Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۸ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه ‪ 11‬ـ ‪ Page 11‬ـ شماره ‪68‬‬
‫جمعه ‪ 15‬تا پنجشنبه ‪ 21‬ژوئیه ‪2016‬‬

‫طلاق به خاطر عروسک بازی همسر‬                                                                                            ‫تمساح‬                               ‫‪ 6‬نفر در کرج اعدام شدند‬

‫به آنها یادآوری کرده که او همشهری‬      ‫روزنامه برای خانه اش نمی خرد‪ .‬چرا‬     ‫‪ 24‬ساله بود‪ ،‬از خدمت سربازی که‬                ‫و قورباغه‬                        ‫به سحر او را خفه کرده و پول‪،‬‬         ‫شش محکوم به اعدام روز‬
‫ما است‪ ،‬از خانواده خیلی مرفهی هم‬       ‫دختران را در کودکی مجبور به ازدواج‬    ‫برگشت با کودکی نه ساله از اهالی‬                                                ‫گردنبند و انگشتر و گوشواره او را‬     ‫چهارشنبه این هفته در زندان رجائی‬
‫نبوده خودش خواسته و درس خوانده‪.‬‬        ‫می کنید‪ .‬مردها سر تکان می دادند که‬    ‫روستا نامزد شد‪ .‬شش سال بعد به خانه‬          ‫مکران به دام‬                                                            ‫شهر کرج به دار آویخته شدند‪ ،‬از‬
‫روحانی روستا هم راضی نمی شود‬           ‫«حق دارید» اما در پایان همه گفتند تا‬  ‫بخت رفتند‪ .‬جوان سیاه سوخت ‌های‬                                                     ‫برداشتم و از مطب خارج شدم ‪.‬‬      ‫علت اعدام این شش تن به جز یک‬
‫به مراسم قندشکنی دختران زیر ‪14‬‬         ‫وقتی مدرسه راهنمائی دخترانه ساخته‬     ‫است لاغر که همه حواسش را داده‬                  ‫افتادند‬                         ‫سعید در دادگاه به ‪ 74‬ضربه شلاق‬       ‫مرد دانشگاه دیده به نام سعید که به‬
‫سال خاتمه دهد او بارها به مشاورانی‬     ‫نشود‪ ،‬کسی نمی تواند جلوی این روند‬     ‫به پیچ جاده که در هر خمش انبوه‬                                                 ‫و اعدام محکوم شد و روز چهارشنبه‬      ‫منشی دندانپزشکی تجاوز کرده بود‬
‫که از خوی آمده اند و مسئولان مدرسه‬                                           ‫درختان سبز و باغ های پر بار نمایان‬         ‫پلیس سیستان و بلوچستان از‬           ‫همراه با پنج زندانی دیگر که جرم‬      ‫در رسانه ها صحبتی به میان نیامده‬
‫گفته تا وقتی مدرسه نیست و والدین‬                                ‫را بگیرد‪.‬‬    ‫است‪ .‬آرام می راند‪ ،‬حالا ‪ 31‬ساله است‬        ‫دستگیری سرشناس ترین قاچاقچی‬
‫می خواهند فرزندان شان ازدواج کنند‬      ‫برای پایان دادن به این ازدواج‬         ‫و پدر دو فرزند پنج و یک ساله‪ .‬عروس‬         ‫مواد مخدر ایران معروف به قورباغه‬     ‫آنها اعلام نشده به دار آویخته شد‪.‬‬                              ‫است!‬
‫مراسم قندشکنی برگذار می شود‪.‬‬           ‫ها تصمیم بر این شد که اهالی ‪50‬‬        ‫‪ 15‬ساله زود مادر شد و مرد جوان به‬          ‫مکران خبر داده است‪ .‬به گفته پلیس‬                                         ‫چندی پیش جنازه دختر ‪25‬‬
‫مرادلو امیدوار است با ساخت مدرسه‬       ‫میلیون تومان جمع کنند تا خیری‬         ‫یاد می آورد که چقدر از دل درد به‬           ‫این شخص بزرگترین صادر کننده‬                                              ‫ساله ای به نام سحر که منشی یک‬
‫قضیه حل می شود‪ :‬شاید بشود با نسل‬       ‫هم به کمک بیاید و باقی هزینه ها‬       ‫خود می پیچید‪« .‬دردش عصبی بود‬               ‫مواد مخدر به کشورهای آفریقا و‬                                            ‫دندانپزشک در خیابان «هاشمی فر»‬
                                       ‫را بپردازد‪ ،‬اما از بخت بد سال گذشته‬   ‫بیشتر‪ ،‬دکتر گفت رگ هاش ملتهب‬                                                                                        ‫تهران بود در محل کار او پیدا شد‪.‬‬
