Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۸ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪68‬‬
                                                                                                                                                                                                       ‫جمعه ‪ 25‬تا پنجشنبه‪ 31‬تیرماه ‪1395‬خورشیدی‬

‫تلاش برای کودتای نظامی در ترکیه‬                                                                                      ‫فر ‌خنیا ادامه م ‌یدهد‪« :‬مانند بسیاری‬   ‫امروز زندگی م ‌یکنم‪...‬‬
                                                                                                                     ‫از هنرمندان و یا مهاجران‪،‬در سا ‌‌لهای‬
‫تصرف نیروهای ارتش در آمده است‪.‬‬          ‫اردوغان در این ویدیوی تلفنی گفت‪:‬‬                       ‫‪©Reuters‬‬              ‫اول مهاجرت به خصوص پس از انقلاب‬         ‫قصد دارد به مخاطب نشان دهد که‬             ‫نسترن یوسفی ‪ « -‬امروز زندگی‬
‫به گزارش خبرگزار ‌یهای ترکیه‬            ‫«من مردم خود را فرا م ‌یخوانم‬                                                ‫جمهوری اسلامی‪،‬گویی به یکباره از‬         ‫که بدون حضور گذشته‪،‬امروز و آینده‬          ‫م ‌یکنم » (‪ )Today I live‬بیتی از‬
‫فرمانده کل ارتش ترکیه توسط‬              ‫تا در میادین و فرودگا‌هها اجتماع‬        ‫در حالی که در شبانگاه روز جمعه‬       ‫اتمسفری که داشتیم‪،‬به بیرون پرتاب‬        ‫بی معنی است و ما نم ‌یتوانیم گذشته‬        ‫شعر پرویز اوصیاء است که الها ‌مبخش‬
                                        ‫کنند‪ ،‬آنها (کودتاگران) با تان ‌کها‬      ‫‪ ۱۵‬ژوییه گروهی از نظامیان ارتش‬       ‫شدیم و ضربه انقلاب اسلامی نیز ما‬                                                  ‫عنوان نمایشنام ‌های شد که اخیرا در‬
     ‫کودتاگران دستگیر شده است‪.‬‬          ‫و تفن ‌گهایشان هر چه م ‌یخواهند‬         ‫ترکیه اعلام کردند که ارتش با‬         ‫را سر در گم کرده بود‪ .‬بنابراین هفت‪-‬‬              ‫فرهنگی خود را انکار کنیم‪.‬‬        ‫لندن با نق ‌شآفرینی هنرمندان ایرانی‬
‫خبرگزار ‌یها گزارش م ‌یدهند که‬          ‫بکنند»! اردوغان از مخفیگاه خود‬          ‫اقدامات نظامی‪ ،‬قدرت را در این کشور‬   ‫هشت سالی طول م ‌یکشید که خودم‬           ‫در این نمایشنامه‪ ،‬دو فرهنگ‬                ‫و ایرلندی و به کارگردانی دلیث جونز‬
‫در بسیاری از نقاط ترکیه اینترنت‬         ‫همچنین گفت‪ ،‬کودتا در کوتا‌هترین‬         ‫به دست گرفته است‪ ،‬اردوغان رییس‬       ‫را در کشور مقصد پیدا کنم ‪،‬درضمن‬         ‫متفاوت (ایرانی‪-‬ایرلندی) و دو اسطوره‬       ‫(‪ )Delyth Jones‬به روی صحنه رفت‪.‬‬
‫قطع شده و بسیاری از رسان ‌هها و‬         ‫مدت در هم کوبیده خواهد شد‬               ‫جمهوری ترکیه از محل امنی که به‬       ‫باید زبان یاد م ‌یگرفتم و خیلی مسایل‬    ‫شبیه به هم‪ ،‬یکی داستان رستم و‬             ‫نویسنده این نمایشنامه سوزان جین‬
‫شبک ‌ههای اجتماعی تنها از طریق‬          ‫و سران آن دادگاهی شده و بهای‬            ‫آن منتقل شده این ادعا را ب ‌یاساس‬                                            ‫سهراب و دیگری روایت کیشولن‬                ‫هریسون با الهام از اسطوره و فرهنگ‬
                                                                                ‫خواند و گفت که تلاش برای کودتا‬                     ‫دیگر که زما ‌نبر بود‪».‬‬    ‫(‪ )Cúchulainn‬در کنار یکدیگر‬               ‫فارسی‪ -‬ایرلندی آن را به رشته تحریر‬
         ‫‪ VPN‬در دسترس هستند‪.‬‬             ‫سنگینی برای آن خواهند پرداخت‪.‬‬                                               ‫او درباره آمدنش به انگلیس توضیح‬         ‫به تصویر کشیده م ‌یشود‪ .‬قسمت‬
