Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۴ (دوره جديد
P. 12
معمایی بهنام هویدا ()۱۶ صفحه1۲شماره1۸۶0
جمعه 1۶تا ۲۲دیماه 1401خورشیدی
هویدا با سه گلوله یك اسلحه كمری به قتل رسید
خلخالی هفت تیری را كه هویدا با آن كشته شد به عنوان یادگاری با ارزش در
خانه خود نگهداشته است
بستگان هویدا پس از آن كه خبر اعدامش را شنیدند اسناد مهمی را كه در
منزلشان پنهان بود سوزاندند
نوشته دكتر عباس میانی بازنشر
(تاریخ نشر در کیهان لندن :خرداد تا مهرماه ۱۳۸۰شمارههای ) ۸۶۱-۸۷۷
هادی غفاری در جلسه دادگاه هویدا دكتر عباس میانی ،متن انگلیسی كتاب خود را با عنوان
كنار هویدا نشسته بود و خیره نگاهش میكرد ،همراه خلخالی صحبت كند .میدانست كه در گذشته به احمد كمك كرده Persian Sphinxانتشار داد.
و گروه كوچكی از پاسداران و روحانیون پشت سر هویدا گام بود كه به پدرش كه به عراق تبعید شده بود بپیوندد .امید
داشت كه شاید این كار خیر دیروز نجات جانش را كفایت كند. «اسفنكس» در اساطیر نام یك موجود افسانهایست با
میزد. خلخالی دوباره ،بیتأخیر و تردید ،خواست هویدا را رد كرد.
به محض آنكه پای هویدا به حیاط رسید ،یكی از كسانی میگفت از احمد خمینی دیگر كاری بر نمی آید .تاكید داشت كله انسان و اندام شیر كه بر دروازه شهری نشسته بود و
كه از پشت سرش میآمد هفت تیری به دست گرفت و كه« :كار فوق العادهای كه برای احمد آقا كردید این بود كه
گلوی هویدا را نشانه رفت و دو تیر خالی كرد .هویدا به به فرض دستور دادید برای ایشان و یا همسر امام یا دختران هر كس میخواست وارد شهر شود مجبور بود به معمایی
زمین افتاد .خون از رگ گردنش فواره میزد .گویا آن كه به ایشان گذرنامه صادر كنند .این مسالهای نیست كه بتواند به
هویدای شصت ساله تیراندازی كرده بود میخواست او را كه او مطرح میكرد پاسخ دهد .اگر پاسخش صحیح بود،
به مرگی تدریجی و پرعذاب بكشد .انگار مرگ فوری جوخه شما كمك كند تا تبرئه شوید». اجازه ورود مییافت و ال ّا سرش به باد میرفت.
اعدام را مناسب حال هویدا نمیدانست .هویدا كه میدانست آنگاه خلخالی به هویدا دستور داد كه وصیتنامه خود را
زخمی مهلك برداشته ،به شخصی به نام كریمی ،كه در صف بنویسد .هویدا از انجام این كار امتناع كرد .خلخالی سرپیچی این كلمه اما به معنی شخص پیچیده و مرموز وارد
همراهان خلخالی بود رو كرد و به تمنا خواست كه جانش را هویدا را به تلاش برای نجات جان خود مربوط میدانست.
بستاند .كریمی هم ،ظاهراًاز سر لطف ،هفت تیر را به دست میگفت هویدا به غلط گمان داشت كه اگر وصیتی ننویسد، زبانهای اروپایی شده و به كسانی اطاق میشود كه
گرفت و تیر خلاصی بر جمجمه هویدا زد .هویدا دیگر واپسین ما هم از اجرای حكم اعدام امتناع میكنیم .اما سرپیچی هویدا
لحظات حیاتش را پشت سر میگذاشت .گویا به زمزمه گفته را میتوان به علل دیگری نیز تأویل كرد .مهمتر از همه این نمیتوان از اسرار و افكارشان سر درآورد.