                   ‫آینده حرف زد‪.‬‬       ‫محصول روستائیان را سرما زد و فقط‬      ‫می شوند و بچه تو شکمش اذیتش می‬                      ‫حاشیه خلیج فارس است‪.‬‬                                            ‫قاتل پول‪ ،‬جواهرات و کارت های‬
‫دختران پسک سفلی در سن ‪ 7‬تا‬             ‫‪ 17‬میلیون تومان کمک مردمی‬                                                        ‫چند ماه پیش همکار این قاچاقچی‬                                            ‫اعتباری سحر را نیز دزدیده بود‪.‬‬
‫‪ 11‬سالگی نامزد می شوند‪ ،‬مراسم‬          ‫جمع شد و دهیار هم این مبلغ را به‬                                 ‫کند‪».‬‬           ‫معروف به تمساح خلیج فارس نیز‬                                             ‫پلیس به سعید مرد ‪ 37‬ساله ای که‬
‫قندشکنی با حضور روحانی روستا‬           ‫روحانی روستا داد تا صرف توسعه خانه‬    ‫راننده می گوید همه دختران روستا‬            ‫دستگیر شده بود‪ ،‬به گفته پلیس این‬                                         ‫گاهگاه از طرف یک شرکت خدماتی‬
‫برگذار می شود‪ .‬صیغه شرعی خوانده‬                                              ‫که در کودکی عروس می شوند‪ ،‬این‬              ‫قاچاقچی صد خانه در نقاط مختلف‬                                            ‫برای نظافت به این مطب فرستاده‬
‫می شود و عروس و داماد ‪ 4 ،3‬سال‬                        ‫بهداشت روستا شود‪.‬‬      ‫دردها را تجربه می کنند‪ .‬در پسک‬             ‫ایران دارد و هنگام دستگیری ‪15‬‬                                            ‫می شد مظنون شد و او را بازداشت‬
‫بعد زندگی مشترک را آغاز می کنند‪.‬‬       ‫هیچ بعید نیست دختران خندانی که‬        ‫سفلی کمتر دختری کلاس پنجم‬                  ‫میلیارد تومان پول نقد در منزل‬
‫این گونه است که قانون ممنوعیت‬          ‫در کوچه ها جست و خیز می کنند‬          ‫ابتدائی را تمام می کند و پا به مقطع‬                                                                                                             ‫کرد‪.‬‬
‫ثبت ازدواج های زیر ‪ 15‬سال راهی‬         ‫و خانه دهیار را نشان می دهند‪ ،‬سال‬     ‫راهنمائی و دبیرستان می گذارد‪ .‬دهیار‬                                  ‫داشت‪.‬‬                                          ‫سعید ابتدا منکر قتل شد اما در‬
‫برای حل مشکل این دختران نمی‬            ‫دیگر در مدرسه نباشند‪ .‬این رسم ‪،20‬‬     ‫روستا می گوید‪« :‬دختری که تا پنجم‬                                                                                    ‫ادامه بازجوئی ها گفت پس از تجاوز‬
‫تواند باشد‪ .‬به گفته دهیار اهالی‬        ‫‪ 25‬ساله ای است که کسی نمی داند‬        ‫ابتدائی درس خوانده‪ ،‬انگار لیسانس‬
‫دفترخانه ای را در ارومیه دارند که می‬   ‫چطور در پسک باب شد‪ .‬دهیار در را‬                                                  ‫‪ 70‬درصد مردم از ماهواره استفاده می کنند‪ ،‬قانونی باید‬
‫تواند قوانین را نادیده بگیرد‪ .‬در پسک‬   ‫باز می کند و زن و دو کودک و گل‬                                 ‫گرفته‪».‬‬                               ‫اصلاح شود‬
‫سفلی کسی از قانون برخورد قضائی‬         ‫های وحشی باغچه سلام می کنند‪.‬‬          ‫در آخرین پیچ جاده باغداران در‬
‫و قانونی با والدینی که مایع تحصیل‬      ‫غروب است‪ ،‬در بهار خواب زیرانداز‬       ‫کامیون ها آلبالو و گیلاس های‬                                    ‫اجرائی شود‪.‬‬    ‫تنها باید در مسائل مربوط به ترافیک‬   ‫= پلیس اجازه لغو کنسرتها‬
