Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۹ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪69‬‬
‫جمعه ‪ 22‬تا پنجشنبه ‪ 28‬ژوئیه ‪2016‬‬

                                                                               ‫امتحان‬                                   ‫مشهورترین زنان جاسوس‬

‫ب ‌همعنای واقعی کلمه مسحور کرده بود‪،‬‬    ‫«تو مرا خواهی شناخت از روی گل‬              ‫سخت!‬                                                   ‫فرانسه قرار دهد‪.‬‬    ‫جاسوسی بسیار گسترده و کارآمدی‬           ‫جاسوسی تنها مختص به مردها‬
           ‫به ماندن دعوت م ‌یکرد‪.‬‬       ‫سرخی که بر کلاهم خواهم گذاشت‪».‬‬                                                                ‫‪۵‬ـ وایولت سزابو‬         ‫را تشکیل داد‪ .‬به قدری در کار خود‬        ‫نسبت و زنان نیز در طول تاریخ نقش‬
                                        ‫بنابراین رأس ساعت ‪« 7‬جان»‬              ‫«جان بلانکارد» از روی نیمکت‬              ‫محل تولد فرانسه همکاری با‬             ‫ماهر بود که نیروی پلیس مخفی نازی‬        ‫مهمیدرپیشبردفعالی ‌تهایجاسوسی‬
‫او آنجا ایستاده بود‪ .‬با صورت رنگ‬        ‫ب ‌هدنبال دختری م ‌یگشت که قلبش را‬     ‫برخاست‪ ،‬لباس ارتش ‌یاش را مرتب‬           ‫کشورهای انگلیس و فرانسه‪ .‬وایولت‬       ‫(گشتاپو) در آن زمان دو میلیون دلار‬      ‫داشت ‌هاند‪ .‬با ‪ ۷‬تن از معرو ‌فترین و‬
‫پریدهوچروکیدهاشکهبسیارآراموموقر‬         ‫سخت دوست م ‌یداشت اما چهر‌هاش را‬       ‫کرد و ب ‌هتماشای انبوه مردم که راه‬       ‫سزابو نیز عضو سازمان جاسوسی‬           ‫برای سر او جایزه گذاشت‪ .‬پس از‬           ‫تاثیرگذارترین جاسو ‌سهای زن تاریخ‬
‫به نظر م ‌یرسید و چشمانی خاکستری‬        ‫هرگز ندیده بود‪.‬ادامه ماجرا را از زبان‬  ‫خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی‬        ‫انگلیس بود و در طول جنگ جهانی‬         ‫جنگ‪ ،‬پنج کشور فرانسه‪ ،‬انگلیس‪،‬‬
‫و گرم که از مهربانی می‌درخشید‪.‬‬          ‫خود جان بشنوید‪«:‬زن جوانی داشت به‬                                                ‫دوم با عملیات خرابکاری و جم ‌عآوری‬    ‫آمریکا و استرالیا و نیوزیلند به خاطر‬                          ‫آشنا شوید‪.‬‬
‫دیگر به خود تردید راه ندادم‪ .‬کتاب‬       ‫سمت من م ‌یآمد‪ ،‬بلند قامت و خوش‬               ‫پیش م ‌یگرفتند مشغول شد‪.‬‬          ‫اطلاعات از آلمان ‌یها در خاک فرانسه‪،‬‬  ‫خدمات شایان ویک از او تقدیر به‬
‫جلد چرمی آبی رنگی در دست داشتم‬          ‫اندام‪ ،‬موهای طلای ‌یاش در حلق ‌ههای‬    ‫او به دنبال دختری م ‌یگشت که‬                                                                                                             ‫‪۱‬ـ ماتاهاری‬
‫که در واقع نشان معرفی من به حساب‬        ‫زیبا کنار گو ‌شهای ظریفش جمع شده‬       ‫چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش‬       ‫خدمات ارزند‌های به انگلیس و فرانسه‬                         ‫عمل آوردند‪.‬‬        ‫محل تولد‪ :‬هلند ‪ /‬تابعیت‪ :‬هلندی‬
‫م ‌یآمد‪ .‬از همان لحظه فهمیدم که‬         ‫بود‪ ،‬چشمان آبی رنگش به رنگ آبی‬         ‫را م ‌یشناخت‪ ،‬دختری با یک گل سرخ‪.‬‬        ‫نمود‪ .‬او در سن ‪ ۲۳‬سالگی در سال‬
                                        ‫گ ‌لها بود‪ ،‬و در لباس سبز روشنش به‬     ‫از سیزده ماه پیش دلبستگ ‌یاش به‬          ‫‪ ۱۹۴۵‬توسط نیروهای آلمانی دستگیر‬             ‫ماتاهاری ماتاهاری‬                 ‫آلمانی‪ ،‬جاسوس آلمان‌ها در خاک‬
     ‫دیگر عشقی در کار نخواهد بود‪.‬‬       ‫بهاری م ‌یمانست که جان گرفته باشد‪.‬‬     ‫او آغاز شده بود‪ .‬از یک کتابخانه مرکزی‬                                                    ‫‪۳‬ـ کریستیا شاربک‬              ‫فرانسه‪ .‬مارگارت گرترود رزله ملقب‬
‫اما چیزی به دست آورده بودم که‬           ‫من بی اراده به سمت او قدم برداشتم‬      ‫در فلوریدا‪ ،‬با برداشتن کتابی از قفسه‬                           ‫و اعدام شد‪.‬‬                                             ‫به ماتاهاری به عنوان یک زن مطلقه‬
                                        ‫‪،‬بدون توجه به این که او آن نشان‬        ‫ناگهان خود را شیفته و مسحور یافته‬                         ‫‪۶‬ـ لونا کوهن‬         ‫محل تولد‪ :‬لهستان‪ /‬ملیت‪ :‬انگلیسی‪،‬‬        ‫وارد خاک فرانسه شد و در آنجا حرفه‬
    ‫ارزشش حتی از عشق بیشتر بود‬          ‫گل سرخ را بر روی کلاهش ندارد‪.‬‬          ‫بود‪ ،‬اما نه شیفته کلمات کتاب بلکه‬        ‫محل تولد‪ :‬آمریکا ‪ /‬همکاری با‬          ‫او مدت ‪ ۶‬سال برای انگلیس در‬             ‫رقاصی را پیش گرفت‪ .‬در زمان جنگ‬
‫دوستی گرانبهایی که م ‌یتوانستم‬          ‫اندکی به او نزدیک شدم ‪ .‬لب هایش‬        ‫شیفتۀ یادداشتهایی با مداد که در‬          ‫شوروی‪ .‬لونا کوهن به همراه همسرش‬       ‫کشورهای فرانسه‪ ،‬مجارستان و مصر‬          ‫جهانی اول با رقاصی و روسپیگری‬
