خارجـه یا‬                                             ‫را شـرط م ‌یکردنـد و ایـن کار بـی‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 24 - 1144‬اسفندماه ‪1385‬‬                                                                          ‫رئی ‌سالـوزراء با کمـال دقت محفوظ‬         ‫بـه چشـم دوسـتان خـود بنگرد‪.‬‬       ‫کشـمکش میـان آنهـا و طرفـداران‬
                                                                                                                  ‫و مضبـوط ماند‪ ،‬بهانۀ این عدم اقدام‬      ‫اکنـون هـم بر دولـت و ملت لازم‬
‫و زيانبار آشتی دادن مدرنيته با جزم‬                                          ‫دمکراسی را صد گونه تعريف‬              ‫هـم شـاید ایـن بـود کـه مثال چند‬        ‫اسـت کـه رویـۀ گذشـته را محتـرم‬              ‫مـن صـورت نم ‌یگرفـت‪.‬‬
‫دينی‪ .‬جز گروه فزايند‌های از ميانشان‬                                         ‫کرد‌هاند و تا «دمکراسی هدايت شده»‬     ‫کلمـه از بعضـی مـواد آن درسـت‬           ‫شـمرده و کاری برخالف مصلحـت‬          ‫بالجملـه‪ ،‬نماینـدگان غیر از چند‬
‫که از ب ‌نبست ايدئولوژی مذهبی‪ ،‬و‬                                            ‫سوکارنو و «ديکتاتوری دمکراتيک»‬                                                ‫مـردم انجـام ندهنـد‪ .‬در خصـوص‬        ‫نفـر کـه بـا نگارنـده موافـق بودنـد‬
‫مذهب به عنوان ايدئولوژی بيرون‬                                               ‫لنين هم کشاند‌هاند‪ .‬ما نيز در ايران‬              ‫اسـتخراج نشـده بود»‪.‬‬         ‫یادداشـتی هـم کـه از طـرف دولت‬       ‫ب ‌‌هصـورت اجتمـاع از مجلـس بیرون‬
‫می‌زند‪ ،‬جريان موسوم به اصلاح‬                                                ‫با گرايشی که به يک سو نگری و‬          ‫امتیازاتـی کـه دولـت لنیـن‬              ‫فخیمـۀ انگلسـتان تسـلیم کابینـۀ‬      ‫رفتنـد و در حال بیـرون رفتن‪ ،‬یکی‬
‫طلب را م ‌یبايد در همان رده اسلام‬                                           ‫ساده کردن داريم کوتاه نيامد‌هايم و‬                                                                                 ‫از آنهـا (سـید محمـد تدیـن) رو بـه‬
‫سياسی و اسلام در حکومت جا داد‬         ‫دمکراسی ب ‌همعنای حکومت اکثريت‬        ‫تعريفهای خود را داريم‪ .‬زمانی بود که‬   ‫قرارداد ‪1919‬‬                                                                 ‫مشـیرالدوله کـرد و گفـت بیانیـۀ‬
‫که مشکل اصلی جمهوری اسلامی‬            ‫و امکان جابجائی منظم قدرت‪ ،‬و‬          ‫پذيرفتن ‪ 28‬مرداد به عنوان کودتای‬                                                                                   ‫ششـم اسـد تو بـود که مـا را به این‬
‫ــ و ايران ــ است و تا برطرف نشود‬     ‫مستقل از چگونگی برقراريش بيش از‬       ‫ننگين شرط دمکرات بودن شناخته‬          ‫ب ‌هموجـب ایـن عهدنامـه بـه ایـران‬      ‫آقـای سـپهدار شـده اسـت داعیـان‬      ‫روز انداخت وال ّا کسـی نم ‌یتوانسـت‬
‫جامعه ايرانی به نزديک ‌یهای جائی که‬   ‫آن جا افتاده است‪ ،‬حتی در فرهنگ‬        ‫‌م ‌یشد‪ .‬سپس ميدان به دست کسانی‬       ‫مـی‌داد به‌حـدی سـخاوتمندانه و‬          ‫پـس از دریافـت اطلاعـات لازم از‬      ‫در چنیـن مجلـس ایـن طـور بـه ما‬
