Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۴ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷60‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫جمعه ‪ ۱9‬تا پنجشنبه‪ 2۵‬دیماه ‪۱۳99‬خورشیدی‬

‫لورنبعدهابهخود بالید که او رضاخان‬                                                                                                                                                 ‫ظهور رضاشاه‪ ،‬قدرتگیری و سپس‬
                                                                                                                                                                                  ‫حکومت ‪2۰‬سالۀ وی‪ ،‬شاید مهمترین‬
‫را به عنوان «اسب برنده در مسابقۀ‬                                                                                                                                                  ‫مباحثه یا منازعۀ سیاسی درتاریخ‬
                                                                                                                                                                                  ‫‪ ۸۰‬سالۀ اخیر ایران است‪ .‬به جرأت‬
‫سیاسی‪ ،‬کمی پس از ورودش به‬             ‫حکومت رضاشاه و «دست انگلیسیها»! *‬                                                                                                           ‫میتوان گفت که شاید در تاریخ‬
‫تهران‪ ،‬شناسائی کرده است» و لذا‪،‬‬                                                                                                                                                   ‫معاصر ایران‪ ،‬کمتر شخصیتی رابتوان‬
‫به وزارت امورخارجۀ انگلیس توصیه‬                                                                                                                                                   ‫یافت که اینهمه دشمنی و دشنام را‬
                                                                                                                                                                                  ‫نصیب خود کرده باشد‪ .‬با توجه به‬
‫کرد تا برای اعادۀ وجهه و نفوذ انگلیس‬                                                                                                                                              ‫اینکه رضاشاه رابه حقمیتوان بنیانگذار‬
                                                                                                                                                                                  ‫«ایران نوین» نامید‪ ،‬حجم عظیم این‬
‫در ایران‪ ،‬تا حد ممکن در ارتباط با‬                                    ‫علی میرفطروس‬                                                                                                 ‫دشنهها و دشنامها‪ ،‬شگفتانگیز و‬
‫امور داخلی ایران‪ ،‬بیطرف بماند‪...‬‬                                                                                                                                                  ‫شگرف مینماید‪ .‬این تنفر سیاسی‪،‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫اساساً از سوی حزب توده و نیز از سوی‬
‫برای زدودن خاطرات تلخ هفت سال‬                                                                                                                                                     ‫برخی گروههای سیاسیمذهبی انتشار‬
                                                                                                                                                                                  ‫یافت که با حکومت رضا شاه‪ ،‬پایگاه‬
‫گذشته در ذهن ایرانیان‪« ،‬مقامات‬        ‫تأسیس اتحاد جماهیر شوروی درصدد دستاندازی به استانهای شمالی‬                                                                          ‫اشاره‬   ‫حزبی و جایگاه اجتماعی خود را از‬
‫انگلیسی باید به زایل شدن نفوذ خود‬     ‫ایران بودند و نیروی سخت میان آنها و انگلیسیها که از زمان قاجار دست‬    ‫درباره کودتای سوم اسفند ‪ 1۲99‬و برآمدن رضاشاه شخصیت و نقش دو‬           ‫دست داده بودند‪ .‬اینک پس از گذشت‬
