Page 13 - (کیهان لندن - سال چهل و یکم ـ شماره ۵۳۶ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪ 13‬شماره ‪۲۰۰۲‬‬                                        ‫مسلحی را نشان می داد که در نقاط مختلف شهر سنگر‬            ‫دارند با این تفاوت که آقای دکتر بختیار قصد دارد این‬
‫جمعه ‪ ۳۱‬اکتبر تا پنجشنبه ‪ ۶‬نوامبر ‪۲۰۲۵‬‬                    ‫بندی کرده بودند و استقرار یافته بودند‪ .‬می گفت ممکن‬        ‫کار را به صورت قانونی انجام دهد و خمینی بدون آن ضمنا‬
                                                          ‫است که آنها به هلیکوپتر تیراندازی کنند اما چنین حادثه ای‬  ‫خمینی پیر است و بزودی خواهد مرد‪ .‬بهتر است ما بیش از‬
‫داشت که ارتش خود را از مناقشات کنار کشیده و واحدهای‬       ‫رخ نداد به لویزان و ستاد نیرو رسیدیم‪ .‬بعد از ظهر آن روز‬   ‫این به درگیری بیهوده با مردم ادامه نداده واحدهای خود‬
‫ارتشی به پادگانهای خود مراجعت نموده اند‪ .‬وی از مردم‬       ‫(‪ )۲۱‬بهمن) مرتبا به ستاد نیروی زمینی گزارش می رسید که‬     ‫را به سربازخانه ها فرا خوانده تجدید سازمان نموده منتظر‬
‫خواست که از نزدیک شدن به پادگانهای نظامی و هتک‬                                                                      ‫فرصت مناسب باشیم شاید در آتیه ارتش بتواند کاری بکند‪.‬‬
                                                                     ‫گروههای مسلح به پادگانها هجوم میآورند‪.‬‬         ‫ضمنا چون تهران سرنوشت ساز است‪ .‬واحدهای قزوین را هم‬
               ‫احترام برادران نظامی خودداری نمایند‪.‬‬       ‫سرشب حدود ساعت هفت بود که ارتشبد قره باغی با‬
‫در آن زمان تقریبًاً آخر شب‪ ،‬ارتشبد قره باغی محل ستاد‬      ‫لباس سویل به قرارگاه نیروی زمینی در لویزان آمد و به نظر‬                     ‫به تهران بیاوریم و تمرکز قوا بدهیم‪.‬‬
‫نیروی زمینی را ترک گفت و کسی نفهمید به کجا رفت‪.‬‬           ‫میرسید که از ملاقات با آقای بازرگان میآید‪ .‬سئوال شد که‬    ‫نظر ایشان بر این بود که ارتش اعلام بیطرفی کرده از‬
‫فرمانده نیرو و ما چند نفر معاونین همچنان در ستاد نیروی‬    ‫ایشان چه گفتند و تکلیف چیست گفت که ایشان دستور‬
‫زمینی باقی ماندیم‪ .‬سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک به‬          ‫دادهاند ارتش خودش را حفظ کند پادگانها از خودشان دفاع‬              ‫درگیری دست بکشد و به حفاظت خود بپردازد‪.‬‬
‫رئیس ستاد بزرگ و جانشین ایشان پیشنهاد میکرد که برویم‬      ‫کنند و قرار شده است خود او (بازرگان) هم در برنامه اخبار‬   ‫پس از سپهبد حاتم‪ ،‬ارتشبد فردوست شروع به صحبت‬
‫به ساختمان باشگاه ساواک در منطقه شیان و مجاورت‬            ‫آن شب از تلویزیون صحبت کند و در این مورد دستورهایی‬        ‫کرد که چون نامفهوم و از مقوله وقت گذرانی بود با اعتراض‬
‫پادگان گارد شاهنشاهی چون محلی امن و تمیز است و می‬
‫توانیم شب را آنجا به سر بریم سپهبد حاتم ماندن در لویزان‬                                          ‫بدهد‪.‬‬                           ‫حاضران روبرو گشت و ایشان ساکت شد‪.‬‬
‫را ترجیح داد و خواستار شد که یک دست لباس کار و سلاح‬       ‫چون در سال ‪ ۱۳۴۳‬ارتشبد قره باغی رئیس دادگاه تجدید‬         ‫درباره نظرات و پیشنهادات سپهبد حاتم ریاست ستاد‬
‫انفرادی در اختیار وی بگذارند تا در بین سربازان محافظ‬      ‫نظر نظامی بود که مهندس بازرگان و تعدادی دیگر در آنجا‬      ‫بزرگ ارتشتاران هیچگونه اظهار نظری نکرده از حضار‬
‫آنجا قرار بگیرد اما خواسته او انجام نشد زیرا سلاح و لباس‬  ‫محاکمه و محکوم شدند و من هم عضو آن دادگاه بودم‬            ‫خواستند هر کس با نظر سپهبد حاتم موافقت دارد اعلام‬
                                                          ‫پرسیدم که با توجه به آن موضوع برخورد امروز شما دو نفر‬     ‫نماید‪ .‬اکثریت به اتفاق اعلام موافقت نمودند‪ .‬در نتیجه به‬
                                 ‫وجود نداشت‪.‬‬              ‫چگونه بود گفت چیز خاصی نبود‪ .‬آن روز سیاست چنان بود‬        ‫سپهبد حاتم تکلیف شد خودش اعلامیه بیطرفی را بنویسد‪.‬‬
‫آن شب به دستور فرمانده نیرو یک گردان پیاده که در‬
‫لشگرک مستقر بود و در اختیار فرمانداری نظامی قرار‬                                        ‫امروز چنین است‪.‬‬                              ‫ایشان نوشت و دیگران امضا کردند‪.‬‬
‫داشت برای حفاظت ستاد نیروی زمینی به لویزان آمده و‬         ‫ارتشبد قره باغی به اتفاق سپهبد حاتم و سپهبد مقدم آن‬       ‫قرار شد این اعلامیه در برنامه اخبار ساعت ‪ ۲‬بعد از ظهر‬
