Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۹ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه ‪ 11‬ـ ‪ Page 11‬ـ شماره ‪69‬‬
‫جمعه ‪ 22‬تا پنجشنبه ‪ 28‬ژوئیه ‪2016‬‬

‫خودکشی فزاینده دختران دانش آموز‬                                                                                       ‫هر ساعت ‪ 19‬زوج در ایران از هم جدا م ‌یشوند‬
        ‫و سکوت مسئولان‬                                                                                                ‫مقصر شبک ‌ههای اجتماعی و ماهوار ‌های هستند‬

‫«خیلی بودند در میان دوستانم که‬         ‫خودکشی جوانها در ایران در رسانه ها‬       ‫در سال تحصیلی ‪ 95‬ـ ‪ 94‬بیش از‬          ‫دختران و زنانی است که به جای‬          ‫آموزش و پرورش برای عقب ماندگی‬        ‫به گفته مسئولان ثبت احوال ایران‬
‫می خواستند خودکشی کنند هر‬              ‫منتشر شده (از آنجائی که آمار رسمی‬        ‫‪ 13‬دانش آموز در دبیرستان پرند در‬      ‫فرار از خانه می توانند به خانه های‬    ‫درسی این بچه ها چاره اندیشی‬          ‫در حال حاضر طلاق روند رو به رشد‬
‫کسی برای این کار یک دلیلی دارد‬         ‫وجود ندارد) خبر از تعداد بالای این‬       ‫مجموعه مسکونی پرند تهران دست‬          ‫امن بهزیستی مراجعه کنند‪ .‬دیگر‬         ‫کنند‪ .‬نصر یادآور شده که مسأله‬        ‫دارد اما روند ازدواج رو به کاهش‬
‫اما بیشترش به خاطر فضای خانه‬                                                    ‫به خودکشی ناموفق زدند‪ ،‬به جز یک‬       ‫اینکه هر دختری به هر دلیلی خانه‬       ‫اشتغال کودکان خردسال در کارگاه‬       ‫گذاشته است‪ .‬ولی الله نصر مدیرکل‬
‫و محدودیت هائی است که پدر و‬                    ‫دست خودکشی ها می دهد‪.‬‬            ‫مورد که منجر به مرگ دختر ‪ 16‬ساله‬      ‫پدر و مادرش را ترک می کند می‬          ‫های کوچک به جای رفتن مدرسه‬           ‫دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان‬
‫مادرها برای ما درست می کنند البته‬      ‫«از آغاز سال ‪ 94‬تا کنون ‪12‬‬               ‫ای شد که از طبقه چهارم خود را به‬      ‫تواند در خانه های سلامت که در‬         ‫حتی از معضل کودکان خیابانی هم‬        ‫بهزیستی می گوید آخرین آمار نشان‬
‫به خاطر عشق و عاشقی هم هست‪.‬‬            ‫دانش آموز زیر ‪ 18‬سال خودکشی‬                                                    ‫همه استانها وجود دارد به زندگی‬                                             ‫می دهد به ازای هر ‪ 4/3‬مورد ازدواج‬
‫دخترها ساده هستند‪ ،‬پسرها هم از‬         ‫کرده و هشت نفر خود را حلق آویز‬                             ‫بیرون پرت کرد‪.‬‬                                                                ‫مهم تر است‪.‬‬      ‫در ایران یک مورد به طلاق می‬
‫این فرصت سوء استفاده می کنند‬           ‫کرده اند‪ ،‬سه نفر از فراز ساختمان‬         ‫خبر این خودکشی هیچ کجا منتشر‬                            ‫خود ادامه دهد‪.‬‬      ‫نکته مهم درسخنان نصر در مورد‬         ‫انجامد و ازدواج نیز ‪ 5/6‬درصد در‬
‫با این حال الان خودکشی خیلی مد‬         ‫خانه و پل عابر پیاده پریده اند و یک‬      ‫نشد و هیچ مسئولی اقدام به بررسی‬
‫نیست همه رفته اند دنبال گل و علف»‪.‬‬     ‫نفر با سلاح گرم جان خود را گرفته‬         ‫ریشه های وقوع این حادثه نکرد‪ .‬یکی‬         ‫«ناتاشا» و‬                                                                   ‫کشور کاهش پیدا کرده است‪.‬‬
‫وقتی از او می پرسیم که در «کوزو»‬       ‫است»‪ .‬با این حال زنگ های خطر‬             ‫از معلم های هنرستان پرند که از این‬       ‫همدستانش‬                                                                ‫به گفته نصر شبکه های اجتماعی و‬
