Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۵ (دوره جديد
P. 24

‫صفحه‌‌‌‪‌‌۲‌‌‌4‬شماره‌‪‌1881‬‬
                                                                                                                        ‫جمعه ‪ 1۹‬تا ‪ ۲۵‬خردادماه ‪140۲‬خورشیدی‬

‫مردی که اهل فردا بود نوشابه امیری‬                        ‫ناصر محمدی‬  ‫الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود‬

‫سالی دیگر از رفتن بزرگمرد کوچکی گذشت که هرچه‬             ‫سیاسی میان گروهها و احزاب چپ و راست درگرفت و‬                   ‫این روزها مصادف با سالروز درگذشت زنده یاد دکتر‬
‫جسمش از ما دورتر میشود‪ ،‬یاد و نام و اندیشههایش به ما‬     ‫در این میان شبنامهها و فحشنامهها و بولتنهای حزبی‬               ‫مصطفی مصباحزاده برزرگمرد عرصه مطبوعات و سیاست‬
                                                         ‫جای مطبوعات واقعی و اصیل را در ایران گرفته بود‪ ،‬دکتر‬           ‫ایران است و استادمان دکتر صدرالدین الهی که هرگز از ادای‬
                       ‫نزدیکتر و نزدیکتر میگردد‪.‬‬         ‫مصباحزاده بخش دوم از اهداف بلند خود را آغاز کرد تا‬             ‫دین به این پایهگذار نظام نوین مطبوعاتی فروگذار نمیکنند‬
‫آن روزها که سبکبال در «تونل» کیهان‪ ،‬میدویدیم تا‬          ‫مکتب نوین روزنامهنگاری اصیل را در ایران پایهگذاری کند‪.‬‬
                                                         ‫«دکتر» با سالها زحمت و مرارت مؤسسه کیهان را به‬                 ‫به روال معمول یادنامهای را به این مناسبت تدوین کردهاند و‬
‫زودتر به خبر برسیم و آن گونه که «آقای دکتر» گفته بود‬     ‫بزرگترین مؤسسه مطبوعاتی خاورمیانه تبدیل کرد؛ مؤسسهای‬           ‫تکلیف فرمودند که در کنار مطالب مربوط به کیهان پیش از‬
‫از آن عقب نیفتیم‪ ،‬خود نیز غافل بودیم که آنچه برای‬        ‫که دهها نشریه و مجله و کتاب‪ ،‬روزانه و هفتگی و ماهانه‬           ‫انقلاب چند کلمهای نیز در باب کیهان لندن ـ دومین میراث‬
‫ما عادت و عادی شده‪ ،‬حاصل باور و جانسختی مردی‬             ‫و سالانه در آن منتشر میشد و با نیرومندترین مؤسسات‬
‫است که شانه به شانۀ یارانش‪ ،‬عزم کاشتن نهالهای‬            ‫مطبوعاتی جهان رقابت میکرد‪ .‬این ظریفه همچنان در یاد‬                              ‫گرانبهای آن مرد بزرگ ـ به تقریر آید‪.‬‬
‫نو در خاک جانسخت سنت و استبداد کرده؛ مردی‬                ‫روزنامهنگاران دوران گذشته باقی مانده است که مدیر و مالک‬        ‫خاطرات‪ ،‬فراوان است و مانند همۀ یادماندههایی که از‬
‫که هم سیاست بدان اندازه میدانست که پایی در‬               ‫مؤسسه مطبوعاتی تایمز لندن به دکتر پیشنهاد خرید کیهان را‬        ‫«دکتر» نقل میشود شیرین و خواندنی و از آن مهمتر آموزنده‪.‬‬
‫کفش حکومت داشته باشد و هم به پا کردن در کفش‬              ‫داده بود‪ .‬ا ّما دکتر گفته بود‪ :‬نه ما کیهان را نمیفروشیم‪ ،‬بلکه‬  ‫ا ّمااولیترآندیدمکهاشارتیبههدفهایآنمردوطندوست‬
                                                                                                                        ‫و خادم صدیق جامعه که اصطلاح «پدر مطبوعات ایران» تنها‬
                       ‫سیاستمداران آزموده بود‪.‬‬                        ‫اگر فروشنده باشید تایمز را هم میخریم!‬
‫«آقای دکتر» ما اهل مسالمت بود‪ ،‬اهل تساهل‪ ،‬اهل‬            ‫او که برای توسعه علوم رسانهای و روزنامهنگاری‪ ،‬دانشکده‬                     ‫بخشی از خدمات او را متجلی میکند‪ ،‬بشود‪.‬‬
‫«خبر»؛ آدمی باورمند به معیارهای جهان نو‪ ،‬جهان آزاد‪.‬‬      ‫علوم ارتباطات را نیز در مؤسسه کیهان تأسیس کرده بود‪ ،‬در‬         ‫زنده نام دکتر مصباحزاده دو بار مؤسسه کیهان را پایهگذاری‬
‫اهل فردا؛ مردی که میدانست خاک آزادی در سرزمین ما تا‬      ‫طول بیش از سه دهه صدها نفر از جوانان مشتاق و علاقمند‬           ‫کرد‪ ،‬یکی در ‪ ۷۰‬سال قبل در تهران و دیگری در ‪ ۲۹‬سال قبل‬
‫چه اندازه بی «نا»ست و بی «جان» اما این نیز میدانست و‬     ‫را در کیهان به کار گماشت و با سعه صدر و دریادلی ویژهای‬         ‫در لندن‪ ،‬و هر دو با هدف باز پس گرفتن و آزاد کردن ایران از‬
‫بیش از آن بدان باور داشت که این خاک را میتوان ذره ذره‬    ‫که داشت میدان باز و گستردهای در اختیار قلمزنان جوان‪،‬‬           ‫سلطه مهاجمانی که در این دو مقطع میهن ما را تحت سیطره‬
‫سبز کرد و مهیای بذر‪ .‬او میدانست ساخت خانۀ آزادی‪ ،‬هم‬      ‫حتی آنانی که در مسیر فکری مخالف حرکت میکردند‬