‫در ایران‪ ،‬رضایت دهند»‪ ...‬لرد کرزن‬                                                                           ‫در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران تاکنون پژوهشهای فراوانی انجام‬         ‫‪ ۸۰‬سال و با فروپاشی دیوارهای‬
‫(وزیر امورخارجۀ مغرور انگلیس) از‬                                    ‫گشادهای در ایران داشتند‪ ،‬در گرفته بود‪.‬‬  ‫شده و کتابهای متعددی انتشار یافته است‪ .‬با این همه از آنجا که غالب ًا‬  ‫سیاسیایدئولوژیک و فرو نشستن‬
‫سیاست «دخالت ممنوع ِ» لورن‪،‬‬           ‫درباره نقش انگلیسیها در به قدرت رسیدن رضاشاه بحثهای موسعی‬             ‫حب و بغضها و پیشداوریهای شخصی در این آثار بیتأثیر نبوده‪ ،‬برخی‬         ‫غبارهای کینه و کدورت‪ ،‬میتوان‬
‫دل خوشی نداشت‪ ،‬اما مجبور بود‬                                                                                                                                                      ‫چهرۀ رضاشاه را در«آئینۀ تاریخ »‬
‫آن را بپذیرد‪ .‬هنگامی که کرزن اصرار‬      ‫به عمل آمده ولی هنوز مسائل فراوانی در این زمینه مبهم مانده است‪.‬‬                                  ‫مسائل همچنان در پرده ابهام مانده است‪.‬‬    ‫روشنتر دید و داوری منصفانهای‬
‫کردکه «ایرانیان نباید خواهان کمک‬      ‫دکتر علی میرفطروس‪ ،‬پژوهشگر و محقق سرشناس در جستاری تازه‬               ‫رضاشاه در دورهای به قدرت رسید که روسها در پی انقلاب بلشویکی و‬
                                                                                                                                                                                                  ‫دربارۀ وی داشت‪.‬‬
                                                             ‫نگاهی تحقیقی دارد به این مسأله که میخوانید‪:‬‬                                                                          ‫یکی از موضوعات مهم در پیدایش‬
                                                                                                                                                                                  ‫و قدرتگیری رضاشاه‪ ،‬اعتقاد به‬
‫و مشورت ما باشند»‪ ،‬لورن پاسخ‬                                                                                                                                                      ‫«انگلیسی بودن کودتای سوم اسفند‬
                                                                                                                                                                                  ‫‪۱299‬و ظهور رضاخان» است‪ .‬جدا‬
‫داد‪« :‬آنان هیچ یک را نمیخواهند»‪.‬‬                                                                                                                                                  ‫از عوامل و احزابی که منبع انتشار‬
                                                                                                                                                                                  ‫چنین اعتقادی بودند‪ ،‬باید گفت که‬
‫بنابراین‪ :‬کرزن خود را با این امید که‬                                                                                                                                              ‫این اعتقاد‪ ،‬در عین حال‪ ،‬ناشی از‬
                                                                                                                                                                                  ‫وجود «توهم توطئه»در اذهان عموم‬
‫روزی ایرانیان «مجدداً بر در سفارت‬                                                                                                                                                 ‫ایرانیان بود که طی آن‪« ،‬دست‬
                                                                                                                                                                                  ‫انگلیسیها»را در سیاست ایران‪،‬‬