‫در استانبول نیروهای ارتش دو‬             ‫دفتر ریاست جمهوری ترکیه نیز‬                          ‫شکست خورده است‪.‬‬         ‫م ‌یدهد‪« :‬بعد از ‪ ۱۰‬سال به پیشنهاد‬      ‫هیجا ‌نانگیز داستان زمانی اتفاق‬                               ‫د‌رآورده است ‪.‬‬
‫پل تنگ ‌هی بسفر را در کنترل خود‬         ‫اعلام کرده است‪« :‬گروهی در میان‬          ‫نخستین بار تلویزیون خصوصی‬            ‫یک کانال تلویزیونی انگلیس به عنوان‬      ‫م ‌یافتد که با اینکه این دو گروه از‬       ‫‪Today I Live‬قصه نمایشنامه بین‬
‫گرفت ‌هاند و تمامی پروازهای فرودگاه‬     ‫نیروهای نظامی و خارج از ساختار‬          ‫‪ DHA‬در ترکیه اعلام کرد که ارتش‬       ‫بازیگر در فیلمی به نویسندگی ایرج‬        ‫شخصی ‌تها به فاصله قر ‌نها جدا از‬         ‫دو فرهنگ ایرلندی و ایرانی و در دو‬
‫آتاتورک در استانبول را لغو کرد‌ه و‬      ‫فرماندهی ارتش سعی کرد‌هاند دولتی‬        ‫«تمام قدرت» را در کشور به دست‬        ‫جنتی عطایی و راب ریچی که کار‬            ‫هم قرار گرفت ‌هاند اما رن ‌جها و احساسات‬  ‫زمان گذشته و آینده در حرکت است‪.‬‬
‫سربازان برج بزرگترین فرودگاه ترکیه‬      ‫را که به طور دمکراتیک انتخاب شده‬        ‫گرفته است‪ .‬در بیانی ‌های که به نام‬   ‫مشترک ایرانی‪ -‬انگلیسی بود به‬            ‫مشترکی را با هم تجربه و با هم تقسیم‬       ‫دراینقصهروابط‪،‬احساسات‪،‬زبان‪،‬عقاید‬
                                        ‫ساقط کنند‪ .‬بیانی ‌های که از سوی‬         ‫ارتش در تلویزیون ترکیه ‪NTV‬‬           ‫انگلیس مهاجرت کردم‪ .‬اگرچه به‬            ‫م ‌یکنند‪ .‬دو گروه کاراکتر نمای ‌شنامه‬     ‫و بالاخره مجموعه زندگی بین دو زمان‬
                ‫را در اختیار دارند‪.‬‬     ‫نیروهای نظامی منتشر شده‪ ،‬مورد‬           ‫خوانده شد آمده که ارتش برای باز‬      ‫دلایل اختلافاتی که با کارگردان آن‬       ‫بر روی صحنه مانند ارواحی بازی‬
‫رویترز از آنکارا از تیرانداز ‌ی و‬       ‫تایید فرماندهی ارتش نیست‪ ».‬در‬           ‫گرداندن دموکراسی و حقوق بشر‬          ‫فیلم داشتم‪،‬موفق نشدم در آن فیلم‬         ‫م ‌یکنندکههمدیگررانم ‌یبینند‪،‬چون‬                ‫در تلاطم و فراز و نشیب است‪.‬‬
‫پرواز مداوم هل ‌یکوپت ‌رها بر فراز شهر‬  ‫این بیانیه همچنین آمده است‪« :‬ما‬         ‫دست به این اقدام زده است‪ .‬به‬         ‫بازیکنم‪،‬امابهان ‌هایشدبرایمهاجرتم‬       ‫در دو زمان مختلف زندگی م ‌یکنند‪.‬‬          ‫نخست‪ ،‬قص ‌های که در آینده اتفاق‬
                                        ‫از جهان م ‌یخواهیم از مردم ترکیه‬        ‫گزارش خبرگزار ‌یهای بی ‌نالمللی‪،‬‬     ‫به انگلیس‪ .‬اما در همان مدت‪،‬اولین کار‬    ‫اما مخاطب قادر است هر دو زمان و هر‬        ‫م ‌یافتد و بعد قص ‌های که دیروز اتفاق‬
                ‫گزارش داده است‪.‬‬                                                 ‫در سراسر کشور حکومت نظامی‬            ‫صحن ‌هام را باعنوان پرومته در اوین‬                                                ‫افتاده است‪ .‬این دو قصه در حال‬
‫کسی نم ‌یداند فردا کدام نیرو بر‬                           ‫پشتیبانی کند»‪.‬‬        ‫و ممنوعیت رفت و آمد اعلام شده‬                                                       ‫دو بازی را روی صحنه ببیند‪.‬‬         ‫بازگویی ه ‌مزمان با یکدیگر هستند‪.‬‬
                                        ‫بینالی ایلدیریم‪ ،‬نخس ‌توزیر ترکیه‬       ‫است و در اعلامی ‌های از سوی ارتش‬         ‫نوشته جنتی عطایی اجرا کردم‪».‬‬        ‫این نمایش به زبان انگلیسی و با‬            ‫در یک روایت‪ ،‬داستان زندگی یک‬
        ‫ترکیه حکومت خواهد کرد‪.‬‬          ‫نیز که پس از اختلافات بین داوداوغلو‬     ‫شرح داده شده که این اقدامات‬          ‫سودابه فرخ نیا درباره ادامه‬             ‫استفاده از برخی جملات فارسی و زبان‬        ‫خانواده مهاجر ایرانی را م ‌یبینیم که‬
                                        ‫و اردوغان در این سمت مشغول به‬           ‫برای حفظ امنیت شهروندان صورت‬         ‫فعالی ‌تهایش م ‌یگوید‪« :‬بعد از‬          ‫بومی ایرلندی و در ‪ ۶‬روز مختلف در‬          ‫دو زن (مینا و نیاز) شخصی ‌تهای‬
