Page 31 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۸ (دوره جديد
P. 31
صفحه۳1شماره1۸۷۴ زنان نه از روی «اجبار» بلکه به اختیار و با انعقاد قرارداد جنگ جهانی دوم و اعلام رسمی پایان جنگ در سال
جمعه ۲1تا پنجشنبه ۲۷آوریل ۲0۲۳ وارد این ایستگاهها شده بودند. ،۱۹۴۵وقتی سربازان آمریکایی وارد خاک سنگاپور شدند
تا آخرین سنگرهای اشغالگران ژاپنی را بطور کامل از بین
بوده و زنان کرهای را با دروغ و اجبار به آنجا میکشاندند. جان مارک رامسایر ،متخصص حقوق و قوانین ژاپن ،یکی ببرند ،با تعداد زیادی پرستار زن مواجه شدند که نه علم
کرهایها هنوز هم از اینکه کشورشان سالها تحت استعمار از کسانیست که جنایت علیه زنان آسایشگر را داستانی پزشکی داشتند و نه شوقی برای کمکرسانی به سربازان
ژاپن بوده خشمگین هستند .دلیل مهم دیگر این است که «خیالی» میداند و در مقالهای که در دسامبر ۲۰۲۰منتشر زخمی .نیاز به تحقیقات گستردهای نبود ،چرا که فقط در
این زنان با مردان «ژاپنی» همخوابه میشدند .تا همین شده ادعا میکند که این زنان «خودخواسته» وارد این گفتگو با تنی چند از این «پرستاران» ،سربازان آمریکایی و
سالهای اخیر کرهایها به زنانی که شریک جنسی غیرکرهای ایستگاهها شدهاند .او مینویسد« :کارگران جنسی برای ارائه انگلیسی با حقیقتی مواجه شدند که خیلی زود به یکی از
داشتند با تحقیر نگاه میکردند .حالا تصور کنید که این خدمات همه جا به دنبال ارتشها گسیل میشدند ،درباره سیاهترین روایات دوران جنگ تبدیل شد .ایستگاههایی که
ارتش ژاپن هم همین اتفاق افتاده .این زنان کارگر جنسی متفقین به راحتی از چنگ سربازان ژاپنی درآورده بودند نه
همخوابگی با ژاپنیها بوده و آنهم به اجبار». بودند و با انعقاد قرارداد وارد این ایستگاهها میشدند و بیمارستان بود و نه خوابگاه .اینان ایستگاههای «آسایش»
زنان آسایشگر کرهای دو بار مورد ظلم قرار گرفتند .اولین بودند و دخترکان و زنانی که به شکل پرستار درآمده بودند
بار وقتی که با وعدههای دروغین کار در کارخانهها به مواجب میگرفتند». «زنان آسایشگر»؛ زنانی که توسط ارتش امپراتوری ژاپن با
بردگی جنسی وادار شدند و یا توسط اعضای خانوادهشان رامسایر تنها کسی نیست که منکر وجود زنان آسایشگر وعدههای دروغین از شهر و دیار خود دور میشدند تا به
به دلالان فروخته میشدند و در نهایت سر از ایستگاههای میشود .گروهها و اشخاص دیگری هم طی سالیان گذشته
آسایش در میآوردند .دومین بار هم از طرف جوامع خود ادعاهایی مشابه کردهاند .در این میان گروههای مدنی حامی سربازان ژاپنی خدمات جنسی ارائه دهند.
مورد ظلم قرار گرفتند .جامعهای که سالها آنها را طرد کرد، حقوق زنان آسایشگر و بازماندگان مجبورند در کنار مبارزه «بعد از خودکشی ناموفقم فکر کردم شاید باید زنده بمونم
روایاتشان را دروغ خواند و آنها را مجبور کرد تا به تنهایی با دولت ژاپن با مدعیان «نکوهش قربانی» هم بجنگند. تا داستانم رو به بقیه بگم ».این حرفهای کیم بوک-دانگ
یکی از شباهتها میان زنان آسایشگر و زنان ساکن شهر است .زنی اهل کره جنوبی که تا پیش از مرگ در ژانویه سال
وارد مسیر دادخواهی شوند. نو ،در همین نکوهش قربانیست .ادبیاتی که زن را به یک ،۲۰۱۹یکی از آخرین بازماندگان زنان آسایشگر بود که در
زنان آسایشگر کرهای و زنان شهر نو هر دو به اجبار و موجود ناتوان و آسیبپذیر تقلیل میدهد و ناگهان در طول جنگ جهانی دوم توسط ارتش ژاپن در ایستگاههای
بعضا با وعدههای دروغین مجبور به تنفروشی میشدند. مواجههبازشتیتجاوزوآزارجنسی،زنتبدیلبهیگانهبازیگر مختلف اسکان داده شد و بارها و بارها مورد تجاوز جنسی
هر دو گروه از بین آسیبپذیرترین اقشار جوامع خود اصلی این معادله میشود که نه تنها میبایست از خودش
دستچین شده و مجبور به زندگی در کیلومترها دورتر از خانه دفاع کند ،که باید به دفاع از حیثیت اجتماع هم بپردازد. قرار گرفت.
