Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۸ (دوره جديد
P. 12
صفحه12شماره1844
جمعه ۱۸تا ۲4شهریورماه ۱4۰۱خورشیدی
بازنشر وردار و ورمالی
ایرج پزشکزاد (تاریخ نشر در کیهان لندن :مرداد ۱۳۸۰شماره ) ۸۶۸
ایرج پزشکزاد كه مترجم قبلا با او تماس گرفته و میدانسته كه خود نویسنده یادش بخیر آقای شهرستانی ،قاضی جزائی و همكار روزگاران
مشغول ترجمه است .و لغزشهائی در متن انگلیسی بوده كه در قدیم ما در دادگستری ،كه معتقد بود الفاظ غارت ،یغما ،چپاول،
منع تعقیب صادر میكند .پس... متنفارسیاصلاحكردهاست .متحیربودكهآقایدكترعهماگر چاپیدن ،كه اصل عربی و تركی دارند ،هیچكدام جامعیت و
پس حرفی نیست كه آقای میلانی كار عاقلانهای كرده كه دور چنین برنامهایداشتهاندكهبههرقیمتترجمهخودرامنتشر خصوصیت لفظ فارسی «وردار و ورمالی» را ندارند .میگفت
شكایتراخطكشیدهاست.اما،شكوهاوازاینكهآقایدكترعهم تفاوتظریف«ورداروورمال»بامثلاغارتگر،اینست كهغارتگر
اگر میخواسته كار خودش را بكند ،دیگر چرا با او تماس گرفته، كنند ،چرا با او تماس گرفتهاند! اگر تصادفاً به صاحب مال به غارت رفته بر بخورد ،سرش را پائین
حكایت از عدم آشنائیاش به وسواس سران جمهوری اسلامی بنده،برایاینكهآقایمیلانی،بهدنبالاینفعلوانفعالكارگر میاندازد و زودتر خودش را سر پیچ كوچه یا وسط جمعیت گم
در حفظ حقوق افراد ،دارد .آنها براساس اعتقادات مذهبی و فكریوكارفرمایایشان،آنچنانسرخوردهنشودكهقلمتحقیقرا و گور میكند .حالیكه «وردار و ورمال» در چنین وضعی ،زل زل
ملاحظاتاخلاقیاصراردارندكههرنوعاستفادهایولومختصر، برایهمیشهبشكند،بهعنواناهلقلمیكهدوتاپیراهنبیشتر توی چشم صاحب مال «ورداشته و ورمالیده» نگاه میكند و
ازحقوقدیگرانبامراجعهبهصاحبحقباشد .اینملاحظات از او پاره كرده و از این سرد و گرمها بسیار چشیده ،میخواهم اگر صاحب مال باز خواستی بكند ،میگوید از اول مال خودم
است كه آقای دكتر عهم را وا داشته با نویسنده تماس بگیرد .حالا بود.حتیگاهمقداریهممن ّـتابوابجمعاومیكندكهمثلا
اگر نویسنده اجازه نداده ،مساله دیگری است .بعضیها از این چند نكته را به خاطر رنجیدهاش یادآوری كنم: این خانه كلنگی شما تا حالا كلی خرج عمله و بنا و لولهكش
تنگنظریها دارند .مسأله خانه دكتر محمودی هم از همین اولا آقای میلانی كار بسیار درست و عاقلانهای كرده كه كار روی دست ما گذاشته یا ،با این ماشین قراضه شما صبح تا شب
قرار بود :اوایل انقلاب یكی از آیات عظام صاحب مقام رفیع را به شكایت و دادگاه نكشانده است .در حالی كه حق داشته اسیر گاراژ دار و تعمیركار و مكانیك شدهایم .زن و بچهتان را
در حكومتاسلامی،ازتهرانبادكترمحمودیدركالیفرنیاتماس است .بله به رغم انكار این حق از طرف مترجم و ناشر ،نویسنده از پرت شدن ته دره نجات دادید زن و بچه ما را گرفتار كردید!