                                                          ‫شب در آنجا ماندند‪ .‬از ستاد بزرگ ارتشتاران بوسیله سپهبد‬
          ‫روی ساختمانها و اطراف ستاد موضع گرفتند‪.‬‬         ‫فیروزمند تلفنهایی میشد و به ایشان گزارش می دادند که به‬                         ‫صدای ایران عینا خوانده شود‪.‬‬
‫سرتیپ بیگلری فرمانده دانشکده افسری تلفنی حمله به‬          ‫ستاد حمله شده است و از ایشان دستور میگرفتند‪ .‬شنیدیم‬                                   ‫آخرین روز و شب‬
‫دانشکده افسری را گزارش می داد‪ .‬بنا به دستور فرمانده‬
‫نیرو با من صحبت کرد و گفت به دانشکده افسری حمله‬                                                                     ‫پس از تنظیم و امضای اعلامیه بی طرفی ارتش صحبت از‬
‫شده چهار نفر تلفات دادیم سلاح انفرادی را بین دانشجویان‬

‫تقسیم کردیم و دستور داده شد از دانشکده محافظت کنند‬               ‫حمله به پادگانهای نظامی در تهران‬                   ‫این شد که ارتشبد قره باغی با مهندس بازرگان ملاقات کند‬
‫و چنانچه موفق نگشته و خواستند خارج شوند سلاحها را با‬      ‫که ریخته اند به مرکز عملیات تاکتیکی که اسناد سری ارتش‬              ‫و گویا تلفنی از ایشان وقت ملاقات گرفته شد‪.‬‬
                                                          ‫در آنجا نگهداری می شد‪ .‬ضمنا اظهار می شد که آقای دکتر‬
                       ‫خود ببرند و برجای نگذارند‪.‬‬         ‫یزدی بین جمعیت مهاجم بوده است‪ .‬به سپهبد فیروزمند‬          ‫به قصد مراجعت به لویزان از اتاق کنفرانس خارج شدیم‬
‫سرهنگ آزادی فرمانده مرکز آموزش زبان در تعقیب‬              ‫دستور داده شد که به دکتر یزدی اهمیت آن مرکز را توجه‬       ‫در راهرو ستاد بزرگ ارتشتاران برخورد کردیم به یکی از‬
‫گزارش فرمانده دانشکده گزارش مفصلتری داد که چگونه با‬       ‫دهند و از ایشان خواسته شود که مراقبت کند صدمه ای به‬       ‫فرماندهان تیپ گارد شاهنشاهی که فرماندهی پادگان عشرت‬
‫مهاجمین صحبت کرده و موفق شده است با تدبیر از هجوم‬         ‫آنجا وارد نشود‪ .‬بین آن سه نفر حاتم بیشتر دلش شور میزد‬     ‫آباد را بر عهده داشت‪ .‬ایشان به فرمانده نیروی زمینی گزارش‬
                                                          ‫و میگفت یک تیپ گارد با تجهیزات کامل و خمپاره اندازها‬      ‫داد که دور پادگان را گرفتهاند و ‪ ۶۰۰‬نفر افراد گارد شهربانی‬
                       ‫به تاسیسات جلوگیری کند‪.‬‬                                                                      ‫که در آن پادگان مستقر بودهاند همگی سلاح خود را گذاشته‬
‫یکی از فرماندهان پادگانهای خارج از مرکز تیپ زرهی‬                          ‫در مجاورت ستاد بزرگ مستقر است‪.‬‬            ‫لباسهایشان را تعویض کرده و رفتهاند ولی افراد گارد مشغول‬
‫خاش تلفن کرده و کسب تکلیف می نمود که پس از اعلام‬          ‫چطور نمیتوانند از ستاد بزرگ محافظت نمایند؟ گویا‬           ‫دفاع هستند‪ .‬فرمانده نیروی زمینی و گارد شاهنشاهی سپهبد‬
‫همبستگی ارتش تکلیف ما چیست چون یک روحانی قصد‬              ‫پادگان تخلیه شده بود‪ .‬برنامه خبری تلویزیون آغاز شد‪.‬‬       ‫بدرهای دستور داد افراد خود را جمع کرده به پادگان گارد در‬
‫ورود و در اختیار گرفتن پادگان را دارد‪ .‬من جواب دادم که‬    ‫گوینده برنامه ابتدا با شادمانی مفرط خبر داد که تلویزیون‬
‫ارتش اعلام همبستگی نکرده است‪ .‬شما وظیفه دارید پادگان‬      ‫که تا آن موقع در اختیار نظامیان قرار داشت «آزاد» شده و‬             ‫لویزان رفته به دیگر واحدهای گارد ملحق شوند‪.‬‬
‫خود را کاملا محافظت نموده اجازه ورود به هیچکس ندهید‪.‬‬                                                                ‫ما چند نفر معاونین نیروی زمینی در معیت فرمانده نیرو‬
                                                                              ‫به دست انقلابیون افتاده است‪.‬‬          ‫و سرلشکر خسروداد با هلیکوپتر عازم ستاد نیروی زمینی‬
               ‫(در شماره آینده کار از کار گذشت)‬           ‫سپس آقای مهندس بازرگان برای اولین بار روی صحنه‬            ‫در لویزان شدیم‪ .‬در طول راه مرتبا سرلشکر خسروداد افراد‬
 ‫ادامه دارد‬                                               ‫دیده شد که شروع کرد به صحبت با مردم و بالاخره اعلام‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18