امر سیاست بسیار بسیار مهم است. چون سرنوشت رقم میزند. سیاست نباید حتما در قدرت باشد تا چنین نقش تعیینکنندهای را بازی کند. درمیان مخالفان یک قدرت نیز همین نقش مهم را دارد.
در این میان رسانههای اجتماعی یا سوشیال مدیا به مثابه اقیانوسی به عمق یک نیم بندانگشت در دامن زدن به «سیاست زرد» نقش پراهمیتی یافتهاند. البته مبتکران پلتفرمهای اجتماعی یک نیاز ذهنی بشری را که در قرن کنونی ابعاد شگفتانگیز یافته به درستی تشخیص داده و از این طریق به بزرگترین میلیاردهای جهان تبدیل شدهاند: نیاز به دیده شدن که میتواند با کسب درآمد آنهم تقریبا بیزحمت و از گوشه چاردیواری همراه باشد و گاهی بدون هرگونه دانش و تخصص!
به همین دلیل شبکههای اجتماعی چون شمشیر دو دَم به سود خیر و شرّ، هر دو، عمل میکنند. اگرچه دولتها در جوامع باز تلاش دارند با تنظیمات حقوقی از سود آن برای شرّ جلوگیری کنند اما مضامین و امکانات به اندازهای زیاد و متنوعاند که قابل کنترل نیستند و ممنوعیت یا محدودیت بیش از حد آنها با روح جهان آزاد و دموکراسیها نمیخواند. بخشی از این مضامین به سیاست مربوط میشود؛ از تأثیرگذاری بر انتخابات کشورها گرفته تا انحراف و دستکاری در افکار عمومی و حتا انتقامجوییهای شخصی.
در هر حال چه برای دیده شدن و چه برای درآمدزایی و یا کسب امنیت مالی از طریق سیاست در کنار هر محفل یا گروه سیاسی در قدرت و یا مخالف قدرت، خیلی مشکل است که به سیاست زرد دچار نشد. سیاستی که بیانگر نوعی اندیشه و رفتار است که در بیان و گفتار و عملکرد نیز خود را نشان میدهد. سیاست زرد برخلاف اخبار زرد که تأثیر آنی داشته و به فراموشی سپرده میشوند، پیامد تخریبیِ گاه ماندگار دارد. البته کارکرد و دامنهی زیان سیاست زرد در دموکراسیها که قدرت دولتی میتواند با ابزار خود آنها را خنثی و یا زیان آنها را محدود کند، با شرایط جمهوری اسلامی و مخالفانش بسیار متفاوت است.
اگر حکومت ایران خود مولد سیاست زرد است، آن مخالفانی که خود را مدافع آزادی و دموکراسی و سیاست شفاف و نقدپذیر معرفی میکنند، موظفاند از این نوع سیاست دوری کنند و منادی اخلاق و اتیک در سیاستی باشند که برخلاف آن زبانزد معروف بیپدر ومادر نیست! سیاستی که خانوادهای به وسعت ملت ایران با همهی فرزندان خلف و ناخلفاش دارد!
در این میان، باید دانست که سیاست زرد چه در حکومت و چه در مقام منتقد و مخالف آن بر بستر یکسری خصوصیات فرهنگی و تربیتی شکل میگیرد که در رأس آنها دروغ و خودفریبی، توجیه اشتباه بجای پذیرفتن و تصحیح آن، عدم تحمل و همچنین انتقادناپذیری قرار دارد. در کنار اینها میبایست دسیسه، تنگنظری، انحصارطلبی، مبالغه، چاپلوسی، باندبازی، عدم شفافیت، اتهام و برچسب زدن به منتقد و مخالف، سپر بلا کردن دیگران و سودجویی شخصی را نیز افزود. چپ و راست و مدافع این نظام و آن نظام و این کشور و آن کشور هم ندارد! همه در معرض این آلودگی قرار داریم. مهم اینست که بتوان آن را تشخیص داد تا سیاست به عنوان یک امر سرنوشتساز که حتا مرگ و زندگی شهروندان را رقم میزند، به «سیاست زرد» تبدیل نشود.
تمام مسئله بر سر تصویر واقعی ما در آینه، آنهم نه در برابر چشم دیگران، و در سوشیال مدیایی که اکثر مخاطبان را اصلا نمیشناسیم، بلکه در خلوت ما و برای خود ماست چرا که آنکس که در پایان، افکار و گفتار و رفتارش به نام وی نوشته میشود، ما، «من» و «شما»، در خلوت خود هستیم و نه آنهمه کسان شناس و ناشناس که ما را تأیید یا تکذیب و کلیک و «لایک» کردند یا نکردند!
الاهه بقراط| ایکس | اینستاگرام|