‫انگلیس خواهند کوفت» تسلی داد‪.‬‬                                                                                                                                                     ‫دخیل و سرنوشتساز میدانستند‪.‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫بهخاطر حضور قاطع دولت استعماری‬
‫بدینترتیب‪ ،‬سرانجام‪ ،‬انگلیسیها به‬                                                                                                                                                  ‫انگلیس در حیات سیاسی ایران عصر‬
                                                                                                                                                                                  ‫قاجارها‪ ،‬این اعتقاد اگرچه رنگی از‬
‫سبب قطع امید کامل از طبقۀ حاکمه‬                                                                                                                                                   ‫حقیقت دارد‪ ،‬اماارتقای آن تا حد یک‬
                                                                                                                                                                                  ‫باور مطلق‪ ،‬نادرست و حتی مخرب‬
‫در تهران‪ ،‬ناچار شدند روی رضاخان‬                                                                                                                                                   ‫میباشد‪ .‬حداقل تأثیر مخرب این‬
                                                                                                                                                                                  ‫توهم‪ ،‬این است که ارادۀ شخصیتها‬
‫حساب کنند‪ .‬به عقیدۀ لورن‪ :‬عمدتاً‬                                                                                                                                                  ‫برای سوداهای سیاسی و کسب قدرت‬
                                                                                                                                                                                  ‫را ضعیف یا خوار و بیمقدار مینماید‪،‬‬
‫به سبب ظهور نامنتظر شخصیت‬                                                                                                                                                         ‫سریال درخشان «دائیجان ناپلئون»‬
                                                                                                                                                                                  ‫و این نظر که‪« :‬آنکس که آورده‪ ،‬خود‬
‫قدرتمندی چون رضاخان» بود که در‬                                                                                                                                                    ‫میبرد»‪ ،‬نمایندۀ این ضعف و زبونی‬
                                                                                                                                                                                  ‫است‪ ،‬در حالیکه میدانیم تاریخ ایران‪،‬‬
‫پی عقبنشینی قوای انگلیس‪ ،‬ایران‬                                                                                                                                                    ‫سرشار از شخصیتهائی است که از‬
                                                                                                                                                                                   ‫«سربازی» به «سرداری» رسیدهاند‪.‬‬
‫به دامان هرج و مرج نیفتاده بود‪...‬‬
                                                                                                                                                                                              ‫***‬