‫چهارمین کودتا در تاریخ‬                  ‫کار شد اعلام کرده این اقدامات‪ ،‬کودتا‬    ‫م ‌یگیرد‪ .‬ارتش همچنین در تلویزیون‬    ‫آن‪،‬تصمیم گرفتم در انگلیس بمانم به‬
              ‫معاصر ترکیه‬               ‫نیست و گروهی که دست به این‬              ‫خبری ‪ DHA‬اعلام کرده است که‬           ‫این دلیل که خوشبختانه در انگلیس‬         ‫سوزان جین هریسون‬
                                        ‫عملیات زد‌هاند‪ ،‬هزین ‌هی بالایی برای‬    ‫کودتا برای حفظ قانون اساسی و باز‬
‫کودتای ‪ ۱۵‬ژوییه ‪ ۲۰۱۶‬چهارمین‬            ‫کارهای غیرقانونی خود باید بپردازد‪.‬‬      ‫گرداندن حقوق بشر و دموکراسی به‬          ‫سودابه فرخ نیا‬                       ‫سالن نمایش «رادا» در لندن به روی‬          ‫اصلی آن هستند‪ .‬سودابه فر ‌خنیا با‬
‫کودتا در تاریخ معاصر ترکیه است‪.‬‬                                                                                                                              ‫صحنه رفت و مورد استقبال فراوان‬            ‫بازی درخشانش‪،‬نق ‌ش مینا را بازی‬
‫نخستین بار در ‪ ۲۷‬ماه مه ‪۱۹۶۰‬‬            ‫وی گفت نیروهای نظامی بدون‬                        ‫ترکیه صورت گرفته است‪.‬‬       ‫برخلاف فرانسه برای هنرمندان‬                                                       ‫م ‌یکند؛ مینا پروفسور و استاد ادبیات‬
‫ارتش‪ ،‬دولت عدنان من ِد ِرس را‬           ‫مجوز در استانبول به این حرکات‬                                                ‫خارجی آغوش بازی داشتند‪ .‬دلم‬                          ‫تماشاچیان قرار گرفت‪.‬‬         ‫با سابقه سیاسی کمونیستی است و‬
‫سرنگون کرد زیرا دموکراسی ترکیه‬          ‫دست زد‌هاند و او اجازه نم ‌یدهد این‬                    ‫‪©Reuters‬‬              ‫م ‌یخواست وارد تئاتر انگلیس شوم و‬                                                 ‫دیگری نیاز‪،‬زن جوان هنرمندی است‬
‫را در خطر م ‌یدید‪ .‬دولت نظامی‬                                                                                        ‫به زبان انگلیسی در این زمینه فعالیت‬     ‫گف ‌توگویی صمیمانه با سودابه‬              ‫که مشغول نقاشی است که بین زندگی‬
‫آزادی مطبوعات و آزاد ‌یهای سیاسی‬           ‫تلا ‌شهای غیرقانونی موفق شوند‪.‬‬       ‫به گزارش خبرگزار ‌یهای‬               ‫کنم که همی ‌ن طور هم شد و دراین‬                                                   ‫زناشویی و بچه و زندگی هنری با‬
‫را محدود کرد که به ناآرام ‌یهای‬         ‫این در حالیست که کودتاگران اعلام‬        ‫بی ‌نالمللی‪ ،‬اردوغان از مخفیگاه خود‬                                                                     ‫فر ‌خنیا‬       ‫خودش در تضاد است و نم ‌یتواند بین‬
‫دانشجویی انجامید‪ .‬فرماندهان ارتش‬        ‫کرد‌هاند فرودگاه استانبول را در اختیار‬  ‫از طریق تلفن تصویری با سی ان‬                         ‫زمینه موفق شدم ‪.‬‬        ‫به بهانه اجرای نمایش « امروز زندگی‬        ‫این دو توازن برقرار کند‪ .‬این نقش را‬
                                        ‫گرفت ‌هاند و پروازهای این فرودگاه‬       ‫ان ترکیه تماس گرفته و از یک سو‬       ‫پرومته در اوین در عرض یک سال به‬         ‫م ‌یکنم»‪،‬باخانمسودابهفر ‌خنیا‪،‬بازیگربا‬    ‫ویس الیوت صفوی‪،‬بازیگر فیلم «بابا‬
           ‫‪ ۱۷‬ماه در قدرت ماندند‪.‬‬       ‫همگیلغوشدهاست‪،‬همزمانتلویزیون‬            ‫کودتاچیان را تهدید به اشد مجازات‬     ‫انگلیسی ترجمه شد و من نقش اصلی‬          ‫استعداد و با تجربه تئاتر و تلویزیون‪،‬که‬    ‫جون» با بازی زیبایش ایفا م ‌یکند‪ .‬این‬
‫دومین کودتا در ‪ ۱۲‬مارس ‪۱۹۷۱‬‬             ‫دولتی کشور و دفتر حزب «عدالت و‬          ‫کرده و از سوی دیگر از هواداران خود‬   ‫زنی را که در اجرای فارسی داشتم‪،‬در‬       ‫یکی از نق ‌شهای اصلی و کلیدی این‬          ‫داستان در سال ‪ ۲۰۱۷‬اتفاق م ‌یافتد‪.‬‬