‫در خانواده مل ‌تها شايسته اوست نيز‬    ‫سياسی ما‪ ،‬که نياز به شکافتن بيشتر‬     ‫افتاد که حکم دادند دمکراسی يعنی‬       ‫متفـاوت بـا سیاسـت‌های روسـیه‬           ‫مسـائل جـاری کشـور‪ ،‬بالاخـص از‬       ‫حملـه کنـد (اشـاره به بیانیـ ‌های که‬
                                      ‫داشته باشد‪ .‬ولی اصلاح طلبی دست‬        ‫شناختن ايران نه به عنوان يک ملت‬       ‫تـزاری بـود که وزیر مختـار انگلیس‬       ‫اقدامـات آقـای مشـاورالممالک در‬      ‫طـی آن مشـیرالدوله لـزوم مراجعـه‬
                   ‫نخواهد رسيد‪.‬‬       ‫کم در ميان روشنفکران چپ ايران‬         ‫بلکه چند ملت يا مليت زير ستم و‬        ‫در تلگرافـی بـه لنـدن‪ ،‬نسـبت بـه‬        ‫روسـیه‪ ،‬آنچـه را کـه ب ‌هنظرشـان در‬  ‫بـه آراء عمومـی دربـارۀ تنفیـذ یـا‬
‫اما هراس اصلاح طلبان از نيروی‬         ‫که در مکتب انقلاب خونين و ويران‬       ‫پذيرفتن ساختار فدرال در مرحله‬         ‫صداقـت روسـها اظهـار تردید کرد و‬        ‫صالح دولـت و ملـت باشـد ب ‌هموقع‬     ‫لغـو انتخابـات نیمه‌تمـام مجلـس‬
‫مردمی‪ ،‬اصلاح طلبی بی مشارکت‬           ‫کردن جهان و از نو ساختن آن پرورش‬      ‫کنونی‪ ،‬و حق تعيين سرنوشت برای‬         ‫نوشت «پیشـنهادهایی که روسها به‬                                               ‫چهـارم را عنـوان کرده بـود) پس از‬
‫مردم‪ ،‬ويژگی و ضعف اصلی اصلاح‬          ‫يافته اند هنوز قابل بحث است‪ .‬اصلاح‬    ‫زمانی که شرايط جداسری فراهم شده‬       ‫ایـران داد‌هاند و قرار اسـت همۀ آنها‬               ‫اظهـار خواهنـد کرد‪».‬‬      ‫بیـرون رفتـن نماینـدگان‪ ،‬دو نفر از‬
‫طلبان حکومتی ايران است‪ .‬آنان‬          ‫طلبی يک تعريف برنم ‌یدارد و اصلاح‬     ‫باشد‪ .‬سير تکاملی دمکراسی ايرانی‬       ‫در عهدنامـۀ جدیـد گنجانـده شـود‬         ‫در مجلس مشـورتی امـا راجع به‬         ‫وزرا م ‌یرونـد کـه آنهـا را اسـتمالت‬
‫پس از تجرب ‌ههای نيمه کاره نخستين‬     ‫طلبان از آن هم نامشخ ‌صترند‪ .‬در‬       ‫در محافل روشنفکری ايران البته در‬      ‫چنـان ب ‌هنفـع ایـران و فوایدش برای‬     ‫مذاکـرات مسـکو مطلبی ابراز نشـد‬      ‫کـرده برگرداننـد‪ .‬مجلسـیان هـم‬
‫خود با سياس ‌تهای قدرت بخشی به‬        ‫گسترده‌ترين تعريف خود‪ ،‬اصلاح‬          ‫اينجا نايستاد و با جمهوری تعريف‬       ‫روسـها چنان کم اسـت که مشـکل‬                                                 ‫بعضـی جـا ب ‌هجـا شـده آهسـته و‬
‫مردم‪ ،‬به تندی پا پس کشيدند و به‬       ‫طلبی در برابر سرنگونی خشونت آميز‬      ‫شد ــ دمکراسی يعنی جمهوری‪.‬‬            ‫بتـوان بـاور کرد اولیـای رژیم جدید‬        ‫لرد چلمز فورد نای ‌بالسلطنه‬        ‫درهـم و برهـم صحبـت م ‌یدارنـد‪.‬‬
‫دامان ولايت فقيه پناه بردند‪ .‬از چند‬   ‫قرار دارد و در تن ‌گترين تعريفش به‬    ‫اما جمهوری اسلامی چون خاری‬            ‫روسـیه در اعطای این همه امتیازات‬             ‫انگلیس در هندوستان‬              ‫بعضـی می‌گوینـد درسـت گفتـه‬
‫تائی گذشته‪ ،‬يا ترسيدند يا فاسد‬        ‫بزک کاری محدود م ‌یشود‪ .‬در اصلاح‬      ‫در پهلوی اين تعريف فرو‌م ‌یرفت و‬      ‫به ایران حسـن ن ّیت داشـته باشند»‪.‬‬                                           ‫شـد و نمایندگان بناحق از شـنیدن‬
‫شدند (بيشتر هردو)‪ .‬اصلاح طلبان‬        ‫طلبی‪ ،‬حتی در گسترد‌هترين تعريف‪،‬‬       ‫گروهی ديگر اصلاح کردند و لائيک‬        ‫اما‪ ،‬لرد چلمز فورد نای ‌بالسلطنه‬        ‫زیـرا سیاسـت جـاری‪ ،‬کـه بـا توافق‬    ‫سـخن حق برآشـفته شـدند‪ ،‬بعضی‬