و کاشانهی خود میگشتند .بین هر دو گروه زنانی بودند که بالاخره پس از فراز و نشیبهای بسیاری ،در سال ۲۰۱۵ «وقتی وارد اولین ایستگاه آسایش شدم فقط ۱۴سال
توسط خانوادههای خود معامله شدند تا در شرایط سخت قراردادی میان ژاپن و کره جنوبی منعقد شد .طبق این داشتم .وقتی از کشتی که ما رو به چین رسانده بود پیاده
اقتصادی «نانخور» کمتری سر سفره خانواده باشد .بسیاری قرارداد ،ژاپن نه تنها به ماهیت این جنایت جنگی اذعان شدیم با جمعی از ژنرالهای ژاپنی مواجه شدیم .یکی از
از زنان آسایشگر پیش از پایان جنگ تلف شدند ،بسیاری در کرد ،بلکه قول عذرخواهی داد و قول داد که مبلغ یک اونا از من پرسید چند سالمه ،وقتی فهمیدن که فقط ۱۴سالم
ایستگاههای آسایش خودکشی کردند و گروهی هم که جان میلیارد ین ( ۳/۸میلیون دلار) برای برپایی سازمانی تحت هست ،بین خودشون پچ پچ کردن که «خیلی بچه نیست؟»
سالم به در بردند و توانستند به شهر خود برگردند سرنوشتی کنترل دولت کره جنوبی جهت کمک به زندگی قربانیان و
ولی من نمیفهمیدم منظورشون چیه».
بهتر از همقطاران خود نداشتند. بازماندگان اختصاص دهد. کیم یکی از هزاران زنی بود که با وعدههای دروغین و
کیم بوک-دانگ میگوید« :گاهی فکر میکنم کاش کیم بوک-دانگ در اینباره میگوید« :سیاستمدارها بدون برای اینکه بتواند کمک خرج خانوادهاش در دوران سخت
اینکه از ما نظر بخوان نشستن پای میز مذاکره و اصلا جنگ باشد ،وارد مسیری شد که تا آخر عمر ،زخمی کاری
همونجا ،در همون ایستگاه اول مرده بودم». نپرسیدن که این همون چیزیه که شما میخواهید؟ بدون ما بر روح و جسماش گذاشت .هشت سال بعد پس از پایان
یکی از مهمترین تفاوتها میان سرنوشت زنان آسایشگر رسمی جنگ وقتی به شهر کوچکشان ،یانگ سن ،بازگشت،
کرهای و زنان شهر نو ،شکستن سکوت جامعه است .کرهایها خودشون مذاکره کردن و تصمیم گرفتن». زنی ۲۱ساله بود که جای جای بدناش نشانگر ظلمی بود
در همان متن مردسالارانه که همخوابگی زن کرهای با اجنبی کیم بوک-دانگ از طردشدگی اجتماعی میگوید .از اینکه
را با تحقیر نگاه میکرد ،بالاخره روزی تابو را شکستند و پس از برگشت از جهنم جنگ و ایستگاههای آسایش ،تا که روحاش را میخراشید.
سالها سکوت کرده و به هیچکس ،حتی خانوادهاش هم «آخر هفته تمام وقت کار میکردیم .شیفت من گاهی از
دولت وقت را مجبور به واکنش کردند. هشت صبح بود تا پنج یا شش عصر .روزهایی بود که دیگه
سرنوشت زنان شهر نو و روایات زنان در دوران جنگ نگفته که چه بلایی بر سرش آمده است.
متاسفانه در سایه رژیم جمهوری اسلامی بطور سیستماتیک «بالاخره بعد از مدتی به مادرم گفتم که در این مدت بدنم رو حس نمیکردم .نمیفهمیدم کجا هستم».