‫کرزن‪ ،‬با حسرت و تلخکامی‪ ،‬احساس‬                                                                                                                                                    ‫در آ ن زمان‪ ،‬ایران‪ ،‬بین دو سنگ‬
                                                                                                                                                                                  ‫آسیاب قدرتهای روس و انگلیس‬
‫میکرد‪« :‬از بیکفایتی بیمانند‪ ،‬علاج‬                                                                                                                                                 ‫هر روز خردتر و ضعیفتر شده بود‪،‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫آنچنانکه یک روز‪ ،‬دولت روسیه فلان‬
‫ناپذیر و غیرقابل تصور سیاستمداران‬                                                                                                                                                 ‫امتیاز را ميگرفت و روز دیگر دولت‬
                                                                                                                                                                                  ‫انگلیس خواستار به همان امتیاز و‬
‫ایران‪ ،‬رو دست خورده است»‪ .‬در‬                                                                                                                                                      ‫قرارداد بود‪ .‬تقسیم ایران بین دو ابر‬
                                                                                                                                                                                  ‫قدرت روس و انگلیس (در سالهای‬
‫چنین شرایطی‪ ،‬انگلیسیها چارۀ‬                                                                                                                                                       ‫‪ ۱9۰۷‬و ‪ )۱9۱۵‬چیزی بهنام ایران و‬
                                                                                                                                                                                  ‫ملت ایران باقی نگذاشته بود‪ .‬انقلاب‬
‫دیگری نداشتند جز آنکه‪« :‬به تماشای‬                                                                                                                                                 ‫‪ ۱9۱۷‬در روسیه و مسائل و مشکلات‬
                                                                                                                                                                                  ‫داخلی آن کشور‪ ،‬ایران را به «حیاط‬
‫ستارۀ رضاخان بنشینند»‪ .‬لورن‬                                                                                                                                                       ‫خلوت» یا مستعمرۀ دولت انگلیسبدل‬
                                                                                                                                                                                  ‫کرده بود بهطوریکه در کنفرانس صلح‬
‫(وزیرمختار جدید انگلیس در ایران)‬                                                                                                                                                  ‫پاریس ( ‪ )۱9۱9‬برای اعادۀ استقلال و‬
                                                                                                                                                                                  ‫حفظ تمامیت ارضی ایران و در مخالفت‬
‫امیدوار بود‪ :‬با آنکه رضاخان «فردی‬                                                                                                                                                 ‫با سلطۀ دولت انگلیس بر ایران‪ ،‬هیأت‬
                                                                                                                                                                                  ‫اعزامی ایران (با حضورمحمدعلی‬