‫فرزندان خوا می شوند چیزی نشنیده‪.‬‬       ‫می اندازد و تا آسمان سیاه می شود‬      ‫گوشواره ای بار می زنند‪ .‬جلوتر‬              ‫او گفت این قانون هنوز نیاز به‬       ‫و امور انتظامی دخالت کند‪ .‬او یادآور‬                     ‫را ندارد‬
‫دهیار یکی از بستگانش را به یاد می‬      ‫از مشکلات روستا می گویند «این هم‬      ‫میدان روستای پسک سفلی از توابع‬             ‫تغییرات بیشتری دارد چون قوه‬         ‫شده که قوه قضائیه اگر ایرادی در‬
‫آورد که در ‪ 11‬سالگی نامزد شد و ‪14‬‬      ‫بدبختی است‪ ،‬بارها از مردم خواستم‬      ‫شهرستان خوی در استان آذربایجان‬             ‫قضائیه همچنان به خود اجازه می‬       ‫کنسرت یا یک برنامه هنری دیگر‬         ‫علی جنتی وزیر ارشاد جمهوری‬
‫ساله بود که عروس شد چند ماه بعد‬        ‫این کار را بکنند تبعاتش را گفتیم‪،‬‬     ‫غربی پیدا می شود‪ .‬مسیر ‪ 11‬روستا از‬         ‫دهد در مورد برگذار شدن یا نشدن‬      ‫ببیند باید موضوع را به وزارت ارشاد‬   ‫اسلامی در یکسال اخیر بارها از‬
‫داماد گفت این زندگی را نمی خواهد‬       ‫از مرکز بهداشت شهرستان آمدند‬          ‫این جا می گذرد‪ .‬پسک مرکز دهستان‬            ‫برنامه های هنری که از سوی ما‬        ‫اطلاع دهد و ما مشکل را رفع کنیم‪،‬‬     ‫اینکه پلیس‪ ،‬نهادهای امنیتی و‬
‫و این ازدواج تحمیلی بوده‪ .‬این تجربه‬    ‫و انواع بیماری ها را گفتند اما کسی‬    ‫است با ‪ 2‬هزار و ‪ 350‬نفر (‪750‬‬                                                   ‫قوه قضائیه نباید رأسا وارد کار‬       ‫قوه قضائیه با دخالت در اموری که‬
‫باید برای مادری که خودش به اجبار‬       ‫گوشش بدهکار نبود‪ ،‬دختران روستا‬                                                            ‫مجوز دارد تصمیم بگیرد‪.‬‬                                          ‫مربوط به آنها نیست و طبق قانون‬
‫ازدواج کرده عبرت شود و جلوی این‬        ‫واقعا تیزهوشند اما متأسفانه حمایت‬                       ‫خانوار) جمعیت‪.‬‬                                                                                    ‫از وظائف وزارت ارشاد است گله و‬
                                                                             ‫به گفته مرادلو‪ ،‬دهیار «روستا دارای‬
‫اتفاق را برای نسل بعدی بگیرد‪ .‬نتیجه‬                           ‫نمی شوند‪.‬‬      ‫مدرسه ابتدائی و راهنمائی است‪.‬‬                                                                                                        ‫انتقاد کرده است‪.‬‬
‫طلاق آوارگی و اعتیاد است؛ اگر این را‬                                         ‫مدرسه راهنمائی مختص پسران‬                                                                                           ‫او می گوید‪ :‬وزارت ارشاد با توجه‬
‫بداند شاید این کار را با فرزندش نکند‪.‬‬  ‫رویا و یاسین روی پله ها بازی می‬       ‫است‪ ،‬دختران به دلیل نبود مدرسه‬                                                                                      ‫به تمامی جوانب اجازه برگذاری‬
‫زن دهیار می گوید الان جلوگیری‬          ‫کنند روزهای آخر رمضان است‪ .‬از‬         ‫راهنمائی دخترانه در سن پائین به‬                                                                                     ‫کنسرت‪ ،‬تئاتر و نمایش فیلم صادر‬
‫از ازدواج کودکان چندان هم راحت‬         ‫بلندگوی مسجد آواز زیبای شجریان‬        ‫ازدواج ناخواسته تن می دهند و‬                                                                                        ‫می کند اما پلیس و لباس شخصی ها‬
‫نیست وقتی دختری به ‪ 14‬سالگی‬            ‫بلند می شود و لای سپیدارها می‬         ‫مدرسه را ترک می کنند‪ .‬این باعث‬                                                                                      ‫به دستور دادستان محل و سازمان‬