                                                                                                                                                         ‫خود درآوردند‪.‬‬
             ‫صبوری میخواهد‪ ،‬هم دانش‪ ،‬هم عشق‪.‬‬                          ‫گذاشت که همواره مورد حمایت او بودند‪.‬‬              ‫هر یک از دو مؤسسه ـ کیهان تهران و کیهان لندن با چهل‬
‫چنین بود که «دکی» کوچک ما‪ ،‬با صبوری و عشق و‬              ‫ا ّما آنچه مصباحزاده با آن هدف بلند‪ ،‬نیت پاک و با خون‬          ‫سال فاصله در تاریخ تأسیس ـ پیش از آنکه یک روزنامه و‬
‫دانش‪ ،‬آن «تونل» را برپا کرد تا ما سبکبال از آن بگذریم‬    ‫دل خوردن و تلاش وافر ساخته بود‪ ،‬چهل سال پس از هجوم‬             ‫نشریه معمولی باشد یک پایگاه مبارزاتی بوده و با همین‬
‫و در پی خبر بدویم‪ ،‬اما در عین حال‪ ،‬در فاصلۀ تحریریه و‬    ‫بیگانگان‪ ،‬این بار توسط مهاجمان داخلی ـ که در میانشان کم‬
‫جامعه‪ ،‬خبر و خواننده‪ ،‬کهنه و نو‪ ،‬آگاهی و جهل‪ ...‬خود نیز‬  ‫نبودند کسانی که در مکتب وی درس آموخته و به همت او‬                                  ‫هدف نیزپایه گذاری شده است‪.‬‬
                                                         ‫نامی پیدا کرده بودند ـ مورد هجوم قرار گرفت و نهایتاًکیهان‬      ‫در اوایل دهه ‪ ۱۳۲۰‬که سرزمین ما در اشغال قوای متفقین‬
            ‫فرصت اندیشیدن و یادگیری داشته باشیم‪.‬‬                                                                        ‫بود و نظامیان ارتشهای بیگانه سراسر کشور را تحت کنترل‬
‫ما هنوز همان تونلی را میپیماییم که دکتر مصطفی‬                        ‫مصادره گشت و ملک مطلق ولی فقیه شد‪.‬‬                 ‫خویش داشتند به گونهای که حتی در پایتخت مملکت عبور‬
‫مصباحزاده‪ ،‬برایمان شیشهایش کرده بود؛ نور بدان تابانده‬    ‫آنچه وطنپرستان ایرانی از دست قوای بیگانه خارج کرده‬             ‫از میدان ‪ ۲۴‬اسفند به سوی جاده کرج و یا رفتن از مرکز تهران‬
‫بود‪ ،‬روشنش کرده بود و همه بدین قصد که از ما‪ ،‬رهروان‬      ‫بودند‪ ،‬این بار توسط بیگانگان داخلی و خودیهایی که همراه‬         ‫به قلهک و شمیران نیاز به اخذ مجوز از بیگانگان داشت‪ ،‬دکتر‬
                                                                                                                        ‫مصباحزاده که مانند سایر میهن پرستان نمیتوانست شاهد‬
               ‫خردمند راههای هموار و روشن بسازد‪.‬‬                                      ‫شدند به یغما رفت‪.‬‬                 ‫این ذلت و حقارت باشد‪ ،‬دست همت از آستین بیرون آورد‬
‫نسلهای بعدی روزنامهنگاری ایران هنوز از همان تونل‬         ‫بعد از این تجربه تلخ گمان نمیرفت دکتر که ناگزیر از ترک‬         ‫تا پایگاهی برای مبارزه با مهاجمان تأسیس کند و با تلاشی‬
‫میگذرند؛ تونلی که حکومتیان هر روز چراغی را در آن‬         ‫وطنشدهودردیارغربتسکنیگزیدهبودبخواهدو اساساً‬                    ‫تحسینانگیز‪ ،‬کیهان تهران را با کمترین امکانات ـ و با استفاده‬
‫میکشند اما در و دیوار‪ ،‬خاطره چراغها را در دل دارد‪.‬‬       ‫بتواند دوباره مبارزه را آغاز کند به ویژه آنکه اکنون چهل سال‬    ‫از سرمایه اندکی که پادشاه درگذشته ایران در اختیارش‬
‫از همین روست که از جثۀ کوچک او‪ ،‬شاید دیگر ذرهای‬          ‫پیرتر شده بود از آن زمانی که کیهان را در تهران بنیاد گذاشت‪.‬‬    ‫گذاشت ـ بنیاد گذارد تا صدای آزادیخواهان ایران را در فضای‬
‫هم نمانده باشد‪ .‬اما اندیشه و یاد و نامش‪ ،‬در تلاش همه‬     ‫ولی در کمال شگفتی و در حالی که همگنان او کنار کشیده‬
‫روزنامهنگاران ایران برای روشن نگاهداشتن چراغها‪ ،‬هر روز‬   ‫بودند و جامعه سرخورد و مأیوس ایرانی در تبعید در پیله‬                                     ‫مملکت طنین انداز کند‪.‬‬
                                                         ‫ناامیدی فرو رفته بود‪ ،‬مصباحزاده بار دیگر دست همت از‬            ‫تلاشهایپیگیرومستمراوهمراهبامبارزاتوجانفشانیهای‬
                          ‫پرنورتر شده و میشود‪.‬‬           ‫آستین بیرون آورد و پایگاه مبارزاتی کیهان لندن را تأسیس‬         ‫دیگر وطن دوستان‪ ،‬نهایتاً موجب اخراج بیگانگان و بازگشت‬
‫آقای دکتر! جایتان خالی است‪ ،‬بر صندلی نامتان کس‬           ‫کرد تا صدای آزادیخواهان ایرانی را ـ از هر حزب و گرایش‬          ‫آرامش به کشور شد و آنگاه که در میانه دهه بیست منازعات‬
                                                         ‫سیاسی ـ در جهان بازتاب دهد و حلقه پیوندی باشد میان‬
                                     ‫ننشسته‪.‬‬             ‫ایرانیان پراکنده در کشورهای مختلف جهان از شرق تاغرب و‬