بود«،قرارنبود اینطورتمامبشود».بهاعتبارعكسهاییكهاز كه میدانیم او ،اندكی پس از بازداشتش ،وصیتنامهای نوشته
جسد هویدا منتشر شد ،و نیز به استناد گزارش رسمی پزشكی و آن را نزد یكی از منشیان خود به امانت گذاشته بود .به آیا هویدا واقعا چنین پدیدهای بود و باقی ماندن او در
قانونی ،و مشاهدات دكتر فرشته انشاء میتوان گفت كه بی برادرش فریدون هم وجود چنین وصیتنامهای را خبر داده بود.
شك هویدا را نه یك جوخه اعدام كه سه گلوله یك هفت تیر به علاوه ،شاید هویدا نمیخواست با نوشتن وصیتنامه دادگاه مقام نخست وزیری به مدت سیزده سال یك معماست؟
كشت .دكتر انشاء میگفت« ،آنها كه توسط جوخه اعدام به
قتل میرسند ،صورتی كبود پیدا میكنند؛ درست مثل كسی كه انقلاب و رأیش را مشروعیت ببخشد. قضاوت در این مورد با خواننده كتاب است كه به لطف
خفه شده است .اما در صورت هویدا این رنگ وحالت نبود».
به علاوه ،خلخالی این هفت تیر قتاله را چون سند افتخار واپسینلحظات شش سال كار نویسنده و گفتگوی او با دوستان و دشمنان
خود ،و بهسان نشان روزهای پرعظمتی كه عدالت اسلامی به هویدا را سپس از طریق یك راهرو به سوی حیات زندان
هدایت كردند .او قاعدتاً میدانست در انتهای آن راهرو چه و مخالفان و موافقان هویدا ،با شخصیت وی از زوایای
دست او اجرا میشد ،تصرف كرد و به منزلش برد. فرجامی در انتظار اوست .هادی غفاری كه در طول دادگاه در
مختلف آشنایی پیدا میكند.
چنان كه قبا نوشتیم ،هرآینه آگاهان و صاحبنظران
در باره این كتاب و مندرجات آن نظری داشته باشند
ما استقبال میكنیم به شرط آن كه هدف ،روشنتر شدن
موضوعات و كمك به تصحیح و تكمیل تاریخ باشد.
هادی غفاری یا صادق خلخالی ...كدامیك ازین دو
«حجتالاسلام» افتخار به قتل رساندن هویدا را داشتهاند
در حالی كه اظهار شده است ــ و شواهد زیادی دلالت
دارد ــ كه پس از صدور حكم اعدام از طرف دادگاه انقلاب،
هادی غفاری با سلاح كمری خود هویدا را هدف قرار داد
و كشت ،خلخالی مدعی است كه خود او حكم را به اجرا
گذارده و اسلحهای را كه هویدا با آن كشته شد در خانهاش
نگهداشتهاست.
ناگهان عرقی سرد بر چهره هویدا نشست .چهرهاش رنگ
باخت .برای نجات جان خود بار دیگر به سخن آمد و گفت:
«میدانم میخواهید مرا بكشید .یك ماه فرصت بدهید تا
تاریخ دو دهه اخیر را بنویسم ».هویدا میدانست كه زمان
متحد اوست .خلخالی هم به این نكته واقف بود و به همین
خاطر ،بی لحظهای تأخیر ،پیشنهاد هویدا را رد كرد .میگفت
بسیارند كسانی كه میتوانند این تاریخ را به قلم بیاورند .سپس
دستور داد متهم را از اتاق خارج كنند .در عین حال حكم كرد
كه هیچكس حق خروج از اتاق را ندارد .كماكان نگران دخالت
دولت موقت بود .ترسش این بود كه كسی از اتاق خارج شود
و به دولت بازرگان خبر كار دادگاه را برساند .میدانست كه
در چنین حالتی ،بازرگان و كابینهاش قاعدتا سعی خواهند
كرد اجرای حكم را به تعویق بیندازند .خلخالی مصمم بود كه
فرمان امامش را به مرحله اجرا در آورد .نمیخواست كسی او
را از سهمش در این لحظه تاریخی محروم كند.
از اتاق كه بیرون رفتند .هویدا بار دیگر برای نجات جان
خود اقدام كرد .از خلخالی خواست كه بگذارد با احمد خمینی