‫برسد و ازدواج نکرده باشد همه می‬        ‫پیچد‪ ،‬اعتراض های دهیار تا امروز‬       ‫می شود خانواده ها درگیری و طلاق‬                                                                                     ‫های دیگر مجوز وزارت ارشاد را‬
‫گویند حتما عیب و ایرادی داشته که‬       ‫نتیجه نداده‪ .‬وقتی چیزی عقیده شد‬       ‫داشته باشند و به تبع آن فرزندانشان‬                                                                                  ‫نادیده می گیرند و از اجرای برنامه‬
‫ازدواج نکرده‪ .‬اهالی این جا مقررات‬      ‫مشکل می شود تغییرش داد‪ ،‬هر‬            ‫آواره شوند و اختلاف خانوادگی و تنش‬
                                       ‫چه به اهالی می گویم آنها جواب می‬                                                                                                                                        ‫جلوگیری می کنند‪.‬‬
              ‫سفت و سختی دارند‪.‬‬        ‫دهند که هر وقت مدرسه ساختید‪ ،‬ما‬                    ‫اجتماعی بیشتر شود‪».‬‬                                                                                    ‫جنتی این هفته در آخرین مصاحبه‬
                                       ‫دخترانمان را می فرستیم‪ .‬از آن طرف‬     ‫آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش‬                                                                                       ‫خود با خبرنگاران گفت‪ ،‬دولت‬
     ‫کودکانی که پیر می شوند‬            ‫آموزش و پرورش می گوید شاگرد‬           ‫در سال ‪ 1395‬نشان می دهد که از‬                                                                                       ‫یازدهم در قانون قدیمی نظارت بر‬
                                       ‫بدهید تا ما مدرسه بسازیم از طرف‬       ‫‪ 216‬دانش آموز پسک سفلی‪96 ،‬‬                                                                                          ‫برنامه های هنری تغییراتی داده‬
‫می گویند عروسی تازه ای در راه‬          ‫دیگر روستائیان اختلاف دختر و پسر‬      ‫دختر و ‪ 120‬پسر در مدرسه ابتدائی‬                                                                                     ‫است که به زودی اعلام می شود‪.‬‬
‫است دختری که سوم ابتدائی است‬           ‫را قبول ندارند و خیلی حساس هستند‬      ‫درس خوانده اند‪ .‬در مدرسه راهنمائی‬                                                                                   ‫طبق قانون جدید نیروی انتظامی‬
‫قرار به زودی نامزد شود یکی دیگر را‬     ‫که دختران بعد از کلاس سوم و‬           ‫هم فقط ‪ 45‬دانش آموز پسر درس‬
‫مثال می زنند که در ‪ 12‬سالگی ازدواج‬     ‫چهارم باید جدا شوند‪ .‬امسال فکر کنم‬    ‫خواندند‪ .‬دانش آموز دختر راهنمائی و‬         ‫پدر‪،‬دختروپسرشدرسدتفرشغرقشدند یک سال در‬
‫کرد و حالا در ‪ 26‬سالگی مادر کودکی‬      ‫حداکثر دو نفر برای کلاس پنجم ثبت‬
‫‪ 14‬ساله است که بعید نیست همین‬          ‫نام کردند و ما نمی دانیم چطور برای‬                    ‫متوسطه هم ندارد‪.‬‬             ‫جستجوی‬                                     ‫همان سرنوشت دچار شد‪.‬‬        ‫اعضای یک خانواده که هفته پیش‬
‫روزها ازدواج کند‪ .‬زن برادر خودم یک‬                                                                                                                          ‫از اظهارات مسئولان سازمان آتش‬        ‫برای تفریح به سد کشه شهرستان‬
‫پسر ‪ 10‬ساله دارد و یک پسر پنج ساله‬          ‫دو نفر کلاس مجزا برگذار کنیم‪.‬‬              ‫طلاق کودکان روستا‬                    ‫خواهر‬                           ‫نشانی تفرش پیداست که به رغم‬          ‫تفرش رفته بودند همگی به علت‬