در سفر اخیر ،با ملاحظه فراوانی كتابهای صادراتیام در گوشه
گرفت با تقاضائی به این مضمون كه: از نظر قانونی می توانسته شكایت كند. و كنار امریكا و كانادا ،خیلی یاد او كردم .مترصد فرصتی بودم
حقیر كه اصلا ساكن قم هستم فعلا بنا بر وظائف محوله در آقای میلانی میداند و آقای دكتر عهم و ناشر هم نمیتوانند كه در مظلومیت كتابهایم در دست وردارو ورمالهای جمهوری
جمهوری اسلامی ،در تهران در خانهای كه میگویند متعلق به ندانند ،كه كپی رایت ،حامی و حافظ جنبه مادی حق نویسنده، اسلامی روضهای بخوانم .اما وقتی به ماجرای كتاب دكتر عباس
شما بوده مقیم هستم .برای اینكه خدای نخواسته نمازم در خانه به كنار ،فقط تغییر عنوان كتاب به «ابوالهول ایرانی» ــ كه به میلانی ــ «معمای هویدا» ــ برخوردم ،دیدم این نوعی دیگر از
غصبی نبوده باشد ،اجازه و رضایت خود جنابعالی لازم است. یك كار تحقیقی تاریخی موضع و موقعی در حد یك كار سیاسی
اگر دو كلمه دال بر رضایت به بنده مرقوم بفرمائید كه نمازم جانبدار و یك طرفه ،و به هرحال متفاوت با آنچه نویسنده مظلومیت كتاب است كه داغش تازهتر است.
خواسته میدهد ،در واقع تحریف و مسخ نوشته اوست .و این در نتیجه فكر كردم شرح وردار و ورمالی كتابهایم را برای
باطل نباشد ،خیلی ممنون میشوم و سرنماز دعاتان میكنم. جرم است ،در هرجائی و هر كشوری،تا جابلسا و جابلقا ،چه بعد بگذارم و فعلا به اجحافی كه به این نویسنده محقق روا
آقای دكتر عهم هم به منظور كسب اجازه و رضایت نویسنده ملزم به قانون كپی رایت باشد و چه نباشد ،بحكم تجاوز به
برای ترجمه كتابش تماس گرفتها ند .حالا اگر نویسنده هم حقوق معنوی و اخلاقی نویسنده ــ كه حقوقی مورد قبول عام داشتهاند بپردازم.
مثل دكتر محمودی ناخن خشكی كرده و اجازه نداده ،امر جامعه بینالمللی است ــ قابل مجازات است( .محفوظ بودن ابتدا باید در دو كلمه مورد او را یادآوری كنم .آقای عباس
دیگری است .آقای دكتر عهم چه میكردند؟ كارشان را تعطیل این حقوق در مقرارت اروپائی از خیلی پیش بجای خود ،از میلانی وقتی میخواهد كتاب خود را كه از انگلیسی به فارسی
میگذاشتندكهنویسندهاجازهندادهاست؟ایشانبهشیوههمان سال Moral Rights،۱۹۹۰وارد قوانین امریكا هم شده است) ترجمه كرده منتشر كند ،خبر میشود كه كتابش در تهران با
آیتاللهمرجعتقلیدشانعملكردهاندكهالانبیستویكسال اما ،با همه اینها ،عرض كردم كه آقای میلانی كار عاقلانهای عنوان «ابوالهول ایرانی» به ترجمه آقای دكتر عبدالرضا هوشنگ
كرده كه موضوع را به دادگاه نكشانده است .اگر خدای نخواسته
است در آن خانه دكتر محمودی مقیم است. چنین اشتباهی میكرد ،نمی دانم الان چه حال و روزگاری داشت. مهدوی ،مترجم معروف ،منتشر شده است.
به هرحالبایدقبولكردكه ضرروزیانآقایمیلانیازعدم چرا؟ عرض میكنم .آقای دكتر عهم فقط مترجم نیستند .ایشان (قبلاعرضكنمكهدراروپارسماستكهاسامیمركباشخاص
صدور اجازه ،در مقابل ضرر و زیان دكتر محمودی كه روز جزا استاد علوم سیاسی دانشگاه اسلامی حضرت امام جعفر صادق معروف را با حروف اول ذكر میكنند .مثلا از والری ژیسكاردستن
و سرپل صراط باید حساب بیست و یك سال نماز باطل شده علیهالسلاموبهاینمناسبتطرفتوجهمقاماتموثرجمهوری رئیس جمهوری اسبق فرانسه ،بصورت «وژا» نام می برند .ما
اسلامی هستند كه تعرض به ایشان را تاب نمی آورند .این را بنده نیز چون از آقای دكتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی باید مكرر نام
آن آیتالله را پس بدهد ،چیزی نیست... میدانمچونچوبش یكباربهتنمخوردهاستكهاگرفرصتی
البته این اجازه ندادن با همه ضررهای مادی و معنویاش یك ببریم ،از ایشان بصورت «دكتر عهم» یاد میكنیم).
