Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۲ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره1۹0۸ جلو افتادن مهدی بودند و میگفتند تمام مسایل را نباید با كه به مبارزه انقلابی پشت كرده بود ،رسمیت
جمعه 1۵تا پنجشنبه ۲1دسامبر ۲0۲۳ او در میان گذاشت ،هرچند كه آخر سر همیشه مركز هر میبخشید.
= چطور شد كه تو هیچ گاه نرفتی؟ جریانی میشد. = اهمیت كنفرانس تداركاتی مونیخ را در چه میدانی؟
ــ هر وقت صحبت رفتن من میشد بچهها مخالفت = میتوانی توضیح بدهی چه میكرد؟
میكردند .حرفشان این بود كه« :ما میرویم و محسن بماند ــ مثلا در مونیخ یك قرار سازمانی داشتیم .میآمد راهآهن ــ تحولی در اپوزیسیون بود .برای اولین بار به نحوی
تا اگر اتفاقی افتاد كارها را روبراه كند ».میگفتند بهتر است مونیخ و مرا بر میداشت و میگفت برویم خسروخان جدی پای تشكیل یك جریان چپ با برنامه و اساسنامهای
قشقایی را ببینیم و تمام روزمان با خسرو خان میگذشت! تدوین شده میرفتیم .این تحول ،فروپاشی سازمانهای
بمانم و نیرو جمع كنم. حال آن كه چنین قراری نبود .یا هزار و یك تماس افقی می حزب توده در خارج را كه عامل رخوت و تسلیم طلبی
=مسأله اصلی سازمان انقلابی از آغاز این بود كه رهبری گرفت و اصلا در بند رعایت اصول پنهانكاری نبود .چنین حاكم بر جنبش بود تسریع كرد و بر چگونگی فعالیتهای
حزب توده از بازگشت به ایران دست شسته ،حال آن كه روشی به تشكیلات نوبنیاد ما صدمه میزد .تشكیلاتی كه كنفدراسیون كه موتور مبارزه با رژیم شاه بود تأثیری جدی
این اقدام محور هر تحولی است .تو به عنوان نظریه پرداز بارش را مورچهوار بر دوش میكشیدیم و با شور انقلابی در
و مدافع چنین تفكری تا آستانه انقلاب به ایران بازنگشتی. مقابل حزب توده كه هنوز صاحب نام و آوازه بود قد علم گذاشت.
میكردیم .تا آنجا كه موفق شدیم از یك جریان رفرمیستی در این میان ،مشكل جدید سازماندهی با محتوای
در مقابل این رفتار چه توجیهی داری؟ و حاشیه نشین ،سازمانی از انقلابیون حرفهای بسازیم. ماركسیستی ــ لنینیستی در دستور كار قرار داشت .قرار این
ــ من در تمام جلسات پیشنهاد میكردم به ایران باز گردم. سازمانی كه وجه بارزش از خودگذشتگی و پشت پا زدن بود تا طرحی كه توسط گروه نیكخواه پیرامون ارزیابی ما از
اصلا میگفتم این حق من است و دست آخر وقتی رأی به منافع خصوصی و زندگی شخصی بود .كورش (لاشائی) اوضاع سیاسی كشور و جنبش كمونیستی تدوین شده بود
كار و حرفه پزشكی و همسر و فرزندانش را گذاشت و به مبنای كار قرار گیرد .این طرح بعدها در نخستین كنفرانس
میگرفتند ،قرار میشد بمانم. انقلابی حرفهای تبدیل شد .یا خیلیهای دیگر مثل سیاوش سازمان انقلابی كه در آلبانی برگذار شد به عنوان زمینه
هیچ وقت یادم نمیرود .پس از جلسه كادرها در تابستان پارسانژاد كه پزشك بود و به كردستان رفت! یا بچههایی
۱۳۴۶كه در بلژیك برگذار شد ،مهوش جاسمی به ایران رفت كه به امارات خلیج فارس رفتند و مخفی یا علنی به ایران اصلی بحث در دستور كار قرار گرفت.
و قرار بود من هم بروم .با مهوش ازدواج نكرده بودم ،اما = برگذاری كنفرانس تداركاتی مونیخ به معنای رسمیت
مثل زن و شوهر بودیم .بار دیگر در كردستان ،در نشستی بازگشتند. بخشیدن به مبارزه علنی و آشكار با كمیته مركزی حزب
كه در تابستان ۱۳۴۸در بكرهجو برگذار شد ،پرویز واعظ = مهدی هم همین طور.
زاده گفت تمایل مرا به بازگشت به ایران در آن نشست ــ بله ،مهدی هم همین طور؛ و در نهایت با همین توده ایران بود.