                                        ‫با لبخند پرشوری از هم گشوده شد اما‬     ‫حاشیه صفحات آن به چشم م ‌یخورد‪.‬‬          ‫در انگلیس شبکه جاسوسی گسترد‌های‬       ‫جاسوسی کرد‪ .‬شهرت خود را زمانی‬           ‫اطلاعات مهم نظامی را از افسران‬
         ‫همیشه به آن افتخار کنم‪.‬‬        ‫به آهستگی گفت «ممکن است اجازه‬          ‫دست خطی لطیف که بازتابی از ذهنی‬          ‫را تشکیل دادند و اطلاعات مهم نیروی‬    ‫کسب کرد که توانست جان دو جاسوس‬          ‫فرانسوی م ‌یگرفت و آنها را برای آلمان‬
‫به نشانه احترام و سلام خم شدم و‬                                                ‫هوشیار و درو ‌نبین و باطنی ژرف داشت‬      ‫دریایی انگلیس را برای شوروی مخابره‬    ‫انگلیسی دیگر را که اسیر نیروی پلیس‬      ‫می‌فرستاد‪ .‬در سال ‪ ۱۹۱۷‬مقامات‬
‫کتاب را برای معرفی خود به سوی او‬                        ‫دهید عبور کنم؟»‬        ‫در صفحه اول «جان» توانست نام‬                                                   ‫مخفی نازی بودند و قرار بود اعدام شوند‪،‬‬  ‫فرانسه متوجه کارهای ماتاهاری شدند‬
‫دراز کردم‪ .‬با این وجود وقتی شروع به‬     ‫ب ‌یاختیار یک قدم دیگر به او نزدیک‬                                                                      ‫م ‌یکردند‪.‬‬    ‫نجات دهد‪ .‬او در سال ‪ ۱۹۵۲‬به دست‬         ‫و او را به جرم جاسوسی اعدام کردند‪.‬‬
‫صحبت کردم از تلخی ناشی از تأثری‬         ‫شدم و در این حال میس هالیس را‬                       ‫صاحب کتاب را بیابد‪:‬‬                      ‫‪7‬ـ الیزابت بنتلی‬
                                        ‫دیدم‪ .‬تقریباً پشت سر آن دختر ایستاده‬   ‫«دوشیزه هالیس م ‌ینل» با اندکی‬           ‫محلتولد‪:‬آمریکا‪/‬همکاریباشوروی‪،‬‬                       ‫نامزد خود کشته شد‪.‬‬                       ‫‪۲‬ـ نانسی ویک‬
      ‫که در کلامم بود متحیر شدم‪:‬‬        ‫بود؛ زنی حدوداً ‪ 45‬ساله با موهای‬       ‫جست و جو و صرف وقت او توانست‬             ‫در طول جنگ جهانی دوم الیزابت بنتلی‬                                            ‫محل تولد‪ :‬نیوزیلند ‪ /‬همکاری با‬
‫من «جان بلانکارد» هستم و شما‬            ‫خاکستری رنگ که در زیر کلاهش‬                                                     ‫یکی از معروف‌ترین جاسوس‌های‬                        ‫‪۴‬ـ ویرجینیا هال‬            ‫کشورهای فرانسه‪ ،‬انگلیس‪ ،‬آمریکا‬
‫هم باید دوشیزه م ‌ینل باشید‪ .‬از ملاقات‬  ‫جمع شده بود‪ .‬اندکی چاق بود و مچ‬          ‫نشانی دوشیزه هالیس را پیدا کند‪.‬‬        ‫شوروی در آمریکا بود و ماموری ‌تهای‬    ‫محل تولد‪ :‬آمریکا ‪ /‬همکاری با‬            ‫و استرالیا در زمان شروع جنگ‬
‫شما بسیار خوشحالم‪ .‬ممکن است‬             ‫پای نسبتاً کلفتش توی کفش‌های‬           ‫«جان» برای او نامه‌ای نوشت و‬                 ‫بسیاری برای این کشور انجام داد‪.‬‬   ‫کشورهای آمریکا‪ ،‬انگلیس و فرانسه‬         ‫جهانی دوم نانسی ویک در فرانسه‬
                                                                               ‫ضمن معرفی خود‪ ،‬از او درخواست‬                                                   ‫ویرجینیا هال به عنوان عضو سازمان‬        ‫خبرنگار بود‪ .‬او داوطلبانه به خدمت‬
         ‫دعوت مرا به شام بپذیرید؟‬              ‫بدون پاشنه جا گرفته بودند‪.‬‬                                                                                     ‫جاسوسیانگلیسماموری ‌تهایبسیاری‬          ‫نیروی مقاومت فرانسه درآمد و شبکه‬
‫چهره آن زن با تبسمی شکیبا از هم‬         ‫دختر سبز پوش از من دور م ‌یشد‪.‬‬            ‫کرد که به نام ‌هنگاری با او بپردازد‪.‬‬                                        ‫را برای نیروهای مقاومت فرانسه انجام‬
‫گشوده شد و به آرامی گفت فرزندم من‬       ‫من احساس کردم که بر سر یک‬              ‫روز بعد جان سوار کشتی شد تا برای‬                                               ‫داد و توانست اطلاعات نظامی مهمی‬
‫اصلا متوجه نم ‌یشوم! ولی آن خانم‬        ‫دوراهی قرارگرفت ‌هام‪ :‬از طرفی شوق و‬    ‫خدمت در جنگ جهانی دوم عازم شود‪.‬‬                                                ‫از آلمان ‌یها در اختیار نیروی مقاومت‬
‫جوان که لباس سبز به تن داشت و هم‬        ‫تمنایی عجیب مرا به سمت آن دختر‬         ‫در طول یکسال و یک ماه پس از آن‪،‬‬
‫اکنون از کنار ما گذشت از من خواست‬       ‫سبز پوش فرا م ‌یخواند؛ و از سویی‬       ‫آن دو بتدریج با مکاتبه و نامه نگاری‪،‬‬
‫که این گل سرخ را روی کلاهم بگذارم‬       ‫علاق ‌های عمیق به زنی که روحش مرا‬
‫و گفت که اگر شما مرا به شام دعوت‬                                                      ‫به شناخت یکدیگر پرداختند‪.‬‬
‫کردید به شما بگویم که او در رستوران‬                                            ‫هر نامه همچون دان ‌های بود که بر‬
