Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۴ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1۷60
جمعه ۱9تا پنجشنبه 2۵دیماه ۱۳99خورشیدی
لورنبعدهابهخود بالید که او رضاخان ظهور رضاشاه ،قدرتگیری و سپس
حکومت 2۰سالۀ وی ،شاید مهمترین
را به عنوان «اسب برنده در مسابقۀ مباحثه یا منازعۀ سیاسی درتاریخ
۸۰سالۀ اخیر ایران است .به جرأت
سیاسی ،کمی پس از ورودش به حکومت رضاشاه و «دست انگلیسیها»! * میتوان گفت که شاید در تاریخ
تهران ،شناسائی کرده است» و لذا، معاصر ایران ،کمتر شخصیتی رابتوان
به وزارت امورخارجۀ انگلیس توصیه یافت که اینهمه دشمنی و دشنام را
نصیب خود کرده باشد .با توجه به
کرد تا برای اعادۀ وجهه و نفوذ انگلیس اینکه رضاشاه رابه حقمیتوان بنیانگذار
«ایران نوین» نامید ،حجم عظیم این
در ایران ،تا حد ممکن در ارتباط با علی میرفطروس دشنهها و دشنامها ،شگفتانگیز و
امور داخلی ایران ،بیطرف بماند... شگرف مینماید .این تنفر سیاسی،
اساساً از سوی حزب توده و نیز از سوی
برای زدودن خاطرات تلخ هفت سال برخی گروههای سیاسیمذهبی انتشار
یافت که با حکومت رضا شاه ،پایگاه
گذشته در ذهن ایرانیان« ،مقامات تأسیس اتحاد جماهیر شوروی درصدد دستاندازی به استانهای شمالی اشاره حزبی و جایگاه اجتماعی خود را از
انگلیسی باید به زایل شدن نفوذ خود ایران بودند و نیروی سخت میان آنها و انگلیسیها که از زمان قاجار دست درباره کودتای سوم اسفند 1۲99و برآمدن رضاشاه شخصیت و نقش دو دست داده بودند .اینک پس از گذشت
در ایران ،رضایت دهند» ...لرد کرزن در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران تاکنون پژوهشهای فراوانی انجام ۸۰سال و با فروپاشی دیوارهای
(وزیر امورخارجۀ مغرور انگلیس) از گشادهای در ایران داشتند ،در گرفته بود. شده و کتابهای متعددی انتشار یافته است .با این همه از آنجا که غالب ًا سیاسیایدئولوژیک و فرو نشستن
سیاست «دخالت ممنوع ِ» لورن، درباره نقش انگلیسیها در به قدرت رسیدن رضاشاه بحثهای موسعی حب و بغضها و پیشداوریهای شخصی در این آثار بیتأثیر نبوده ،برخی غبارهای کینه و کدورت ،میتوان
دل خوشی نداشت ،اما مجبور بود چهرۀ رضاشاه را در«آئینۀ تاریخ »
آن را بپذیرد .هنگامی که کرزن اصرار به عمل آمده ولی هنوز مسائل فراوانی در این زمینه مبهم مانده است. مسائل همچنان در پرده ابهام مانده است. روشنتر دید و داوری منصفانهای
کردکه «ایرانیان نباید خواهان کمک دکتر علی میرفطروس ،پژوهشگر و محقق سرشناس در جستاری تازه رضاشاه در دورهای به قدرت رسید که روسها در پی انقلاب بلشویکی و
دربارۀ وی داشت.
نگاهی تحقیقی دارد به این مسأله که میخوانید: یکی از موضوعات مهم در پیدایش
و قدرتگیری رضاشاه ،اعتقاد به
و مشورت ما باشند» ،لورن پاسخ «انگلیسی بودن کودتای سوم اسفند
۱299و ظهور رضاخان» است .جدا
داد« :آنان هیچ یک را نمیخواهند». از عوامل و احزابی که منبع انتشار
چنین اعتقادی بودند ،باید گفت که
بنابراین :کرزن خود را با این امید که این اعتقاد ،در عین حال ،ناشی از
وجود «توهم توطئه»در اذهان عموم
روزی ایرانیان «مجدداً بر در سفارت ایرانیان بود که طی آن« ،دست
انگلیسیها»را در سیاست ایران،
انگلیس خواهند کوفت» تسلی داد. دخیل و سرنوشتساز میدانستند.