‫تا نتوانند به مردم روی آورند که به‬    ‫ما با ماهيتی که همان هست ولی‬          ‫را هم به جمهوری افزودند مانند‬         ‫چنین نظری را تأیید نکرد و در پاسخ‬       ‫دولـت سـپهدار و سـفارت انگلیـس‬
‫معنی سنگين شدن وزن دگرگونگی‬           ‫دگرگونه م ‌یشود سر و کار داريم‪ .‬در‬    ‫جمهوری‌های عراق صدام حسين‬             ‫به نظرخواهی وزارت امور خارجه‬            ‫طراحـی شـده بـود‪ ،‬پنهـان داشـتن‬            ‫هـم متحیرنـد چـه بگویند‪.‬‬
‫است‪ ،‬بهتر است سازشکاران خوانده‬        ‫اين تعريف دگرگونه شدن همان وزن‬        ‫و سوريه حافظ اسد‪ ،‬و البته همان‬        ‫نوشت‪« :‬با گزارش وزیر مختارمان‬           ‫تواف ‌قهـا را تا زمان تصویب و اجرای‬  ‫نگارنـده سـاکت و آرام نشسـته‪،‬‬
‫شوند‪ .‬برای بستگانشان در بيرون‬         ‫را دارد که همان ماندن‪ ،‬و نکته بنيادی‬  ‫ديکتاتور ‌یهای دمکراتيک تا پ ‌لپت‪.‬‬    ‫در تهران‪ ،‬مخصوصاً با آن قسمت از‬                                              ‫از گفتـۀ خـود پشـیمان نیسـت و از‬
‫نيز‪ ،‬سازشکاری صفت مناسبتری‬            ‫در اينجاست‪ .‬آيا در فرايند اصلاح‬       ‫ا کنو ن تعر يف تا ز ه‌ا ی بر ا ی‬      ‫نظر وی که مدعی است پیشنهادهای‬               ‫قـرارداد ‪ 1919‬اقتضـا م ‌یکـرد‪.‬‬   ‫بیـرون رفتـن نماینـدگان مخالـف‬
‫خواهد بود‪ .‬ما هم بهتر است ميان‬        ‫طلبی جمهوری اسلامی‪ ،‬دگرگونگی‬          ‫دمکراسی يافته‌اند ـ اعتقاد به‬         ‫بالشوی ‌کها از روی حسن ن ّیت نیست‪،‬‬      ‫عبدالله مستوفی در «تاریخ‬             ‫خـود ملالـی نـدارد چنـان کـه از‬
‫اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تفاوت‬                                              ‫دمکراسی از اعتقاد به اصلا ‌حطلبی‬      ‫ابداً موافق نیستم‪ .‬برعکس‪ ،‬تصور‬          ‫اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه»‬        ‫به‌جـای مانـدن موافقیـن مسـرور‬
‫بگذاريم‪ .‬اصلاح طلبی در ايران هست‬        ‫وزن درخوری داشته است و دارد؟‬        ‫می‌آيد و برعکس‪ ،‬و اصلاح طلبی‬          ‫م ‌یکنم این پیشنهادها خیلی ماهرانه‬                                           ‫هسـتم خصوصـاً کـه از مشـیرالدوله‬
‫و نيرومندتر نيز خواهد شد و آن را‬                ‫***‬                         ‫يعنی از خاتمی تا کروبی و از آنها‬      ‫و از روی دوراندیشی تنظیم شده و‬                                ‫م ‌ینویسد‪:‬‬     ‫می‌شـنوم آهسـته می‌گویـد شـما‬
‫بيرون از محافل حکومتی می‌توان‬                                               ‫تا رفسنجانی‪ .‬پايه اين تعريف بر‬        ‫هدفش این است که موقعیت ما را‬            ‫«مشـاورالممالک ب ‌هواسطۀ دوری‬        ‫خارج از موضوع سـخن نگفتید بلکه‬
‫ديد‪ .‬بيم از خونريزی و هرج و مرج‬       ‫فرايند اصلاح طلبی را در جمهوری‬        ‫نفی سرنگونی رژيم اسلامی گذاشته‬        ‫در ایران متزلزل و موقعیت روسیه‬          ‫دو سـه سـال اخیر از تهران‪ ،‬اعتنایی‬   ‫آن کـس خـارج از موضـوع گفت که‬
‫پس از برکناری خشونت آميز رژيم‬         ‫اسلامی به اصلاح طلبان محدود‬           ‫شده است‪‌ .‬می‌گويند سرنگونی‬            ‫را به همان اندازه محکم سازد و مآلاً‬     ‫بـه سیاسـت یکطرفـی نداشـته‪ ،‬و‬        ‫اظهار کـرد من م ‌یتوانسـتم مجلس‬