‫روی داد که پاسخی بود به عملیات‬          ‫توسعه» که دولت را در دست دارد‪ ،‬به‬       ‫خواسته برای مقاومت به خیابا ‌نها‬                                             ‫نمایش را ایفا م ‌یکرد گف ‌توگویی‬          ‫در روایت دیگر‪،‬داستان دو مهاجر پدر‬
‫تروریستی فزایند‌هی گرو‌ههای‬                                                     ‫بروند‪ .‬اردوغان کودتاگران را اقلیتی‬        ‫اجرای انگلیسی نیز بازی کردم‪».‬‬                                                ‫و پسر ایرلندی را شاهدیم که طراح‬
‫چ ‌پگرا در کشور‪ .‬نظامیان‪ ،‬نخست‬                                                  ‫ناچیز درون ارتش توصیف کرد که‬         ‫او همچنین در مقایسه کار تئاتر‬                             ‫صمیمانهداشتم‪.‬‬           ‫و سازنده نقش ‌ههای کاغذی هستند و‬
‫وزیر وقت‪ ،‬سلیمان دمیرل را مجبور‬                                                 ‫به سزای اعمال خود خواهند رسید‪.‬‬       ‫ایران ‌ی در لندن و کار با انگلیس ‌یها‬   ‫در آغاز از فعالی ‌تهای هنری وی‬            ‫ماجرای آنها در سا ‌لهای ‪ ۱۸۲۱‬اتفاق‬
‫به استعفا کردند و یک سال بعد‬                                                                                         ‫به دردس ‌رهای تامین بودجه و مسایل‬       ‫م ‌یپرسم از سا ‌لهای قبل و بعد از‬
‫ارتش‪ ،‬یک دولت غیرنظامی را برای‬                                                                                       ‫مالی در تئاتر ایرانی اشاره م ‌یکند و‬                                                                    ‫افتاده است‪.‬‬
                                                                                                                     ‫م ‌یگوید‪« :‬کار با انگلیس ‌یها راح ‌تتر‬                 ‫مهاجرت از ایران…‬           ‫جین هریسون‪،‬نویسنده این‬
              ‫اداره کشور فراخواند‪.‬‬                                                                                   ‫است چرا که با آنها قرار داد می بندیم‬    ‫فر ‌خنیا م ‌یگوید‪« :‬تحصیلاتم را‬           ‫نمایشنامه خود روایت داستان را‬
‫سومین کودتا در ‪ ۱۲‬سپتامبر‬                                                                                            ‫و به مدت ‪ ۳‬یا ‪ ۴‬هفته روزی ‪ ۶‬یا ‪۷‬‬        ‫در مقطع لیسانس در رشته تئاتر در‬           ‫ای ‌نگونه بازگو م ‌یکند‪« :‬امروز زندگی‬
‫‪ ۱۹۸۰‬روی داد و سلیمان دمیرل‬                                                                                          ‫ساعت به شکل فشرده کار م ‌یکنیم و‬        ‫سا ‌لهای ‪ ۱۹۷۶-۱۹۷۵‬در تهران به‬            ‫م ‌یکنم» در آپارتمانی در لندن اتفاق‬
‫را در دومین دور‌هی حکومت خود‬                                                                                         ‫این کار یک تداوم عالی پیدا می کند‬       ‫پایان رساندم ‪ .‬مدتی بعد از لیسانس و‬       ‫م ‌یافتد‪.‬یکبانویجوان ایرانیهنرمند‬
‫سرنگون ساخت‪ .‬دولت نظامی به‬                                                                                           ‫بعد هم ‪،۷ ۶‬اجرا داریم‪ .‬اما در کار‬       ‫بعدازانقلابجمهوریاسلامیبهدلایل‬            ‫از شوهر و بچ ‌هاش فاصله گرفته تا به‬
‫رهبری ژنرال کنعان اِو ِرن در ترکیه‬                                                                                   ‫ایرانی یا باید تامین بودجه کنیم و یا‬    ‫شخصی به فرانسه مهاجرت کردم‪.‬‬               ‫کار هنر ‌یاش بپردازد و نمایشگاه دایر‬
‫حکومت نظامی اعلام کرد تا از سقوط‬                                                                                     ‫از طریق مراکز خیریه پول جمع کنیم‬        ‫در ایران من فقط کارصحنه م ‌یکردم‪.‬‬         ‫کند‪ .‬از سوی دیگر در همان آپارتمان‪،‬‬
‫قدرت دولتی که از سوی عملیات‬                                                                                          ‫و به فروش بلیط باید اکتفا کنیم که‬       ‫و نق ‌شهای بسیاری را روی صحنه‬