‫بزرگ آن طرف خیابان منتظر شماست‪.‬‬                                                ‫خاک قلبی حاصلخیز فرو م ‌یافتاد و‬
‫او گفت که این فقط یک امتحان است!‬                                               ‫ب ‌هتدریج عشق شروع به جوانه زدن کرد‪.‬‬
                                                                               ‫« جان» درخواست عکس کرد ولی‬
                                                                               ‫با مخالفت «میس هالیس» روبرو شد‪.‬‬
                                                                               ‫به نظر هالیس اگر «جان» قلباً به‬
                                                                               ‫او توجه داشت دیگر شکل ظاهر ‌یاش‬
                                                                               ‫نم ‌یتوانست برای او چندان با اهمیت‬
                                                                               ‫باشد‪ .‬ولی سرانجام روز بازگشت‬
                                                                               ‫«جان» فرارسید‪ .‬آنها قرار نخستین‬
                                                                               ‫ملاقات خود را گذاشتند‪ 7« :‬بعد ازظهر‬

                                                                                     ‫در ایستگاه مرکزی نیویورک»‬
                                                                                             ‫هالیس نوشته بود‪:‬‬

‫‪654‬‬

‫‪7 29‬‬                                        ‫‪86‬‬                                 ‫(سودوكو)‬
               ‫‪7‬‬                        ‫‪1‬‬
                                                                                                                        ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬
‫‪4 67‬‬
                                                                               ‫‪3‬‬                                        ‫‪1‬ـ از روزنامه نویسان مب ّرز‪ ،‬مشهور و‬                                                               ‫‪1‬‬
‫‪5‬‬  ‫‪21‬‬                                   ‫‪93‬‬                                           ‫‪2‬‬   ‫‪1‬‬                                                  ‫فقید ایران‬
                                                                                                                                                                                                                           ‫‪2‬‬
        ‫‪95‬‬                              ‫‪42‬‬           ‫‪5‬‬                                                                  ‫‪2‬ـ شگفتی ـ او هم در وزارت خارجه‬
   ‫‪97‬‬                                             ‫‪1‬‬                                                                     ‫مقامی دارد ـ پرنده‌ای است‪3‬ـ‬                                                                        ‫‪3‬‬
                                                                               ‫‪64‬‬                                       ‫ستای ‌ششده ـ دگرگونی ‪4‬ـ نوعی‬
                                                                                                                        ‫کشت و زرع ـ رخدادها ـ از انواع‬                                                                     ‫‪4‬‬
   ‫‪4 6 8 3 13‬‬
                                                                                                                                           ‫بازی با ورق‬                                                                     ‫‪5‬‬
   ‫‪6 3 9 24‬‬                                                                                                             ‫‪ 5‬ـ شهری تاریخی در افغانستان ـ‬
                                                                                                                                                                                                                           ‫‪6‬‬
                                ‫عمودی‪:‬‬         ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                                           ‫ترعه‬
                                                                                                                             ‫‪ 6‬ـ درد و عذاب ـ تذکار ـ بنیه‬                                                                 ‫‪7‬‬
                          ‫‪1‬ـ کشوری است‬                                                                   ‫‪1‬‬              ‫‪ 7‬ـ از شهرهای ایران ـ دوستدار ـ‬