بهخاطر حضور قاطع دولت استعماری
بدینترتیب ،سرانجام ،انگلیسیها به انگلیس در حیات سیاسی ایران عصر
قاجارها ،این اعتقاد اگرچه رنگی از
سبب قطع امید کامل از طبقۀ حاکمه حقیقت دارد ،اماارتقای آن تا حد یک
باور مطلق ،نادرست و حتی مخرب
در تهران ،ناچار شدند روی رضاخان میباشد .حداقل تأثیر مخرب این
توهم ،این است که ارادۀ شخصیتها
حساب کنند .به عقیدۀ لورن :عمدتاً برای سوداهای سیاسی و کسب قدرت
را ضعیف یا خوار و بیمقدار مینماید،
به سبب ظهور نامنتظر شخصیت سریال درخشان «دائیجان ناپلئون»
و این نظر که« :آنکس که آورده ،خود
قدرتمندی چون رضاخان» بود که در میبرد» ،نمایندۀ این ضعف و زبونی
است ،در حالیکه میدانیم تاریخ ایران،
پی عقبنشینی قوای انگلیس ،ایران سرشار از شخصیتهائی است که از
«سربازی» به «سرداری» رسیدهاند.
به دامان هرج و مرج نیفتاده بود...
***
کرزن ،با حسرت و تلخکامی ،احساس در آ ن زمان ،ایران ،بین دو سنگ
آسیاب قدرتهای روس و انگلیس
میکرد« :از بیکفایتی بیمانند ،علاج هر روز خردتر و ضعیفتر شده بود،
آنچنانکه یک روز ،دولت روسیه فلان
ناپذیر و غیرقابل تصور سیاستمداران امتیاز را ميگرفت و روز دیگر دولت
انگلیس خواستار به همان امتیاز و
ایران ،رو دست خورده است» .در قرارداد بود .تقسیم ایران بین دو ابر
قدرت روس و انگلیس (در سالهای
چنین شرایطی ،انگلیسیها چارۀ ۱9۰۷و )۱9۱۵چیزی بهنام ایران و
ملت ایران باقی نگذاشته بود .انقلاب
دیگری نداشتند جز آنکه« :به تماشای ۱9۱۷در روسیه و مسائل و مشکلات
داخلی آن کشور ،ایران را به «حیاط
ستارۀ رضاخان بنشینند» .لورن خلوت» یا مستعمرۀ دولت انگلیسبدل
کرده بود بهطوریکه در کنفرانس صلح
(وزیرمختار جدید انگلیس در ایران) پاریس ( )۱9۱9برای اعادۀ استقلال و
حفظ تمامیت ارضی ایران و در مخالفت
امیدوار بود :با آنکه رضاخان «فردی با سلطۀ دولت انگلیس بر ایران ،هیأت
اعزامی ایران (با حضورمحمدعلی
مستقل»است« ،فشار بیامانشرایط» فروغی و مشاورالملک) را به کنفرانس
راه ندادند 2.وضع بهگونهای بود که
و به ویژه ،دشمنی وی با بلشویسم، بهقول وزیر مختار انگلیس« :ایران
ملک متروکی بود که به حراج گذاشته
رضاخان را در نهایت «به اردوی ما» شده بود و هر دولتی که پول بیشتری
یا زور بیشتری داشت میتوانست آنرا
براند .با این حال ،در سال ۱۳۰۱
تصاحب کند» ...