خاک شد و جامعه هم تلاشی برای شکستن سکوت خود دوری کجا بودم و چه اتفاقاتی برام افتاده .چون نمیخواستم پایان جنگ ،اما ،پایانی بر رنج این زنان نبود .بر اساس
نکرد .با این حال این امیدواری وجود دارد که جنبش «زن، ازدواج کنم و مادرم بهم فشار میآورد تا دلیلش رو بفهمه. تحقیقات آسوشیتدپرس در سال ،۲۰۰۷مشخص شد که
زندگی ،آزادی» مقدمهای باشد برای یک آشتی ملی ،برای بالاخره بهش گفتم که چه بلاهایی به سرم آوردن .اونم مقامات آمریکایی تا ماهها پس از پایان جنگ به این
اینکه روزی بتوانیم از جنایاتی که بر سر زنان ایرانی آمده نمیتونست درباره این ماجرا با کسی صحبت کنه .برای همین ایستگاهها اجازه فعالیت دادند و هزاران زن آسایشگر مجبور
سخن بگوییم و تاریخ را آنطور که اتفاق افتاده است روایت خیلی بهش فشار روحی وارد شد و دچار سکته قلبی شد. شدند تا به سربازان آمریکایی خدمات جنسی ارائه دهند.
سرنوشت زنان آسایشگر در دوران جنگ ،که بیشترشان
کنیم ،نه با سانسور و حیثیتمحوری. همون سکته جونش رو ازش گرفت». از کره ،چین و فیلیپین دستچین شده بودند و در میانشان
طردشدگی اجتماعی از دیگر مواردیست که قربانیان زنانی هم از تایوان ،برمه ،تایلند و گینه نو حضور داشتند،
زنان شهر نو ،گمشدگا ِن تاریخ تجاوز و اجبار رابطه جنسی را بهم نزدیک میکند .این شاید یکی از غم انگیزترین جنایات جنگی باشد که تا سالها
میگویند زنان و کودکان ازآسیبپذیرترین گروههای نکته بهخصوص در جوامع سنتی و مردسالار بیشتر به چشم
جامعه در شرایط بحرانی هستند .در زمستان سال ۱۳۵۷و میخورد .برای درک بهتر ساختار اجتماعی کره جنوبی ،به رازی مگو میان جامعه آسیا بود.
در بحبوحه روزهای انقلاب ،گروهی از انقلابیون در تهران به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم و در چند دهه اخیر ،با مسئله زنان آسایشگر تا همین امروز یکی از دلایل تیرگی
یکی از مفلوکترین و اسرارآمیزترین نقاط شهر حمله کردند پروفسور دانولد بیکر ،استاد تاریخ و تمدنشناسی کره جنوبی رابطه میان توکیو و سئول است .دولت ژاپن که در تلاش
و محلهای را که سالها تنها پناهگاه و مأمن زنانی بود که است تا بر روی بسیاری از جنایات جنگی خود سرپوش
دست روزگار آنها را به آنجا رسانده بود ،به آتش کشیدند. از دانشگاه بریتیش کلمبیا به صحبت نشستم. بگذارد ،نمیخواست با عذرخواهی و پرداخت جریمه به
در تمامی روایتهایی که از «آتش زدن قلعه» بجا مانده، او میگوید کره جنوبی بطور کلی یک سیستم مردسالار ارتکاب این جنایت اذعان کند و دولت کره جنوبی هم
پاسخی مستقیم به چرایی این عمل داده نشده است .یا و سنتگرا دارد و با اینکه طی دو دهه اخیر سنتگرایی در اثر فشار گروههای مدنی و زنانی که از ایستگاههای
شاید چرایی آنقدر برای روایتگران و مخاطبان روشن بوده کمرنگتر شده ،اما سیستم خانواده و جامعه هنوز هم آسایش جان سالم به در برده و دادخواه بودند ،در پی کشف
که دیگر دلیلی برای تاکید دوباره وجود نداشته است .مگر
غیر از این است که انقلابیون میخواستند «فساد» را از مردسالار است. حقیقت بود.
کشور ریشهکن کنند و بیشک در چشم آنان ،زنان شهر نو «جامعه کره هنوز هم از بلایی که به سر زنان آسایشگر در این بین ،تحلیلگران بسیاری سعی در سفیدنمایی این
آمده زخم خورده است .به چند دلیل .یکی از مهمترین جنایت داشتند (و دارند) که سعی کردهاند ثابت کنند این
از مفسدترینهای فی الارض بودند. دلایل این است که ارتش ژاپن دایرکننده این ایستگاهها
دوشنبه ۹بهمن ،۱۳۵۷دو هفته پس از خروج محمدرضا
شاه پهلوی از ایران و در روزهایی که التهاب انقلاب