Page 16 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۶ (دوره جديد
P. 16
نمودی عینی از نبرد تاریخی مشروعه و مشروطه ،سنت و مدرنیته ،حکومت مذهبی و عرفی ،استبداد و آزادی… ۱۴۰۱ / صفحه1۶شماره1۸۷۲
جمعه 1۸تا ۲4فروردینماه 140۲خورشیدی
مرگش را اعلام کردهاند ،البته قابل درک است .چرا که تنها با ملی و یا نهاد فراگیر که مردم به آن امید ببندند و آن را
«اصلاح گام به گام» میتوان ادامه «جمهوری» را به هر شکل سخنگوی خود بدانند و جامعه بینالمللی بتواند با آنها به صبر کنند تا این جمهوریخواهان به تعریفی از خود برسند،
و با هر مضمونی حفظ کرد تا مردم در برابر یک انتخاب گفتگو بپردازد ،نیاز ندارند چرا که آنها هنوز به «اصلاحطلبان بعد اگر توانستند ،متحد و قوی شوند ،بعد به میدان بیایند
دوباره قرار نگیرند ،حتی اگر به قیمت فرو رفتن کشور در اسلامی» در حکومت کنونی ایران امیدوارند! چه سرسختی و زور بازو به مشروطهخواهان نشان دهند .قطار تاریخ
غریبی! و این در حالیست که برخی از آنان به «نشست برلین» در حرکت است .برای کسی سوت نمیزند و صبر نمیکند.
فاجعهبیانجامد. ایراد میگیرند زیرا بر این پندارند که رضا پهلوی در «اتاق یا باید سوارش شد ،یا مانند دوران جمهوری اسلامی باید به
در عین حال در تمامی سخنان این نوع «جمهوریخواهان» بغلی» حضور داشته است![*] گویا نمیدانند برای تأثیرگذاری این رضایت داد که به رکاب قطار در حال حرکت چسبید و
یک مشکل مهم آنها که همانا «ضعیف» بودن آنهاست، و یا هدایت یک جریان اصلا نزدیکی مسافت لازم نیست! بعد هم با لگد زمامداران تازه به قدرت رسیده یکی یکی به
مگر جریان موسوم به اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی در
هویداست. پستوی «اتحاد جمهوریخواهان» در لندن و بروکسل و برلین گوشهای پرتاب شد!
آنها معتقدند مشروطهخواهان هم متحدند و هم دارای و واشنگتن پنهان شده است؟ آنها هزاران کیلومتر فاصله دارند من رضا پهلوی را نه به عنوان شاهزاده (که هست) یا
انسجام و رهبری معین .در حالی که جمهوریخواهان مانند و با اینهمه خط و ربط آنها تا این اندازه بهم نزدیک است! پادشاه (که معلوم نیست بشود) بلکه به مثابه یک شخصیت
چهل تکهاند و هر کدام یک ساز میزنند .اینکه پس آنها نزدیکی مسافت مهم نیست ،نزدیکی خط مهم است! حتی سیاسی در نظر میگیرم .نمیدانم طرفداران وی ،چه آن
اگر گردانندگان «ا .ج( ».اتحاد جمهوریخواهان) بر این گمان کسانی که مشروطهخواه دمکرات هستند و چه افرادی
عنوان «اتحاد» را از کجا آوردهاند ،بماند. باطل باشند که «ج .ا( ».جمهوری اسلامی) آنها را میشنود که حاضر نیستند یک گام از سلطنت وی عقب روند ،چه
اینکه چرا آنها بجای تخطئه مشروطهخواهان و پیچیدن به و این آنها هستند که بر سیاست «داخل» تأثیر میگذارند و انتظاراتی از وی و چه توصیههایی برای او دارند .ارزیابی من
پر و پای رضا پهلوی به بررسی این واقعیت مهم نمیپردازند یکبار در برابر آینه وجدان نایستند و از خود نپرسند اگر چنین تنها بر اساس مواضع اعلام شده رضا پهلوی است .از این رو،
که چرا نتوانستهاند جمهوریخواهان را متحد کنند هم بماند. پروایی ندارم بگویم ،از یکسو در مقایسه بین رژیم کنونی
مشکل دیگر آنها در این است که آنها مشروطهخواهان را به است پس احمدی نژاد از کجا پیدایش شد؟! که سرنوشت ما در دست اوست و رژیم گذشته که به تاریخ
عنوان «خطر» در نظر میگیرند .حال آنکه مشروطهخواهان خانم مسیح علینژاد روزنامهنگار جوان ایرانی دوران مجلس پیوسته است ،من هزار بار رژیم گذشته را ترجیح میدهم
دمکرات نه «خطر» بلکه «نیرو» هستند و جمهوریخواهان ششم را به «برزخ» در «کمدی الهی» دانته تشبیه کرده است. و گمان میکنم تاریخ نیز قضاوتی مشابه خواهد داشت.
