Page 32 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۸ (دوره جديد
P. 32
ازدواج موقت با همین زنان منحرف و جذب تدریجی آنها به درباره شکلگیری شهر نو مینویسد« :تا پیش از رضاشاه صفحه۳۲شماره1۸۷۴
خانوادههای دائم ،مورد قبول واقع نشد». دولتهای قاجاریه موفق به جمعآوری زنان روسپی نشده جمعه 1تا ۷اردیبهشتماه 140۲خورشیدی
بودند و قلدری رضاشاه بود که باعث به سرانجام رسیدن این
زنان و اقلیتهای مذهبی ،قومی ،جنسیتی و اعتقادی مهم شد! قوام دفتر خیابانی جدید به موازات خیابان حاج بر سر هر کوی و برزنی شعلهور بود ،حوالی ساعت
از زمان استقرار جمهوری اسلامی تحت ظلم و شدیدترین عبدالمحمود ساخت و یک فرد زرتشتی خ ّیر به نام ارباب ۵بعد از ظهر ،جماعتی در اطراف قلعه تجمع کردند .نیروی
شکل سرکوب بودهاند .خاصیت دیکتاتوری همین است؛ جمشید که از پارسیان هند و تجار مقیم این کشور بود انتظامی از آنها خواست متفرق شوند ،ولی اینان همان
حمله به آسیبپذیرترین گروهها ،برای تضعیف جامعه هزینه ساخت دهها خانه در این محل به منظور اسکان زنان جماعتی بودند که ساعاتی قبل آبجوسازی «شمس» را به
بطور کل ،چرا که وقتی گروه اول مورد ظلم قرار میگیرد و فریب خورده و بیسرپرست رو داد و همچنین به منظور آتش کشیده و در روزهای پیش از آن نیز به خدمت کاباره
دیگر گروهها سکوت میکنند ،در خیلی مواقع خود تبدیل تامین مخارج این زنان و فرزندان آنها دهها دهنه دکان در شکوفه و برخی اماکن معروف دیگر در جنوب شهر تهران
به چماق سرکوب میشوند ،دیکتاتور به محض سرکوب گروه این محله ساخته شد تا از کرایه اونها به زنان بیسرپرست یا رسیده بودند .ساعتی بعد ،تنی چند از جوانان هیجانزده و
اول به سراغ دیگر گروهها هم میرود؛ اتفاقی که در ۴۴سال گمراه حقوق ماهیانه داده بشه تا به این ترتیب از پیوستن انقلابی به دیوارها و د ِر ورودی قلعه هجوم بردند ،پلیس و
دوباره اونها به فساد جلوگیری به عمل بیاد که البته چنین شهروندانی را که سعی داشتند آنها را آرام کنند کنار زدند و
گذشته افتاده است. اتفاقی هرگز نیافتاد و این محل از این پس به صورت به داخل کوچههای قلعه که تا آن روز از دید شهر پنهان بود
زنان شهر نو چندین بار مورد ظلم قرار گرفتند .اولین یورش بردند .به تبعیت از آنها جمعیت بزرگتری به داخل
بار وقتی بود که به خاطر فقر مجبور به تنفروشی شدند، رسمیمعروف به محله فساد شد».
بعد توسط کسانی که آنها را میفروختند و میخریدید غمانگیزترین بخش داستان زنان شهر نو ،کودکانی بودند شهرک گسیل شد و روایتی سیاه رقم خورد.
طرد شدند .انقلاب اسلامی که نوید استقرار یک حکومت که در این محله به دنیا میآمدند ،در همان محله بزرگ کامران شیردل ،فیلمساز ،مترجم و عکاس ،در اینباره
مستضعف محور را میداد و با شعار «کوخنشین را میشدند و بیشترشان در سنین پایین مورد سوء استفاده میگوید …« :تا اینکه یک موتوری آمد ،گفتم این دودی
کاخنشین میکنیم» قاپ عموم مردم را دزدید و هنوز به جنسی قرار میگرفتند .دخترکان قربانی اصلی بودند ،ولی که از پایین میآید ،این دود مال کجاست؟ گفت مگر خبر
قدرت کامل نرسیده دست به حذف آنان زد .در نهایت به گفته کورش برزی ،پسران هم توسط «مشتریها» و نداری؟ شهر نو را آتش زدهاند .من اصل ًا باور نمیکنید ،گُر
مردانی که به قلعه رفت و آمد داشتند مورد آزار جنسی قرار
وجود آنها در تاریخ به دست فراموشی سپرده شد. میگرفتند .سرنوشت اکثر این کودکان با مادرانشان یکی بود گرفتم ،از شدت ناراحتی و هم شوکه شدم».