( )۱922اگر حق انتخابی بین رضاخان بیثباتیهای سیاسی و فقدان
امنیت اجتماعی ،باعث شده بود تا هر
و شیخ خزعل وجود میداشت ،هم یک از سران ایلات و رجال سیاسی
برای حفظ منافع و موقعیت خویش
و خصوصاًپشتیبانی عموم رهبران و ( )۱9۱۷دولت انگلیس را از گسترش ارتش سرخ به بندرانزلی و «تأسیس قدرت روی کار آوردن و برکنار کردن لورن و هملرد کرزن ،احتمالاً ،شیخ و مصون ماندن از تعرضات و تجاوزات
رایج ،خود را تحتالحمایۀ یکی از
خزعل را انتخاب میکردند ،هرچند روشنفکران ترقيخواه آن عصر (مانند «وحشت سرخ» در جنبشهای جمهوری شوروی ایران» در جنبش ِکابینهها را نداشت. دو قدرت بزرگ (روس یا انگلیس)
قرار دهند .رجال صدیق و موجهی
سید احمد کسروی ،عارف قزوینی ،گیلان ،آذربایجان ،خراسان و ...هراسان گیلان و تأثیر آن بر جنبشهای نورمن از سقوط رئیس الوزراء که لورن معتقد شده بود :با آنکه (مانند مشیرالدوله و مستوفی) نیز یا
مجبور به مصالحه و مماشات بودند
محمود افشار ،علی دشتی ،محمد ساخت ،این جنبشها باعث ترس آذربایجان ،خراسان و ...باعث شد تا (سید ضیاء) که «قدرت ،شرافت و «رضاخان ،میهن پرستتر از آن بود و یااساساًاز سرپرستی و مسؤولیت
دولتها استعفاء میدادند و سکوت
تقی بهار ،کاظمزاده ایرانشهر ،ابراهیم دولت انگلیس در برباد رفتن مناطق دولت انگلیس «احساس خطر»کند .مساعیسازندهاش بینیاز از هرگونه که هرگز آلتدستی سرسپردهشود»، میکردند .حد متوسط دوام کابینهها
در این دوران ،دوسه ماه بود (تنها
پورداوود ،محمدعلی فروغی ،علیاکبر نفوذ آن کشور ،خصوصاً در مناطق بنا بر ا ین با شکست طر ح ها ی ستایش» بود ،ابراز تأسف کرد ،ولی اما میتوانست «دوستی بسیار در ۱۰سال اول مشروطیت ۳۶ ،بار
کابینه عوض شد!) این دوران تا ظهور
سیاسی ،ایرج میرزا ،علیاکبر داور ،نفتخیز جنوب گردیده بود و رضاخان سلطهجویانۀ دولت انگلیس درمنطقه ،جرج چرچیل (کارشناس وزارت مفید» بهشمار آید .با این وجود، رضاشاه رابدرستیمیتوان «عصر سقوط
سیدحسن تقیزاده و سلیمان میرزا با دوراندیشی و واقعبینی توانست این کشور خود رابه ناچاردربرابر «راه امورخارجه در امور ایران) همه چیز را وزیر امورخارجۀ انگلیس (لرد کرزن) کابینهها» نامید.
در چنان شرایطی ،قدرتگیری
اسکندری (رهبر حزب سوسیالیست از این رقابتهای موجود در جهت سوم»ی دید که در حضور و اقتدار زیر سر وزیر مختار شوروی میدانست که ایران را ملک شخصی خود رضاشاه ،از یکطرف ،ناشی از اوضاع
آشفتۀ ایران و ناتوانی دولتمردان قاجار
و پدر معنوی حزب تودۀ ایران) و هدفهای سیاسی خود استفاده کند .شخصیتی به نام «رضاخان میرپنج» و نوشت« :ظاهراً رضاخان به دام میپنداشت ،سیاستهای رضاخان را بود ،و از سوی دیگر ،ناشی از حمایت
اکثر رهبران سیاسی و روشنفکران
دسیسه بازیهای آقای روتشتاین مغایربامنافعدولتانگلیسمیدانست تا مدتی نیز دکتر محمد مصدق) پژوهشهای اخیر ،زوایای تاریک (سرتیپ) تجلی مییافت. ترقیخواه ایران از «شخصیتی مقتدر».