‫در جنبش اصلاح طلبی ايران‪ ،‬از اين‬      ‫کردن خطای بزرگ بسا سياست‬              ‫يعنی خشونت و خونريزی و هرج‬            ‫وضعی ب ‌هوجود آورد که در آن پای ‌ههای‬   ‫برعکـس بـدش نمی‌آیـد ضـرب‬            ‫را بـاز کنـم و نکـردم‪ .‬چنـد دقیقـه‬
‫فاصله دور هم‪ ،‬لمس کردنی است‪ .‬اما‬      ‫ورزان و نويسندگان اين سا ‌لها بوده‬    ‫و مرج که به دمکراسی نخواهد‬            ‫حکومت کنونی ایران خود به‌خود‬            ‫شسـتی به مس ّببین ناکامروایی خود‬     ‫مجلـس بـه ایـن صـورت م ‌یگـذرد‪.‬‬
‫سبب نشده است که جنبش اصلاح‬            ‫است که از بد تعريف کردن اين رژيم‬      ‫انجاميد‪ .‬اين سخن درست است‬             ‫فروریزد‪ .‬صرف نظر کردن یکجا از‬           ‫در کنفرانس صلح پاریس نشان داده‬       ‫اشـخاصی م ‌یآینـد بـا وزرا و علمـا‬
‫طلبی مانند اصلاح طلبان از نام تغيير‬   ‫م ‌یآيد‪ .‬از جمهوری اسلامی چنان‬        ‫اگر سرنگونی را در معنای تنگ آن‬        ‫تمام مزایا و آرزوهای روسیۀ تزاری‬        ‫و خویـش را کامال بـه هموطنانـش‬       ‫صحبـت می‌دارنـد و می‌رونـد‪ .‬در‬
‫رژيم يا برکناری و سرنگونی نيز بر‬      ‫م ‌یگويند که گوئی حکومتی مانند‬        ‫بگيريم و فراموش کنيم که از دهه‬        ‫در ایران‪ ،‬هدف اصل ‌یاش این است که‬                                            ‫ایـن حال سـید محمـد امـام جمعه‬
                                      ‫ديگران است ــ کمی بدتر يا بهتر‪.‬‬       ‫هشتاد تا پايان سده بيستم دو سه‬        ‫جوانمردی و بلندنظری اولیای رژیم‬                                              ‫تهـران نـزد نگارنـده آمـده م ‌یگوید‬
                      ‫خود بلرزد‪.‬‬      ‫ولی همان گونه که انقلاب اسلامی از‬     ‫دوجين نظام ديکتاتوری سرنگون‬           ‫شوروی را به رخ ایرانیان بکشد و با‬                                            ‫بهتـر آن اسـت ب ‌هاتفـاق برویـم از‬
‫فاصله مردم از اصلاح طلبان برخلاف‬      ‫جنس انقلا ‌بهای ديگر نبود حکومت‬       ‫شدند‪ ،‬بی خشونت و با رژيم‌های‬          ‫نشان دادن فرقی که بین گذش ‌تهای‬                                              ‫نماینـدگان دلجویـی کـرده آنهـا را‬
‫سر و صدائی که پس از انتخابات‬          ‫آن نيز يک حکومت معمولی نيست‪.‬‬          ‫جانشينی کم و بيش دمکراتيک‪.‬‬            ‫آنان تحت قرارداد جدید با ن ّیات و‬                                            ‫برگردانیـم‪ .‬سـایر روحانیـان هم این‬
‫شور‌اها به راه افتاد کم نشده است‪.‬‬     ‫آن را با حکومتهای توتاليتر ديگر نيز‬   ‫ولی مشکل اين تعريف در ج‌اهای‬          ‫خواس ‌تهای ما تحت قرارداد ‪1919‬‬                                               ‫نظـر را تأییـد م ‌ینماینـد‪ .‬نگارنـده‬
‫در آن انتخابات اصلاح طلبان مزه‬        ‫نمی‌توان يکی دانست‪ .‬اين رژيمی‬         ‫ديگر است‪ .‬دمکراسی مفهومی عا ‌متر‬      ‫وجود دارد‪ ،‬افکار عمومی ایران و جهان‬                                          ‫به‌اتفـاق امـام جمعـه از مجلـس‬
‫بازگشتی را چشيدند‪ ،‬ولی آن موفقيت‬      ‫است برآمده از ژرفای هزار و چند‬        ‫از آن است که به سياستبازی روزانه‬      ‫را علیه بریتانیا و برضد قراردادی که با‬                                       ‫خـارج شـده در حیاط باغ گلسـتان‪.‬‬