اگر درباره سرنوشت ملت و مملکت احساس مسئولیت به راستی نیز دوران این نوع اصلاحات را میتوان برزخی از سوی دیگر بین تمام شخصیتهای سیاسی و ملی برای
کنند و تمامی نیروی خود را بر روی حفظ جمهوری اسلامی دانست که نمیتوانست به جهنم احمدی نژاد نیانجامد! من رضا پهلوی که برخلاف برخی جمهوریخواهان (بعضا دو
نگذارند ،میتوانند با هشیاری از این نیرو استفاده کنند. سرسختی در طرفداری از اصلاحاتی که پروژهسازان آن بارها آتشه) تا کنون نه او را دیدهام و نه حتی تلفنی سخنی با
هیچ تضمینی وجود ندارد که همکاری با این «نیرو» به وی گفتهام و بطور کلی دوری از قدرت را اعم از پوزیسیون
استقرار جمهوری واقعی در ایران نیانجامد .رضا پهلوی آن یا اپوزیسیون یک نقطه قوت و ضامن سلامت و استقلال
کار روزنامهنگاری میدانم ،مناسبتترین شخصیتی است که
میتواند در این شرایط خطرناک و فاجعهبار ،نقش تاریخی
و تعیینکننده در اتحاد همه نیروهای دمکرات ایران بازی
کند .شخصیتی که از مواضع وی برداشت میشود ،بر بسیاری
از مدعیان جمهوریخواهی که برخی را خوب و از نزدیک
میشناسم ،ترجیح دارد .لیکن بر این حقیقت نیز آگاه هستم
که فقط عمل و آینده میتواند این ارزیابی را تغییر دهد چرا
که مواضع پسندیده هنوز به معنای آن نیست که آدمیدر
عرصه عمل و در لحظات حساس بتواند به آن پایبند بماند.
کسانی که به خیال خود میخواهند رضا پهلوی را به هر
قیمتی شده به پادشاهی «آریامهرگونه» برسانند و در سایه
«سلطان» لم بدهند ،و از او میخواهند کر و کور و لال
شود تا مبادا از جاه و جلال پادشاهیاش کاسته شود ،بر این
نکته مهم آگاه نیستند که نقش هیچ شخصیتی در تاریخ با
سکوت رقم نخورده است! این سلطنتطلبان در این نکته با
برخی از جمهوریخواهان که خواستار عدم حضور رضا پهلوی
در سیاست روز هستند ،اتفاق نظر دارند با این تفاوت که
مخالفان رضا پهلوی نگرانند مبادا با حضور او در سیاست بر
«جاه و جلال شاهانهاش» افزوده شود!
صریح بگویم :نه تنها بین جمهوریخواهان ،بلکه در میان
مشروطهخواهان نیز یک شخصیت ملی و جوان (جوان
بودن سیاستمدار برای جامعه امروز ایران یک امتیاز مهم
است .جوانان در همه جهان از «مردان» عصا قورت داده
گریزانند و در عرصه سیاست و کشورداری نیز به دنبال
«ستارگان» هستند [شاهزاده رضا پهلوی در زمان نوشتن
این مطلب ۴۵ساله بود]) یافت نمیشود که پیشینهاش به
ساواک یا حکومت اسلامی و واواک و سپاه و بسیج نرسد.
بگذریم از اینکه اگر ما نجنبیم ،و ایران در شرایطی مانند
افغانستان و عراق قرار گیرد ،آنگاه همین گردانندگان «اتحاد
جمهوریخواهان» و ملیون دو آتشه هم مجبور خواهند
شد در برابر افرادی سر فرود آورند که خیلی راحت سابقه
همکاریشان با سازمان سیا هم اعلام میشود!
البته ظاهرا با توضیحاتی که از سوی گردانندگان
«جمهوریخواهان» داده میشود ،آنها اصولا به هیچ شخصیت