حذف از تاریخ دامن روایات زنان در دوران جنگ ایران و بیشتر آنها وقتی به سن بلوغ میرسیدند تبدیل به کارگر به گفته کامران شیردل ،در میانه بلبشو نیروهای ارتش
و عراق را هم گرفت .چهره مردانه جنگ جایی برای حضور جنسی میشدند .ریشه فقر و فساد هر روز در محله غم برای جلوگیری از خشم مردم وارد محدوده قلعه شدند ،ولی
زنان نداشت و در اکثر روایات بجا مانده از هشت سال
جنگ ،نقش زنان کلیشهایست :بدرقه مردانشان به جبهه، عمیقتر میشد. آنها نیز خیلی زود عقبنشینی کردند.
کمکرسانی در پسزمینه .در همان سالهای جنگ روایات وقتی درباره واقعه آتش زدن شهرنو نوشتم و به خودداری «آن موقع روزهایی بود که فکر میکنم ارتش هم فهمیده
بسیاری از تجاوز سربازان بعثی به زنان ایرانی در روزنامهها آتشنشانی از خاموش کردن آتش خشم مردم گفتم ،یکی بود دیگر کاری از دستش بر نمیآمد .روزهای شکست بود،
چاپ شد .از فاجعه سوسنگرد ،که بارها در طول تاریخ از مخاطبین در توییتر نوشت« :البته از بدترین جنایاتی که روزهای فروپاشی بود .به هرحال من که اصل ًا وقتی نداشتم
تکذیب شده ،تا سالها حتی شاهد زنده هم وجود داشت. شهرنو در تاریخ انجام داد اقدام اهالی شهرنو علیه دولت بخواهم دنبال این قضیه را بگیرم .دنبال خود مسئله میرفتم
ولی همان ایدئولوژی که روزی تنها برخورد با زنان مفلوک مصدق و کشتار کودتای ۲۸مرداد بود… کاش یاد بگیریم و بیشتر وحشت از آن داشتم که حالا چه اتفاقی خواهد
شهر نو را حذف آنها میدانست ،با بلایی که بر سر زنان در
پای مجازات اعمالمون بایستیم». افتاد .وآن اتفاق افتاد».
دوران جنگ هم آمد برخورد قهری کرد. کتمان حقیقت و یا پیدا کردن دلیل برای جنایت قدمتی منظور کامران شیردل از «آن اتفاق» حمله مردم به زنان
مریم کاظمزاده ،عکاس و خبرنگار جنگ در نشست «زنان دیرینه در جامعه ما دارد .این همان طرز فکریست که به
در جنگ هشت ساله ایران و عراق» میگوید« :بسیاری از جمهوری اسلامی اجازه داد که بلافاصله بعد از انقلاب و در ساکن شهر نو است.
واقعیتهای جنگ درباره زنان را از تاریخ حذف کردند .سال شهرنو در سالهای نخستین حکومت پهلوی شکل گرفت.
6۵در منطقه بستان ،عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها دهه ،6۰بدترین جنایات را رقم زند. با انقراض سلسله قاجاریه و رها شدن زنان بیشماری که
را کشتند .در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان کسانی که با چوب و چماق در روز ۹بهمن ۱۳۵۷وارد شهر در حرمسراهای قاجاری چند صباحی همسری میکردند
ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی نو شدند ،زنان را کتک زدند ،شیشهها و درهای آلونکها و و به دست فراموشی سپرده میشدند ،ناگهان شمار زنان
بر اینکه یادتان را گرامی میداریم .برای تهیه گزارش به آن مغازهها را شکستند ،وسایل ارزان و شکسته خانهها را وسط «روسپی» در تهران زیاد شد ،چرا که اکثر این زنان بجز
منطقه رفتم .زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، کوچهها تلنبار کردند و در نهایت ،چند نفری را هم آتش فعالیت جنسی کار دیگری بلد نبودند .برخی از زنانی که
برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم .برای بار دوم که زدند ،برای دادخواهی از کودتای ۲۸مرداد نیامده بودند! خوشبختتر بودند به عقد شاهزادههای قاجار درآمدند،
به آن منطقه رفتم ،تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته اینان مسلمانان دوآتشه و بعضا ج ّوزدههایی بودند که تا بسیاری از بیماری و فقر هلاک شدند و اکثریت به تنفروشی
بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود .اینها نشان دیروز مشتری پروپاقرص قلعه بودند و حالا میخواستند
میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم و حس با آتش زدن دیوارهای مفلوک شهر نو و کشتن ساکنیناش، در نقاط مختلف شهر محکوم شدند.
مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه جامعه را برای استقرار «تقوا» آماده کنند؛ و چه دیواری در فیلم مستندی که به سفارش سازمان زنان ایران در سال
کوتاهتر از مشتی زن و کودک که از جامعه هم طرد شده ۱۳۴۵درباره زنان ساکن شهر نو ساخته شد ،از زبان تنی چند
این ستم جنسی شده است». از زنان شهر نو میشنویم که دست سرنوشت چگونه آنها را
بودند و کسی برای دادخواهی از آنها سینه ستبر نمیکرد.
کام نهایی رژیم جمهوری اسلامی روش قهری و حذفی را در برابر زنان به قلعه رسانده است.
خیزش «زن ،زندگی ،آزادی» از خیلی جهات حائز اهمیت شهر نو اجرا کرد .در تابستان ۱۳۵۸تنی چند از معروفترین اکثر زنان با لهجهها و گویشهای مختلف صحبت میکنند
است .چرا که برای اولین بار در تاریخ ۴۴ساله رژیم جمهوری زنان شهر نو ،پری بلنده ،ثریا ترکه و اشرف چهارچشم ،اعدام و بیشترشان حتی نمیدانند که دقیقا چند سالشان است .فقر
اسلامی ،بار اول است که جامعه به دادخواهی از حقوق شدند .با فروپاشی شهرنو ،زنانی که تنها «خانه» برایشان و بیسوادی نقطه اتصال همه آنهاست .برای یکی از زنان
پایمال شده زنان و اقلیتهایی که سالها سرکوب شدهاند همان اتاقکهای محقربود ،سرگردان کوچه و خیابانهای معنی فقر این بوده که در سن پایین به زور و با مردی که
بپا خاسته است .ولی شاید یکی از مهمترین دستاوردهای شهر شدند .خیلی از آنها روانه شهرستانهای خودشان شدند هیچ شناختی از وی نداشته ازدواج کند ،مردی که بجز او دو
خیزش مردمی ۱۴۰۱این است که جامعه بالاخره گوشهای همسر دیگر هم داشته و با کرایه دادن همسر سوم به مردان
خود را برای شنیدن رازهای مگوی تاریخ تیز کرده است. و به دست همشهریهای خود سنگسار گشتند. دیگر ،از او بهرهبرداری مالی میکرد .دیگری را پدرش با چند
بیشک جامعهای که برای حقوق دیگری دل میسوزاند در خاطرات علی اکبر هاشمی رفسنجانی چنین میخوانیم: کیسه برنج طاق زده و به دستان زنی «خ ّیر» سپرده که
،خود را عضوی از یک جمع بزرگتر میداند و توفیق شخصی «در مجلس جلسهای با حضور نمایندگان تهران و وزرای قرار بوده او را به شهری بزرگتر ببرد و دستش را در کارخانه
را در گروی کامروایی جمع میبیند ،میتواند به پویایی و ارشاد ،مسکن ،بهداری ،دادگستری و شهرداری و استانداری ریسبافی بند کند .کارخانهای که در واقع آلونکی کثیف در
تهران درباره بررسی طرح اصلاح محله جمشید و انتقال زنان پسکوچههای قلعه بود .زنی که از صدایش مشخص است
قدرت اتحاد خود اتکا کند. فاسد به جای دیگر برای اصلاح و تربیت داشتیم .به نتیجه که در زمان مصاحبه بچهسال است میگوید« :مرا دزدیدند».
*گلناز فخاری نویسنده و روزنامهنگار ساکن کانادا است. روشنی نرسیدیم و پیشنهاد تشکیل اردوگاهها و قانونی کردن دیگری طلاق گرفته و برای گذران زندگی در خانهها کارگری
میکرده .یکی از صاحبکارها آنقدر مقروضاش کرده که در
نهایت برای پس دادن بدهیهای خود چیزی جز بدنش برای
فروش نداشته است.
کورش برزی در یادداشتی به نام «سرگذشت محله غم»