‫کوچک از بيم احمدی نژاد و به بهای‬      ‫صد سال‪ ،‬و با رسالت آسمانی و‬           ‫و ملاحظات جناحی فروکاسته شود‪.‬‬                                                                                      ‫احسـاس م ‌یکنـم ایـن دسیسـ ‌های‬
‫حل شدن در رفسنجانی بود‪ ،‬که‬            ‫جانشينی معصومين‪ .‬مدرنيته‌اش‬           ‫از اين گذشته اشکالش در آن است‬                   ‫ایران بست ‌هایم برانگیزد»‪.‬‬                                         ‫بـود بـرای بیـرون بـردن مـن از‬
‫سرتاسر شهرت اصلاح طلبی را در‬          ‫از مسجد می‌گذرد‪ ،‬چنانکه وزير‬          ‫که اصلاح طلبی را با «اصلاح طلبان»‬     ‫بـا فـرا رسـیدن فصـل سـرما‪،‬‬                                                  ‫مجلـس و برگردانیـدن نماینـدگان‪.‬‬
‫دهه گذشته از جدا کردن خود از او‬       ‫ارشادش م ‌یگويد و مسائلش در بن‬                                              ‫قـرارداد ‪ 1919‬به‌حالـت انجمـاد‬                                               ‫از ایـن رو‪ ،‬چـون امام جمعـه ب ‌هبهانۀ‬
‫ب ‌هدست آورده بودند‪ .‬اينکه با دنباله‬  ‫چاه جمکران گشوده م ‌یشود‪ .‬جامعه‬                          ‫يکی‌می‌گيرد‪.‬‬                                                                                    ‫رفتـن نـزد نماینـدگان بـرای حاضر‬
‫روی از چنان رهبری‪ ،‬جريان اصلاح‬        ‫مدن ‌یاش مدينه هزار و چهار صد سال‬     ‫اصلاحات همواره بر دگرگون ‌یهای‬               ‫درآمـد و در نطفـه مـرد‪.‬‬                                               ‫نمـودن ایشـان بـه اصالح مـ ‌یرود‪،‬‬
‫طلب (با جنبش اصلاح طلبی مردم‬          ‫پيش است (از زبان بزرگ ترين اصلاح‬      ‫ناگهانی و خشونت آميز برتری دارد‪.‬‬                                                                                   ‫نگارنده توقـف نکرده به طرف حیاط‬
‫اشتباه نشود) چه آيند‌های م ‌یتواند‬    ‫طلب رژيم) که چنان يکدست بود‬           ‫جامعه يک ماهيت ارگانيک است و‬                                                                                       ‫تخـت مرمـر روانـه م ‌یشـوم کـه به‬
‫داشته باشد و اصلاحات در رژيم چه‬       ‫که حتی کودکان قبيله يهودی بنی‬         ‫دگرگونی ناگهانی شرايط زندگی را‬                                                                                     ‫منـزل خود بازگشـت نمایـم و تصور‬
‫صورتی خواهد يافت از هم اکنون‬          ‫قريظه در آن حق زنده بودن نيافتند‪.‬‬     ‫به دشواری تا ‌ب م ‌یآورد و بيشتر با‬                                                                                ‫م ‌یکنـم تکلیف خـود را ادا کرد‌هام‪...‬‬
                                      ‫تباهی و دشمنی با پيشرفت نه از‬         ‫دگرگونگی تدريجی سازگار است‪.‬‬                                                                                        ‫امـا بعد از بیـرون آمدن نگارنده‪ ،‬امام‬
                    ‫آشکار است‪.‬‬        ‫عوارض اين رژيم بلکه در طبيعت‬          ‫ولی اصلاحات به اصلاح طلبان بستگی‬                                                                                   ‫جمعـۀ تهـران بعضـی از نماینـدگان‬
‫ما مخالفان جمهوری اسلامی‬              ‫آن است‪ .‬آن را با رژيم‌های فاسد‬        ‫دارد‪ .‬هر کس يا گروهی را که اندکی‬                                                                                   ‫را بـه مجلـس عالـی برگردانیـده‬