‫مسکن مهری که به وسیله یک شرکت‬          ‫در این هنرستان صدای وهم ناکتری‬           ‫بی تفاوتی به شدت ناراحت است‬             ‫دستگیر شدند‬                                                              ‫ماهواره ای در فروپاشی کانون خانواده‬
                                       ‫دارد «معلم سابق هنرستان پرند دیگر‬        ‫می گوید‪ «:‬وضعیت ساکنان مسکن‬                                                                                      ‫و افزایش جدائی زن و شوهرها نقش‬
‫کره ای به این نام ساخته شده زندگی‬                                               ‫مهر پرند روز به روز بدتر می شود و‬     ‫پلیس مازندران چند روز پیش زنی‬                                              ‫مهمی دارند‪ .‬وی تأکید کرده که‬
‫می کند می گوید‪« :‬خدا نکنه وضعیت‬        ‫امسال به این مدرسه نمی رود اما‬           ‫آسیب های اجتماعی آن روز به روز‬        ‫به نام ناتاشا را که فرماندهی یک باند‬                                       ‫طلاق‪ ،‬مهاجرت و اعتیاد سه معضل‬
‫مسکن کوزو داغونه‪ ،‬پارسال دختری در‬      ‫متأسف است که تا کنون اقدامی جدی‬          ‫بیشتر خود را نشان می دهد‪ .‬بسیاری‬      ‫بزرگ قاچاق مواد مخدر را به عهده‬                                            ‫اصلی اجتماعی در ایران است و اضافه‬
‫کوزو (مسکن مهر) خودش را از طبقه‬        ‫برای دانش آموزان این هنرستان انجام‬       ‫از دانش آموزان شرایط نگران کننده‬      ‫داشت در مخفیگاهش به دام انداخت‪.‬‬                                            ‫کرد که مهاجرت از روستاها به شهرها‬
‫چهارم انداخت پائین و مرد‪ ،‬از دوستان‬    ‫نشده است‪« :‬نهایت کاری که مدیران‬          ‫ای در استفاده از مواد مخدر دارند به‬   ‫این باند خطرناک در زمینه تهیه و‬                                            ‫باعث ایجاد حاشیه نشینی‪ ،‬سکونت‬
‫من نبود ولی خیلی حالم گرفته شد او‬      ‫مدارس با دانش آموزان که هنجار‬            ‫طوری که به راحتی عکس خود را در‬        ‫توزیع مواد مخدر صنعتی معروف به‬                                             ‫های غیررسمی و کودکان کار و‬
‫در هنرستان ما درس می خواند‪ .‬کوزو‬       ‫شکنی می کنند این بود که آنها را‬          ‫حال استعمال « علف » و « گل »‬          ‫«ابلیس» در استان مازندران فعالیت‬
‫بدترین جا است که می شناسم‪ .‬می‬          ‫بدون هیچ توضیحی اخراج می کنند»‪.‬‬          ‫در شبکه های اجتماعی می گذارند‪ .‬ما‬     ‫داشت‪.‬همزمان با دستگیری ناتاشا‬                                                               ‫خیابانی می شود‪.‬‬
‫دانید محیطش بده خیلی از آنها آنجا‬                                               ‫مدام با دانش آموزانی روبه رو هستیم‬    ‫‪ 12 ،‬تن از همدستان او نیز به دام‬                                           ‫فعلا سازمان بهزیستی مسئولیت‬
‫مواد جا به جا م ‌یکنند البته نه همه‬    ‫بیشتر بچه ها گل مصرف‬                     ‫که اقدام به خودکشی می کنند اما‬        ‫افتادند از مخفیگاه های این افراد‬                                           ‫نگهداری این کودکان را به عهده دارد‬
‫آنها خانواده های خوب هم دارد اما‬                           ‫م ‌یکنند‬             ‫متأسفانه هیچ کاری برای رسیدگی به‬      ‫بیش از یک کیلو و ‪ 500‬گرم مواد‬                                              ‫و قرار است وزارتخانه های بهداشت و‬
‫اینجا به این صورت شناخته می شود‬                                                                                       ‫مخدر در بسته های آماده فروش‬