‫مستقل»است‪« ،‬فشار بیامانشرایط»‬                                                                                                                                                     ‫فروغی و مشاورالملک) را به کنفرانس‬
                                                                                                                                                                                  ‫راه ندادند‪ 2.‬وضع بهگونهای بود که‬
‫و به ویژه‪ ،‬دشمنی وی با بلشویسم‪،‬‬                                                                                                                                                   ‫بهقول وزیر مختار انگلیس‪« :‬ایران‬
                                                                                                                                                                                  ‫ملک متروکی بود که به حراج گذاشته‬
‫رضاخان را در نهایت «به اردوی ما»‬                                                                                                                                                  ‫شده بود و هر دولتی که پول بیشتری‬
                                                                                                                                                                                  ‫یا زور بیشتری داشت میتوانست آنرا‬
‫براند‪ .‬با این حال‪ ،‬در سال ‪۱۳۰۱‬‬
                                                                                                                                                                                                   ‫تصاحب کند» ‪...‬‬
‫(‪ )۱922‬اگر حق انتخابی بین رضاخان‬                                                                                                                                                  ‫بیثباتیهای سیاسی و فقدان‬
                                                                                                                                                                                  ‫امنیت اجتماعی‪ ،‬باعث شده بود تا هر‬
‫و شیخ خزعل وجود میداشت‪ ،‬هم‬                                                                                                                                                        ‫یک از سران ایلات و رجال سیاسی‬
                                                                                                                                                                                  ‫برای حفظ منافع و موقعیت خویش‬
‫و خصوصاًپشتیبانی عموم رهبران و (‪ )۱9۱۷‬دولت انگلیس را از گسترش ارتش سرخ به بندرانزلی و «تأسیس قدرت روی کار آوردن و برکنار کردن لورن و هملرد کرزن‪ ،‬احتمالاً‪ ،‬شیخ‬                    ‫و مصون ماندن از تعرضات و تجاوزات‬
                                                                                                                                                                                  ‫رایج‪ ،‬خود را تحتالحمایۀ یکی از‬
‫خزعل را انتخاب میکردند‪ ،‬هرچند‬         ‫روشنفکران ترقيخواه آن عصر (مانند «وحشت سرخ» در جنبشهای جمهوری شوروی ایران» در جنبش ِکابینهها را نداشت‪.‬‬                                      ‫دو قدرت بزرگ (روس یا انگلیس)‬
                                                                                                                                                                                  ‫قرار دهند‪ .‬رجال صدیق و موجهی‬
‫سید احمد کسروی‪ ،‬عارف قزوینی‪ ،‬گیلان‪ ،‬آذربایجان‪ ،‬خراسان و‪ ...‬هراسان گیلان و تأثیر آن بر جنبشهای نورمن از سقوط رئیس الوزراء که لورن معتقد شده بود‪ :‬با آنکه‬                           ‫(مانند مشیرالدوله و مستوفی) نیز یا‬