‫خودش ‪ 20‬ساله است همه این طورند‬         ‫متأسفانه ما همه جا نامه دادیم‪،‬‬                                                                                       ‫گرمای هوا و حضور عده زیادی در‬        ‫آشنا نبودن به فن شنا در آب های‬
‫یواش یواش باید این فرهنگ عوض‬           ‫دوران احمدی نژاد به رئیس جمهوری‪،‬‬      ‫پاک نهاد‪ ،‬مشاور و مدرس خانواده‬                  ‫برای‬                           ‫اطراف سد برای تفریح و هواخوری‬        ‫دریاچه غرق شدند‪ .‬ابتدا دختر‬
‫شود‪ .‬شاید اگر مدرسه بسازند کمی‬         ‫به فرمانداری‪ ،‬مدیر آموزش ابتدائی و‬    ‫روستا می گوید در پسک زنان جوانی‬                                                ‫مأمور نجات غریق در محل حضور‬          ‫خانواده وارد آب شد و وقتی نتوانست‬
‫بهتر شود دخترانی که راضی به ازدواج‬     ‫همه مسئولان نامه نوشتیم و آنها را در‬  ‫هستند که عروس و داماد و نوه دارند‪.‬‬            ‫کشتن او‬                          ‫نداشته است‪ ،‬ساعاتی بعد غواصان‬        ‫از آب خارج شود برادر او به کمکش‬
‫نشوند باید ‪ 10‬کیلومتر بروند خوی و‬      ‫جریان گذاشتیم‪ .‬در آخرین همایش‬         ‫چند طلاق هم در سال های اخیر به‬                                                 ‫اعزامی از اراک جنازه پدر‪ ،‬پسر و‬      ‫رفت و چون او هم شنا نمی دانست‬
                                       ‫پیشگیری از آسیب های اجتماعی هم‬        ‫ثبت رسیده‪ .‬علت یکی از طلاق ها‬              ‫پسری که در شهر سرخس زندگی‬           ‫دختر را از آب های سد خارج کردند‪.‬‬     ‫پس از چند لحظه به زیر آب فرو‬
                    ‫درس بخوانند‪.‬‬                                             ‫عروسک بازی دختر در خانه شوهر‬               ‫می کند برای کشتن خواهر خود که‬       ‫اسامی اعضای این خانواده در خبرها‬     ‫رفت سپس پدر آنها به امید نجات‬
‫زن دهیار می گوید دخترکانی که‬             ‫مشاور آمد و از نزدیک وضع را دید‪.‬‬    ‫بوده‪ .‬می گویند عروس بچه سال صبح‬            ‫به گفته وی از خانه پدری فرار کرده‬                                        ‫فرزندانش به آب زد ولی او نیز به‬
‫زود مادر می شوند اغلب دچار بیماری‬      ‫بچه ها زود ازدواج می کنند و زود‬       ‫که بیدار می شد دنبال عروسکش می‬             ‫و از راه راست منحرف شده‪ ،‬یکسال‬                           ‫نیامده است‪.‬‬
‫اند‪ ،‬دندان ها و موهایشان می ریزد‪،‬‬      ‫هم بچه دار می شوند‪ ،‬دهیار که متولد‬    ‫گشت‪ ،‬به همین خاطر طلاقش دادند‪.‬‬             ‫همه جا را به دنبال وی گشت تا‬
‫شکم شان درد می کند‪ ،‬خیلی زیاد‬          ‫‪1352‬است زیر بار ازدواج زود هنگام‬      ‫دخترک دیگری از شوهرش خواسته‬                ‫سرانجام در مشهد پیدایش کرد و‬        ‫دستیار جراح در اتاق عمل درگذشت‬
‫هم مریض می شوند‪ ،‬بعضی در خانه‬          ‫نرفت وهمین باعث شد مشکلاتی در‬         ‫برایش پفک بخرد‪ .‬درخواستی که هر‬             ‫با پیچیدن روسری دور گردنش او‬
‫شوهر عادت ماهانه می شوند‪ ،‬لاغرند‪،‬‬      ‫خانه داشته باشد من سنت شکنی‬           ‫روز در خانه پدرش داشت‪ ،‬اما این‬             ‫را کشت و متواری شد‪ .‬وی پس از‬                                             ‫یک رزیدنت جراحی استخوان‬
‫بچه هایشان هم ضعیف است و قدشان‬         ‫کرده بودم‪ ،‬در خوی دیپلم گرفتم و به‬    ‫بار شروع یک دعوای خانوادگی و در‬            ‫این جنایت به سرخس بازگشت به‬                                              ‫هنگامی که همراه تیم جراحی‬
‫کوتاه می ماند‪ .‬دخترها معمولا با مادر‬   ‫دانشگاه رفتم و ادبیات فارسی خواندم‪.‬‬                                              ‫پلیس تلفن کرد و آدرس خانه دختر‬                                           ‫در اتاق عمل بیمارستان ولیعصر‬