به عبارت دیگر :حمایتهای مردمی
زمینهساز قدرتگیری «سردار سپه» چگونگیقدرتگیریرضاخانراآشکار بنابراین ،صعود برقآسای رضاخان (وزیر مختار شوروی در ایران) افتاده و لذا در سال )۱92۳( ۱۳۰2به لورن
بود .در این دوران ،همه در انتظار یک میکند و نشان میدهد که در کودتای از گمنامی به قدرت ،بین فوریه و است» ...اخراج غیرمنتظره و بیمقدمۀ نوشت« :به نظر میرسد که رضاخان،
«شهسوار ناجی» بودند که آرامش سوم اسفند ۱299و روی کارآمدن مه( ۱92۱اسفند و خرداد ۱299افسران انگلیسی از دیویزیون قزاق و مصمم به دنبال کردن سیاستهائی
و امنیت را برقرار کند .ایرج میرزا ،رضاشاه ،دولت انگلیس نه تنها نقشی ـ ،)۱۳۰۰مصادف با تضعیف قدرت بهویژه ،روابط ظاهراًخصوصی رضاخان است که من پیوسته آنها را تقبیح
در همین زمان از اوضاع اجتماعی نداشت ،بلکه بسیاری از دولتمردان سفارت انگلیس در تهران برای با سفارت روسیه ،سبب شد که کردهام .او باید تا به حال دانسته
و سیاسی ایران چنین یاد کرده بود :مهم انگلیس (مانند لرد کرزن ،وزیر تأثیرگذاری بر مسیر حوادث و تا انگلیسیها او را خطری برای نفوذشان باشد که با مخالفت اعلیحضرت
در تهران تلقی کنند .گهگاه به نظر (انگلیس) روبرو خواهد شد» ...جرج زراعت نیست ،صنعت نیست ،ره نیست امورخارجۀ انگلیس) از وقوع کودتای حدودی ناشی از آن بود.
امیدی جز به سردار سپه نیست .رضاخان دچار حیرتشده بودند و لذا واکنش انگلیسیها در برابر نورمن میرسید که رضاخان «کامل ًا چرچیل (مسؤول دائرۀ ایران در
محمدتقی بهار نیز با تأکید بر نمیدانستند که رهبران کودتا چه قدرتگیری رضا خان
طرفدار روسها»است و حتی احتمال وزارت امورخارجۀ انگلیس) نیز کم و
شرایط آشفتۀ سیاسی و اوضاع میخواهند و یا چه هدفی را دنبال بخش چهارم کتاب ،با استناد به دارد که وزیر مختار شوروی با کمک بیش به همین انداره با سیاستهای
فلاکتبار اقتصادی و خصوصاً فقدان میکنند .دربارۀ «عدم مداخلۀ واقعی گزارشها و مکاتبات وزارت امورخارجۀ وزیرجنگ(رضاخان)کابینهراسرنگون حکومت مرکزی رضاخان مخالف بود.