                                                                                                                                                                                  ‫مجبور به مصالحه و مماشات بودند‬
‫محمود افشار‪ ،‬علی دشتی‪ ،‬محمد ساخت‪ ،‬این جنبشها باعث ترس آذربایجان‪ ،‬خراسان و ‪ ...‬باعث شد تا (سید ضیاء) که «قدرت‪ ،‬شرافت و «رضاخان‪ ،‬میهن پرستتر از آن بود‬                              ‫و یااساساًاز سرپرستی و مسؤولیت‬
                                                                                                                                                                                  ‫دولتها استعفاء میدادند و سکوت‬
‫تقی بهار‪ ،‬کاظمزاده ایرانشهر‪ ،‬ابراهیم دولت انگلیس در برباد رفتن مناطق دولت انگلیس «احساس خطر»کند‪ .‬مساعیسازندهاش بینیاز از هرگونه که هرگز آلتدستی سرسپردهشود»‪،‬‬                      ‫میکردند‪ .‬حد متوسط دوام کابینهها‬
                                                                                                                                                                                  ‫در این دوران‪ ،‬دوسه ماه بود (تنها‬
‫پورداوود‪ ،‬محمدعلی فروغی‪ ،‬علیاکبر نفوذ آن کشور‪ ،‬خصوصاً در مناطق بنا بر ا ین با شکست طر ح ها ی ستایش» بود‪ ،‬ابراز تأسف کرد‪ ،‬ولی اما میتوانست «دوستی بسیار‬                            ‫در ‪ ۱۰‬سال اول مشروطیت‪ ۳۶ ،‬بار‬
                                                                                                                                                                                  ‫کابینه عوض شد!) این دوران تا ظهور‬
‫سیاسی‪ ،‬ایرج میرزا‪ ،‬علیاکبر داور‪ ،‬نفتخیز جنوب گردیده بود و رضاخان سلطهجویانۀ دولت انگلیس درمنطقه‪ ،‬جرج چرچیل (کارشناس وزارت مفید» بهشمار آید‪ .‬با این وجود‪،‬‬                          ‫رضاشاه رابدرستیمیتوان «عصر سقوط‬

‫سیدحسن تقیزاده و سلیمان میرزا با دوراندیشی و واقعبینی توانست این کشور خود رابه ناچاردربرابر «راه امورخارجه در امور ایران) همه چیز را وزیر امورخارجۀ انگلیس (لرد کرزن)‬                              ‫کابینهها» نامید‪.‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫در چنان شرایطی‪ ،‬قدرتگیری‬
‫اسکندری (رهبر حزب سوسیالیست از این رقابتهای موجود در جهت سوم»ی دید که در حضور و اقتدار زیر سر وزیر مختار شوروی میدانست که ایران را ملک شخصی خود‬                                   ‫رضاشاه‪ ،‬از یکطرف‪ ،‬ناشی از اوضاع‬
                                                                                                                                                                                  ‫آشفتۀ ایران و ناتوانی دولتمردان قاجار‬
‫و پدر معنوی حزب تودۀ ایران) و هدفهای سیاسی خود استفاده کند‪ .‬شخصیتی به نام «رضاخان میرپنج» و نوشت‪« :‬ظاهراً رضاخان به دام میپنداشت‪ ،‬سیاستهای رضاخان را‬                              ‫بود‪ ،‬و از سوی دیگر‪ ،‬ناشی از حمایت‬
                                                                                                                                                                                  ‫اکثر رهبران سیاسی و روشنفکران‬
‫دسیسه بازیهای آقای روتشتاین مغایربامنافعدولتانگلیسمیدانست‬            ‫تا مدتی نیز دکتر محمد مصدق) پژوهشهای اخیر‪ ،‬زوایای تاریک (سرتیپ) تجلی مییافت‪.‬‬                                 ‫ترقیخواه ایران از «شخصیتی مقتدر»‪.‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫به عبارت دیگر‪ :‬حمایتهای مردمی‬
‫زمینهساز قدرتگیری «سردار سپه» چگونگیقدرتگیریرضاخانراآشکار بنابراین‪ ،‬صعود برقآسای رضاخان (وزیر مختار شوروی در ایران) افتاده و لذا در سال ‪ )۱92۳( ۱۳۰2‬به لورن‬

‫بود‪ .‬در این دوران‪ ،‬همه در انتظار یک میکند و نشان میدهد که در کودتای از گمنامی به قدرت‪ ،‬بین فوریه و است»‪ ...‬اخراج غیرمنتظره و بیمقدمۀ نوشت‪« :‬به نظر میرسد که رضاخان‪،‬‬

‫«شهسوار ناجی» بودند که آرامش سوم اسفند ‪ ۱299‬و روی کارآمدن مه‪( ۱92۱‬اسفند و خرداد ‪ ۱299‬افسران انگلیسی از دیویزیون قزاق و مصمم به دنبال کردن سیاستهائی‬