‫شوهر زندگی می کنند چند ماه اول از‬      ‫وضعیت آموزش پسرها بهتر از‬                              ‫نهایت جدائی بود‪.‬‬          ‫در مشهد که جنازه او را در آنجا رها‬                                       ‫دانشگاه پزشکی اراک سرگرم‬
‫آنها نگهداری و پذیرائی می شود اما بعد‬  ‫دختران است اما کمتر کسی در این‬        ‫شش ماه پیش همایش آسیب های‬                                                                                           ‫جراحی بود روز شنبه پیش جان‬
‫همه کارها می افتد گردن آنها روحیه‬      ‫روستا دیپلم می گیرد و پا به دانشگاه‬   ‫اجتماعی در پسک برگذار شد‪ .‬رئیس‬                                 ‫کرده بود داد‪.‬‬
‫شان خراب است و عصبی هستند‪ ،‬زود‬         ‫می گذارد‪ ،‬می گویند این روستا یک‬       ‫اداره آموزش و پرورش شهرستان‬                ‫مأموران به آدرسی که پسر داده‬                                                           ‫خود را از دست داد‪.‬‬
                                       ‫دختر دانشجوی پرستاری دارد اما‬         ‫خوی به همراه مشاورهسته مشاوره‬              ‫بود مراجعه کردند و با جنازه دختر‬                                         ‫دکتر طاهر احمدی رئیس این‬
                    ‫پیر می شوند‪.‬‬       ‫همسایه ها او را نمی شناسند‪ .‬یکی‬       ‫هم در این همایش حاضر شدند که‬               ‫جوان روبرو شدند که با پیچیده‬                                             ‫دانشگاه گفت این پزشک به مواد‬
‫کودک مادران صبح زود روانه باغ‬          ‫از زنان که در درگاه خانه اش ایستاده‬   ‫به اولیا بگویند کودکانشان را به ازدواج‬     ‫شالی به دور گلویش خفه شده بود‪.‬‬                                           ‫مخدر معتاد بود و در جریان عمل یک‬
‫های گیلاس و زردآلو می شوند و‬           ‫می گوید حتما کسی به خواستگاری‬                                                    ‫شواهد نشان می داد قاتل با دختر‬                                           ‫بیمار برای تزریق به دستشوئی اتاق‬
‫غروب با باری از خستگی به خانه باز‬      ‫اش نیامده‪ ،‬می گوید و در را می بندد‪.‬‬               ‫ناخواسته مجبور نکنند‪.‬‬          ‫کشته شده آشنائی داشته و توانسته‬                                          ‫عمل رفت و به خود مواد مخدر تزریق‬
‫می گردند‪ .‬شاید هیچ کدام گیلاسی‬         ‫گفت و گو ناتمام می ماند اهالی روستا‪،‬‬  ‫مسجد روستا پر از مردهائی بود که‬                                                                                     ‫کرد و بعد از بازگشت به اتاق عمل‬
‫به گوش هایشان آویزان نکنند شاید‬        ‫شهیندخت مولاوردی معاون رئیس‬           ‫به سخنران ها چشم دوخته و تسبیح‬                    ‫به راحتی وارد خانه او شود‪.‬‬
‫یادشان برود میان چینش میوه های‬         ‫جمهوری را می شناسند که از اهالی‬       ‫می گرداندند‪ ،‬بعد از مسئول نیروی‬            ‫کارآگاهان با احضار آشنایان و‬                                                                    ‫درگذشت‪.‬‬
                                       ‫شهرستان خوی است و در رشته‬             ‫انتظامی‪ ،‬رئیس آموزش و پرورش و‬              ‫بستگان مقتول صدای آنها را شنیدند‬
     ‫نورس دانه ای به دهان بگذارند‪.‬‬     ‫حقوق درس خوانده‪ .‬دهیار روستا بارها‬    ‫روحانی روستا نوبت به پروین پاک‬             ‫و تنها کسی که نمی خواست با پلیس‬     ‫دوجوانتهرانیخودراحلقآویزکردند‬
‫ادامه در صفحه ‪15‬‬                                                                                                        ‫دیدار کند برادر سی ساله مقتول‬
                                                                               ‫نهاد‪ ،‬مشاور و مدرس خانواده رسید‪.‬‬         ‫بود‪ .‬کارآگاهان محل اختفای برادر‬     ‫همان منطقه خود را حلق آیز کرد‪.‬‬       ‫روند خودکشی در ایران سرعت‬