طرح خواهد كرد .وقتی آن نشست به پایان رسید و او عازم اقدامات ضعف و رخوت چیره بر فضای سیاسی خارج از ــ همین طور است .ما از آن پس خیلی بیشتر تحت تأثیر
ایران شد ،با من تماس گرفت و گفت شركت كنندگان در آن كشور را مرتفع ساختیم .بگذار نمونه دیگری را برایت بگویم. مسایل جنبش بینالمللی كمونیستی قرار گرفتیم .به این
نشست به اتفاق آرا تصمیم گرفتهاند كه من فعلا باید در در كنفرانس سازمان انقلابی در آلبانی ،بیژن چهرازی وقتی معنا كه با پیروی از مشی مبارزه قهرآمیز و بعدها نفی
رویزیونیسم خروشچفی و همزیستی مسالمت آمیز كه از
خارج بمانم؛ چون خارج از كشور برای ما اهمیت دارد. نیکیتا خروشف جانب شوروی تبلیغ میشد به كارزار سیاسی و نظری با
=سیاوش پارسانژاد نوشته است :رضوانی هیچ گاه
عضو هیأت اجرائیه شد ،پایش را در یك كفش كرده بود كه حزب توده ایران پرداختیم.
داوطلب كارهای خطرناك نبود. باید به ایران بازگردد. =در كنفرانس چه مسایل دیگری طرح شد؟
ــ نمیدانم چرا چنین چیزی گفته است؟ در رهبری سازمان
= چه مانعی داشت .این جزو برنامه شما بود. ــ پیشنهاد چینیها را مبنی بر كمك به ما برای آموزشهای
مهدی خانبابا ــ درست است ،اما چهرازی حتی حاضر نبود چند هفتهای تئوریك و سیاسی با رفقا در میان گذاشتم .همین طور
بماند تا كارها را روبراه كنیم .هرچه بود به ایران بازگشت و خواست آنها را برای كمك به بخش فارسی رادیو پكن و
انقلابی كسی را سراغ ندارم كه از انجام مسئولیتی به دلیل دستگیر و زندانی شد .خاطرم هست روز آخری كه به ایران
خطرناك بودن آن طفره رفته باشد. میرفت در تركیه با هم بودیم .سر مرز ،هنگام خداحافظی ترجمه آثار چینیها به زبان فارسی را پیش كشیدمم.
به من گفت« :محسن من هنوز روی آن موضع قدیمی = مهدی تهرانی به همین منظور به چین رفت؟
= برای آن كه در رهبری سازمان انقلابی باشی ،چه هستم .درست است كه سازمانی درست كردهایم ،اما باید
خصوصیاتی ضروری بود؟ ــ این پیشنهاد خود مهدی بود كه برای كار در بخش
برگردیم ایران و آنجا مبارزه را پیش ببریم». فارسی رادیو پكن به چین برود.
ــ اولین شرطش داشتن شناخت صحیح از جنبش و
مبارزهای بود كه جریان داشت .این كه برای هدایت جنبش = پس این ادعا كه تو مهدی را به چین فرستادی كه
میبایست توانایی جذب افراد را میداشتی و نرمش پذیر از سر راه دور باشد تا با خیال راحت كارهایتان را پیش
میبودی .هركس را آن گونه كه بود میپذیرفتی و از قابلیتها
ببرید واقعیت ندارد؟
و امكاناتش به نفع جنبش استفاده میكرد. ــ چنین چیزی نیست .او از من باسابقهتر و باتجربهتر
(ادامه دارد) بود و خودش را رئیس ما میدانست .من فقط پیغام
چینیها را در كنفرانس طرح كردم.
= اما از این كه میرفت راضی بودی؟
ــ درست است .راضی بودم كه میرفت ،اما نه از این
بابت كه اگر میماند جای مرا میگرفت .این رضایت خاطر
فقط از این بابت بود كه پنهان كاری را رعایت نمیكرد و
این به ادامه حیات سازمان مخفی صدمه میزد .همین و
بس.
= به نظر تو مهدی چرا داوطلب شد به چین برود؟
ــ به روابط بینالمللی اهمیت میداد .شاید فكر میكرد
سرنخ تماس با چینیها را در دست دارم و از این راه اعمال
نفوذ میكنم و اگر خود مستقلا چنین امكانی را فراهم
آورد كارش پیش خواهد رفت .این نحوه تفكر از سابقه
تودهای او بر میخاست .وگرنه مهدی اهل این حرفها نبود
كه معتقد باشد باید رفت و از چینیها آموزش گرفت .او از
همان روز اول آنها را مسخره میكرد و میگفت« :سعدی
۷۰۰سال پیش از مائو گفته است عبادت به جز خدمت
خلق نیست .این مسخرهبازیها چیست در میآورید؟»
نكته دیگر این كه مهدی واقعا حاضر بود تمام وقت برای
جنبش كار بكند و چنین نیز میكرد .اما بچهها مخالف