‫تروریستی چپ و راست در خطر قرار‬                                                                                       ‫معمولا کارهای فارسی فقط توانسته‬         ‫اجرا کردم که از مهمترین آنها م ‌یتوان‬
‫گرفته بود جلوگیری کند‪ .‬بیش از‬                                                                                        ‫خرج حدالاقل سالن و تبلیغات را در‬        ‫به جادوگران شهر سلیم‪،‬اثر آرتور‬
‫نیم میلیون نفر دستگیر شده و شمار‬                                                                                     ‫بیاورد ولی ما هنرپیش ‌هها و کارگردان‬    ‫میلر‪ ،‬تسخیرشدگان‪،‬ترجم ‌های از کار‬
‫زیادی اعدام شدند‪ .‬پس از سه سال‪،‬‬                                                                                      ‫و یا دس ‌تاندرکاران هی ‌چگاه خودمان‬
‫در نوامبر‪ ۱۹۸۳‬حکومت نظامیان‬
                                                                                                                               ‫مبلغی دریافت نکرد‌هایم‪».‬‬
  ‫جای خود را به غیرنظامیان سپرد‪.‬‬                                                                                     ‫از او درباره بازی در کنار هنرمندان‬
                                                                                                                     ‫انگلیس ‌ی م ‌یپرسم‪ .‬اینکه آیا از لحاظ‬
                                                                                                                     ‫زبان و بیان احساسات و انتقال مفاهیم‬     ‫نیمکتی که شعر پرویز اوصیاء بر آن نوشته شده‬
                                                                                                                     ‫شاعرانه در تئات ‌رهای انگلیسی احساس‬
                                                                                                                     ‫راحتی دارد؟ او ابتدا از لحاظ زبانی‬      ‫آلبرکامو اشاره کرد که در این اجراها‬       ‫یک مرد ایرلندی میانسال که شغلش‬
                                                                                                                     ‫م ‌یگوید که به دلیل تسلطش به این‬        ‫نق ‌شهای اصلی را بر عهده داشتم‪.‬‬           ‫تهیه نقش ‌ههای کاغذی است به وسیله‬
                                                                                                                     ‫زبان و به دلیل داشتن همسر انگلیسی‬       ‫ده سال در فرانسه بودم و تحصیلات‬           ‫غریب ‌های که از راه م ‌یرسد و معلوم‬
                                                                                                                     ‫و زندگیبا انگلیس ‌یها‪،‬وبرقراری ارتباط‬   ‫عالی ‌‌هام را در آنجا تکمیل کردم‪،‬تصمیم‬    ‫م ‌یشود پسر اوست‪،‬آرامش و خلوتش‬
                                                                                                                     ‫احساسی با مردم و ارتباط کاری‪،‬دیگر‬       ‫گرفته بودم در فرانسه بمانم و سعی‬          ‫به هم م ‌یخورد‪ .‬این دو داستان در‬
                                                                                                                     ‫فاصل ‌های بین خودش و انگلیس ‌یزبا ‌نها‬  ‫خودم را کردم که وارد عرصه بازیگری‬         ‫طول زمان و در فض‌اهای بین یکدیگر‬
                                                                                                                                                             ‫شوم اما متاسفانه در فرانسه کار در‬         ‫بر روی هم تاثیر م ‌یگذارند‪ .‬مرد‬
                                                                                                                                      ‫احساسنم ‌یکند‪.‬‬         ‫محیط فرانسوی امکا ‌نپذیر نبود چرا‬         ‫میانسال ایرلندی و زن جوان هنرمند‬