‫در واقع خیلی شبیه خانه فساد است»‪.‬‬      ‫ببینیدمدرسهما‪ 350‬نفرشاگرددارد‬                      ‫این وضع انجام نمی شود‪.‬‬      ‫بدست آمد‪ .‬پنج اتومبیل متعلق به‬        ‫داماد با کوبیدن آجر به سرعروس او‬
‫مسکن مهر‪ ،‬به گفته «میرزائی»‬            ‫که ‪ 200‬نفر آنها چشم و گوششان باز‬         ‫هنرستان پرند‪ ،‬یکی از مجموعه‬
‫عضو هیأت علمی دانشگاه علامه‬            ‫است‪ 150 ،‬نفر تجربه ای درباره مسائل‬       ‫های آموزشی واقع در شهر جدید پرند‬               ‫قاچاقچیان نیز توقیف شد‪.‬‬      ‫را کشت‬
‫طباطبائی و مسئول راهبری مطالعات‬        ‫ندارند‪ ،‬آنهائی که تجربه ندارند فضا‬       ‫است؛ شهری در ‪ 40 ،30‬کیلومتری‬
‫اقتصادی پروژه مسکن مهر‪ ،‬بزرگترین‬       ‫برایشان کلا غیر عادی است با مسائل‬        ‫تهران که می گویند از سال ‪ 95‬به‬          ‫یک میلیون و‬                         ‫رفت و به قتل نازنین اعتراف کرد‪ .‬او‬   ‫در یک خانه بسیار کوچک در‬
‫طرح دولتی ساخت مسکن در تاریخ‬           ‫نمی توانند کنار بیایند شکست که می‬        ‫یکباره چهره اش تغییر کرد‪ .‬بررسی ها‬        ‫پانصد هزار‬                        ‫به افسر نگهبان گفت‪ :‬ساعتی قبل در‬     ‫یکی از کوچه های قدیمی خیابان‬
                                       ‫خوردند خودکشی می کنند حالا با‬            ‫نشان می دهد تنها در فاصله پنج سال‬        ‫سرباز فراری‬                        ‫جریان درگیری همسر عقد کرده اش‬        ‫دامپزشکی تهران‪ ،‬اوایل این هفته‬
       ‫اقتصاد ایران به شمار می رود‪.‬‬    ‫قرص یا وسائل دیگر ما از این موارد زیاد‬   ‫یعنی از سال ‪ . 85‬احمدی نژاد اعلام‬                                           ‫را با کوبیدن آجر به سرش به قتل‬       ‫جسد دختر نوجوانی که روی آن را با‬
                                       ‫داریم و متأسفانه برایمان عادی شده‪.‬‬       ‫کرد مسکن مهر در پرند بر پا شود تا‬     ‫سخنگوی پلیس ایران می گوید‬             ‫رسانده و خانه را ترک کرده است اما‬    ‫پارچه ای مشکی رنگ پوشانده بودند‬
‫ادامه در صفحه ‪15‬‬                       ‫مینا متولد سال ‪ 79‬است او تجربه‬           ‫سال ‪ 90‬به جمعیت پنج هزار نفری‬         ‫یافته های ما نشان می دهد یک‬           ‫عذاب وجدان باعث شده خود را به‬        ‫به چشم می خورد‪ .‬ریختگی داخل‬
                                       ‫خودکشی ناموفق با قرص را داشته‪:‬‬                                                 ‫میلیون و پانصد هزار مشمول خدمت‬                                             ‫اتاق و شکستگی شیشه پنجره که به‬
 ‫حوز ‌ههای علمیه‬                                                                     ‫این شهر ‪ 23‬هزار نفر اضافه شد‪.‬‬    ‫نظام وظیفه در سال های اخیر به موقع‬                   ‫پلیس معرفی کند‪.‬‬       ‫پشت بام می رسید حکایت از جدال‬
‫باید با دستگا ‌ههای‬                                                             ‫بیشتر این جمعیت را مهاجران‬            ‫خود را به اداره وظیفه عمومی معرفی‬     ‫مأموران کلانتری قلهک موضوع را‬
‫موسیقیآشناشوند‬                                                                  ‫شهرستان های دیگر تشکیل می‬             ‫نکرده اند و سرباز فراری به حساب می‬    ‫به کلانتری مهرآباد اطلاع دادند‪ ،‬پس‬        ‫دختر جوان و همسرش داشت‪.‬‬
                                                                                ‫دهند؛ مهاجرانی که غالب آنها با مسأله‬  ‫آیند‪ .‬سرادر منتظر المهدی اما گفت‪:‬‬     ‫از بررسی موضوع و پیدا شدن جسد‬        ‫این در حالی بود که همسایه ها‬