آرامش و امنیت اجتماعی ،ضمن انگلیس» در روی کار آمدن رضاشاه ،انگلیس ،ما را با «واکنش بریتانیا در سازد تا کابینۀ «علناً خصمانهتری در اکتبر ( ۱92۳اوایل آبان)۱۳۰2
یادآوری و انتقاد از تنزهطلبیهای « جان فوران ،فهرست بلندی از نظرات براب ِر به قدرت رسیدن رضاخان» آشنا نسبت به دولت انگلیس و کامل ًآ رضاخان ،احمد شاه قاجار را وادار کرد
محققان خارجي را ارائه داده است .میکند ،از جمله:
سرسپردۀ روسها» برسر کار آورد ...تا او را به مقام رئیس الوزرائیمنصوب رجال وجیه المله» مینویسد:
« ...من از آن واقعۀ هرج و مرج دکتر سیروس غنی نیز در تحقیق پر «رضاخان و بسیاری دیگر از بنابراین :نورمن ،قویاً از وزرارت کند .نقش لورن در این ماجرا ،فراتر از
مملکت ( بعد از جنگ جهانی اول ) ارج خود به این مسأله پرداخته است .افسران قزاق ،قویاً ،با تصمیم سیدضیاء خارجۀ انگلیس خواست که هیچگونه یک «میانجی بیمیل» نبود ،درحالیکه
...که هر دو ماه ،دولتی به روی کار دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان نیز (طباطبائی) مبنی بر استخدام افسران وامی به دولت ایران داده نشود تا لرد کرزن (وزیر امورخارجۀ انگلیس)
میآمد و میافتاد ،و حزب بازی و پس از بررسی اسناد وزارت امورخارجۀ انگلیسی و تفویض قدرت اجرائی به رضاخان «کنارگذاشته شود».
هنوز رضاخان را «یک شخصیت
فحاشی و تهمت و ناسزاگوئی مخالفان انگلیس معتقد است« :بریتانیا نه آنان ،مخالف بودند .رضاخان اظهار پیروزی قاطع رضاخان بر انقلابیون خبیث» مینامید .با وجود همصدائی
مطلق هر چیز و هرکس ،رواج کاملی نقشی در برآمدن رضا خان داشت و داشت که این کار «معادل فروختن روح گیلان ،وجهۀ او را در نظر انگلیسیها لورن با کنسول انگلیس در اهواز و
یافته بود و نتیجهاش ،ضعف حکومت نه دخالتی در فرو افتادن احمد شاه» ملت ،یعنی ارتش ،به خارجیهاست» بالا برد و از این زمان دولت انگلیس تحریک سران ایلات لر و بختیاری
مرکزی و قوت یافتن راهزنان و یاغیان این پژوهشها ،نظریۀ «انگلیسی بودن وابستۀ نظامی انگلیس با اینکه کوشید تا با «شخصیت خبیث خصوصاً شیخ خزعل برای برکناری
در اقصای کشور و هزاران مفاسد دیگر رضا شاه» را قاطعانهرد میکند ،یکی از اذعان داشت که رضاخان از نفوذ رضاخان» کنار بیاید .عوامل دیگری یا سرنگونی«رضاخان ضد انگلیسی»،
بود ...از آن اوقات حس کردم و (در آخرین این پژوهشها ،کتاب «سیاست زیادی بر سربازان برخوردار است و نیز باعث شد تا انگلیسیها رضاخان در سال )۱92۵( ۱۳۰۳به نظرلورن
این حس خود) تنها نبودم که ،مملکت انگلیس و پادشاهی رضاشاه» ،نوشتۀ شخصیتی قوی و مصمم دارد ،اما «او را «به حساب بیاورند» ،یکی از این چنینمیرسیدکه«رضاخانشخصیتی
با این وضع علیالتحقیق رو به ویرانی دکتر هوشنگ صباحی است .این کتاب را به سبب بیسوادی و نداشتن دانش عوامل این بود که رضاخان در فضائی بزرگتر از آن است که بتوان همانند
خواهد رفت ...معتقد شدم و در جریدۀ در واقع ،رسالۀ دکترای نویسنده در نظامی فراتر از میزان لازم برای صاحب سرشار از«ملیگرائی رو به رشد» و در رئیس الوزراءهای پیشینازمسند قدرت
«نوبهار» مکرر نوشتم که باید یک «مدرسۀ اقتصاد و علوم سیاسی لندن» منصبی جزء دیویزیون قزاق ،برای این جوی عمیقاً ضد انگلیسی و با وجود به زیرش آورد» .آنچه که این نظر
حکومت مقتدر به روی کار آید ...باید است که با تکیه بر گزارشهای رسمی مقام ،نامناسب میدانست».