                      ‫‪2‬ـ علمی است ـ نبات‬                                                                                                                                                                                   ‫‪8‬‬
                      ‫‪3‬ـ آن سوی ـ کاشانه‬                                                    ‫‪2‬‬                                                   ‫دوری‬
                 ‫‪4‬ـ خاندان ـ زبون و ضعیف‬                                                                                ‫‪ 8‬ـ بیانگر ـ ترس ـ خواننده‌ای‬                                                                      ‫‪9‬‬
‫‪ 5‬ـ از خوانندگان معروف ایران ـ از کشیدن ‌یها‪6‬‬                                               ‫‪3‬‬                           ‫خو ‌شصدا و فرامو ‌شنشدنی و فقید‬                                                                    ‫‪10‬‬
                                                                                                                        ‫از کشور ما‪9‬ـ از کشیدن ‌یها ـ مادر به‬
                          ‫ـ مه ّیا ـ صبور‬                                                   ‫‪4‬‬                           ‫عربی ـ شهری در ایران ـ درخشانتر‬                                                                    ‫‪11‬‬
                         ‫‪ 7‬ـ بهتان ـ طریق‬                                                                               ‫‪10‬ـ از زبا ‌نهای کهن جهان ـ خمیده‬                                                                  ‫‪12‬‬
‫‪ 8‬ـ حرف خطاب ـ پرند‌های است‪9‬ـ فرشته ـ گلی‬                                                   ‫‪5‬‬                           ‫ـ حیوانی است‪11‬ـ رودخان ‌های در‬
                          ‫است ـ رطوبت‬                                                       ‫‪6‬‬                           ‫اروپا ـ از شهرهای ایران ـ زندگی در‬                                                                 ‫‪13‬‬
‫‪10‬ـ ضمیری است ـ از ملزومات دوخت پوشاک‬                                                                                   ‫کنار هم‪12‬ـ از مرکبات ـ دستمزد ـ‬
                                                                                            ‫‪7‬‬                                                                                        ‫علوی‬                                  ‫‪14‬‬
                             ‫ـ خودآرایی‬                                                                                               ‫فوری ـ حرف ندا‬                ‫‪12‬ـ از شهرهای ایران ـ تکرار‬
    ‫‪11‬ـ قسمتی از چهره ـ فاقد جان و ب ‌یرمق‬                                                  ‫‪8‬‬                           ‫‪13‬ـ از بیمار ‌یهای چشم‪14‬ـ کشوری‬                                                                    ‫‪15‬‬
                                                                                            ‫‪9‬‬                                                                                    ‫یک حرف‬
                       ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                                                   ‫است ـ یأس‬                ‫‪13‬ـ پوشاک ـ از سبزیجات‬                           ‫افقی‪:‬‬
                                                                                            ‫‪10‬‬                          ‫‪15‬ـ ج ّو ـ گرفتگی زبان ـ تکرار یک‬           ‫ـ از رودخانه‌های بزرگ‬
                                                                                                                                                                    ‫جهان‪14‬ـ چهارپایی است‬              ‫‪1‬ـ از سیاستمردان معروف‬
                                                                                                        ‫‪11‬‬                       ‫حرف ـ حاشیه و کناره‬                                                  ‫دوران قاجار و پهلوی‬
                                                                                                                                                                       ‫ـ عدم صحت ـ خرس‬                ‫و نخست‌و ز یر پیشین‬
                                                                                                ‫افقی‪:‬‬                                            ‫حل جدول شماره قبل‬         ‫‪15‬ـ عازم ـ اعلامیه‬         ‫ایران‪2‬ـ بانوی شعر ایران‬