‫=آهنگسازانرابهحوزهبفرستیم‬                                                       ‫فقر‪ ،‬جدائی و اعتیاد رو به رو هستند‪.‬‬   ‫سربازان فراری که حداقل هشت سال‬        ‫دختر در یک خانه کوچک تک اتاقی‪،‬‬       ‫میگفتند هیچ صدائی که حکایت‬
                  ‫مجتهدشوند‬                                                     ‫کارشناسان اجتماعی می گویند مراکز‬      ‫از غیبت آنها گذشته است می توانند‬      ‫ماجرا به بازپرس ناحیه ‪ 27‬خبر داده‬    ‫از درگیری باشد نشنیده اند‪ .‬دختر‬
                                                                                ‫آموزشی انعکاس دهنده تمام این‬          ‫با پرداخت جریمه کارت معافیت از‬                                             ‫‪ 16‬ساله که نازنین نام داشت‬
‫=رشد و توسعه فرهنگی در‬                                                          ‫مشکلات اند و گفت و گو با معلمین‬       ‫خدمت دریافت کنند‪ .‬وی افزود از‬            ‫شد‪ .‬بازجوئی از داماد ادامه دارد‪.‬‬  ‫سال قبل به عقد مهندس جوانی‬
  ‫تاریکخانه ها امکان پذیر نیست‬                                                  ‫این هنرستان از وضعیت نگران کننده‬      ‫زمان اجرای این طرح از سال گذشته‬                                            ‫به نام سهراب درآمده بود‪ ،‬قرار‬
                                                                                ‫ای هشدار می دهد‪ .‬آمار خودکشی‬          ‫تا حالا ‪ 200‬هزار کارت معافیت‬                                               ‫بود تا چند هفته دیگر این دختر‬
‫علی جنتی وزیر ارشاد می گوید ‪37‬‬                                                  ‫های ناموفق در این مجموعه آموزشی‬       ‫صادر شده است‪.‬فرار یک میلیون و‬                                              ‫و پسر ازدواج کنند‪ ،‬اما عروس‬
‫سال بعد از انقلاب اسلامی هنوز نوع‬                                               ‫و استفاده از مواد مخدر همچنان در‬      ‫نیم جوان مشمول خدمت سربازی‬                                                 ‫نوجوان ساعاتی پیش از برگذاری‬
‫موسیقی و این که کدام موسیقی حلال‬                                                ‫حال افزایش است‪ .‬البته بالا رفتن‬       ‫در ایران در هیچ کجای دنیا تا کنون‬                                          ‫جشن به دست داماد کشته شد‪.‬‬
‫و کدام حرام است‪ ،‬اختلاف نظرهای‬                                                  ‫آمار خودکشی دانش آموزان در سال‬        ‫سابقه نداشته است‪ .‬دلیل اکراه جوان‬                                          ‫خانواده عروس گفتند بین آنها هیچ‬
‫فراوانی وجود دارد‪ .‬در این رابطه رهبری‬                                           ‫های گذشته تنها خاص هنرستان پرند‬       ‫ها از انجام خدمت سربازی اجباری‬                                             ‫اختلافی وجود نداشت و یکدیگر را‬
‫موضوع فرهنگ را به خوبی می شناسد‬                                                 ‫نیست و آخرین اخباری که درباره‬         ‫بیشتر این است که سربازان وظیفه‬                                             ‫عاشقانه دوست داشتند‪ ،‬سهراب یک‬
‫اما مراجع تقلید نظر خاص خود را دارند‪.‬‬                                                                                 ‫به گردان های مبارزه با قاچاق مواد‬                                          ‫روز پس از جنایت به کلانتری قلهک‬
‫مابامراجعتقلیدبسیاریمواجههستیم‬         ‫مردی مادرش را با گوشت کوب کشت‬                                                  ‫مخدر در نقاط دور دست کشور‬
