Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره 374 (دوره جديد
P. 24
جرمیست مرا قوی که در این ملک آخر بس است این بدعملی؛ صفحه24شماره1840
مردم دگرند و من دگرسانم آخر بس است این منفعلی! جمعه ۲1تا ۲7مرداد ماه 14۰1خورشیدی
نه خیل ِ عوام را سپهدارم
نه خوان خواص را نگهبانم درباره شعر مشروطیت ایران ()۶ =آگاهان و اهل ادب فارسی بهار را بزرگترین شاعر
بر سیرت رادمردمان ،زینروی قصیدهسرای شش قرن اخیر ایران میدانند .قصیدهسرایی
محمد جلالی چیمه (م .سحر) که بجز آزادی و عدالت و قانونخواهی ممدوح دیگری
در خانهی خویشتن به زندانم شاعری قدرتمند و آرمانخواه است از روزگار خویش و سرشار برنگزیده و جز با جهل و استبداد و سلطهگران خودی و
یکروز کند وزیر تبعیدم از شکایت و اعتراضی که شاعر را در برابر انواع حقارتها و
یکروز زند سفیه بهتانم حسدورزیها وناجوانمردیهایرنگارنگ ِاهل ِزمانهیخویش بیگانهدرنیاویختهاست.
به فغانآوردهاست.زمانهای کههمدستبا«آسمان»بهقول
دشنام خورم ز مردم نادان امسال ۱۱۶سال از ۱۴امرداد ۱۲۸۵که پیروزی انقلاب
زیراک هنرور و سخندانم مشروطه با امضای فرمان توسط مظفرالدین شاه قاجار به
زیرا به سخن یگانهی دهرم تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه
زیرا به هنر فرید دورانم
زیراک به نقشبندی معنی پیروزی حقوقی خود را به ثبت رساند ،میگذرد.
سیلابهی روح بر ورق رانم شاعر گرامی محمد جلالی چیمه (م .سحر) کتاب خود با عنوان
زیرا پس ِ چند قرن چون خورشید «درباره شعر مشروطیت ایران» را برای انتشار در اختیار کیهان
بیرون شده از میان ِ اقرانم لندن قرار داده است تا همزمان با سالگردی دیگر از انقلابی
مترقی و آزادیخواهانه که راه زندگی ایرانیان را به سوی جهان
…… مدرن و «ایران نوین» در دوران پهلویها گشود ،منتشر شود.
از نقمت دشمنان آزادی کیهان لندن این مجموعه را در بخشهای مختلف در اختیار
گه در ری و گاه در خراسانم
وامروزعمید ُملکشاهنشاه خوانندگان قرار میدهد.
بستهستزبان ِگوهرافشانم *****
… بخش ششم
هر ملک را که داد بود بنیاد
دیر ایستد چو کوه به ستواری
وان ُملک را که ظلم بود بنیان
زود اوفتد به مسکنت و خواری
[بهار]
ملکالشعرای بهار پیش از ادای سخنی چند درباره بهار اجازه بدهید با این غزل
کوتاه عارف گفتار پیشین را که ناتمام مانده بود از سر بگیریم.
ناکرده گنه معاقبم گویی حافظ «کشتی ارباب هنر» را شکسته میخواهد و گناه دانش این شعر در نکوهش حجاب است که در این سالهای سیاه
س ّبابهیمردمپشیمانم و فضل را بر اهل دانش و فضل نمیبخشاید! با اینهمه در ابیات استبداد دینی بدل به یکی از بزرگترین گرفتاریها و به ویژه
پایانی این قصیده پر ِشکوه و درد ،آرمان مشروطهخواهان و مایه بسی خواریها و ظلم و آزار برای نیمی از ملت ایران
عمری به هوای وصلت قانون آرزوی شاعران و نویسندگان و روشنفکران عصربا طنینی با یعنی برای مادران ،خواهران ،همسران و دختران ما و بطور
از چرخ برین گذشت افغانم شکوه در کلمهی «آزادی » تبلور و تجسم یافته است .ابیاتی
در عرصهی گیر و دار آزادی از این شکوائیه شاعر را که بحق ستایشنامهی آزادیست و کلی زنان ایران شده است.
فرسود به تن ،درشت خفتانم رساترین فریادخواهی ممکن و نمایانگر آرزوی شاعران دوران وجود این تصنیفها و شعرها نشان میدهد که آرمان آزادی
تیغ ِ ح َدثان گسست پیوندم زنان ایران و به ویژه رها شدن آنان از قید سنتهای عتیق
مشروطیت است ،با هم بخوانیم: و واپسگرا نزد همه آزادیخواهان عصر مشروطیت از جمله
پیکانبلابس ُفت ُستخوانم شاعران این دوران مانند عارف از اهمیت برخوردار بوده و
گفتم که مگر به نیروی قانون تا بر زبر ِ ری است جولانم مسئله آزاد شدن زنان و ورود آنها به جامعه آرزویی بوده
آزرده و مستمند و نالانم است که کشف حجاب دوران رضاشاهی برآیند و ثمره آن
آزادی را به تخت بنشانم هزلست مگر سطور ِ اوراقم
وامروز چنان شدم که بر کاغذ یاوهست مگر دلیل و برهانم آرمانها و آن مبارزهها بوده است.
یاهچو گروه سفلگان هر روز
آزاد نهاد خامه نتوانم از بهر دو نان به کاخ دونانم و اما بهـار
ای آزادی ،خجسته آزادی! آرمان بهار در کلمهی آزادی تبلور مییابد و ناسیونالیسم
از وصل تو روی برنگردانم … شاعرانهای که در شعرهای او موج میزند به معنای
تا آنکه مرا به نزد خود خوانی میهنپرستی و مقاومت در برابر سلطهی سیاسی و اقتصادی
یا آنکه ترا به نزد خود خوانم
بیگانگاناست.
آگاهان و اهل ادب فارسی او را بزرگترین شاعر قصیدهسرای
شش قرن اخیر ایران میدانند .قصیدهسرایی که بجز آزادی و
عدالتوقانونخواهی ممدوحدیگریبرنگزیدهوجزبا جهل
و استبداد و سلطهگران خودی و بیگانه درنیاویخته است .این
شاعر استثنایی سنت هزار سالهی شعر فارسی و مجموعهی
فنون و ظرایف قصیدهسرایان تاریخ ایران را پشتوانهی آرمان
آزادی وعدالت و قانونخواهی و میهنپرستی کرد و آنهمه
دانش زبانی و قوت سخنوری را در مبارزه با ستم و استبداد
و در ستایش ِ آزادی به کار بست .در قصیده بلندی که او بر
اساس شکوائیهای از مسعود سعد سلمان سروده این آرمان
آزادیخواهی شاعران مشروطه به زیبایی و تشخص خاصی
مسطور است .این شعر انتقادی شیوا ،درواقع شکوائیهی