                                                                                       ‫از جنوب تا شمال‪.‬‬
                                                         ‫کیهان لندن‪ ،‬یک روزنامه و نشریه معمولی نیست‪ .‬یک‬
                                                         ‫«نهاد» است‪ .‬نهادی که با قدرتی بسیار بیش از یک نشریه‪ ،‬در‬
                                                         ‫معادلات سیاسی ایران تاثیر میگذارد‪ .‬حکومت اسلامی حاضر‬
                                                         ‫است چندین برابر بهای آنچه را که از مصباحزاده مصادره کرده‬

                                                                            ‫بپردازد تا این صدا را خاموش کند‪.‬‬
                                                         ‫کیهان در این‪ ۲۹‬سال فراز و نشیب فراوانی را تجربه کرده و‬
                                                         ‫به رغم معضلات و مشکلاتی که داشته به همت عاشقان ایران‬
                                                         ‫که با همه مرارتها‪ ،‬ایثارگرانه به تعهد و مسؤولیت میهنی‬
                                                         ‫خود عمل کرده و ایستادگی نشان دادهاند و میدهند‪ ،‬بر سر‬

                                                                                         ‫پا ایستاده است‪.‬‬
                                                         ‫امروز دکتر مصطفی مصباحزاده در میان ما نیست ولی‬
                                                         ‫میراث گرانبهای او نه تنها در اختیار کارکنان و مسؤولین کیهان‪،‬‬
                                                         ‫بلکه در اختیار کلیه ایرانیان خارج ـ و حتی داخل ـ کشور‬

                                                                              ‫است‪ .‬این میراث را پاس داریم!‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29