                                                                                                                      ‫فرستاده می شوند و به طور دائم در‬      ‫دبیر فیزیک را کشتند و جسدش را در‬
  ‫که موسیقی را مطلقا حرام می دانند‪.‬‬    ‫کشاورزی اش را تصاحب کند‪ .‬مسعود‬           ‫مردی پنجشنبه این هفته پس از‬           ‫خبرها می خوانیم که در درگیری با‬                  ‫چاه انداختند‬
‫حالا وزارت فرهنگ و ارشاد به‬            ‫ادامه داد که شب قبل از حادثه مادرم‬       ‫مشاجره با مادر ‪ 65‬ساله خود در‬         ‫قاچاقچیان جان خود را از دست می‬
‫عنوان متولی این امر راه اندازی شده‬     ‫شیر گاز را بازگذاشت از منزل خارج‬         ‫تهران چند ضربه کاری با گوشت‬                                                 ‫تحقیقات پلیس نشان داد کارگرانی‬       ‫یک دبیر فیزیک دبیرستان های‬
‫است‪ ،‬به هر صورت ما با مردم مواجه‬       ‫شد و فهمیدم قصد کشتن مرا دارد‪.‬‬           ‫کوب به سر او کوفت و وی را به قتل‬                                 ‫دهند‪.‬‬      ‫که در ساختمان نیمه کاره نجفی کار‬     ‫شیراز بنام نجفی هنگامی که برای‬
‫هستیم که تابع مراجع هستند و این‬        ‫من هم گوش کوب را برداشتم پشت‬             ‫رساند‪ .‬این مرد ‪ 45‬ساله که نامش‬                                              ‫می کردند به دلیلی که هنوز روشن‬       ‫سرکشی به خانه در حال ساخت‬
‫موضوعات باید در فضائی حل و فصل‬         ‫در خانه کمین کردم و وقتی وارد‬            ‫مسعود است به پلیس گفت‪ :‬مادرم‬                                                ‫نیست وی را به قتل رسانده‪ ،‬جنازه‬      ‫خود رفته بود بدست چند کارگر به‬
‫شود‪ .‬حوزه های علمیه باید با دستگاه‬     ‫منزل شد او را به آشپزخانه بردم و با‬      ‫قصد داشت مرا مانند پدر و پسر‬                                                ‫اش را در چاه انداخته و آن را با‬      ‫قتل رسید و جسدش در چاه انداخته‬
‫های موسیقی آشنا شوند همچنین‬            ‫وارد کردن ضربات متعددی به سرش‬            ‫برادرم بکشد‪.‬او گفت مادرم دهسال‬                                              ‫علف پوشانده اند‪ .‬قاتلین کارت های‬     ‫شد‪ .‬در حالیکه چند روز از ناپدید‬
‫باید گروهی از آهنگسازان را به حوزه‬     ‫به قتل رساندم‪ .‬قاتل مادر گفت روزی‬        ‫پیش پدرم را در مازندران با ضربات‬                                            ‫اعتباری و موجودی حساب های‬            ‫شدن این دبیر می گذشت و جستجو‬
‫علمیه بفرستیم تا مجتهد شوند و‬          ‫‪ 20‬قرص اعصاب مصرف می کنم‪.‬‬                ‫چاقو به قتل رساند تا زمین های‬                                               ‫بانکی او را نیز به سرقت برده اند‪.‬‬    ‫برای یافتن او به جائی نرسیده بود‪،‬‬
‫بتوانند احکام مربوط به این موضوع‬                                                                                                                            ‫قاتلین دبیر شیرازی فعلا زندانی‬       ‫سگ های دست آموز پلیس جنازه‬
‫را استنباط کنند‪.‬وی اضافه کرده‪ :‬به‬      ‫قاتل پسر‪ 17‬ساله‪ :‬کنجکاو بودم لحظه‬
‫تازگی اقداماتی در زمینه فرهنگی در‬             ‫مرگ یک نفر را ببینم‬                                                                                                                    ‫هستند‪.‬‬       ‫او را در یک چاه آب کشف کردند‪.‬‬
‫قم انجام شده است و موسسه ای به‬
‫نام «فقه هنر» تشکیل شده تا بتواند‬      ‫بود که از طریق او همکلاسی هایش‬           ‫چند روز پیش پدری پلیس را در‬                                                 ‫محمود گولاخ دستگیر شد‬