‫که اميدمان را به جنبش اصلاح‬           ‫و سرکوبگر معمولی نيز نمی توان‬         ‫با جريان غالب تفاوت داشته باشد‬                                                                                     ‫ولـی مجلـس دیگـر سـرنگرفته و‬
‫طلبی مردم بسته‌ايم و همان بيم‬                                               ‫نم ‌یتوان اصلاح طلب شمرد‪ .‬ما در‬                                                                                    ‫برهـم خـورده‪ ،‬رئیس‌الـوزراء در‬
‫را از خونريزی و هرج و مرج پس از‬                           ‫مقايسه کرد‪.‬‬       ‫وضع کنونی پرخطری که ايران در‬                                                                                       ‫موقـع متفـرق شـدن مـردم گفتـه‬
‫سرنگونی خشون ‌تآميز رژيم داريم‪،‬‬       ‫اصلاح طلبان در حکومت اسلامی‬           ‫آن افتاده است گزينه‌های زيادی‬                                                                                      ‫اسـت نتیجـۀ مجلـس ایـن شـد که‬
‫به همان درجه نيز تغيير رژيم را‬        ‫بود‌هاند و هستند ولی در طرح آنها‬      ‫نداريم و اين نيز قابل فهم است‪ .‬هر‬                                                                                  ‫یادداشـت بـه مجلـس شـورای ملی‬
‫برای ايران حياتی م ‌یدانيم‪ .‬خواست‬     ‫«همان بودن» رژيم وزنی به مراتب‬        ‫گروهی که بتواند خطر را برطرف‬                                                                                       ‫بـرود‪ .‬ممتازالملک گفته اسـت خیر‪،‬‬
‫برکناری يا سرنگونی (غير خشونت‬         ‫سنگي ‌نتر از دگرگونگی آن دارد‪ .‬آن‬     ‫کند فعلا غنيمت است و از اينرو در‬                                                                                   ‫ایـن هـم نتیجه نشـد بلکـه مجلس‬
‫آميز) رژيم اسلامی از طبيعت‬            ‫اصلاح طلبان کمتر از همکاران ديگر‬      ‫تاختن به هواداران «اصلاح طلبان»‬
‫و کارکرد ما به عنوان نيرو‌های‬         ‫خود در حکومت انحصارگر نيستند‪.‬‬         ‫نيز م ‌یبايد اندازه نگهداشت‪ .‬ما لازم‬                                                                                             ‫بـی نتیجـه ماند»‪.‬‬
‫سياسی سازمانيافته نم ‌یآيد‪ .‬با آنکه‬   ‫حلقه خودی‌های آنان تنها اندکی‬         ‫نيست به آنها بپيونديم يا دوستی‬                                                                                     ‫بدیـن سـان‪ ،‬امیـدی بـه ایـن که‬
‫هدف نهائی کار سياسی رسيدن به‬          ‫بزرگتر است‪ .‬بنيا ‌دهای اعتقادی شان‬    ‫کنيم‪ .‬آنان دوستان خود را در محافل‬                                                                                  ‫پیش از تشکیل مجلس شورای ملی‬
‫قدرت است در اين جا پای مرگ و‬          ‫يا از همان گونه خالص اسلامگرايان‬      ‫حکومتی اسلامی دارند‪ .‬انتظاری که‬                                                                                    ‫بتـوان روحـی بـه قـرارداد نیم ‌هجان‬
‫زندگی ملتی در ميان است‪ .‬چگونه‬         ‫است يا حد اکثر با وصله کار ‌یهائی‬     ‫از آن هواداران‌م ‌یرود آن است که‬                                                                                   ‫دمید‪ ،‬باقـی نماند‪ .‬از عوامل مؤثر در‬