‫و امنیت را برقرار کند‪ .‬ایرج میرزا‪ ،‬رضاشاه‪ ،‬دولت انگلیس نه تنها نقشی ـ‪ ،)۱۳۰۰‬مصادف با تضعیف قدرت بهویژه‪ ،‬روابط ظاهراًخصوصی رضاخان است که من پیوسته آنها را تقبیح‬

‫در همین زمان از اوضاع اجتماعی نداشت‪ ،‬بلکه بسیاری از دولتمردان سفارت انگلیس در تهران برای با سفارت روسیه‪ ،‬سبب شد که کردهام‪ .‬او باید تا به حال دانسته‬

‫و سیاسی ایران چنین یاد کرده بود‪ :‬مهم انگلیس (مانند لرد کرزن‪ ،‬وزیر تأثیرگذاری بر مسیر حوادث و تا انگلیسیها او را خطری برای نفوذشان باشد که با مخالفت اعلیحضرت‬

‫در تهران تلقی کنند‪ .‬گهگاه به نظر (انگلیس) روبرو خواهد شد»‪ ...‬جرج‬     ‫زراعت نیست‪ ،‬صنعت نیست‪ ،‬ره نیست امورخارجۀ انگلیس) از وقوع کودتای حدودی ناشی از آن بود‪.‬‬

‫امیدی جز به سردار سپه نیست‪ .‬رضاخان دچار حیرتشده بودند و لذا واکنش انگلیسیها در برابر نورمن میرسید که رضاخان «کامل ًا چرچیل (مسؤول دائرۀ ایران در‬
                                                                     ‫محمدتقی بهار نیز با تأکید بر نمیدانستند که رهبران کودتا چه قدرتگیری رضا خان‬
‫طرفدار روسها»است و حتی احتمال وزارت امورخارجۀ انگلیس) نیز کم و‬
‫شرایط آشفتۀ سیاسی و اوضاع میخواهند و یا چه هدفی را دنبال بخش چهارم کتاب‪ ،‬با استناد به دارد که وزیر مختار شوروی با کمک بیش به همین انداره با سیاستهای‬
‫فلاکتبار اقتصادی و خصوصاً فقدان میکنند‪ .‬دربارۀ «عدم مداخلۀ واقعی گزارشها و مکاتبات وزارت امورخارجۀ وزیرجنگ(رضاخان)کابینهراسرنگون حکومت مرکزی رضاخان مخالف بود‪.‬‬
‫آرامش و امنیت اجتماعی‪ ،‬ضمن انگلیس» در روی کار آمدن رضاشاه‪ ،‬انگلیس‪ ،‬ما را با «واکنش بریتانیا در سازد تا کابینۀ «علناً خصمانهتری در اکتبر ‪( ۱92۳‬اوایل آبان‪)۱۳۰2‬‬
‫یادآوری و انتقاد از تنزهطلبیهای « جان فوران‪ ،‬فهرست بلندی از نظرات براب ِر به قدرت رسیدن رضاخان» آشنا نسبت به دولت انگلیس و کامل ًآ رضاخان‪ ،‬احمد شاه قاجار را وادار کرد‬
                                                                     ‫محققان خارجي را ارائه داده است‪ .‬میکند‪ ،‬از جمله‪:‬‬
‫سرسپردۀ روسها» برسر کار آورد‪ ...‬تا او را به مقام رئیس الوزرائیمنصوب‬                                                        ‫رجال وجیه المله» مینویسد‪:‬‬
‫«‪ ...‬من از آن واقعۀ هرج و مرج دکتر سیروس غنی نیز در تحقیق پر «رضاخان و بسیاری دیگر از بنابراین‪ :‬نورمن‪ ،‬قویاً از وزرارت کند‪ .‬نقش لورن در این ماجرا‪ ،‬فراتر از‬
‫مملکت ( بعد از جنگ جهانی اول ) ارج خود به این مسأله پرداخته است‪ .‬افسران قزاق‪ ،‬قویاً‪ ،‬با تصمیم سیدضیاء خارجۀ انگلیس خواست که هیچگونه یک «میانجی بیمیل» نبود‪ ،‬درحالیکه‬
‫‪ ...‬که هر دو ماه‪ ،‬دولتی به روی کار دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان نیز (طباطبائی) مبنی بر استخدام افسران وامی به دولت ایران داده نشود تا لرد کرزن (وزیر امورخارجۀ انگلیس)‬
                                      ‫میآمد و میافتاد‪ ،‬و حزب بازی و پس از بررسی اسناد وزارت امورخارجۀ انگلیسی و تفویض قدرت اجرائی به رضاخان «کنارگذاشته شود»‪.‬‬
‫هنوز رضاخان را «یک شخصیت‬
‫فحاشی و تهمت و ناسزاگوئی مخالفان انگلیس معتقد است‪« :‬بریتانیا نه آنان‪ ،‬مخالف بودند‪ .‬رضاخان اظهار پیروزی قاطع رضاخان بر انقلابیون خبیث» مینامید‪ .‬با وجود همصدائی‬
‫مطلق هر چیز و هرکس‪ ،‬رواج کاملی نقشی در برآمدن رضا خان داشت و داشت که این کار «معادل فروختن روح گیلان‪ ،‬وجهۀ او را در نظر انگلیسیها لورن با کنسول انگلیس در اهواز و‬
‫یافته بود و نتیجهاش‪ ،‬ضعف حکومت نه دخالتی در فرو افتادن احمد شاه» ملت‪ ،‬یعنی ارتش‪ ،‬به خارجیهاست» بالا برد و از این زمان دولت انگلیس تحریک سران ایلات لر و بختیاری‬
‫مرکزی و قوت یافتن راهزنان و یاغیان این پژوهشها‪ ،‬نظریۀ «انگلیسی بودن وابستۀ نظامی انگلیس با اینکه کوشید تا با «شخصیت خبیث خصوصاً شیخ خزعل برای برکناری‬
‫در اقصای کشور و هزاران مفاسد دیگر رضا شاه» را قاطعانهرد میکند‪ ،‬یکی از اذعان داشت که رضاخان از نفوذ رضاخان» کنار بیاید‪ .‬عوامل دیگری یا سرنگونی«رضاخان ضد انگلیسی»‪،‬‬
‫بود ‪ ...‬از آن اوقات حس کردم و (در آخرین این پژوهشها‪ ،‬کتاب «سیاست زیادی بر سربازان برخوردار است و نیز باعث شد تا انگلیسیها رضاخان در سال ‪ )۱92۵( ۱۳۰۳‬به نظرلورن‬