‫استنباط فقهی انجام دهد‪ .‬سیاستی‬         ‫یا دیگر پسر بچه ها را فریب داده‬          ‫جریان ناپدید شدن محمدامین پسر‬
‫که دولت دنبال می کند‪ ،‬ایجاد فضای‬       ‫و پس از انتقال به محلی خلوت به‬           ‫‪ 17‬ساله خود قرار داد‪ .‬پدر محمدامین‬                                          ‫از من خواست تا او و همسرش را به‬      ‫دزد سابقه داری معروف به محمود‬
‫باز‪ ،‬مناسب و با نشاط است تا فعالیت‬     ‫قتل برسانیم‪ .‬نخستین طعمه مان‬             ‫به مأموران گفت پسرم برای دیدن‬                                               ‫جائی برسانم من هم چون دیدم‬           ‫گولاخ برای آنکه دستگیر نشود با‬
‫های فرهنگی در آن صورت بگیرد‪.‬‬           ‫محمدامین بود‪ .‬همدستم همکلاسی‬             ‫یکی از دوستانش از خانه خارج شد‬                                              ‫همراه همسرش است قبول کردم و‬          ‫گرفتن رژیم های غذائی سنگین‬
‫اعتقاد ما این است که رشد و توسعه‬       ‫او بود و روز حادثه به بهانه ای او را از‬  ‫اما پس از آن موبایلش خاموش شده‬                                              ‫آنها را سوار کردم‪ ،‬وقتی راه افتادیم‬  ‫خودش را لاغر کرد تا بتواند از دست‬
‫فرهنگی در تاریکخانه ها و فضای بسته‬     ‫خانه بیرون کشاند‪.‬وقتی محمدامین‬           ‫و دیگر به خانه بازنگشته است و از او‬                                         ‫چند دقیقه بعد ناگهان محمود‬           ‫پلیس فرار کند‪ .‬اما محمود گولاخ‬
‫امکانپذیرنیستبلکهبایدفضایتبادل‬         ‫سر قرار آمد خواستم سوار ماشینم‬           ‫خبری نداریم‪ .‬کارآگاهان تلاش خود‬                                             ‫چاقوئی زیر گردنم گذاشت و گفت به‬      ‫با وجود اندام لاغرش هدف شلیک‬
‫نظر‪ ،‬فکر و اندیشه وجود داشته باشد‪.‬‬     ‫شود تا دوری بزنیم پس از آن او را‬         ‫را برای شناسائی نوجوان ‪ 17‬ساله ای‬                                           ‫آدرسی که می دهم برو در حالی که‬       ‫پلیس قرار گرفت و دستگیر شد‪ .‬این‬
‫در این دولت فضا نسبت به دوره های‬       ‫به باغی حوالی آزاد راه زنجان ـ تبریز‬     ‫آغاز کردند که آخرین بار محمدامین‬                                            ‫شوکه شده بودم به خانه ای در غرب‬      ‫سارق اخیرا دوست قدیمی اش را ربود‬
                                       ‫بردیم و طبق نقشه با ضربات چاقو‬           ‫برای دیدن او از خانه خارج شده بود‪.‬‬                                          ‫تهران رفتم در راه همسر محمود‬         ‫و سه روز او را شکنجه داد تا بتواند از‬
             ‫گذشته بازتر شده است‪.‬‬      ‫به قتل رساندیم‪ ،‬بعد هم جسدش را‬           ‫تحقیقات مأموران را به جوانی ‪32‬‬                                              ‫پیاده شد و بعد محمود مرا به داخل‬
                                       ‫آتش زدیم و همانجا دفنش کردیم‪.‬‬            ‫ساله و نوجوانی ‪ 17‬ساله رساند که در‬                                          ‫آن خانه برد و دست و پایم را بست و‬                        ‫وی باج بگیرد‪.‬‬
                                       ‫ما قصد داشتم به قتل هایمان ادامه‬         ‫ناپدید شدن محمدامین نقش داشتند‪،‬‬                                             ‫کتکم زد چند دقیقه بعد نوچه هایش‬      ‫ماجرا از چند روز پیش وقتی که‬
                                       ‫دهیم و من فهرستی از پسر بچه های‬          ‫این دو نفر پس از دستگیری اعتراف‬                                                                                  ‫مردی به اداره پلیس رفت و از یک‬