‫م ‌یتوان نشست و شاهد خشکاندن‬          ‫از همان دست مدينه النبی مدل‬           ‫در شور خود برای برطرف کردن‬                                                                                         ‫ناکامـی قـرارداد و بـی نتیجه ماندن‬
‫سيستماتيک چشمه‌های فرهنگ‪،‬‬             ‫جامعه مدنی؛ و دنباله تلاش بيهوده‬      ‫خطر مانن ‌دهای احمد ‌ینژاد‪ ،‬انديشه‬                                                                                 ‫مذاکـرات مجلـس مشـورتی دربـار‪،‬‬
‫ويرانی از روی نقشه و سهل انگاری‬                                             ‫سياسی را هم به ابتذال سياستهای‬                                                                                     ‫مذاکرات موفقی ‌تآمیز هیأت اعزامی‬
‫(هردو) ميراث ملی و نابودی شتابنده‬                                           ‫جمهوری اسلامی‪ ،‬از تندروان تا اصلاح‬                                                                                 ‫ایران به مسـکو و تدوین پی ‌شنویس‬
‫منابع و محيط زيست بود و باز از‬                                              ‫طلبانش‪ ،‬نيالايند‪ .‬اين گونه نظريه‬                                                                                   ‫عهدنامۀ دوسـتی بیـن دولت جدید‬
‫تناقض ميان سرنگونی با اصلاح‬                                                 ‫پرداز ‌یها که زاده نيا‌زهای لحظ ‌های‬
‫طلبی و از آنجا با دمکراسی‪ ،‬دم زد و‬                                          ‫هستند بدبختانه آثار پردامنه برجای‬                                                                                         ‫روسـیه و دولت ایـران بود‪.‬‬
‫از احمد ‌ینژاد به رفسنجانی پناه برد‬                                         ‫م ‌یگذارند که يکی از آنها همان ساده‬                                                                                ‫بیانیـۀ علمـا کـه توسـط شـیخ‬
‫و هر اقدامی را برای ضعيف کردن و‬                                                                                                                                                                ‫بهاءالدیـن نـوری به‌دنبـال بیانیـۀ‬
‫فشارآوردن بر يکی از بدترين نظا ‌مهای‬                                              ‫کردن و يک سو نگری است‪.‬‬                                                                                       ‫دولـت در مجلـس مشـورتی قرائـت‬
 ‫سياسی امروزی جهان بی اثر کرد؟‬                                                                                                                                                                 ‫شـد به ایـن موضوع اشـاره داشـت‪:‬‬
                                                                                                                                                                                               ‫«بسـم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ـ مـا‬
                                                                                                                                                                                               ‫داعیان که برحسـب امر اعلیحضرت‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17