                                                                                                                     ‫در زمینه بیان مفاهیم اسطور‌های‬          ‫که برخلاف اسمش که م ‌یگویند؛‬              ‫ایرانی گویی در این داستان یکدیگر را‬
                                                                                                                     ‫همچون مفاهیم رستم وسهراب و‬              ‫سرزمین مهاجران است‪،‬اینطور نیست‬            ‫از طریق خواست ‌هها و کابو ‌سهایشان‬
                                                                                                                     ‫یا انتقال مفاهیم شاعرانه م ‌یافزاید‪:‬‬    ‫و همه چیز آنجا برای خارج ‌یها بلوکه‬       ‫بیدار م ‌یکنند و بدون اینکه از حضور‬
                                                                                                                     ‫«ای ‌نگونه مفاهیم‪،‬یک حس دیگری‬           ‫بود و در واقع بین فرانسو ‌یها این‬         ‫هم باخبر باشند هر لحظه به هم‬
                                                                                                                     ‫دارد و درست است که به زبان‬              ‫فرصت به من داده نشد که بتوانم کار‬         ‫نزدیک و نزدی ‌کتر م ‌یشوند تا اینکه دو‬
                                                                                                                     ‫انگلیسی است ولی وقتی مربوط به‬           ‫کنم‪ .‬به زبان فارسی هم‪،‬خودم ترجیح‬
                                                                                                                     ‫فرهنگ اصلی من م ‌یشود‪،‬من آن‬                                                                   ‫زمان در هم م ‌یآمیزد‪».‬‬
                                                                                                                     ‫بخش را در اجراهایم با یک آهنگ‬                        ‫م ‌یدادم که کار نکنم‪».‬‬       ‫در واقع بخشی از داستان این نمایش‬
                                                                                                                     ‫دیگر و حس دیگری به زبان م ‌یاورم‪.‬‬
                                                                                                                     ‫همان طور که در اجرای اخیر هم این‬
                                                                                                                     ‫مساله را اکثر تماشاچ ‌یهای انگلیسی‬
                                                                                                                     ‫نیز متوجه شده بودند و همان طور‬
                                                                                                                     ‫که خودشان م ‌یگفتند یک برداشت‬
                                                                                                                     ‫حسی دیگر و عمی ‌قتری از این بخش‬
                                                                                                                     ‫از داستان داشتند و دلیلش هم این بود‬
                                                                                                                     ‫که من م ‌یخواستم که این عمق حتما‬

                                                                                                                        ‫برای تماشاچ ‌یها قابل لمس باشد‪.‬‬

                                                                                                                     ‫ادامه در صفحه ‪15‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16