                                       ‫دیگر برای ارتکاب جنایات سریالی در‬        ‫کردند محمد امین را کشته اند‪.‬‬                                                 ‫هم از راه رسیدند و مرا کتک زدند‪.‬‬    ‫گروگانگیر شکایت کرد آغاز شد‪ .‬این‬
                                       ‫ذهن داشتم که پیش از عملی کردن‬            ‫پسر ‪ 32‬ساله گفت‪ :‬از مدتی قبل به‬                                             ‫آنها سه روز شکنجه ام دادند و از‬      ‫مرد در شکایت خود گفت‪« :‬چند‬
                                       ‫نقشه دستگیر شدیم‪ .‬با اعترافات‬            ‫فکر قتل های سریالی افتادم کنجکاو‬                                            ‫من خواستند که با خانواده ام تماس‬     ‫سال پیش وقتی خیلی جوان تر بودم‬
                                       ‫هولناک این پسر و همدستش‬                  ‫بودم که لحظه مرگ یک نفر را ببینم و‬                                          ‫بگیرم و از آنها بخواهم ‪ 400‬هزار‬      ‫کارهای خلاف می کردم اما مدتی‬
                                       ‫کارآگاهان جسد محمدامین را دو روز‬         ‫احساس می کردم که از این کار لذت‬                                             ‫تومان پول به حساب محمود واریز‬        ‫است توبه کرده و دست از کارهای‬
                                       ‫بعد در محلی که قاتل و همدستش‬             ‫میبرم برای اجرای نقشه ام نیاز به یک‬                                         ‫کنند ولی من این کار را نکردم تا‬      ‫خلاف برداشته ام و زندگی جدیدی‬
                                                                                ‫همدست داشتم‪ .‬نوجوان ‪ 27‬ساله ای‬                                              ‫اینکه بعد از سه روز وقتی محمود در‬
                                          ‫اعتراف کرده بودند کشف کردند‪.‬‬          ‫را از قبل می شناختم و سراغش رفتم‬                                                                                                  ‫را شروع کرده ام‪.‬‬
                                       ‫هر دو متهم پرونده برای تحقیقات‬           ‫و با حرف هایم راضی اش کردم که‬                                                             ‫خانه نبود فرار کردم‪.‬‬   ‫سه روز پیش از خیابان گیشا عبور‬
                                       ‫تکمیلی در اختیار کارآگاهان دایره‬         ‫با من همدست شود‪ .‬نقشه مان این‬                                               ‫هنگامی که مأموران برای دستگیری‬       ‫می کردم که یکی از شرورهای قدیمی‬
                                       ‫جنائی پلیس آگاهی زنجان قرار دارند‪.‬‬                                                                                   ‫محمود گولاخ رفتند او سعی داشت‬        ‫به نام محمود معروف به «محمود‬
                                                                                                                                                            ‫فرار کند اما با شلیک گلوله پلیس به‬   ‫گولاخ» را دیدم‪ ،‬محمود را از زمانی‬
                                                                                                                                                                                                 ‫که خلافکار بودم می شناختم‪ .‬محمود‬
                                                                                                                                                                          ‫پایش زمین گیر شد‪.‬‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16