                                                      ‫‪10‬ـ بزرگتر ـ رشد‬         ‫‪1‬ـ بزرگترین مخترع جهان‬                                                                                                                  ‫ـ وی‬
                                               ‫‪11‬ـ از رؤسای پیشین‬               ‫‪2‬ـ دردناک ـ نژادی است‬                                                                                                 ‫‪3‬ـ پاس خاطر مردم داشتن‬
                                                                               ‫‪3‬ـ جعبه کشیدنی ـ مبهوت‬                                                                                                 ‫ـ او هم حرف ‌های دارد‪4‬ـاز‬
                                                       ‫دانشگاه تهران‬           ‫‪4‬ـ از شعرای معروف و‬                                                                                                    ‫وسایل خانه ـ ادویه‌ای‬
                                                                               ‫معاصر ایران که به‌قتل‬                                                                                                  ‫است ـ پایتخت کشوری‬
                                                                               ‫رسید‪ 5‬ـ منظره ـ ماهی‬                                                                                                   ‫است‪ 5‬ـ دوست «آدم» ـ‬
                                                                               ‫است ـ قسمتی از کمان‬                                                                                                    ‫شخصیت ـ از اثاثیه خانه‬
                                                                               ‫‪ 6‬ـ عددی است ـ از وسایل‬
                                                                                                                                                                                                                      ‫و دفتر‬
                                                                                  ‫موسیقی ـ دینگرایی‬                                                                                                   ‫‪ 6‬ـ عددی است ـ ذوق و طبع‬
                                                                               ‫‪ 7‬ـ علم ـ «نه» ب ‌هعرب ‌ی‪8‬‬
                                                                               ‫ـ از نویسندگان مشهور‬                                                                                                                ‫ـ فاقد نور‬
                                                                               ‫انگلیس در قرن گذشته‬                                                                                                    ‫‪ 7‬ـ نوعی شتر ـ اصرار ـ برنا‬
                                                                                                                                                                                                      ‫‪ 8‬ـ به سبکی مثال است‬
                                                                                        ‫‪9‬ـ توان ـ ستیز‬                                                                                                ‫ـ خاطر ـ مصون ـ راه‬
                                                                                                                                                                                                      ‫ب ‌یپایان‪9‬ـ از آثار ارنست‬
                                                                                                                                                                                                      ‫همینگوی ـ رودخانه‌ای‬
                                                                                                                                                                                                      ‫در اروپا ‪10‬ـ قسمتی از پا‬

                                                                                                                                                                                                             ‫ـ چهره ـ مشهود‬
                                                                                                                                                                                                      ‫‪11‬ـ اثری جذاب از بزرگ‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16