مخالفت انگلیسیها به قدرت رسیده را بهزودی در نزد کرزن و دیگران
حکومت مشت و عدالت را که متکی مأموران انگلیسی و انبوهی از اسناد و در اواسط ماه مه (اواخر اردیبهشت) بود آنچنانکه آیرونساید نیز نوشته بود به یک «واقعیت تلخ» بدل ساخت،
به قانون و فضیلت باشد رواج داد ...مدارک جدید وزارت امورخارجه و سفارت انگلیس در ایران متوجه شد که افسران ایرانی در دیویزیون قزاق ،تصمیم ناگهانی و غیرمنتظرۀ سرتیپ
دیکتاتور یا یک حکومت قوی یا هر وزارت جنگ انگلیس تألیف شده است .که سقوط سید ضیاء طباطبائینزدیک «مملو از احساسات ضدانگلیسی» رضاخان و سرتیپ فضلالله زاهدی
چه ...در این فکر من تنها نبودم .این نویسنده در بخشهای اول تا است .نگرانی مقامات انگلیسیکه هستند ،لذا به نظر سرپرسی لورن در حمله به خوزستان نفتخیز و
فکر طبقۀ با فکر و آشنا به وضعیات سوم ،با نشان دادن چگونگی تحکیم گمان میکردند سفارت روسیه در (وزیر مختار جدید انگلیس در ایران) :سرکوب نیروهای شیخ خزعل (دست
آن روز بود ،همه ،این را میخواستند و تثبیت قدرت نظامی ،مالی و خفا به تشویق رضاخان و طرفدارانش «بازگشت به سیاست مداخله در امور نشاندۀ دولت انگلیس) بود ،حملهای
تا آنکه رضاخان پهلوی پیدا شد و من سیاسی دولت انگلیس در ایران ،پرداختهرو به فزونی نهاد .سرپرسی کشورهای دیگر که شرایط جنگی آن که با کم ترین امکانات نظامی و
به مرد تازه رسیده و شجاع و پرطاقت ،از «دیپلماسی ارعاب»« ،توسل به نورمن (وزیر مختار انگلیس در ایران) را میسر ساخته بود ،به وضوح ،غیر تدارکاتی و با وجود خطرات فراوان،
زور» ،رقابتهای دولتهای روس دست به کار شد تا رئیس الوزراء (سید ممکن است» .در واقع ،انگلیسیها باعث شد تا پس از ۱2ساعت نبرد
اعتقادی شدید پیدا کردم » ...
رضا خان با هوشیاری سیاسی ،و انگلیس فرانسه برای سلطه بر ضیاء) را که چشم امیدش بود ،نجات دیگر در موقعیتی نبودند که نتیجۀ سنگین و نابرابر ،مهمترین منطقۀ
استفادۀ مناسب از موقعیتها و منطقه ،پیدایش حضور آمریکا و انجام دهد ،لیکن «مساعی مکرر او درپایان جنگ قدرت در تهران را تعیین کنند ،استراتژیک و اقتصادی دولت انگلیس
بهرهبرداری از نیروهای سنتی و مدرن «توافق امپریالیستی» یاد میکند .دادن به توطئه علیه سید ضیاء به لذا مجبور بودند خود را به گرفتن در ایران ،از چنگ عوامل انگلیس،
جامعه،توانستعموماحزابونیروهای انقلاب روسیه ( )۱9۱۷و پیشروی جائی نرسید» چون به گفتۀ نورمن :جانب برنده (رضاخان) راضی کنند .آزاد و به آغوش میهن بازگردد ...
سیاسیایرانرابهسویخودجلبکند .بلشویکها و سلطۀ دوبارۀ آنان بر «وزیرجنگ (رضاخان) دیگر از ماواهمه
* سر پرسی لورن (وزیر مختار وقت انگلیس در ایران)« :رضاخان ،میهن پیروزی بلشویکها در روسیه نواحی قفقاز و سپس هجوم سربازان ندارد» ،لذا :سفارت انگلیس دیگر
پرستتر از آن بود که هرگز آلت دستی سرسپرده شود»