‫این حس خود) تنها نبودم که‪ ،‬مملکت انگلیس و پادشاهی رضاشاه»‪ ،‬نوشتۀ شخصیتی قوی و مصمم دارد‪ ،‬اما «او را «به حساب بیاورند»‪ ،‬یکی از این چنینمیرسیدکه«رضاخانشخصیتی‬
‫با این وضع علیالتحقیق رو به ویرانی دکتر هوشنگ صباحی است‪ .‬این کتاب را به سبب بیسوادی و نداشتن دانش عوامل این بود که رضاخان در فضائی بزرگتر از آن است که بتوان همانند‬
‫خواهد رفت ‪ ...‬معتقد شدم و در جریدۀ در واقع‪ ،‬رسالۀ دکترای نویسنده در نظامی فراتر از میزان لازم برای صاحب سرشار از«ملیگرائی رو به رشد» و در رئیس الوزراءهای پیشینازمسند قدرت‬
‫«نوبهار» مکرر نوشتم که باید یک «مدرسۀ اقتصاد و علوم سیاسی لندن» منصبی جزء دیویزیون قزاق‪ ،‬برای این جوی عمیقاً ضد انگلیسی و با وجود به زیرش آورد»‪ .‬آنچه که این نظر‬
                                                                     ‫حکومت مقتدر به روی کار آید ‪ ...‬باید است که با تکیه بر گزارشهای رسمی مقام‪ ،‬نامناسب میدانست»‪.‬‬
‫مخالفت انگلیسیها به قدرت رسیده را بهزودی در نزد کرزن و دیگران‬
‫حکومت مشت و عدالت را که متکی مأموران انگلیسی و انبوهی از اسناد و در اواسط ماه مه (اواخر اردیبهشت) بود آنچنانکه آیرونساید نیز نوشته بود به یک «واقعیت تلخ» بدل ساخت‪،‬‬
‫به قانون و فضیلت باشد رواج داد ‪ ...‬مدارک جدید وزارت امورخارجه و سفارت انگلیس در ایران متوجه شد که افسران ایرانی در دیویزیون قزاق‪ ،‬تصمیم ناگهانی و غیرمنتظرۀ سرتیپ‬
‫دیکتاتور یا یک حکومت قوی یا هر وزارت جنگ انگلیس تألیف شده است‪ .‬که سقوط سید ضیاء طباطبائینزدیک «مملو از احساسات ضدانگلیسی» رضاخان و سرتیپ فضلالله زاهدی‬
‫چه ‪ ...‬در این فکر من تنها نبودم‪ .‬این نویسنده در بخشهای اول تا است‪ .‬نگرانی مقامات انگلیسیکه هستند‪ ،‬لذا به نظر سرپرسی لورن در حمله به خوزستان نفتخیز و‬
‫فکر طبقۀ با فکر و آشنا به وضعیات سوم‪ ،‬با نشان دادن چگونگی تحکیم گمان میکردند سفارت روسیه در (وزیر مختار جدید انگلیس در ایران)‪ :‬سرکوب نیروهای شیخ خزعل (دست‬
‫آن روز بود‪ ،‬همه‪ ،‬این را میخواستند و تثبیت قدرت نظامی‪ ،‬مالی و خفا به تشویق رضاخان و طرفدارانش «بازگشت به سیاست مداخله در امور نشاندۀ دولت انگلیس) بود‪ ،‬حملهای‬
‫تا آنکه رضاخان پهلوی پیدا شد و من سیاسی دولت انگلیس در ایران‪ ،‬پرداختهرو به فزونی نهاد‪ .‬سرپرسی کشورهای دیگر که شرایط جنگی آن که با کم ترین امکانات نظامی و‬
‫به مرد تازه رسیده و شجاع و پرطاقت‪ ،‬از «دیپلماسی ارعاب»‪« ،‬توسل به نورمن (وزیر مختار انگلیس در ایران) را میسر ساخته بود‪ ،‬به وضوح‪ ،‬غیر تدارکاتی و با وجود خطرات فراوان‪،‬‬
‫زور»‪ ،‬رقابتهای دولتهای روس دست به کار شد تا رئیس الوزراء (سید ممکن است»‪ .‬در واقع‪ ،‬انگلیسیها باعث شد تا پس از ‪ ۱2‬ساعت نبرد‬
                                                                                                                           ‫اعتقادی شدید پیدا کردم ‪» ...‬‬
‫رضا خان با هوشیاری سیاسی‪ ،‬و انگلیس فرانسه برای سلطه بر ضیاء) را که چشم امیدش بود‪ ،‬نجات دیگر در موقعیتی نبودند که نتیجۀ سنگین و نابرابر‪ ،‬مهمترین منطقۀ‬
‫استفادۀ مناسب از موقعیتها و منطقه‪ ،‬پیدایش حضور آمریکا و انجام دهد‪ ،‬لیکن «مساعی مکرر او درپایان جنگ قدرت در تهران را تعیین کنند‪ ،‬استراتژیک و اقتصادی دولت انگلیس‬
‫بهرهبرداری از نیروهای سنتی و مدرن «توافق امپریالیستی» یاد میکند‪ .‬دادن به توطئه علیه سید ضیاء به لذا مجبور بودند خود را به گرفتن در ایران‪ ،‬از چنگ عوامل انگلیس‪،‬‬
‫جامعه‪،‬توانستعموماحزابونیروهای انقلاب روسیه (‪ )۱9۱۷‬و پیشروی جائی نرسید» چون به گفتۀ نورمن‪ :‬جانب برنده (رضاخان) راضی کنند‪ .‬آزاد و به آغوش میهن بازگردد ‪...‬‬
                                                                     ‫سیاسیایرانرابهسویخودجلبکند‪ .‬بلشویکها و سلطۀ دوبارۀ آنان بر «وزیرجنگ (رضاخان) دیگر از ماواهمه‬
‫* سر پرسی لورن (وزیر مختار وقت انگلیس در ایران)‪« :‬رضاخان‪ ،‬میهن‬       ‫پیروزی بلشویکها در روسیه نواحی قفقاز و سپس هجوم سربازان ندارد»‪ ،‬لذا‪ :‬سفارت انگلیس دیگر‬
                  ‫پرستتر از آن بود که هرگز آلت دستی سرسپرده شود»‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18