منفعت هم دارد و آن اینست كه اگر آقای میلانی اجازه داده بود، بشود عرض خواهم كرد. آقای میلانی بعد از اطلاع از واقعه ،نامه اعتراضی به یكی
آقای دكتر عهم فقط به تغییر عنوان كتاب از «معمای هویدا» اگر از بخت بد ،به دادگاه شكایتی كرده بود ،ظرف چند روز ده از جراید تهران مینویسد و این عمل خلاف اخلاق را تقبیح
به «ابوالهول ایرانی» اكتفا نمیكردند و چه بسا نكاتی از زندگی پانزده شكایت به همان دادگاه میرسید :از بنیاد مستضعفان ،از میكند .ولی ناشر و مترجم جواب میدهند كه اولا چون ایران
ابن ملجم وخولی اصبحی را هم وارد شرح حال هویدا میكردند سپاه پاسداران،ازدانشگاهامامجعفرصادق،ازدانشگاهمسلم ملزم به قانون كپی رایت نیست ،نویسنده حق اعتراض ندارد.
كه بیشتر باب طبع بزرگانی باشد كه او را بیمحاكمه كشتند. بن عقیل ،از بنیاد ۱۵خرداد ،كه از نویسنده به جرم اهانت به ثانیاً ترجمه دكتر عهم به این دلیل كه ظرف دو هفته به چاپ
حالا ،برای اینكه عواقب صدور اجازه را به آقای میلانی گوشزد مقدساتامتشهیدپرورشاكیبودند.البتهغیرازشكایتبهتان سوم رسیده ،ترجمه برتری است .ثالثاً نویسنده باید خوشحال
كرده باشم،حكایتاجازهخودمراباآقایدكترعهم،بهاختصار و افترا از جانب شیخ صادق خلخالی و هادی غفاری و ورثه حاج باشد كه از كارش دو ترجمه به دست مردم میرسد .و در نهایت
مهدی عراقی،كه دركتاب معمای هویدا از آنها یاد شده است. ،آقای دكتر عهم در مصاحبهای با یك مجله چاپ تهران ،اظهار
یادآوری میكنم. دادگاه هم چه دادگاهی است؟ دادگاهی است به ریاست یكی كردهاند كه ایشان «كارگر فكری» هستند و در این باب باید از
از امثال قاضی سعید مرتضوی ،كه خیلی راحت اكبر گنجی را به كارفرماشان ،یعنی ناشر ،بازخواست شود .ولی نه كارگر و نه
ده سال حبس و تبعید محكوم میكند .و كمی بعد او را مستحق كارفرما نگفتهاند عذاب روحی را كه كاری نمیشود كرد .اما این
فقط شش ماه حبس میداند و سه ماه بعد به شش سال حبس درآمد نا حق سه چاپ در دو هفته را به شما پس میدهیم.
محكوم میكند .دانشجوئی را كه با پیراهن خونی یك قربانی بنده ،در امریكا یك مصاحبه رادیوئی دكتر میلانی را شنیدم.
تظاهرات در عكس دیده شده ابتدا به اعدام و بعد با اغماض از عمل خلاف اخلاق ناشر و مترجم گلهمند بود .نمیشد به او
به ۱۵سالحبسمحكوممیكندودرعوضبرایحجتالاسلام حق نداد .به فرض اینكه یكهزار و یكصد و پنجاه ماده قانون
دری نجف آبادی با وجود دلائل و امارات و شهادتهای متعدد هم در حقانیت تجاوز به مال دیگری وجود داشته باشد ،از
دایر بر مشاركتش در قتلهای زنجیرهای ،چون در محضر قاضی نظر اخلاق و انسانیت جواب تجاوز به حق یك هموطن را چه
به خاك مرحوم امام راحل قسم خورده كه جرمی نكرده ،قرار میدهند؟ آنچه بخصوص بر نویسنده گران آمده بود ،این بود