                                                                             ‫پیش از این مشاوران مرد برای گفت‬            ‫دختر را پیدا کردند و وی را دستگیر‬   ‫این دانش آموز وصیت نامه ای نیز‬       ‫بیشتری گرفته است‪ ،‬روانشناسان‬
                                                                             ‫و گو با اولیا رفته بودند اما این بار مدیر‬  ‫نمودند‪ .‬او اعتراف کرد که از یکسال‬   ‫از خود به جای گذاشته که در آن به‬     ‫افزایش خودکشی به خصوص در‬
                                                                             ‫مدرسه خواهش کرده بود که یک‬                 ‫پیش به قصد کشتن خواهرش به‬           ‫مشکلات و مسائل روحی و روانی و‬        ‫میان نوجوانان و جوانان را فشارهای‬
                                                                             ‫مشاور زن به روستا بیاید‪ .‬پاک نهاد‬          ‫دنبال یافتن محل زندگی او بوده‬       ‫خانوادگی اشاره کرده است‪ .‬نکته‬        ‫قوانین امنیتی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اجتماعی‬
                                                                             ‫پذیرفت که همراه هیأت مسئوولان‬              ‫است وی گفت‪ ،‬خواهرم از خانه‬          ‫عجیب آن است که این دو جوان‬           ‫و اقتصادی می دانند‪.‬روز سه شنبه‬
                                                                             ‫به روستان برود‪ ،‬اول از سخن گفتن‬            ‫پدرم فرار کرد و دست به کارهای‬       ‫در یک ناحیه زندگی می کردند و‬         ‫این هفته جوان ‪ 30‬ساله ای در محل‬
                                                                             ‫امتناع کرد و گفت تا وقتی مادران در‬         ‫خلاف می زد و به همین دلیل او را‬     ‫هر دوی آنها نیز از یک روش یعنی‬       ‫زندگی خود در خیابان سبلان تهران‬
                                                                             ‫این جلسه نباشند‪ ،‬صحبت نمی کند‪.‬‬             ‫با پیچیدن شال دور گلویش کشتم‪.‬‬       ‫حلق آویز نمودن خود برای خودکشی‬       ‫داوطلبانه جان خود را گرفت و ساعاتی‬
                                                                             ‫پنجره نمازخانه بالا را نشان دادند که‬                                                                                ‫بعد یک نوجوان ‪ 13‬ساله بنام رضا در‬
                                                                                                                                                                             ‫استفاده کرده اند‪.‬‬
                                                                               ‫چند زن از آن سرک کشیده بودند‪.‬‬
                                                                             ‫پاک نهاد به روستائیان اعتراض کرد‬
                                                                             ‫که چرا با وجود امکانات رفاهی مناسب‬
                                                                             ‫در روستا‪ ،‬کمتر کسی به سوادآموزی‬
                                                                             ‫کودکان علاقه دراد‪ .‬این همه کافی نت‪،‬‬
                                                                             ‫قهوه خانه ها‪ ،‬ماهواره‪ ،‬چرا یک دکه‬
                                                                             ‫روزنامه فروشی نیست‪ ،‬کسی کتاب و‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16